خیز وزارت خارجه آمریکا برای درج نام سپاه پاسداران در فهرست ادعایی تروریسم (FTOs) در حالی است که کاخ سفید، پیشازاین نیز اقدامات مشابهی را در دستور کار خود قرار داده بود. زمانی که اوباما سکان دولت آمریکا را در دست داشت، برخی از نهادهای زیرمجموعه این نهاد انقلابی ازجمله قرارگاه خاتمالانبیاء و فرماندهان برجسته سپاه، تحت تحریم قرار داشتند اما این بار، تمام مجموعه و کلیت سپاه، هدف قرارگرفته و درصورتیکه یانکیها مرتکب این اشتباه بزرگ شوند، اولین بار است که یک واحد نظامی بهعنوان یک مجموعه «تروریستی» معرفی میشود.
وقتی ترامپ وارد کاخ سفید شد، سناتور «تد کروز» و «دیاز بالارت» عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا به اعتبار روحیه جنگطلبانه رئیسجمهور آمریکا طرحی را به کنگره عرضه کردند که بر اساس آن، سپاه پاسداران بهعنوان سازمانی بهاصطلاح تروریستی و مسئول فعالیتهایی در این زمینه معرفی میشد. ترامپ در همان روزها سخنرانی قرائی کرد و داد سخن داد که به دلیل ناتوانی رؤسای جمهور پیشین آمریکا در متوقف کردن و شکست دادن ایران، «طرحی نو» را علیه جمهوری اسلامی به کار خواهد گرفت که یکی از مهمترین مفاد آن، سپاه و توان دفاعی کشور بود. او بارها با احصاء مؤلفههای قدرت انقلاب اسلامی ازجمله نفوذ منطقهای، توان نظامی و اتحاد ملی، جوهره مشکل و معضل آمریکا با جمهوری اسلامی را نشان داد.
از زمانی که ترامپ به تلخی اعتراف کرد که آمریکا 7 هزار میلیارد دلار در منطقه، بیهوده هزینه کرده است، این انتظار میرفت که بخواهد با تحریم سپاه پاسداران، انتقام شکست خود را بگیرد و تشفی خاطر لابی صهیونیسم و مرتجعین منطقهای را فراهم آورد؛ هرچند بهخوبی میداند که تحریمها یک بلوف سیاسی و جنگ روانی است. نمونه شکستخورده این تصمیم یانکیها را میتوان درباره حزبالله لبنان و جنبش نجبا عراق مشاهده کرد که تحت تحریمهای آمریکا قرار دارند. بر اساس آمارها و قرائن، توفیقات و پیروزیهای این دو گروه جهادی، پس از تحریمها بهمراتب بیش از برههای است که هدف قوانین محدودکننده کنگره و دولت آمریکا قرار نگرفته بودند. شاهد این مدعا اینکه پاکسازی گروههای تکفیری از عراق و سوریه بهوسیله محور مقاومت زمانی سرعت گرفت و به سرانجام رسید که آمریکاییها حزبالله لبنان و جنبش نجبا را تحریم کردند یا در آستانه آن قرار داشتند.
سید مقاومت نیز پس از تحریمهای آمریکا طی یک سخنرانی تلویزیونی به جنگ این سیاست ناکارآمد رفت و رسماً اعلام کرد که حزبالله قصد دارد تعداد نیروهای خود را افزایش دهد. بنابراین، تحریم سپاه، سیاستی است که عقیم و بینتیجه بودن آن، پیشازاین ثابتشده، چراکه ساز و کار سپاه بهگونهای است که برای فعالیتهای خود، ابداً به نهادهای خارجی وابسته نیست و خودکفایی را به معنای واقعی کلمه در همه ارکان و زیرمجموعههای خود پیاده کرده است. ضمن اینکه، جمهوری اسلامی گزینههای فراوانی برای تلافی این تصمیم کاخ سفید در اختیار دارد. روزنامه انگلیسی گاردین به نقل از «اندرو کلر»، یکی از معاونین اسبق بخش تحریمها در وزارت امور خارجه آمریکا دراینباره نوشت: «این اقدام، سپاه را متوقف نمیکند. تأیید نکردن توافق هستهای ایران از سوی ترامپ، گل به خودی و تروریستی اعلام کردن سپاه نیز برای برجام، بیفایده و زیانآور است».
نکته اینجاست که آمریکا در این توهم به سر میبرد که همانگونه که ایران، قدرت هستهای را حق مسلم خود میپنداشت اما با پذیرش پروتکل الحاقی و بازرسیهای شدید، درنهایت از این حق کوتاه آمد و نظارتهایی که به گفته آمانو «بیسابقه» است را پذیرفت، در مورد توان نظامی و نفوذ منطقهای از طریق تحریم سپاه پاسداران نیز تجدیدنظر خواهد کرد! اوباما در روزهای آخر و پسازآنکه پرونده برجام را به نتیجه رساند بهصراحت اعلام کرد: «قدرت هستهای ایران را مهار کردم و دولت پس از من باید توان نظامی ایران را متوقف کند»!! بر این اساس، رئیسجمهور آمریکا با تیم مشاوران خود که صبغه امنیتی – نظامی دارند و چندین دهه تجربه امور نظامی در غرب آسیا را در سوابق خود داشتهاند، خروج از برجام را با هدف بازنویسی آن و تسری توافق هستهای به موضوع موشکی و منطقهای کلید زد و درنهایت نیز از آن خارج شد. پسازآن، اروپا نیز به نیابت از آمریکا وارد میدان شد و هدف اصلی از برجام را با حمله به این دو مؤلفه قدرت جمهوری اسلامی نشان داد؛ این در حالی است که ناکارآمدی و شکست این سناریو از قبل نیز روشن بود.
آمریکا امروز در غرب آسیا افزون بر اینکه در مقابل ابرقدرتی بزرگ قرار دارد، با نیروی نظامی بیبدیل و بسیار چابک و چالاکی نیز مواجه است. سپاه پاسداران در داخل، نماد، خدمت، امنیت و اقتدار در برابر تهدیدات و چالشهای گروههای معاند، منافق و تکفیری است و در خارج، به تمثالی از قدرت حمایتگر انقلابی و مشت پولادین جمهوری اسلامی در برابر تروریستهای دستپرورده آمریکا تبدیلشده است. تردیدی نیست که هیچ مجموعه نظامی و سازمانی مثل سپاه را نمیتوان آدرس داد که آوازه تجربه و محبوبیتی اینچنین داشته باشد. گرچه ارتش آمریکا تجهیزات نظامی فراوانی در اختیار دارد و بودجه سالانه آن با بودجه هیچ ارتش دیگری در دنیا قابلمقایسه نیست، درعینحال، فاقد پویایی نیروهای دلیر سپاه پاسداران در منطقه است. این نهاد انقلابی از توانمندیهای منحصربهفردی برخوردار است که بهراحتی میتواند ارتشهای کلاسیک جهان را منکوب کند؛ کما اینکه مقاومت اسلامی لبنان در جریان جنگ 33 روزه با استفاده از همین تاکتیکها، پوزه صهیونیستهای تادندانمسلح را به خاک مالید.
علاوه بر این، اظهارات سران مقاومت، عشایر و فرماندهان نظامی منطقه نشان میدهد که تحریم و تروریستی خواندن سپاه پاسداران تاکنون نتوانسته ذرهای از محبوبیت این سازمان مردمی و انقلابی را نزد افکار عمومی منطقه بکاهد که گواه آن، ارادت جوانان کشورهای غرب آسیا به سردار پرافتخار اسلام، سرلشکر «قاسم سلیمانی» از طریق تولید آثار فاخر هنری درباره شخصیت برجسته وی است. این در حالی است که بارها در شبکههای اجتماعی تصاویری از حضور ایشان در عملیاتهای موفقیتآمیز و راهبردی جبهه مقاومت در عراق و سوریه منتشرشده که دال بر هدایتهای مدبرانه وی در آنها و سند محکمی بر تحریم ناپذیر بودن مقاومت مردمی چه در ایران و چه در دیگر کشورهای جبهه مقاومت است.
و بالاخره اینکه سردمداران متوهم آمریکا درصددند با تحریم سپاه و تطمیع مزدوران منطقهای برای همراهی با آن، از شتاب حرکت پویای مقاومت در منطقه که نقطه ثقل آن در نیروی قدس قرارگرفته، بکاهند اما بهطور حتم این تیر آنها نیز به سنگ خورده و آرزوی باطل حذف جبهه مقاومت از غرب آسیا را به گور خواهند برد.
حسین کنعانی مقدم