۰
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۳

دعوا بر سر چیست؟ مذاکره یا مقاومت؟

دعوا بر سر چیست؟ مذاکره یا مقاومت؟
ارزیابی روند مذاکرات هسته‌ای از سال ۹۲  و توافق صورت گرفته نشان می‌دهد برجام هیچ آورده ای در حوزه اقتصادی با خود به همراه نداشته است. تنها مزیت برجام را می توان مسکنی مقطعی برای رفع آلام مردم  ایران قلمداد کرد. در این روند ایران در مقابل پروژه عملیات روانی دشمن مجبور شد یکی از مؤلفه های اقتدار خود یعنی فناوری هسته ای را به شکل قابل توجهی محدود کرده و اجازه دسترسی فوق العاده ای در این حوزه بدهد و با عرض تأسف ما به ازائی ارزشمند و ملموس تا این لحظه دریافت نکرده است.

تجربه بدست آمده از برجام محاسبات آمریکائی ها را بر این فرضیه استوار کرده که افکار عمومی در ایران در مقابل عملیات روانی دچار فرسایش گردیده و نظام در مواجهه با انباشت مطالبات  برای صیانت و حفظ موجودیت خود در مقابل خواست عمومی حاضر به مذاکره واقعی می شود؛ که در نتیجه می توان از این طریق ایران را مهار کرد. آمریکا به دنبال رضایتمند نمودن افکارعمومی نسبت به مطالبات خود صرفاً با مذاکره است و می خواهد ایران را در دور باطل مذاکره برای امتیازگیری قرار دهد.

ترامپ برآوردش این است که ایران در شرایط اضطرار پای میز مذاکره آمده و منافع حیاتی خود را تبدیل به موارد مذاکره پذیر می نماید. در حال حاضر بازی جدید ترامپ قرار دادن ایران در همان پروسه ای است که از سال ۸۱ تا سال ۹۴ منتج به برجام شد یعنی انباشته شدن مطالبات مردمی با این تفاوت که کاخ سفید دربازه زمانی فشرده کنونی این پروسه را به پروژه تبدیل نموده و با سرعت زیادی عملیاتی کرده است. این پروژه زمانی به سود آمریکا پیش خواهد رفت که بخشی از جامعه با سطحی نگری به منازعه، بدون توجه به روند گذشته و تعهد ناپذیری آمریکا حل مسئله را صرفاً در مذاکره مجدد با آمریکا جستار کند.

اینجاست که نقطه کانونی و تمرکز رسانه‌ای و تبلیغاتی طرف مقابل بر روی روند زدایی برجام از ذاکره مردم خلاصه شده است. هدف این است که با خلق جنگ ادراکی و ذهنی افکار عمومی را از توافق یک طرفه برجام و پیامدهای آن به عنوان بخشی از منازعه کنونی منحرف نموده و با سطحی سازی و آسان سازی موضوع، حل و فصل منازعه را مختصر در مذاکره مجدد جلوه دهند. تغییر لحن مقامات آمریکا و استخدام میانجیگر از یکسو برای حفظ برجام و جلوگیری از کاهش تعهدات درون برجامی ایران بوده و از سوی دیگر بدنبال خرید زمان هستند تا با فراهم داشتن فرصت به مدد پمپاژهای تبلیغاتی و رسانه ای، مذاکره را آسان ترین و در کنار آن، تنها راه حل ممکن و غیرقابل اجتناب جلوه دهند و نافرمانی ایران را لجاجت و مستوجب افزایش فشار باورپذیر نمایند. برآورد کاخ سفید این است که اگر مذاکره به عنوان تنها راه حل طرفین و ایستادگی نیز بیهوده باورپذیر شود، مقاومت ملی سست شده و نظام مجبور خواهد بود برای جلوگیری از ایجاد تهدید موجودیتی از طرف مردم به درخواست مذاکره پاسخ مثبت دهد. به زعم آنها دراین شرایط مذاکره برای ایران آغازگر هزینه‌هایی بی‌سابقه خواهد بود.

برای جلوگیری از گرفتار شدن افکار عمومی در برد عملیاتی دشمن پاسخ عملی ایران به فشارها هم از حیث درون برجامی با کاهش تدریجی تعهدات خود و هم از حیث فرابرجامی با بهره گیری از المان های اقتدار آفرین خود باعث ارتقاء عزت و انسجام ملی نماید. افکار عمومی می بایست دائماً متوجه اصل منازعه گردیده و همواره نباید این پرسش را برای آنها بی پاسخ گذاشت که «دعوا از اساس بر سر چیست؟». نباید به طرف مقابل اجازه داد که با تغییر صورت مسئله، موفق به ساخت دو قطبی مذاکره/ فشارحداکثری بشود. ایران در مسیر پیش روی خود تا زمانی می‌تواند بر اساس منافع ملی حرکت کند که بر سر آن اجماع وجود داشته باشد، درست همان جایی که آمریکا آن را نشانه رفته تا بلکه زیر بار فشار حداکثری شاهد شکستن مقاومت ملی و شکل گیری شکاف سیاسی، اجتماعی و امنیتی شود. شرط پیروزی در این مبارزه حفظ مقاومت ملی در کنار منطقی کردن باور عمومی نسبت به رفتار ایران در مواجهه با دشمن است. اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند از افکار عمومی در مقابل عملیات روانی و از اقتصاد در مقابل فشار حداکثری دشمن محافظت نماید و در کنار آن انسجام ملی را برای هزینه مند کردن تعهد ناپذیری طرف مقابل حفظ نماید، بخش اعظمی از راه را در مسیر درست پیموده است و ادامه این مسیر قطعاً منتج به تغییر رفتار و محاسبات دشمن خواهد شد.
 
مرجع : خبرگزاری فارس
کد مطلب : ۷۹۹۹۰۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما