۰
سه شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۳

آمریکا شناسی: دایره انحصاری ثروتمندان

آمریکا شناسی: دایره انحصاری ثروتمندان
در کتاب های معمولی امریکا و در تبلیغات این کشور- چه در خارج و چه در داخل- چنین جلوه داده می شود که ابتکار فردی همراه با آزادی و منابع خدادادی، طبقه ثروتمندان را ایجاد کرده است. ولی در اینکه چنین فرصت هایی در چه شرایط جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نژادی و نظامی برای این افراد به وجود آمده، کمتر نوشته شده است.
 
الحاق و یکسان سازی نظام اقتصادی ایالات متحده امریکا در قاره ای اتفاق افتاد که سرشار از منابع طبیعی بود و به سرعت بر اثر سرکوب و کشتار ساکنان بومی، یعنی سرخ پوستان و وارد کردن برده و اسیران سیاه پوست افریقایی، تحت نظام نژادی، اقتصادی و مالیاتی ویژه، فرصت هایی بزرگ برای گروهی از ثروتمندان به وجود آورد.
 
ثبات طولانی امریکا به عنوان یک سیستم سیاسی دور از تجاوز دیگران از یک سو و تجاوز به حقوق دیگران، از سوی دیگر، شرایط بنیادینی برای تحقق این فرصت ها بود. اختراع فناوری های اطلاعاتی، صنعتی و همچنین گرایش و انگیزه های مادی گرایی مسیحیان پروتستان، عامل مهم و برجسته دیگری بود که به رشد اقتصادی امریکا کمک کرد. افزون بر آن مهاجرت میلیون ها مرد و زن مبتکر از ملیت ها و قاره های گوناگون و افزایش جمعیت، دانش و هوش در تمام محیط ایالات متحده امریکا و نیز ایجاد بازارهای ملی و بین المللی وسیع، این جریان را تا امروز سرعت بخشیده است.
 
مدیران عالی رتبه و اشخاص بسیار ثروتمند در امریکا دو گروه متمایز و کاملا جدا از یکدیگر هستند؛ ولی در دنیای مشترکی زندگی می کنند که دارای امتیازهای طبقاتی است. امریکایی ها دوست دارند خود را فردگرایانه ترین مردم جهان تلقی کنند. اما فردگرایی در دو بخش زندگی امریکایی ها به حداقل رسیده است. یکی سیاست و انتخاب کاندیداها برای ریاست جمهوری و کنگره (مجلس نمایندگان و سنا) و دیگری، شرکت های غول آسا و بزرگ تجاری که در یکدیگر ادغام می شوند.
 
سیاست امریکا توسط دو حزب مسلط (حزب جمهوری خواه و حزب دموکرات) کنترل می شود و مردم امریکا استقلال لازم را برای انتخاب اشخاص فردگرا ندارند، زیرا در سینی سیاست امریکا این تنوع وجود ندارد. در امور کاملا مالی و اقتصادی نیز، تلفیق، ادغام، مسالمت و سازش برای به دست آوردن بیشترین سود مادی، قانون اولیه است. کثرت گرایی و پلورالیسم در این دو ناحیه امریکا در حال افول و حتی زوال است.
 
در فرایند ادغام و تلفیق شرکت ها، بسیاری از روسای شرکت ها و حتی مدیران حقوق بگیر به شدت محدود می شوند. من ورود شرکت های غول آسای ملی، بین المللی و جهانی و ادغام و تلفیق این بنگاه های صنعتی، مالی و تجاری را در دهه 1960 میلادی- قبل از آنکه به عنوان یک بازیگر اصلی در صحنه جهانی ظاهر شوند- در نتیجه تحقیق و نظریه پردازی خود درباره اطلاعات بین المللی تشخیص و پیش بینی کرده ام.
 
شرکت های بزرگ و ردیف اول، مجموعه ای از شرکت های کاملا جدا از هم نیستند، بلکه با داشتن ارتباطات در بخش سخت افزار، نرم افزار و همبستگی این دو با یکدیگر، درهم تنیده شده اند. سرمایه یک سخت افزار و واحد ثروت، تجارت و فعالیت های اقتصادی است، حتی کالاهای فراهم شده از طریق سرمایه گذاری نیز چنین است. ولی مدیریت، مقوله نرم افزاری این جریان است. با پیگیری جریان فوق، آشکارا در می یابیم که گرایش در دنیای شرکت ها به سمت تشکیل واحد های مالی بزرگتر است.
 
