همراهی و همزبانی اروپا با آمریکا در پروندههای مختلف بینالمللی، واقعیتی غیرقابلانکار است. در جریان الحاق شبهجزیره کریمه به روسیه، در ماجرای قتل سرگئی اسکریپال جاسوس سابق روسیه در انگلیس، در قضیه واکنش مسکو به خروج آمریکا از پیمان منع تولید موشکهای هستهای کوتاه برد و میان برد (INF)، در حمایت همهجانبه از کودتای «خوان گوایدو»، رئیسجمهور خود خوانده ونزوئلا و دهها مورد از این دست، میبینیم که اروپا طابق النعل بالنعل با سیاستهای پدرخوانده خود یعنی آمریکا همراهی کرده است. پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران نیز خارج از این قاعده نیست و اروپا در مواردی کاملاً همراه با واشنگتن و در موضوعاتی دیگر، مسیری بهظاهر متفاوت اما با یک مقصد واحد را در قبال کشورمان اتخاذ کرده است.
با مرور گذشته مذاکرات ایران با اروپا بر سر مسئله هستهای که در سالهای 82 تا 84 اتفاق افتاد، این واقعیت روشن میشود که قاره سبز در مخالفت با حق مسلم جمهوری اسلامی در این حوزه، بدون رودربایستی مخالفت سرسختانهای داشته است. آنها حتی اجازه فعالیت یک سانتریفیوژ را هم به کشورمان نمی دادند و آشکارا در مقابل هرگونه فعالیت هستهای ایران، خطونشان میکشیدند. همین مخالفتهای آشکار بود که برخی مسئولین را به این نتیجه رساند که باید دم کدخدا را ببینند! به گفته «سید عباس عراقچی»، معاون امور سیاسی وزارت امور خارجه، بیش از پنج سال پیش که مذاکره ایران با گروه 1+5 کلید خورد، اروپاییها از این موضوع ناراحت بودند که ایران با طرف آمریکایی به نتیجه میرسید و مذاکره با اروپاییها را چندان مهم تلقی نمیکرد.
توافق هستهای که کلید خورد، اروپا و آمریکا طی یک تقسیمکار مشخص، بنا را بر این گذاشتند که با فشار تحریمها و نشان دادن در باغ سبز، امتیازات بیشتری از کشورمان بگیرند و الگوی برجام را در موضوعات منطقهای و موشکی تکرار کنند. شاهد این مدعا، اظهارات اخیر «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان در کنفرانس امنیتی مونیخ است. وی از برجام بهعنوان اهرمی در دست غرب برای مهار نقش مخرب ایران یاد کرد و تصریح نمود که با حفظ این اهرم میتوان فشار بر روی ایران را در دیگر حوزهها نیز حفظ کرد! مرکل همچنین نگرانی خود را از توان موشکی کشورمان پنهان نکرد و گفت: «من شاهد برنامه موشکهای بالستیک هستم، من شاهد فعالیتهای ایران در یمن و بالاتر از همه در سوریه هستم». پیش از مرکل، «ژان ایو لودریان»، وزیر امور خارجه فرانسه هم تهدید کرده بود که چنانچه در مذاکرات موشکی با کشورمان پیشرفتی حاصل نشود، اروپا تحریمهای سختتری علیه ایران وضع خواهد کرد! این حرفی است که ترامپ و پیش از آن، اوباما و جان کری بر زبان آورده بودند.
در آخرین روزهای اسفند 94، وزیر امور خارجه دولت اوباما در نشست مشترک خبری با وزرای امور خارجه انگلیس، ایتالیا، آلمان و فرانسه در پاریس گفت: «آزمایشهای اخیر موشکی ایران نقض قطعنامههای شورای امنیت است، زیرا برد آنها تهدیدی برای منطقه است. درصورتیکه ایران به آزمایشهای موشکی ادامه دهد تحریمهای بیشتری بر این کشور اعمال خواهد شد.» گویی که رونوشتی از این سخنرانی به مقامات فرانسوی داده شد تا به وقتش – یک ماه پیش و در آستانه رونمایی از اینستکس – آن را تکرار کنند!
دولت ترامپ نیز پیدرپی به نفوذ منطقهای ایران واکنش نشان داده و از «رکس تیلرسون» تا «مایک پمپئو» و «جان بولتون»، وزرای امور خارجه سابق و فعلی آمریکا و مشاور امنیت ملی ترامپ، همگی بر این امر اتفاقنظر داشته و دارند که باید برای ممانعت از بسط قدرت جمهوری اسلامی کاری کرد. طرح ایجاد «ناتوی عربی» در اولین سفر ترامپ به منطقه، یکی از این ایدههای شکستخورده بود که خیلی اتفاقی در سخنرانی مرکل در کنفرانس مونیخ هم تکرار شد!! خب، با این تشابهات بسیار هماهنگ شده و تقسیم وظایف به «پلیس خوب» و «پلیس بد»، ادامه مذاکره با اروپاییها و ابراز خوشبینی به آنها چه جایگاهی دارد؟! روز گذشته، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در کنفرانس خبری خود در پاسخ به سؤالی در خصوص اظهارنظر ضد ایرانی مرکل تصریح کرد: «اظهارات آنگلا مرکل را جدی تلقی نکرده و تصور میکنیم که سوءتفاهمی برای ایشان ایجادشده است»!! چه سوءتفاهمی؟! اینهمه شواهد و قرائن آیا جایی برای خوشگمانی باقی میگذارد؟
تنها وجه تمایزی که در حال حاضر در راهبرد و رویکرد اروپا با آمریکا در قبال ایران اسلامی وجود دارد این است که اروپا با ماسک لبخند و از در رفاقت و همراهی وارد شده و آمریکا همان منویات را بدون پردهپوشی تعقیب میکند. اروپا در عوض آبنباتی به نام اینستکس، جواهری به نام امنیت و اقتدار کشور را مطالبه میکند و تأکید دارد که برای تکمیل این ساز و کار معیوب که حتی کف مطالبات برجامی ایران را هم تأمین نمیکند، لوایح FATF را به اجرا بگذاریم.
پیش از خروج آمریکا از برجام این سؤال مطرح بود که در صورت عملی شدن این تصمیم کاخ سفید و افزایش تحریمهای واشنگتن – همانگونه که در حال حاضر رویداده- آیا اروپاییها میتوانند به شرکتهای خود بگویند که ما مخالف این تحریمها هستیم و شما به سرمایهگذاری در ایران ادامه دهید؟! هنوز تحریمهای آمریکا در نیمه مردادماه اجرا نشده بود که بسیاری از شرکتهای غربی، به قراردادهای خود با ایران پشت پا زدند و چمدانهای خود را بستند و رفتند! این یعنی اروپا در تأمین منافع مالی ایران از برجام اساساً ناتوان است و ساز و کار اینستکس هم به تعبیر بلومبرگ یک «شوخی» است. اینستکس نسخهبدل و مینیاتوری SPV است که یک ساز و کار تهاتری و کانالی برای تبادل نفت در برابر غذا و داروست؛ اقلامی که در هیچیک از آنها تحریم نیستیم و بیش از آنکه نشانگر عمل اروپا به تعهداتشان باشد، بیانگر روحیه متکبرانه آنهاست که از این طریق در پی تحقیر ملت بزرگ ایران برآمدهاند.
به فرمایش مقام معظم رهبری؛ «دشمن گاهی دندان نشان میدهد، گاهی مشت میزند و گاهی لبخند میزند؛ اینها فرقی ندارند و لبخند آنها هم از سر دشمنی است... در دلهای نجس و سرشار از کینه آنها نسبت به اسلام و جمهوری اسلامی «دشمنی» است... دشمنی آمریکا که آشکار است؛ اروپاییها هم امروز خدعه میکنند.» (29 بهمن 97) بنابراین، راه مسدود کردن خصومتها و کینهتوزیهای حریف، قطع امید از کسانی است که اولین دور تحریمها را به جمهوری اسلامی تحمیل کردند، هیچگاه از این رویکرد عذرخواهی نکردند و هنوز هم در دل های خود، تداوم دشمنی را میپرورانند.
حسین کنعانی مقدم