۰
شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۰

واگرایی- هم گرایی سیاست خارجی ترکیه با امریکا

واگرایی- هم گرایی سیاست خارجی ترکیه با امریکا
ترکیه و امریکا طی سال‌های اخیر طیف‌های مختلفی از همگرایی و واگرایی و در پاره‌ای موارد روابطی پرتنش را پشت سر گذاشته‌اند. روابط طرفین در شراکت راهبردی ترکیه در سیاست سد نفوذ امریکا، اهمیت ترکیه برای تحت فشار قرار دادن دولت‌های مخالف امریکا در منطقه، مخالفت ترک‌ها با یک‌جانبه‌گرایی‌امریکا، حمایت‌های دو کشور از دموکراسی سکولار در جریان بهار عربی و نیز واگرایی در بحران سوریه با فراز و فرود همراه بوده است. به همین لحاظ، روابط دو کشور که به سال ۱۹۴۷ و اعلام دکترین ترومن از طرف امریکا برمی‌گردد برای هر دو طرف حائز اهمیت بوده است.

از طرفی امریکا در دوره جنگ سرد با توجه به علقه‌های غرب‌گرایانه برخاسته از اندیشه‌های آتاتورک در سیاست و روابط خارجی ترکیه، از این کشور در راستای سیاست سد نفوذ پیرامون شوروی به ویژه در منطقه اروپای غربی استفاده می‌کرد و حتی در دوره بعد از فروپاشی شوروی نیز تا به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه، آنکارا اهمیت خود را در مدار غرب و به عنوان پایگاه عمده غرب‌گرایی در منطقه حفظ کرد. از سوی دیگر در طرف ترک نیز در چند دهه گذشته، غرب‌گرایی توأم با چندجانبه‌گرایی با شدت و ضعف، یکی از ویژگی‌های غالب در سیاست خارجی ترکیه بوده است. برای مثال با وجود اینکه در قضایایی، چون مشکلات ترکیه و قبرس، فعالیت جدایی‌طلبان پ. ک. ک. و مسائل حقوق بشری ترکیه، آنکارا به صورت عمده شاهد جبهه‌گیری غرب بوده و به تبع آن به سمت فاصله گرفتن از غرب پیش رفته، اما در نهایت باز به سمت بازسازی و تعمیق مناسبات با امریکا و اروپا بازگشته است.

روابط دو کشور از سال ۲۰۰۲ با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، دستخوش دگرگونی شد. در قالب این تغییر و تحول، ترکیه ضمن حفظ مناسبات مسالمت‌آمیز با جهان غرب، به سمت چندجانبه‌گرایی در سیاست خارجی پیش رفت و در عین رقم زدن مناسبات با دیگر قطب‌های قدرت از جمله روسیه و چین، سعی کرد با ابتکار در صحنه‌های مختلف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی خود را به بازیگر و عضوی فعال در نظام بین‌المللی تبدیل کند. در این زمان، بر مبنای نظریه «عمق استراتژیک» و اندیشه‌های احمد داوداوغلو وزیر خارجه سابق این کشور، سیاست خارجی ترکیه از سویی به جای تمرکز صرف بر روابط با غرب، متوجه ایفای نقش‌های بزرگ‌تر در فضا‌های نوین ژئوپلیتیک دیگر شد و از سوی دیگر نیز با حضور فعال در موضوعات منطقه‌ای پیرامونی به ویژه در خاورمیانه، نقش فرهنگی خود را نیز از یاد نبرده و درصدد ارائه یک طرح و چهره‌ای نوگرا در فضای بین‌المللی برآمد.
تهاجم امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ با تأثیرات بنیادی بر ترکیه به ویژه در حوزه سیاست‌های امنیتی این کشور همراه بود و می‌توان از آن به عنوان نقطه عطفی در واگرایی روابط آنکارا – واشنگتن نام برد. مهم‌ترین نکته در سیاست خارجی ترکیه در شروع بحران عراق، مخالفت آنکارا با استفاده امریکا از پایگاه هوایی اینجرلیک خاک این کشور برای حمله به صدام بود. در جلسه شورای امنیت ملی ترکیه در ژانویه ۲۰۰۳، تصمیم بر این شد که این موضوع در پارلمان به رأی گذاشته شود. پارلمان ترکیه نیز استفاده از پایگاه‌های نظامی و فضای سرزمینی این کشور برای حمله به عراق را رد کرد. کاهش روابط دو طرف ناشی از حمله امریکا به عراق به همین جا ختم نشد و در سال‌های بعد نیز ترکیه تقویت گروه پ. ک. ک. در ارتفاعات شمال عراق و نیز تأثیر منفی بر فرآیند الحاق این کشور به اتحادیه اروپا از چشم امریکا می‌دید.

تلاش‌های ترکیه برای ایفای نقش‌های مختص و مستقل‌تر در طول این سال‌ها همچنان ادامه داشت و از مواردی مانند ایفای نقش میانجی توسط این کشور در میان نیرو‌های حافظ صلح سازمان ملل در لبنان، همراهی با نیرو‌های ناتو در افغانستان، بنیان‌گذاری گروه دی ۸، ایفای نقش در برنامه هسته‌ای ایران، ایجاد روابط متوازن با سوریه، ایران و عراق و همچنین ایفای نقش در حل و فصل بحران‌های بالکان، مناقشات قفقاز و آسیای مرکزی در همین راستا می‌توان یاد کرد. بدین ترتیب عملکرد دولت ترکیه تا قبل از سال ۲۰۱۰ نشان می‌دهد که این کشور سعی داشته است هدف خود مبنی بر ارائه چهره جدید که می‌توانست پلی میان اسلام و غرب باشد را با اتخاذ رویکرد واقع‌گرایانه و از طریق پیگیری مواضع متعادل و میانه‌رو جامه عمل بپوشاند.

با وجود تغییرات این چنینی در روابط ترکیه و امریکا، مواضع آنکارا طی سال‌های پس از ۲۰۱۰ مجدداً اهمیت غرب‌گرایی در سیاست خارجی ترکیه را نشان داد. بنابراین، در این سال‌ها شاهدیم که گرایش به غرب در سطوح راهبردی مجدداً در سیاست خارجی آنکارا پررنگ شده و در مقابل در وجوه تاکتیکی این روابط، استفاده از ابزار‌های مختلفی به چشم می‌خورد. حمایت ترکیه از سیاست ناتو در توسعه سیستم‌های دفاع موشکی این سازمان و همسویی با غرب در مورد تحولات جهان عرب، نمونه‌های آشکاری از این قضیه هستند. در این چارچوب می‌توان به هدف اصلی و مشترک ترکیه و امریکا در اثنای تحولات بهار عربی اشاره کرد که سعی دو طرف بر ایجاد دموکراسی‌های دلخواه و جلوگیری از ایجاد نظم جدید بود. ایجاد دموکراسی‌های دلخواه که به باور امریکایی‌ها و ترک‌ها همان مدل ترکیه است، نه تنها در چارچوب منافع بلندمدت امریکا در منطقه بود، بلکه کمک فراوانی به ترکیه برای افزایش نقش و نفوذ منطقه‌ای و جهانی می‌کرد. دلیل اصلی این دیدگاه نیز این بود که در رویکرد امریکایی به دموکراسی، مدل ترکیه در عین اهمیت دادن به مذهب، به نوعی با تحقق اندیشه‌های سکولار مورد نظر واشنگتن، از رشد نظام‌های مخالف با منافع امریکا در منطقه جلوگیری می‌کرد.

با شکست ایده دموکراسی‌های دلخواه در تحولات منطقه که نمونه اعلای آن شکست اخوان‌المسلمین در مصر بود و البته با تشدید بحران سوریه، مجدداً روابط امریکا و ترکیه دگرگون شد. مخالفت اوباما با دخالت مستقیم امریکا در بحران سوریه با وجود تلاش‌های مستمر ترکیه و عربستان سعودی برای این امر، اعلام حمایت امریکا از کرد‌های این کشور و همچنین عدم همراهی امریکا با دولت ترکیه برای استراد فتح‌الله گولن که اعتراض رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه مبنی حمایت امریکا از عوامل کودتای سال ۲۰۱۶ را در پی داشت، واگرایی در روابط دو کشور را نشان داد.

با به قدرت رسیدن ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور امریکا، روابط دو کشور همچنان در سطوح دوجانبه و نیز تحت تأثیر بحران‌های منطقه‌ای در فضایی توأم با غرب‌گرایی و چندجانبه‌گرایی به ویژه برای ترکیه در جریان بوده است. ترامپ در ابتدا به دلیل بازداشت اندرو برانسون کشیش امریکایی از سوی ترکیه به اتهام عضویت در شبکه گولن و شرط مبادله آن با گولن از سوی اردوغان، اقدام به تحریم تجاری ترکیه و افزایش تعرفه‌های برخی کالا‌های واراتی این کشور کرد که بیشترین پیامد آن کاهش ارزش لیر ترکیه در مقابل دلار بود. این در حالی بود که در موضوعات منطقه‌ای، خروج امریکا از برجام و وضع مجدد تحریم‌ها علیه ایران به ویژه در حوزه تحریم انرژی، بی‌تفاوتی امریکا نسبت به قتل جمال خاشقجی روزنامه‌نگار سعودی در خاک ترکیه که با تلاش‌های واشنگتن نسبت به رفع اتهام از بن‌سلمان ولیعهد عربستان در این مورد همراه بود و همچنین تنش در روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی فضای متشنج در روابط ترکیه و امریکا را در پی داشت. این در حالی است که ترکیه به رغم تصمیم برای خرید سامانه‌های پدافندی اس ۴۰۰ از روسیه، مذاکره با امریکا در باره خرید سامانه‌های پاتریوت را نیز آغاز کرد و همچنین با آزادی کشیش امریکایی بار دیگر سیالیت سیاست خارجی و قصد خود مبنی بر امتیازگیری هر چه بیشتر از ترامپ را به اثبات رساند. در شرایط کنونی نیز به نظر می‌رسد روابط دو کشور بیش از هر چیز تحت تأثیر چگونگی تعامل امریکا با کرد‌های سوریه و راضی نگه‌داشتن ترکیه به ویژه در شرایط خروج امریکا از سوریه و همچنین تحریم‌های ضدایرانی به ویژه در موضوع انرژی است. اما نکته مشخص این است که اردوغان در قامت رهبر ترکیه بیش از هر چیز در صدد استفاده از بحران‌های منطقه‌ای برای امتیازگیری از ترامپ است.

سجاد مرادى کلارده
مرجع : جوان آنلاین
کد مطلب : ۷۸۳۵۸۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما