۰
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۵

راه‎کارهای حفظ و تداوم انقلاب اسلامی

راه‎کارهای حفظ و تداوم انقلاب اسلامی
آیت‌الله محمدتقى مصباح یزدى
اگر انقلاب اسلامی ایران تداوم راه انبیا است (چه این‌که این چنین است) و اگر وعده‌ خداوند سبحان که فرمود: «کَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی»(1) و فرمود: «وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُه»(2)، قطعی است (چه این‌که هست) ما هم در تداوم انقلاب اسلامی که تداوم راه انبیا(علیهم السلام) است، کوشا خواهیم بود و هم چشم امید به امدادهای غیبی خواهیم داشت، چه این‌که تاکنون این‌چنین بوده است.(3)

پس از آن‌که دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی تبیین و به آسیب‌های فراروی نظام اسلامی اشاره‌ شد، این مسأله به میان خواهد آمد، برای این‌که بتوان این انقلاب را با تمام دستاوردهای آن حفظ کرد و آسیب‌های فراروی آن را پشت سر گذاشت چه باید کرد؟ در این‌جاست که سخن از وظایف سنگینی به میان می‌آید که بر دوش یک‌یک ما گذاشته شده است تا این انقلاب به مسیر خود ادامه دهد و از انحراف و یا سقوط مصون ماند. برای حفظ و تداوم نظام اسلامی باید چاره اندیشید و راهکارهای بقای آن را شناخت. از این‌رو، این درس به راهکارهای حفظ انقلاب اسلامی یافته اختصاص است.

تکلیفی سنگین در برابر نعمتی بزرگ

خداوند متعال، در قبال اعطای هر نعمتی، تکلیفی متناسب با آن برای بندگان مقرر فرموده است. بر اساس بینش الهی، سراسر عالم هستی، میدان انجام تکلیف و گذراندن امتحانات الهی است:
الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاه لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا؛(1) همو که مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید.

نعمت‌هایی که خداوند در این جهان به بندگان عطا می‎کند، وسیله‎ای برای آزمایش آنان است. هر اندازه که نعمت بیشتری در اختیار انسان قرار گیرد، ابزارهای آزمایش نیز افزایش می‎یابد و تکلیف سنگین‎تری متوجه انسان می‎شود. البته گفتنی است آن آزمایش و تکلیف نیز نعمت دیگری به شمار می‎رود که زمینه تکامل انسان را فراهم می‎سازد. در صورتی که آزمایش و تکلیفی در کار نبود، هرگز انسان نمی‎توانست به سعادت ابدی دست یابد، زیرا پاداش اخروی و ابدی نتیجه تلاش‌هایی است که به عنوان تکلیف و آزمایش انجام می‎گیرد.

ملت انقلابی ایران که در این دوران، از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی برخوردار گردیده است، بزرگ‌ترین تکلیف تاریخ را هم بر دوش دارد. مطالعه تاریخ نشان می‎دهد که نعمتی به عظمت پیروزی انقلاب اسلامی، در اختیار هیچ پیامبر، امام و مصلحی قرار نگرفته است. با توجه به این وسعت و عظمت نعمت، عظمت تکلیف ملت ایران نیز روشن می‎گردد. هرچند که پیروزی انقلاب اسلامی، در واقع، در حکم پیروزی اسلام است و بر اساس آن تکلیف بر گردن تمام مسلمانان می‎آید؛ لیکن بدیهی است که ایرانیان تکلیف ویژه‎ای در این مورد دارند، زیرا نقطه‎ای که نور، به‌طور مستقیم، بر آن می‎تابد، با نقطه‎ای که به طور غیر مستقیم در معرض نور است، تفاوت زیادی دارد. نور انقلاب به‌طور مستقیم به جامعه ایران تابید و دیگران نیز به طور غیر مستقیم از آن بهره بردند.
بنابراین تکلیفی که در قبال پیروزی انقلاب اسلامی، متوجه مردم ایران می‎شود، با سایر مسلمانان متفاوت است، تکلیف اقشار مختلف جامعه ایران نیز با یکدیگر تفاوت دارد. به عنوان نمونه، اگر عنصر فرهنگ، اساسی‎ترین عنصر اسلام تلقی شود، بزرگ‎ترین بُعد پیروزی این انقلاب نیز بُعد فرهنگی آن خواهد بود. از این‌رو، استفاده‌‌کنندگان اصلی این نعمت نیز، در درجه اول، اقشار فرهنگی جامعه خواهند بود که مصداق خارجی آن‌ها، حوزه‎ها و دانشگاه‎ها هستند. بنابراین، وظیفه این اقشار، از اقشار دیگر جامعه بسیار سنگین‎تر است.

خداوند متعال انتظار ندارد که به سبب اعطای نعمت‌ها، سودی عاید او شود. در دعای حضرت امام حسین(علیه السلام) در روز عرفه، به این حقیقت اشاره شده است: إِلهی تَقَدَّسَ رِضَاکَ أن یَکُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنکَ فَکَیفَ یَکُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّی؛ خداوندا، خشنودی تو منزه‎تر از آن است که علّتی از طرف تو داشته باشد. پس چگونه از طرف من تواند داشته باشد؟
خداوند با مشخص کردن تکالیفی برای انسان‌ها، زمینه‎ای برای گسترش رحمت خود فراهم کرده است. انقلاب اسلامی زمینه‎ای را فراهم ساخت تا در آن، به دست ملت ایران، سایر انسان‌ها به رحمتهای معنوی الهی دست یابند، زیرا نور و رحمت اسلام، اختصاص به ملت و نژاد خاصی ندارد و این نور که از ذات اقدس الهی تابیده، برای بهره گرفتن تمام انسان‌ها در طول تاریخ است و هر انسانی حق بهره‎برداری از این نور را دارد. لیکن این حق برای تمام انسان‌ها تحقق پیدا نمی‎کند و طاغوتیان مانع رسیدن این نعمت به تمام انسان‌ها می‎شوند. مبارزه با طاغوت، برای این است که راه رسیدن به این نعمت و نور الهی فراهم گردد و موانع، از سر راه انسان‌ها برداشته شود. اما علاوه بر رفع موانع، باید به تقویت مقتضی نیز اندیشید و این نور الهی را به اقطار جهان رساند.

به عبارت دیگر، آن کسانی که این نور را به‌طور مستقیم دریافت کرده‎اند، امانتی را در نزد خود دارند که باید به سایرین برسانند:
إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَی أَهْلِهَا؛(1) خدا به شما فرمان می‏دهد که امانت‌ها را به صاحبان آن‌ها رد کنید.
امروزه، در روی این کره خاکی، هر انسانی در هر گوشه‎ای از این جهان و از هر نژاد، ملیت، مذهب و فرهنگی، حق استفاده از نور اسلام را دارد و ما امانتداری هستیم که باید این امانت را به دست صاحبان حق برسانیم. از این‌رو، باید برای ادای تکلیف نسبت به این انقلاب، راه‌های استمرار و بقای آن را شناخت و در این جهت گام برداشت.

مفهوم «استمرار انقلاب»
سه برداشت در زمینه استمرار انقلاب وجود دارد که تنها دو قسم آن مورد قبول می‎باشد. طبق نخستین برداشت قابل قبول، نباید به محض وقوع انقلاب، مردم وظیفه خود را پایان‎یافته قلمداد کنند؛ بلکه بعد از پیروزیِ نظامی و سیاسی نیز باید حالت بسیج و آمادگی مردم همچنان حفظ و تقویت شود تا به وسیله آنان، جمیعِ مفاسد، کمبودها، و نارسایی‌ها اصلاح و رفع گردد و انقلاب به سرمنزل مقصود برسد.

بر اساس دومین برداشت قابل قبول از معنای «استمرار انقلاب»، کسانی که با ایجاد انقلاب، دچار زیان شده‎اند، درصدد برخواهند آمد تا نظام را به هر طریق ممکن، از درون فرو‌پاشند و در این مسیر پس از ناامیدی از گمراه ساختن کسانی که در انقلاب نقش ایفا کرده‎اند، به سراغ نسل‌های بعد رفته، از طریق انجام فعالیت‌های فرهنگی و فکری، زمینه گمراهی آنان را فراهم می‎سازند تا از شمار طرفداران انقلاب کاسته شود. از این‌رو، بر همه مردم واجب است که از این دسیسه‎ها غفلت نورزند و اجازه ندهند تا آثار و نتایج زیان‎بار این فعالیت‌ها دامنگیر جامعه و انقلاب شود.

مطابق سومین برداشت از معنای استمرار انقلاب، که غیر قابل قبول می‎باشد، رهبران و زمامداران هر انقلابی، پس از آن‌که نظام سابق را سرنگون ساختند و خود بر اریکه قدرت تکیه زدند، اهتمامشان همه مصروف حفظ وضع موجود می‎شود، روحیه انقلابیشان به روحیه محافظه‎کاری جای می‎سپرد و عزمشان بر ایجاد دگرگونی‌های اساسی، کلی و فراگیر سستی می‎پذیرد. اهداف و مقاصد انقلاب، آهسته‌آهسته فراموش می‎شود و انقلابیون دیروز و حاکمانِ امروز، کسانی را که هنوز شور و گرمای انقلاب را در دل و جان دارند، به تندروی، خیال‎پردازی، آرمان‎گراییِ غیر واقع‎بینانه و عدم توجه به مسایل و مشکلات موجود و محدودیت‌هایی که نهاد حکومت و سیاست در میدان تغییر اجتماعی دارد، متهم می‎کنند و به‌این ترتیب، پا جای پای نظام سابق می‎گذارند

و حتی مرتکب همان ستم‌ها و بیدادگری‌هایی می‎شوند که از مظالم و مطاعن همان نظام محسوب می‎شود. خلاصه آن‌که، انقلاب با تبدیل به نظام انقلابی به تدریج از جنبش و پویایی می‎افتد و حتی ضد انقلاب می‎شود. از این‌رو، به یک انقلاب جدید حاجت می‎افتد و این انقلاب جدید، دیر یا زود، پدید می‎آید، حاکمان کنونی را از سریر قدرت به زیر می‎کشد و نظام انقلابی جدیدی بر سر کار می‎آورد. اما باید دانست که پشتوانه این نظریه، اصل دیالکتیک است که ارزش و اعتباری ندارد و با برهان قابل پاسخ‌گویی است که در درس‌های نخستین این کتاب، به برخی از آن‌ها اشارتی رفت. بنابراین، نمی‌توان نتیجه گرفت که پس از گذشت مدتی از عمر هر انقلاب می‌بایست انقلاب دیگری رخ دهد؛ بلکه مدیران جامعه می‌توانند به اصول انقلاب، وفادار باشند و دستاوردهای آن‌را حفظ کرده بر رشد و تعالی آن بیفزایند.

راه‌کارهای حفظ و تداوم انقلاب اسلامی
جهت حفظ و بقای انقلاب اسلامی راه‌کارهایی وجود دارد که باید مورد توجه حامیان انقلاب قرار گیرد و غفلتی در این زمینه صورت نگیرد. برخی از این راه‌کارها عبارتند از:

الف ـ تحکیم باورها و ارزش‌های اسلامی

همان‎گونه که خداوند متعال پیامبر خویش را از یک‌سو، با نصرت و مددهای غیبی خود و از سوی دیگر، به وسیله مؤمنان به پیروزی رساند، در این عصر نیز امام خمینی(ره) ی را، از یک‌سو، با مددهای غیبی، نصرت الهی و عوامل روحی و معنوی و از سوی دیگر، به دست ملت مسلمانی که ایمان واقعی به اسلام و انقلاب داشتند و طالب رضایت خداوند و برقراری حکومت عدل اسلامی به دست امام زمان(عج) بودند، تقویت و تأیید فرمود. مادامی که این ایمان، و نه اظهار ایمان، باقی باشد، به انقلاب هیچ گزندی نخواهد رسید.

بنابراین، در صورتی که ملت ایران، پایه‌های ایمان خود را محکم و عقاید برحق خود را تقویت کند، هرگز تحت تأثیر تبلیغات سوء واقع نخواهد شد و به خود سستی راه نخواهد داد:
وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِین؛(1) و اگر مؤمنید، سستی مکنید و غمگین مشوید چراکه شما برترید.

در درجه بعد باید تلاش کرد که این ایمان را با عمل صالح آبیاری کرد تا همچنان پابرجا باقی بماند. از این‌رو در بسیاری از آیات قرآن کریم، خداوند متعال ایمان را در کنار عمل صالح ذکر فرموده است.(2) در درجه بعد نیز باید روابط با دوستان و خودی‌ها را، که سمبل ایمان و عشق به ولایت است، تقویت کرد و غیر خودی‌ها را از خود دور کرد، چرا که رابطه با آنان موجب قطع رابطه با خداوند خواهد گردید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَی أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُم؛(1) ای کسانی که ایمان آورده‏اید، یهود و نصاری را دوستان [خود] مگیرید [که] بعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند و هر کس از شما آن‌ها را به دوستی گیرد، از آنان خواهد بود.

حاصل آن‌که، پاسداری از آرمان‌های اسلامی، یکی از ضمانت‌های حفظ نظام جمهوری اسلامی است. در صورتی که این اهداف به فراموشی سپرده نشوند و در عمل نیز به اجرا درآیند، خداوند متعال، همان‎گونه که در ایجاد انقلاب، مردم را یاری رساند، در بقای آن نیز چتر حمایت خود را بر سر آنان نگه خواهد داشت. تقویت اعتقاد به ولایت فقیه در میان جوانان و زدودن شبهات پیرامون آن، از وظایف خطیری است که در جهت پاسداری از آرمان‌های اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است، به‎ویژه آن‌که نوک پیکان حملات دشمن بر همین نقطه نشانه رفته است.

راه‎کار عملی مبارزه با انحرافاتی از این قبیل این است که مردم از نظر فکری و شناخت اسلامی آنچنان تقویت شوند که افکار انحرافی در آن‌ها اثر نگذارد و از جنبه آگاهی دینی به طوری قوی باشند که تحت تأثیر شبهات واقع نشوند، و بالاتر، شبهه‎ها را هم پاسخ گویند و اسلام صحیح را بشناسند تا مخالفان مکتب نتوانند افکار غیر اسلامی را به‌جای اسلام به آنها تحویل دهند. بنابراین برای حفظ ماهیت نظام که همان اسلامی بودن آن است، باید احکام و مبانی اسلامی را در جامعه ترویج کرد.

بدیهی است که روحانیت می‌تواند نقشی اساسی در این زمینه ایفا نماید، چراکه اسلام، دینِ خاتَمِ انبیا، کامل‌ترین مکتب و جامعِ تمام راه‌کارهایی است که انسان برای قرب خداوند به آن‌ها نیاز دارد،‌ و سعادتِ دنیا و‌آخرتِ او، تنها با پای‌بندی به این شریعتِ جاوید و آسمانی میسّر می‌شود. از سوی دیگر، برای شناسایی درست و دقیقِ اسلام و احکام و معارف آن، می‌باید به کتاب خدا و سنّت معصومان‌(علیهم السلام) مراجعه کرد. این امرِ عظیم و ظریف از عهده هر کسی برنمی‌آید، و شاهدِ این مدعا، تمام بدعت‌ها و افراط‌ها و تفریط‌ها و انحرافاتی است که از صدر اسلام تاکنون، و به نام قرآن و اسلام صورت پذیرفته است. از این روی برای آن‌که اسلام بتواند نقش خویش را در سعادت انسان به نحو کامل ایفا کند باید کسانی باشند که راه شناخت واقعی آن را بدانند.

اما تنها راهِ شناخت اسلامِ واقعی در زمان فقدان ائمّه اطهار(علیهم السلام) و غیبت امام عصر عبارت است از تحقیق درست در کتاب و سنّت با به‌کارگیری اَدلّه قطعیِ عقلی؛ چراکه در این دوران، دسترسی به امام معصوم(علیه السلام) عادتاً میسور نیست. بر این اساس برای یافتن حقیقتِ تعالیم و معارف وحی می‌باید به کمک شیوه‌ها و براهین قطعیِ عقلی به کتاب و عترت مراجعه کرد و علوم و مواریث اهل‌بیت(علیهم السلام) را به دست آورد، و این کار، تنها به دست متخصصّان سخت‌کوش و با تقوای علوم دین صورت می‌گیرد، و در اختیار همه مردم نهاده و تبلیغ می‌شود؛ یعنی در واقع فقیهان و عالمانِ راستین دین‌ هستند که با بهره‌گیری از علوم عقلی و نقلی، روات و احادیثِ معتبر را شناسایی می‌کنند و با استفاده از شیوه‌های یقین‌آور و معتبر، معارف و احکام دین را از منابع و معادن آن بر می‌آورند، و به تعلیم و تبیین و نشر آن‌ها می‌پردازند. بنابراین، بقا و پویایی اسلام، در گرو وجود فقیهان پرهیزگار و روحانیانِ تقوا پیشه‌ای است که جسم و جان خود را وقف دین خدا ساخته و ادامه راه پیامبران و امامان معصوم(علیهم السلام) را بر عهده گرفته‌اند.

با توجه به این‌که هم مردم و هم مسؤولین نظام جمهوری اسلامی، وظیفه‌ای خطیر در تحکیم ارزش‌های اسلامی دارند، آیا از نظر شما از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، کوتاهی در این امر صورت گرفته است؟ اگر پاسخ مثبت است به موارد مختلفی که در ذهن دارید، اشاره کنید. گفت‌وگو با دوستان می‌تواند در این زمینه، حقایق بیشتری را بر شما آشکار سازد.

ب ـ اهتمام نسبت به مسایل فرهنگی
از آن‌جا که دشمنان خارجی انقلاب برای به فساد کشاندن اخلاق و باورهای مردم تلاش‌های فراوانی می‌کنند و نیز از آن‌جا که آفات داخلی انقلاب در دو بعد علم و اخلاق، عارض زمامداران و مردم می‏شود باید گفت که آفات انقلاب عمدتاً فرهنگی هستند و بنیادی‏ترین و سودمندترین شیوه حفظ و تقویت انقلاب، فعّالیّت‏های آموزشی و پرورشی است. اگر مردم و مسؤولان و دست‏اندرکاران امور و شؤون جامعه انقلابی تعلیم و تربیت صحیح و کافی نیابند، هیچ امیدی به دوام و سلامت انقلاب نخواهد بود، هرچند شخص رهبر و تنی چند از زمامداران و متصدّیان امور از هر جهت صالح و شایسته باشند. مگر نه ‏این که انقلاب اسلامی‏ای که چهارده قرن پیش در جزیره العرب به رهبری بی‏نظیر پیامبر گرامی‏ اسلام (صلى الله علیه وآله) صورت پذیرفت، پس از مدّتی بسیار کوتاه به انحراف کشیده شد و بدان‌جا رسید که امویان و عبّاسیان زمام کارها را در دست گرفتند و به شیوه جبّاران و ستمگران عمل کردند؟ در واقع، هرچند رهبری‏ای برتر و بهتر از رهبری آن حضرت ممکن و متصوّر نیست، ولی آن رهبری بی‌مانند هم نمی‏توانست ضامن دوام و سلامت ‏انقلاب باشد؛ زیرا این امر تابع چند و چون علم، اخلاق، عمل، بینش و گرایش عموم مردم ‏است که تا آن زمان از تعلیم و تربیت درست، به حدّ کفایت، برخودار نشده بودند.

بنابراین، برای «استمرار» انقلاب ـ ‌یعنی هم ضدّ انقلاب را در همه میدان‏ها مغلوب سازد و هم به جمیع اهداف و مقاصد خود نائل آید‌ ـ مؤثّرترین و مفیدترین کاری که می‏توان و باید کرد فعّالیّت ‏فرهنگی، به وسیع‌ترین معنای این کلمه است. باید تلاش کرد تعداد بیشتری از مردم با احکام و تعالیم اسلام آشنا شوند و هیچ فرد، گروه یا قشری از این آشنایی فرخنده محروم ‏نماند و این آموزه‏ها و فرموده‏ها هرچه بیشتر در ژرفای دل و جان افراد رسوخ یابد. علاوه بر این‌که در تعلیم و تربیت دینی مردم هیچ فرد، گروه یا قشری را فراموش نمی‏کنیم و به هیچ درجه ورتبه‏ای از معرفت دینی اکتفا نمی‏ورزیم، باید از آگاه کردن مردم نسبت به اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه خودمان و نیز دیگر جوامع به هیچ روی غفلت نورزیم.

ج ـ تقویت و برتری توان نظامی
بر اساس بینش‌های بشری، هرگاه تهدید نظامی متوجه یک جامعه شود، باید مراحلی را برای مقابله با آن در نظر گرفت و اگر تشخیص داده شد که دشمن از نظر نفرات، تکنولوژی، آموزش، پشتیبانی و امور دیگری که سرنوشت جنگ را رقم می‎زند، برتری دارد، عقل اقتضا می‎کند که راه سازش با دشمن در پیش گرفته شود. در تاریخ نمونه‌های فراوانی از این دست وجود دارد. کسانی که در فتنه‎های بزرگ دچار چنین خطرهایی شده بودند، با تصمیم عاقلانه تلاش کردند تا به هر نحو ممکن با دشمن سازش کنند تا در دراز مدت خود را درگیر چنین معرکه‎هایی نسازند؛ به عنوان نمونه، برخی از کشورهای اروپای مرکزی برای نرفتن زیر بار تعهدات ناشی از عضویت در سازمان ملل متحد و داشتن زندگی آرام، به عضویت این سازمان درنیامدند.

چنین بینشی با بینش اسلام سازگاری ندارد، زیرا بر اساس آموزه‎های اسلامی، باید در مقابل دشمن از تمام ابزار عادی و اسباب مادی بهره برد و از برتری نظامی دشمن جلوگیری کرد. از دیدگاه اسلام، مسلمانان باید تلاش کنند تا از پیشرفته‎ترین تجهیزات نظامی برخوردار گردند و برخی سلاح‌ها را از انحصار کشورهای قدرتمند خارج سازند. پس باید در جهت تهیه ادوات جنگی و دفاعی تلاش کرد و این آیه را که شعار نیروهای مسلح در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی بود را از یاد نبرد:
وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّة؛(1) و آنچه از نیرو در توان دارید، بسیج نمایید.
اسلام به اسباب مادی و ابزارهای ظاهری توجه دارد و حتی در زمینه تأمین هزینه‎های جنگ رهنمود ارائه می‎دهد. قرآن کریم در مقام تشویق مردم به جهاد، تنها به نیروی انسانی اکتفا نمی‎کند و در بسیاری از آیات، ابتدا جهاد با مال را مطرح می‎کند.(1) مردم باید قبل از آن‌که نوبت به نیروی انسانی برسد، هزینه جنگ را تأمین کنند، حتی اگر الزامی از طرف دولت اسلامی نباشد؛ زیرا در اسلام خط فاصلی بین دولت و ملت وجود ندارد و هر وقت جامعه نیازی داشته باشد، تمام مردم باید مشارکت داشته باشند. چنان‎که دفاع نظامی نیز فقط مخصوص نیروهای مسلح نیست، بلکه تمام نیروهای مردمی در هنگام نیاز باید مشارکت داشته باشند و در کنار نیروهای نظامی خود پیکار کنند.

ویژگی اسلام در بین مکاتب مختلف جهان این است که به‎کارگیری تمام توان را جهت دفاع، مورد تأکید قرار می‎دهد. در عین حال توصیه می‎کند که هیچ‎گاه نباید خود را در برابر دشمن، خوار، ضعیف و شکست‌خورده احساس کرد؛ زیرا هر اندازه توان و نیروی مسلمانان کم باشد اگر تمام توان خود را برای دفاع از خود به کار بندند، خداوند متعال این کمبودها را با نظرهای غیبی خود جبران خواهد کرد. شرط بهره‎گیری از حمایت‌های الهی این است که مؤمنان تمام آنچه که در توان دارند را برای دفاع به کار گیرند و وجود برخی از افراد و گروه‌های متخلف، آنان را از این فیض محروم نمی‎سازد. قرآن کریم نیز هنگامی که از تاریخ اسلام و دیگر اقوام سخن می‎گوید، بر این نکته تأکید دارد که مؤمنین واقعی که حاضر به اجرای دستورات خداوند هستند و مال و جان خود را در راه اسلام، دین حق و نظام عادلانه در طبق اخلاص می‎گذارند، باید در این زمینه جدیت داشته باشند؛ حتی اگر در کنار آنان، افرادی سست‌عنصر، راحت‎طلب و تنبل و یا حتی معاند و توطئه‎گر حضور داشته باشند.