امریکا- امریکا شناسی- فرهنگ امریکا- دین و مذهب امریکا- اجتماع و جامعه امریکا- سیاست امریکا
 
در دهه 1950 میلادی نیمی از خانواده های مدیران بزرگ شرکت ها از خانواده های قدیمی و دارای اصل و نسب امریکا به شمار می رفتند. بیشتر آنان از مذهب پروتستان پیروی می کردند و در این گروه نیز به کلیسای اسقفی یا کلیسای پریتسبر یا شاخه های دیگر مسیحیت گرایش داشتند؛ ولی این اوضاع در سال های بین 1970 میلادی تا آغاز قرن بیستم و بیست و یکم تغییرات عمده و کلی پیدا کرده بود و مدیران یهودی، آسیایی نژاد و نیز گروهی از مدیران نسل های امریکای لاتین و حتی سیاه پوست به این بخش پیوستند. اما به طور کلی همه این گروه ها، فاصله بسیار زیادی از طبقه زحمتکش، کارگر و حقوق بگیر و حتی گروه های حرفه ای، مانند پزشکان، مهندسان، فرهنگیان و دانشگاهیان دارند. این مدیران تشکیل دهنده یک طبقه راحت، مرفه و سعادتمند نیستند اما آسایش و امکانات رفاهی و بسیاری از لوازم لوکس و تزئینی را دارند.
 
امروز در امریکا هیچ کس نمی تواند به فرد ثروتمندی تبدیل شود یا شخص ثروتمندی باقی بماند مگر اینکه به روشی در دنیای ثروتمندان مشارکتی وارد شود. با بالا رفتن هر چه بیشتر از پله های اقتصاد، ارزش دارایی و سرمایه بیشتر شده و بر عکس، درآمد حاصل از خدمات ارائه شده کمتر اهمیت می یابد، و این امر اختلاف و شکاف طبقاتی و قدرت بین یک درصد و 99 درصد جمعیت را نشان می دهد.
 
ثروتمندان مشارکتی بسیار تیزهوش هستند، به طوری که با فنون و تجربیاتی که به پول درآوردن کمک می کند، آشنا هستند و از پرداخت مالیات به عناوین گوناگون فرار کرده و از کارشناسان حسابداری ماهری بهره می برند. یکی از مهمترین راههای فرار از مالیات، در حفظ درآمد و افزایش ارزش سرمایه در بلند مدت است. در اینجا سود به دست آمده از حق تالیف یک کتاب به عنوان ارزش افزوده سرمایه محسوب می شود و نه درآمد سالیانه.
 
برای کسانی که ثروت دارند، شرکت در قراردادهای شهری معافیت از مالیات را به دنبال دارد. ودیعه های خانوادگی، هم در مالیات بر درآمد و هم در مالیات بر ارث و اموال، باعث صرفه جویی و عدم پرداخت مالیات می شود. تاسیس بنیادهای غیر انتفاعی نیز از دیگر راه های فرار از پرداخت مالیات است. بسیاری از شرکت ها و بازرگانان به تاسیس بنیاد های عام المنفعه  اجتماعی و خیریه اقدام کرده اند، زیرا نه تنها این گونه اقدام ها نوعی حسن نیت و روابط اجتماعی عمومی محسوب می شود، بلکه به وسیله این بنیادها اهداف و آرزوهای صنایع و تجارت مورد نظر، حمایت می شود.
 
بسیاری از خودروهای شیک، لوکس و گران قیمت در مراکز شهرهای بزرگ به نام شرکت ها ثبت شده، همگی مدیران می توانند از خودروها استفاده کنند؛ همچنین ویلاها و مراکز گردشگری، قایق های تفریحی و دیگر وسایل تفریح، آسایش و ... . دست اندرکاران تئاتر، فروشگاه ها و باشگاه ها تخمین می زنند 20 تا 40 درصد ظرفیت مخاطبان و تماشاگران تئاتر در نیویورک، برنامه موسیقی در شهرهای بزرگ و مسابقه های مهم و نهایی ورزشی، به وسیله کمپانی ها و شرکت های تجاری برای استفاده اعضا و هدیه به دیگران خریداری می شود.
 
آزادی در امریکا به این معناست که در بسیاری از موارد شما قدرت داشته باشید هر کار را در هر وقت و به هر شکل دلخواه خود انجام دهید و انجام آزادانه کار در امریکا، مستلزم پول و ثروت است. امریکا جامعه ای است که در آن پول و ثروت حرف اول را می زند. از تمامی ارزش های احتمالی جامعه بشری در امریکا تنها یک چیز و آن هم پول و ثروت است که واقعا جهانی، درست، حاکم و کاملا هدف مورد قبول انسان هاست. برای بسیاری از اشخاص ثروتمند هیچ سکوی اعدام، چوبه دار و یا هیچ رئیسی وجود ندارد.
 
ثروتمندان امریکا رئیس خود هستند، یا حداقل این طور فکر می کنند. در امریکا ملون ها، راکفلرها و دوپونت ها، مدت ها در انتخابات ریاست جمهوری اعمال نفوذ کرده اند. تا جنگ جهانی اول، بیشتر شرکت های تجاری ملی و بین المللی در اجرای اهداف خود با یکدیگر در رقابت بودند؛ ولی پس از جنگ جهانی دوم با ادغام و ترکیب با یکدیگر علیه مصرف کنندگان صف بسته اند.


برگرفته شده از israfil.blog.ir
مرجع : سرباز عقل
کد مطلب : ۷۹۴۰۸۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما