دریافت لینک صفحه با کد QR
مرثیهای در مرگ کودک نوپای اخوان
خبرگزاری فارس , 30 خرداد 1398 11:35
اسلام تایمز: انتخابهای غلط مرسی و جریان اخوان در سقوط نخستین دولت اخوانی جهان اسلام مؤثر بود و فرصت را برای نقشآفرینی دلارهای نفتی عربی-آمریکایی- اسرائیلی در مرگ این کودک نوپای اخوان (دولت اخوانی) مهیا کرد.
محمد مُرسی درگذشت؛ مردی که ظهور و سقوط کوتاهی در عرصه سیاسی مصر و منطقه داشت. بااینحال در همین دوره کوتاه، نگاههای متفاوتی هم در داخل مصر و هم در خارج به وی میشد. بعضیها هم در مصر مانند حاکمان فعلی این کشور، وی را خائن میدانند و اساسا در محکمهای که مُرد، برای بررسی خیانت وی به کشور مصر برپا شده بود. البته، برخی جریانهای انقلابگرای مصر اقدامات وی در زمان ریاستجمهوری را بهنوعی خیانت به آرمانهای انقلاب میدانستند. بعضی هم در خارج وی را خائن میدانند؛ بهویژه درزمینه حوزه مقاومت و حمایت از جریانهای تروریستی در سوریه و مواضعی که علیه دولت سوریه اتخاذ کرده بود. البته، برخی هم وی را فردی انقلابی و رهبری سیاسی میدانند که فرصت پیدا نکرد انقلاب مصر را به سامان خودش برساند.
محمد مُرسی مانند بسیاری از شخصیتهای علمی و فرهنگی مصر و البته کشورهای اسلامی در چارچوب جریان اخوانالمسلمین تعریف میشود. وی یکی از شخصیتهای ردهبالای اخوان محسوب میشد. جریان اخوانالمسلمین باتوجهبه مانیفست اعتقادیاش، یعنی پرهیز از ورود به عرصه سیاسی و خروج علیه اولیالامر و تأکید بر آموزش و تعلیم و تربیت جامعه، با شروع انقلاب جوانان مصر از همراهی با آن دوری میکرد؛ اما پس از گسترش انقلاب و دیدهشدن نشانههای افول قدرت حسنی مبارک، با تمام ظرفیت خود وارد میدان شد. اکثر تحلیلگران معتقدند اخوانالمسلمین در این انقلاب موجسواری قهار بوده و توانسته این خیزش مردمی را بهنفع خود مصادره کند.
محمد مُرسی شاید نتیجه فعلوانفعالات درون اخوانی و غلبه افرادی با گرایش تند سلفی در شورای رهبری بود که پس از سقوط مبارک، این جریان وی را بهعنوان نماینده اخوانالمسلمین برای نخستین انتخابات ریاستجمهوری معرفی کرد. شاید همین رفتار تمامتخواهانه و فرصتطلبانه جریان اخوان موجب شد میان جریانهای انقلابی اتفاقنظر واقع نشود و محمد مُرسی در انتخابات مقابل احمد شفیق، نخستوزیر حسنی مبارک، به پیروزی کمرنگی برسد.
رژیمهای عربی و در رأس آنها عربستان از حاکمیت اراده مردم در عرصه سیاسی مصر و انتقال این تجربه به کشور خود احساس خطر کردند؛ بههمیندلیل، دلارهای نفتی بهسمت جریانهای سلفی تندرو مانند حزب النور سرازیر شد. باتوجهبه واکنش صریح مردم در بحبوحه انقلاب علیه آمریکا، اسرائیل و عربستان، بهویژه در حمله به سفارتخانههایشان در قاهره، اتحاد ضدانقلابی آمریکایی-اسرائیلی-عربی شکل گرفت.
برایناساس، موج اعتراضهای علیه حکومت مُرسی در مصر بهراه افتاد و ارتش که در دوران انقلاب علیه مبارک تلاش کرده بود خود را بیطرف نشان دهد، در این مرحله بهعنوان دفاع از مردم، دربرابر مُرسی کودتا کرد و مُرسی بازداشت و از ریاستجمهوری خلع شد. حزب سلفی النور هم بهسرعت حمایت خود را از کودتای ژنرال السیسی اعلام کرد. اکنون پس از هفت سال زندان، مُرسی در محکمهای برای بررسی اتهام خیانت به مصر و جاسوسی برای قطر، از مرگ استقبال کرد. واقعیت آن است که محمد مُرسی بهدلیل انتخابهای خود فرصت بزرگی را نهتنها از خود، جریان اخوانالمسلمین و جامعه مصر سلب کرد، بلکه این فرصت بزرگ را از جهان اسلام و بهنوعی جامعه بشری نیز دور کرد؛ فرصتی که افق آن بسیج ظرفیتهای جوامع اسلامی علیه رژیم صهیونیستی و جریان سلطه، یعنی صهیونیسم بینالمللی بود که نگاه سلطهطلبانهاش منشأ همه مشکلات در جوامع مختلف است. نگارنده محمد مُرسی را خائن نمیداند؛ اما تردید ندارد انتخابهای غلط وی و جریان اخوان در سقوط نخستین دولت اخوانی جهان اسلام مؤثر بود و فرصت را برای نقشآفرینی دلارهای نفتی عربی-آمریکایی- اسرائیلی در مرگ این کودک نوپای اخوان (دولت اخوانی) مهیا کرد.
شاید اگر جوامع عربی موفق میشدند در انقلابهای خود حول آرمانی مشترک و یک رهبر بهتوافق برسند، انقلابشان با مرگ زودرس مواجه نمیشد؛ تجربهای که در ایران موفقیت خود را نشان داده است. هرچند جوامع عربی همچنان آبستن هستند و تنها باید امیدوار بود تجربه تلخ ظهور و سقوط کوتاه دولت محمد مُرسی را تکرار نکنند.
کد مطلب: 800529
اسلام تايمز
https://www.islamtimes.org