د ـ حفظ وحدت کلمه
وحدت کلمه که عاملی اساسی در پیروزی انقلاب است، در حفظ انقلاب نیز نقش مهمی ایفا می‎کند. برای ایجاد وحدت در جامعه یک محور مشترک نیاز است تا همگان حول محور آن در حرکت باشند. محبت و الفت میان مؤمنان نیز از اموری است که وحدت را در جامعه اسلامی به ارمغان می‎آورد و ضامن بقای انقلاب خواهد گردید.البته باید توجه داشت که ملاک وحدت در جوامع، مختلف است؛ گاه همخونی، گاه همزبانی و گاهی نیز هموطن بودن، ملاک ایجاد وحدت در جامعه است. اما چنین اموری نمی‎توانند پیوند دهنده واقعی قلب‌ها باشند. از این رو، باید دین را به عنوان ملاک وحدت در جامعه قرار داد تا روابط اجتماعی به بهترین شکل در جامعه برقرار شود و عملاً رهبر دینی را محور وحدت قرار داد و با اطاعت از او وحدت رفتاری را تحقق بخشید و از تفرق و تنازع جلوگیری کرد.

هـ ـ حفظ شور و نشاط انقلابی
بر تارک این انقلاب، نام امام خمینی(رحمه‌الله) می‎درخشد که در اعلامیه‎ها و سخنرانی‌های خود در اوایل نهضت، مباحثی را مورد تأکید قرار می‎داد که مورد غفلت مسلمانان واقع شده بود. ایشان در این مباحث که حول ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب رقم می‎خورد، مردم را به پذیرفتن و عملی ساختن این ارزش‌ها دعوت می‎کرد، زیرا دوری از همین باورها و ارزش‌ها بود که مسلمانان آن زمان را دچار نوعی خواری ساخته بود و آنان را زیر یوغ مستکبران برده بود.

مردم ایران نیز با آن فطرت پاک خویش پذیرای این دعوت شدند و با ایشان پیمان بستند که در راه تحقق آرمان‌های خود از پای ننشینند. سرانجام، این عهد و میثاق، منجر به پیروزی انقلاب اسلامی گردید. باید توجه داشت که زمانی این انقلاب دچار انحراف خواهد شد که آن اهداف و آرمان‌ها فراموش شود و ارزش‌های دیگری جانشین آن‌ها گردد.برای جلوگیری از انحرافات، باید مراقب بود که شور و نشاط برای تحقق آرمان‌ها رنگ نبازد؛ شور و نشاطی که ارزش‌ها و باورهای انقلابی را مستحکم می‎سازد و پشتوانه‎ای نیرومند برای یک حرکت اجتماعی ایجاد می‎کند. خواه ناخواه در طول زمان، عواطف و احساسات انقلابی کمرنگ می‌شود و باید عاملی وجود داشته باشد تا با تغذیه فکری افراد، انقلاب را از این آفت طبیعی برهاند. آفتی که دامنگیر بنی اسرائیل شد و دل‌هایشان به مرور ایام سخت و سخت‎تر شد و حرکت اجتماعی آنان را با مشکل مواجه ساخت:

فَطَالَ عَلَیْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُم؛(1) و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشید و دل‌هایشان سخت گردید.
پس گذشت زمان، می‌تواند عاملی منفی برای کمرنگ شدن عواطف و ارزش‌های انقلاب باشد. با گرم نگه‌داشتن تنور انقلاب و ارزش‌های آن می‎توان با انحرافات مبارزه کرد و آن‌ها را خنثی ساخت. باید زمینه زنده ماندن ارزش‌ها و باورهای اسلامی را تقویت کرد تا این انقلاب بتواند در سایه عواطف و احساسات دینی، از هرگونه انحراف مصون ماند.
مرجع : بصیرت
کد مطلب : ۷۷۹۶۰۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما