۰
پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۳۰

ایران،متهم به حمایت از نا امنی در سوریه

ایران،متهم به حمایت از نا امنی در سوریه
نویسنده: جواد محمدزاده 

دولت ها درعرصه سياست بين الملل تحت تأثير مختصات ساختارهاي خويش و كيفيت ساختار نظام بين الملل از الگوهاي رفتاري خاصي پيروي مي كنند كه تأمين كننده منافع ملي آنها و احترام به ارزشهاي متعالي آنها باشد، لذا هر دولتي داده هاي سياست خارجي خود را در جهتي تنظيم مي كند كه درنهايت، خواسته ها و نيازمندي هاي امنيتي، استراتژيك، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... خويش، در كوتاه مدت و يا بلندمدت تأمين شود. 

بررسي تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا در چندماه اخير و نوع رفتار ديگر بازيگران بين المللي در واكنش به تحولات مذكور مي تواند مبين سمت و سوي جهت گيري سياست خارجي آنها باشد. 

با وقوع بيداري اسلامي درمنطقه و آغاز اعتراضات مردمي عليه نظام هاي ديكتاتوري كه سالها بر مسند قدرت تكيه زده و بدليل بي اعتنايي به حقوق شهروندان خود در ابعاد مختلف سياسي، فرهنگي، ديني و... با انواع بحران ها از جمله بحران مشروعيت مواجه شده بودند و به همين جهت هم دست به دامن قدرت هاي غربي براي حفظ موقعيت متزلزل خويش شده بودند، سياست خارجي كشورهاي جهان بالاخص كشورهاي غربي- كه همواره داعيه دموكراسي و رعايت حقوق بشر دارند-در آزمون جدي قرارگرفت،آزموني كه توجه و تحقق مطالبات مردم در راستاي آزادي بيان، آزادي ديني و... ازسوي حكام مزدور، هم موقعيت حاكميت ديكتاتور را تضعيف مي كرد و هم منافع كشورهاي غربي را دركشورهاي بحراني به خطر مي انداخت.
 
بنابراين علي رغم اينكه كشورهاي غربي در ابتداي شروع تحولات به دليل خطاي اطلاعاتي و عدم پيش بيني هاي قبلي، دچار سردرگمي شدند اما امروز تلاش مي كنند كه تا آنجا كه مي توانند از گسترش دامنه انقلابات مردمي در ديگر كشورهاي منطقه جلوگيري كنند چرا كه گسترش اعتراضات مردمي و به خطرافتادن موقعيت
حكام وابسته در منطقه، روز به روز موقعيت غرب را به خطر انداخته است.
 
جمهوري اسلامي ايران بعنوان يكي از بازيگران موثر منطقه اي، از همان ابتدا با اعلام حمايت از حركت هاي مردمي در كشورهاي منطقه بالاخص تونس، مصر، ليبي، يمن و بحرين، بيداري اسلامي را منشأ شروع اين حركتها اعلام و خواستار احترام دولتها نسبت به مطالبات مشروع مردمي و پايان ديكتاتوري ها شد. 

يكي از كشورهايي كه حركتهاي اعتراضي هم در آنجا صورت گرفت و در برخي از شهرهاي آن مخالفين با تجمع در خيابانهاي اصلي شهر، شعارهايي را عليه حاكميت سردادند، سوريه بود. 

كشوري كه نقش بازيگري او با ديگر كشورهاي درگير انقلابات مردمي درمنطقه متفاوت بوده و همين تفاوت رفتار «سوريه» درمنطقه باعث واكنشهاي متفاوت بازيگران موثر بين المللي نسبت به تحولات سوريه شد. 

در مورد نقش سوريه و تحولات اخير آن و تفاوت آن با تحولات ساير كشورهاي منطقه اي، توجه به چند نكته اساسي ضروري است: 

1) سوريه در طول سالهاي گذشته و بيش از 60 سال اخير همواره در خط مقدم گروه هاي مقاومت از جمله فلسطين و لبنان قرارداشته و تنها كشور عربي حامي از حاكميت فلسطين و لبنان در مقابل زياده خواهي غرب بالاخص رژيم صهيونيستي بوده است. 

2) انقلابيون در كشورهايي مانند مصر، تونس، بحرين و... شعارهايي برعليه نظام سلطه سرمي دهند ولي عموم شعارها و خواسته هاي معترضين در سوريه درحمايت از نظام سلطه است، لذا بديهي است ماهيت و خاستگاه مطالبات مردمي در اين كشورها متفاوت است. 

3) انقلابيون كشورهاي ديگر منطقه مانند مصر، ليبي و... از هيچ گونه پشتيباني سياسي و رسانه اي نظام سلطه برخوردار نبوده و نيستند براي اينكه خواسته اصلي آنها اخراج وابستگان غربي و آمريكا است، اما مخالفين دولت سوريه از همان ابتدا مورد حمايت
شديد رسانه هاي غربي قرارگرفتند و با ايجاد و ارائه اخبار كذب سعي نمودند با تحريك احساسات مردم، زمينه فراگيرشدن اعتراضات را درسطح شهرهاي كشور سوريه فراهم سازند. 

4) از ويژگي هاي ديگر تحولات سوريه، فراگيرنبودن اعتراضات در اين كشور است.
 
بيشتر اعتراضات صورت گرفته در طول هفته هاي گذشته در شهر درعا بوده كه عموم ساكنين آنها، سلفي هستند و كمكهاي زيادي را در قالب صدور فتوا از سوي مفتي هاي عربستاني و مبالغ هنگفت مالي ازسوي دولت عربستان دريافت كرده اند.
 
اما علي رغم كمكهاي مختلفي كه از سوي كشورهاي بيگانه به مخالفين صورت گرفته دامنه اعتراضات مردمي در سوريه برخلاف كشورهاي ديگرمنطقه نه تنها افزايش نيافته بلكه كاهش يافته و به شهرهاي مهم سوريه از جمله دمشق و حلب سرايتي نداشته است. 

5) رئيس جمهور سوريه - بشار اسد- در بين مردم خود چهره منفوري ندارد و بالعكس از مقبوليت مردمي خوبي برخوردار است و از سالهاي گذشته اصلاحاتي را در ساختار سياسي، اقتصادي و امنيتي خودش شروع كرده و از زمان آغاز اعتراضات مردمي در برخي شهرها تلاش كرده به خواسته هاي مردم پاسخ مثبت دهد.
 
نكته ديگري كه در سوريه متمايز ازساير كشورها بود ورود و دفاع طرفداران دولت از بشار اسد بود. 

حاميان دولت بشار اسد با برگزاري تظاهراتهاي گوناگون، هم حمايت خود را از سياست هاي دولت بشار اسد اعلام و هم بيگانگان را عامل فتنه در سوريه قلمداد كردند. 

با بررسي عوامل مذكور بايد انتظار داشت كه نوع رفتار بازيگران بين المللي نسبت به تحولات منطقه و سوريه متفاوت باشد. 

كشورهاي غربي و برخي از وابستگان آنها در منطقه از جمله عربستان و... كه از گسترش انقلابات و تقويت موقعيت اسلامگرايان و شيعيان در منطقه وحشت كرده و اقدام به لشكركشي نظامي به كشورهاي ديگر از جمله بحرين
نموده اند، نه تنها با معترضين سوري مخالف نيستند بلكه از حركت آنها براي تضعيف موقعيت بشاراسد حمايت مي كنند.
 
چرا رفتار سياست خارجي كشورهاي غربي و حكام ديكتاتور عربي زير سوال نمي رود اما همه چراها نسبت به رفتار سياست خارجي ايران طرح مي شود، و رسانه هاي غربي در طول چند هفته اخير سعي كرده اند سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را نسبت به تحولات سوريه به چالش بكشانند. 

همگان اذعان دارند كه موضع حمايتي سوريه از گروه هاي مقاومت، فلسطين و مقاومت در برابر زياده خواهي هاي غرب بويژه رژيم صهيونيستي، غربيها را به شدت عصباني كرده و به همين جهت است كه در طول سالهاي اخير به انحاء مختلف تلاش كرده اند كه سوريه را از محور مقاومت خارج كنند چون با مقاومت بشار اسد از دستيابي به سياستهاي خود ناكام مانده اند امروز از فرصت پيش آمده براي اعمال فشار بيشتر بر سوريه و دستيابي به اهداف خويش بهره برداري مي كنند. 

موضوع ديگري كه نبايد از كنار آن به سادگي عبور كرد اين است كه غربيها با توجه به جهت گيري ديني حركتهاي انقلابي در منطقه، به شدت نگران افزايش قدرت بيش از پيش جمهوري اسلامي ايران در منطقه شده اند چرا كه تحولات صورت گرفته در منطقه موقعيت ايران را نسبت به ديگر بازيگران بين المللي در وضعيت برتري قرار داده است.
 
امروز يكي از دلايلي كه براي تحت فشار قرار گرفتن سوريه مطرح مي شود اين است كه از طريق سوريه به ايران اعمال فشار نمايند. به همين جهت است كه هيچ تحليلي در رسانه هاي نظام سلطه در مورد تحولات سوريه استفاده نمي شود مگر اينكه از ايران هم نام برده شود. 

دليل سوم در اعمال فشار برسوريه، زمينه سازي براي انحراف افكار عمومي از تحولات جهان اسلام است.
 
غربيها با اعمال فشار بر سوريه و اتهام زني به ايران تلاش مي كنند كه افكار عمومي
را از تحولات بنيادين در منطقه منحرف سازند لذا همواره سعي كرده اند جمهوري اسلامي ايران را به دوگانگي سياست خارجي متهم كنند، در حالي كه جمهوري اسلامي ايران در مواضع رسمي خود از تمام كشورهاي ديكتاتور منطقه خواسته كه به حقوق ملت خود احترام بگذارند. 

اخيرا نويسنده اي در رسانه هاي تركيه با نوشتن مقاله اي با عنوان «درعا، تهران، آنكارا» با ارائه داده هايي غلط و بي پايه كه معمولا چنين اخباري با توجه به سيطره جهاني غولهاي رسانه اي غرب از طريق آنها و با هدف انحراف افكار عمومي از واقعيات تحولات در خاورميانه و شمال آفريقا منعكس و در اختيار ديگر رسانه ها قرار مي گيرد، تلاش كرده نوع رفتار جمهوري اسلامي ايران را نسبت به تحولات منطقه اي و سوريه متناقض بخواند كه اميد است كه منبع خبري و تحليل آقاي آلبايراك، رسانه هاي وابسته غربي نباشد. 

حاكان آلبايراك در يادداشت خود، فتنه خواندن حركتهاي صورت گرفته در سوريه از سوي جمهوري اسلامي را به شدت مورد انتقاد قرار داده و نوشته چرا ايران مخالفين سوري را فتنه گر و مخالفين ديگر كشورهاي منطقه را انقلابي خطاب مي كند و استدلال نموده مخالفين امروز دولت سوريه همان كساني هستند كه ديروز در جنگ 33 روزه در حمايت از مقاومت شعار مي دادند! 

پاسخ روشن است چگونه مي توان مردمي را كه در جنگ 33 روزه ميان حزب الله و رژيم صهيونيستي، از گروه هاي مقاومت حمايت مي نمودند با مردمي كه امروز در خيابانهاي درعا شعار بر عليه گروه هاي مقاومت سر مي دهند يكي دانست؟!
 
اگر معترضين امروز سوريه همان مردم حامي حزب الله و حماس در مقابل غرب و رژيم صهيونيستي بودند پس چرا امروز دولت سوريه را نسبت به خودداري از حمايت گروه هاي مقاومت تحت فشار قرار مي دهند؟ با توجه به ماهيت غربگرايي تحولات سوريه برخلاف ساير
تحولات منطقه نبايد به وابستگي مخالفين به غرب و برخي حكام عربي شك و ترديد داشت؟ 

كشورهاي غربي در كشورهاي شمال آفريقا و برخي كشورهاي عربي تا جايي كه ممكن است از تثبيت شدن موقعيت حكام وابسته به غرب حمايت نمودند قدرت هاي غربي نه تنها در سوريه رفتارشان مغاير با آن سياست است بلكه دولت سوريه را كه از روش هاي مسالمت آميز و پرهيز از شيوه هاي خشن براي ايجاد آرامش و ثبات در كشورش بهره برداري مي كند را به شدت تحت فشار قرار مي دهند. 

صدور بيش از يك ميليون پيامك از داخل رژيم صهيونيستي به مردم سوريه و يا توزيع شبنامه در مرزها توسط هواپيماهاي رژيم صهيونيستي در 2-3 روز اول اعتراضات با تاكيد بر نافرماني هاي مدني، تخريب و اعمال ايذايي بر عليه دولت دمشق، جهت تحريك مردم براي سرنگوني دولت بشار اسد، آيا نشان دهنده وابستگي مخالفين سوري به غرب نيست؟! غرب كه موقعيت خود را در ديگر كشورهاي منطقه متزلزل ديده امروز سعي مي كند، حداقل پيوند سوريه را با گروه هاي مقاومت با هدايت جمهوري اسلامي ايران از بين ببرد. 

موضوع ديگري را كه نگارنده مدعي شده، ورود سلاح هاي ايراني توسط سوريه به داخل لبنان و گروه هاي مقاومت است. امري كه بارها از سوي جمهوري اسلامي ايران تكذيب شده و همواره بر پشتيباني معنوي خود از گروه هاي مقاومت آن هم براساس آموزه هاي ديني و ظلم ستيزي تاكيد كرده است. 

تحولات امروز خاورميانه به شدت قدرت هاي غربي را نگران كرده و موجب شده رسانه هاي غربي براي وارونه جلوه دادن ترتيبات جديد امنيتي در منطقه، كشورهاي مهم و تاثيرگذار از جمله جمهوري اسلامي ايران را متهم به دخالت در امور ديگر كشورها بنمايند. و بر ما مسلمانان فرض است كه در شرايط بحراني امروز غرب، با تحليل واقع بينانه تحولات، در مسير خواسته هاي آنها حركت نكنيم.

کد مطلب : ۷۹۰۰۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما