اهمیت جنگ سلطان یعقوب برای اسرائیل
رژیم صهیونیستی در سال 1982 در جنگ موسوم به «سلطان یعقوب» تجاوز گسترده ای به جنوب لبنان درظاهر برای تعقیب گروههای فلسطینی ولی در باطن با هدف تغییر اوضاع داخلی لبنان به نفع خود انجام داد. اسرائیل با این محاسبه که با در اختیار داشتن بلندی های جولان ارتباط نیروهای سوری با لبنان را ضعیف می کند، خود را پیروز این جنگ می دانست. اما سوریه با تاکتیکهای جنگی ساده و بهرهگیری از تیمهای ضدتانک توانست بخش زیادی از تانکهای رژیم صهیونیستی را محاصره و از پای در آورد.
تعداد تلفات صهیونیستها در این جنگ در گزارشهای ارتش رژیم صهیونیستی که معمولا تلفات را بسیار کمتر از مقدار واقعی نشان میدهد 500 نفر اعلام شد که باعث وحشت در داخل سرزمینهای اشغالی در آن برهه گردید.
نتانیاهو در سالهای اخیر با چند هدف به دنبال بهره گیری از جنگ سلطان یعقوب است. دو سال پیش یکی از تانکهای این جنگ را از روسیه تحویل گرفت. نتانیاهو به عنوان یادبود سه کشته شده این تانک درخواست تحویل آنرا داشت اما در داخل اسرائیل تحویل گرفتن این تانک برای نتانیاهو این وجهه را ایجاد میکرد که نتانیاهو پیروزمندانه در حال جبران شکست سلطان یعقوب است. لذا پس از تحویل گرفتن تانک مذکور ، نتانیاهو از پوتین خواست که بقایای جسد گروهبان زاخاری بامیل فرمانده تانک را نیز پیدا کند. نتانیاهو قصد داشت با تحویل گرفتن این جسد 5 روز قبل از انتخابات از خود یک چهره عملگرا که توانسته است وعده خود را عملی کند نمایش دهد و همچنین خود را یگانه حامی نظامیان صهیونیستی و خانواده های آنها نشان دهد.
سیاستهای دوگانه روسیه
روسیه کشوری است که با داشتن هویتهای چندگانه اسلاوی، آتلانتیک گراها، اوراسیا گرایان و ملی گرایان همواره تحت شعاع این هویتهای چندگانه اقدام به تعریف منافع ملی و خطمشی سیاست خارجی خود میکند که هر بار با چرخشهای عجیب در سیاست خارجی به نفع یکی از گروههای داخلی همواره مورد نقد کشورهای همراه قرار می گیرد. پوتین اگر چه تا حدود سال 2008 به دلیل افزایش قیمت نفت موفقیتهای در کارنامه شخصی خود داشت اما به دلیل ضعفهای ساختاری اقتصاد روسیه که منجر به فساد دستگاه حاکمه می شود در صدد جبران شکستهای اقتصادی سالهای اخیر خود است که روسیه را در آستانه خروج از کشورهای توسعه یافته قرار داده است.
در این شرایط او تلاش میکند با کمترین هزینه های اقتصادی به سوریه نردیک باشد و در مقابل نیز خود را فردی قدرتمند در داخل روسیه نشان دهد. سوریه محل طمع و تنازع کشورهای مختلفی از جمله اتحادیه اروپا، آمریکا، کشورهای عربی و اسرائیل است و پوتین تلاش میکند از این موقعیت بیشترین بهره و سود را با کمترین هزینه ببرد. صهیونیستها قویترین لابی را در بین کشورهای جهان در کنگره و دولت آمریکا دارا هستند و پوتین تلاش می کند با تقویت روابط استراتژیک خود با نتانیاهو از منافع چندگانه همکاری با تلآویو و از جمله لابی آیپک به نفع خود بهرهگیری کند.
سفر اخیر نتانیاهو اولین دیدار بعد از به رسمیت شناخته شدن بلندی های جولان توسط ترامپ و مخالفت ظاهری روسیه با این امر بود اما در هنگام تحویل دادن بقایای جسد گروهبان اسرائیلی، پوتین اعلام نمود که نیروهای روسی بقایای این جسد را با همکاری ارتش سوریه به دست آورده است. این سخن پوتین جفای آشکار در حق سوریه بود که نشان میدهد مسکو حتی بعد از به رسمیت شناختن بلندی های جولان به اسرائیل هدیه هم می دهد!
«عماد ساره » وزیر اطلاع رسانی سوریه اعلام نمود که سوریه از کشف و تحویل جسد نظامی اسرائیلی اطلاعی ندارد و سوریه معتقد است همکاری اسرائیل با گروههای تروریستی باعث پیدا شدن این جسد شده است. با توجه به اینکه سوریه این همکاری مورد ادعای پوتین را تکذیب نموده است در مجموع پوتین با این سخن خود هم قصد تقویت جایگاه انتخاباتی نتانیاهو را داشت و هم در عمل سیاست دوگانه خود در مورد بلندی های جولان و عدم اهمیت اشغال آن توسط اسرائیل برای روسیه را نشان داد.
اعتمادسازی لازمه گسترش نفوذ منطقهای
از زمانی که صهیونیستها فلسطین را اشغال کردند، منطقه خاورمیانه همواره محل منازعه، تنش و ناامنی در اثر اقدامات این رژیم بوده است. تاریخ اقدامات و روابط این رژیم طی هفتاد سال گذشته نشان از دشمنی تاریخی و نژاد پرستانه این رژیم با همسایگان و رویای بدست آوردن منطقه نیل تا فرات با تجزیه نمودن کشورهای دیگر و بلعیدن قطعه قطعه آن بوده است. از نمونه های این سیاست طی سالیان اخیر میتوان به پس ندادن جولان اشغالی ، پیش روی ها وشهرک سازی های پیوسته در سرزمین فلسطینی ها ، تحریم وتشویق بوش به حمله به عراق با گزارشهای جعلی، کمک به تروریستهای تکفیری برای تشدید جنگ داخلی در سوریه و تجاوزات مختلف به جنوب لبنان اشاره کرد.
لذا در شرایطی که ملتهای منطقه همچون لبنان و سوریه به رژیم صهیونیستی به عنوان یک عنصر بیثباتساز، متجاوز و دشمن تاریخی مینگرند، گسترش نفوذ روسیه در منطقه منوط به کسب اعتماد متقابل در همکاریها و احترام به منافع ملی این کشورها میباشد در غیر این صورت همانگونه که تاریخ سالیان گذشته نشان داده اجماع نظرها و همکاریهای جدید منطقهای گزینه اصلی و جایگزین سوریه برای حفظ تمامیت ارضی و پیشبرد منافع ملی خواهد بود. بنابراین تداوم چنین اقداماتی از سوی پوتین آغاز سلسله اشتباهاتی محسوب میشود که به از دست رفتن نفوذ روسیه در سوریه و حتی منطقه منجر میشود.