۰
دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۱

راهبردی برای کرنش حریف

راهبردی برای کرنش حریف
یکم: مقاومت از منظر جمهوری اسلامی هیچ‌گاه مفهومی شعاری نبوده، بلکه راهبردی است که حیات و تداوم انقلاب را در کوران حوادث و توطئه‌ها تضمین نموده است. این البته به معنای مخالفت ایران اسلامی با گفتگو و تعامل با کشورهای مختلف نیست اما قاعده مذاکره‌ای که آمریکایی‌ها خواهان آن هستند، امری جداگانه و کاملاً مردود به شمار می‌آید. مذاکره از نظر کاخ سفید که این روزها از لفظ «دیپلماسی» برای آن استفاده می‌کند، قواعدی دارد که مهم‌ترین آن، تحمیل و تلقین خواسته‌های نامشروع خود است، حال‌آنکه جمهوری اسلامی، پس از ساقط کردن پهپاد آمریکایی و توقیف کشتی متخلف انگلیسی، اساساً در جایگاهی است که نیازی به مذاکره ندارد. این آمریکایی‌ها هستند که امروز نیازمند مذاکره هستند چون از عمق استراتژیک جمهوری اسلامی از شرق آسیا تا کرانه‌های مدیترانه مطلع‌اند و می‌دانند که هیچ تغییر، تبدیل و تحولی در آن، بدون جلب موافقت با این قدرت منطقه‌ای حاصل نمی‌شود. این سخن حکیمانه از رهبر معظم انقلاب در اینجا خواندنی است که فرمودند: «شاید بهتر از من بدانید که آمریکایی‌ها احتیاج دارند به مذاکره با جمهوری اسلامی. دولت‌های آمریکا -هم آن دولت قبلی، هم این دولت، هم دولت اسبق- همه احتیاج دارند نمایش بدهند که ما جایی مثل جمهوری اسلامی را کشاندیم پای میز مذاکره؛ این چیزی است که نیاز دارند. آن روزی که اوباما موفق شد تلفنی با آقای دکتر روحانی صحبت بکند، این‌ها آنجا جشن گرفتند که خبرش بعداً رسید به ما از طرقی. این‌ها احتیاج دارند به این قضیه؛ هیچ لزومی ندارد که ما این احتیاج آن‌ها را برآورده کنیم.» (۷ شهریور ۹۷)

دوم: آمریکا که این روزها ژست صلح‌طلبی به خود گرفته، خود را حامی دیپلماسی معرفی و کشورمان را مخالف گفتگو معرفی می‌کند، نیم دهه قبل، بر سر موضوعات هسته‌ای با ایران مذاکره کرد و وعده‌هایی داد که از همان روز اجرای برجام، بخشی و به‌تدریج، بسیاری از آن‌ها را نقض کرد. مبنای جمهوری اسلامی برای مذاکره اولاً اثبات حسن نیت کشورمان و ثانیاً، برداشتن تحریم‌های اقتصادی بود که آمریکا نه فهمش به حسن نیت کشورمان قد داد و نه تحریم‌ها را لغو کرد! حالا که واشنگتن قدر این فرصت طلایی برای جبران خسارت‌های گذشته را ازدست‌داده و به همان مشی باطل خود اصرار دارد، کشورمان روی دیگر خود را که «مقاومت»‌ در برابر زورگویی‌ها و مطالبات نامشروع کاخ سفید است را رو کرده؛ مقاومتی که «تغییر موازنه قوا» و «متضرر کردن حریف در صورت برداشتن هر گام اشتباه»، از مختصات بارز آن به شمار می‌رود. از باب مثال، جمهوری اسلامی پیش از رجزخوانی چند ماه گذشته آمریکایی‌ها و اعزام ناو هواپیمابر و بمب‌افکن‌های راهبردی، بارها به طرق مختلف به آن‌ها گوشزد کرده بود که چنانچه دست از پا خطا کنند، اهداف آن‌ها در کشورهای منطقه نابود خواهند شد. تروریست‌های آمریکایی گوشه‌ای از جدیت ایران را در سقوط پهپاد جاسوسی خود مشاهده کردند اما شاخصه این ماجرا در آن بود که جمهوری اسلامی نه‌تنها واهمه‌ای در برخورد با متجاوز به خود راه نداد، بلکه حریف را دچار وحشت کرد و در موقعیت تدافعی قرار داد.

سوم: ترامپ در این توهم بود که اگر راهبرد به‌اصطلاح «فشار حداکثری» را چاشنی تهدید نظامی کند، کار ایران تمام است و حتماً دست‌ها را بالا خواهد برد! درحالی‌که زاویه‌ای که او و همکارانش از آن به کشورمان نگاه می‌کنند،‌ بسیار تنگ است و همین موضوع باعث شده که دچار خطاهای فاحش استراتژیک شوند. ضمن اینکه آستانه اثرگذاری تحریم‌ها و تهدیدات نظامی به نقطه صفر نزدیک شده و کارایی خود را در قبال کشورمان ازدست‌داده است. از این رو، ابتکار عملی که جمهوری اسلامی در منطقه به دست آورده، به‌جای ایجاد هزینه برای ایران، آمریکا را متضرر و مغبون کرده و روزی نیست که دست به حماقتی جدید نزنند. روزی مدعی می‌شوند که ایرانی‌ها به نفت‌کش‌های عربستان و امارات، بمب چسبانده‌اند ولی چون می‌دانند دروغ بافته‌اند، دچار انفعال شده و هژمونی خود را در معرض استهزاء و تمسخر رسانه‌ها، ناظران بین‌المللی و افکار عمومی قرار داده‌اند. این آبروریزی با سقوط پرنده بدون سرنشین آن‌ها و توقیف قدرتمندانه و غرورآفرین نفت‌کش انگلیسی به اوج خود رسید و جمهوری اسلامی توانست با مقاومت جانانه خود، آمریکا و انگلیس را به هذیان‌گویی و سردرگمی وادارد.

چهارم: آمریکا و انگلیس واقعاً نمی‌دانند که در برابر جمهوری اسلامی باید چه سیاست و رویکردی را در پیش گیرند. تحریم جواب نداده، پیشنهاد مذاکره بارها رد شده، انتظار برای تماس تلفنی از سوی ایران با کاخ سفید و توهم ترامپ در ساقط کردن پهپاد ایرانی به سوژه طنز رسانه‌ها تبدیل‌شده، تهدید نظامی، ملت ایران را در برابر دشمن متحدتر کرده و دست‌آخر اینکه با تکه‌تکه شدن پهپاد گران‌قیمت آمریکا و توقیف نفت‌کش انگلیسی، بدهکار هم شدند! اگر آن‌چنان‌که انگلیس خبیث خیز برداشته، بازگرداندن تحریم‌های اتحادیه اروپا و سازمان ملل در کنار توقیف اموال ایران، در دستور کار قرار گیرد، راهی است که بیش از 40 سال است آن را رفته‌اند و سر از برهوت در آورده‌اند و چنانچه گزینه حمله نظامی را پر رنگ‌تر کنند، به ضرر منافع اقتصادی خود از طریق جهش قیمت نفت، اقدام کرده‌اند؛ جدای از اینکه ایران، در صورت مرتکب شدن به خبط حمله نظامی، با تسلط کامل قادر است منطقه را به گورستان نظامیان تروریست آمریکایی تبدیل کند.

پنجم: بر اساس برخی شواهد و قرائن، آمریکا چون جرأت آغاز ماجراجویی علیه ایران را ندارد، درصدد است که با غبارآلود کردن منطقه و ایجاد تنش‌های پی‌درپی، کوتوله‌های منطقه را تحریک کرده و به این جمع‌بندی برساند که چاره‌ای جز اقدام نظامی علیه ایران ندارند و اگر پا پیش بگذارند، از حمایت‌های آمریکا بهره‌مند خواهند بود؛ وعده‌ای که عربستان و امارات در جنگ یمن، خلاف آن را دیدند! عربستان متوجه شده که نمی‌تواند به قول و قرارهای واشنگتن اعتماد کند و می‌کوشد که با جلب نظر ایران، خود را از مهلکه یمن نجات دهد. امارات هم که اوضاع را این‌گونه دید، جان خود را برداشته و در حال فرار از باتلاق این کشور است. لذا اتکا آمریکا به کشورهای قرون‌وسطایی و بسیار متزلزلی که با یک حرکت کوچک ایران، از معرکه می‌گریزند، عملاً ممکن نیست و هزینه‌های کاخ سفید در برابر ایران را دوچندان می‌کند.

البته راه دیگری برای متوقف کردن دومینوی خسارات محض خود نیز دارند که اگر عاقل باشند، به آن خواهند رسید که عبارت است از به رسمیت شناختن علنی جمهوری اسلامی به‌عنوان یک ابرقدرت منطقه‌ای؛ هرچند که بدخواهان ایران اسلامی در خفا و پس از پایان دوران مسئولیت خود، بارها به آن اذعان کرده‌اند. همه این برکات، از رهگذر راهبرد مقاومت به‌دست‌آمده و نه سازش و چنانچه روزی امر برای متحدان غربی و عربی آمریکا بر این دایر شود که با ایران جنگ کنند یا مذاکره، بدون هیچ تردیدی کرنش و پذیرش شرایط ایران را برای برون برفت از بن‌بستی که خود ایجاد کرده‌اند، انتخاب خواهند کرد. 

جواد منصوری
مرجع : خبرگزاری فارس
کد مطلب : ۸۰۶۲۹۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما