از سال ۲۰۰۹ با اکتشاف دخایر عظیم نفت و گاز در دریای مدیترانه، اختلافات بر سر منابع کشفشده در منطقه نیز بالا گرفت. از جمله آنها، اختلافات لبنان و رژیم صهیونیستی بر سر بلوک نفتی شماره ۹ است که رژیم صهیونیستی نیز ادعای حاکمیت بر بخشی از آن را دارد. در ماههای اخیر تلاشها به ویژه از سوی آمریکا برای میانجیگری در حل این اختلاف شدت گرفته است. نوشتار حاضر به بررسی علل و انگیزههای تلاش اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی و همچنین تأثیر منابع انرژی این منطقه بر صادرات انرژی ایران خواهد پرداخت.
ماهیت اختلافات مرزی لبنان و رژیم صهیونیستی
اختلافات مرزی زمینی لبنان و رژیم صهیونیستی بر کسی پوشیده نیست. رخداد تازه در این زمینه انضمام بلندیهای جولان از سوی رژیم صهیونیستی به خاک خود است که مورد تأیید آمریکا نیز قرار گرفت. یکی از نقاط مورد اختلاف مرزی بین رژیم صهیونیستی و لبنان، مزارع شبعاست که سازمان ملل بیشتر آن را جزیی از خاک لبنان میداند و با انضمام جولان به رژیم صهیونیستی، آینده این منطقه نیز در هالهای از ابهام قرار دارد. درباره مرزهای آبی نیز با اکتشافات صورت گرفته در سال ۲۰۰۹، لبنان بلوکهایی را در جنوب آبهای منطقهای خود ترسیم کرد. رژیم صهیونیستی نیز در همین منطقه بلوکهایی را ترسیم کرده و بلوک ۸ و ۹ لبنان بالای بلوکهای ۱و ۲ و ۳ رژیم صهیونیستی و میدانهای گازی «لیوا» و «تمار» قرار دارد و همین امر اختلاف دو طرف را موجب شد. سپس آمریکا برای میانجیگری وارد عمل شد و در سال ۲۰۱۲ طرحی موسوم به طرح «هوف» را به لبنان پیشنهاد داد اما لبنان پیشنهاد «فردریک هوف» میانجی آمریکایی برای ترسیم مرزها را رد کرد. بر اساس این طرح رژیم صهیونیستی از ۶۰ درصد منطقه مورد اختلاف صرفنظر میکرد (مساحتی حدود ۸۶۰ کیلومتر مربع) و باقیمانده (حدود ۳۱۰ کیلومتر مربع)، بدون سرمایهگذاری باقی میماند و یا اینکه راهاندازی آن به سازمان ملل واگذار میشد و درآمد آن در صندوقی ویژه قرار میگرفت تا اختلاف حل شود.[۱] ادعای حاکمیت بر این بلوک به نظر تنها با هدف امتیازگیری از لبنان مطرح شد. زیرا در حالی که به وضوح میتوان دید که این بلوک در آبهای مجاور لبنان قرار دارد، زمانی آویگدور لیبرمن ادعای مالکیت بر کل این بلوک را مطرح کرده بود. چه نتیجه این ادعا بدست آوردن بخشی از ذخایر منطقه باشد و چه تلآویو چیزی به دست نیاورد، مذاکره با یک کشور عربی از ابعاد مختلف به سود رژیم صهیونیستی است.
علت تلاش آمریکا برای توافق مرزی دو طرف
با شروع دور جدید تلاشهای آمریکا برای میانجیگری از ابتدای سال ۲۰۱۹، این پرسش مطرح میشود که انگیزه آمریکا از این اقدام چیست. تلاشهای آمریکا را نمیتوان خارج از چارچوب تلاش برای به سرانجام رساندن معامله قرن ارزیابی کرد. هفتاد سال پس از تشکیل رژیم صهیونیستی، آمریکا اکنون مهمترین هدف خود را ادغام رژیم صهیونیستی در منطقه و تضمین موجودیت آن قرار داده است. در این راستا حاضر به اعطای پارهای امتیازات مالی به کشورهای عربی نیز هست. چنانچه معامله قرن صورت بگیرد تنها دشمن حاضر در مجاورت مرزهای رژیم صهیونیستی، حزبالله است. به نظر میرسد هدف از این تلاشها در نهایت خنثی کردن خطر حزبالله است. سال گذشته «آمیت مور» پژوهشگر مرکز هرتزلیا در پژوهشی با اشاره به تلاش لبنان برای استخراج گاز در مدیترانه آن را اقدامی مثبت ارزیابی کرده بود که در نهایت به نفع رژیم صهیونیستی خواهد بود. در بخشی از این گزارش آمده است که با توجه به اینکه ثبات سیاسی و امنیتی پیشنیاز سرمایهگذاریهای بینالمللی است، دولت لبنان ناچار خواهد بود رهیافت و راهبرد خود را نسبت به رژیم صهیونیستی تغییر دهد. به گفته وی ادامه خصومت از سوی حزبالله میتواند به از دست رفتن میلیاردها دلار سرمایهگذاری منجر شود. این گزارش پیشبینی کرده بود که تا سال ۲۰۳۰ بین ۹ تا ۱۴ میلیارد دلار در بخشهای مرتبط با صنعت گاز لبنان سرمایهگذاری شود. موضوعی که به کلی اقتصاد این کشور و سطح زندگی مردم آن را تغییر میدهد. همچنین از خروج ارز از لبنان برای واردات سوخت به منظور تولید برق جلوگیری میشود. در این گزارش مشخصاً اشاره شده که شرکتهای بینالمللی نفت و گاز از مناطق تنش اجتناب میکنند. در نتیجه دولت لبنان علاقهمند به تضمین ثبات و حل منازعات خود با رژیم صهیونیستی خواهد شد.[۲] تلاش اخیر آمریکا همزمان با معامله قرن را میتوان تلاش برای مهار تنها دشمن باقیمانده رژیم صهیونیستی از طریق نشان دادن مزایای اقتصادی دانست. اگرچه لبنان تمامی این منطقه مورد اختلاف را متعلق به خود میداند، اما آمریکا و صهیونیستها میکوشند نشان دهند بدون توافق با رژیم صهیونیستی، شرکتهای بینالمللی اکتشاف در این منطقه را شروع نخواهند کرد.
دان نائور، تحلیلگر رژیم صهیونیستی نیز در تحلیلی که نخستینبار در ماه مارس سال جاری منتشر شد به لزوم بیطرفی لبنان برای کسب منافع ترانزیت انرژی اشاره میکند. وی با بررسی نقش لبنان در بحرانهای نفتی ازجمله ملیشدن تأسیسات نفتی در کشورهای منطقه در دهههای گذشته این نکته را مورد اشاره قرار میدهد که اگرچه شرایط منطقه در طول سالها دائماً در حال تغییر بوده و هست، اما یک اصل ثابت وجود دارد و آن اینکه لبنان نمیتواند برای مدت طولانی به یکی از طرفها تکیه کند؛ شرق یا غرب، پیشرو یا محافظهکار، سنی یا شیعه. لبنان به عنوان یک میانجی، یک کشور ترانزیتی و پلی بین مناطق مختلف باید موضعی میانه را حفظ کند. کشورهای دیگر باید لبنان را به عنوان یک وزنه تعادل بپذیرند و تلاش نکنند آن را به یک طرف سوق دهند.[۳]
به هر روی مطلوبیت رژیم صهیونیستی این است که همه کشورهای صادرکننده انرژی در حوزه مدیترانه از طریق خطوط لوله مشترک در بستر مدیترانه به صادرات انرژی بپردازند و به این ترتیب ادغام اقتصادی در سطح منطقه صورت گیرد تا تأمینکننده امنیت این رژیم نیز باشد. در این راستا در ژانویه سال جاری کشورهای شرق مدیترانه در اجلاسی در قاهره توافق کردند که مجمعی برای ایجاد بازار منطقهای گاز تشکیل و هزینههای ساختاری آن را کاهش دهند و قیمتی رقابتی ارائه کنند. ترکیه، لبنان و سوریه در این اجلاس شرکت نکردند.[۴] رژیم صهیونیستی مایل است که حتی اگر لبنان حاضر به توافق با نشد، افکار عمومی لبنان و مقامات این کشور بکوشند اقدامات حزبالله علیه این رژیم در آینده را با روشهای مختلف محدود کنند تا احتمال جذب سرمایههای خارجی افزایش یابد. این در حالی است حزبالله اکنون در دولت لبنان جایگاه محکمی دارد. به این ترتیب تنها راه پیش روی صهیونیستها تاکید بر خطر حزبالله برای امنیت پروژههای نفتی منطقه است.
در این راستا پژوهشگران اسرائیلی با اشاره به تهدید حزبالله علیه کارخانه آمونیاک و تأسیسات گازی این رژیم در صورت حمله به تأسیسات استخراج گاز لبنان، چنین تهدیدی علیه اماکن غیرنظامی را مانع سرمایهگذاریهای خارجی در این منطقه بر میشمرند. برای مثال آمیت مور وجود حزبالله را تهدیدی علیه ثبات منطقه و نقض قطعنامه ۱۵۵۹ و ۱۷۰۱ میداند که وجود نیروی شبه نظامی در لبنان و انبار کردن سلاح و حضور در جنوب رودخانه لیتانی را منع کرده است. به گفته وی لبنان انگیزه زیادی برای تعیین مرزها و همکاری از طریق شرکتهای بینالمللی برای توسعه منابع مشترک با اسرائیل دارد و اسرائیل به عنوان کشوری که تمایل به ثبات منطقهای دارد، باید خواست خود را به ادامه مذاکرات با لبنان درباره این موضوع و کاهش نقش حزبالله بیان کند.[۵] دبیرکل حزبالله با درک این هدف، بلافاصله بعد از مطرح شدن بحث مذاکره در ۳۱ ماه مه اعلام کرد که مذاکرات باید تنها محدود به مسأله مرزها باشد.
در کنار امیدواری رژیم صهیونیستی به تغییر جهتگیریهای سیاسی لبنان در نتیجه منافع اقتصادی، نمیتوان نگرانی تلآویو از دستیابی لبنان به درآمد گازی را نادیده گرفت. در گزارش آمیت مور یکی از مشکلات تبدیل لبنان به یک کشور تولیدکننده گاز، ساختار سیاسی و تقسیم قدرت در آن دانسته شده که ممکن است منجر به توافقی نانوشته میان گروههای سیاسی برای تقسیم سود این منابع شود و مردم این کشور بهرهای از درآمدهای آن نبرند.[۶] در واقع تلآویو نگران دستیابی حزبالله به درآمدهای نفتی است اما راه دیگری نیز برای مهار حزبالله نمیبیند.
رژیم صهیونیستی همچنین نگاهی به گسترش مشکلات اقتصادی لبنان نیز دارد. این در حالی است که بعد از انتخابات سال گذشته حزبالله دیگر در موضع اپوزیسیون نیست و خود در مقابل مشکلات اقتصادی مسئول است. به باور برخی از پژوهشگران این مسأله در کنار مشکلات اقتصادی همیشگی حزبالله ناشی از تحریمهای آمریکا باعث شده این گروه با مذاکرات مخالفت نکند. زیرا در غیر این صورت مورد انتقاد بخش بزرگی از جامعه قرار میگیرد.[۷] با توجه به اینکه کنسرسیومی متشکل از سه شرکت بینالمللی قصد اکتشاف در این منطقه – احتمالا بعد از حل و فصل اختلافات- را دارند، عدم حل آن در نتیجه مخالفت حزبالله این گروه را در معرض انتقادات داخلی و بینالمللی قرار میدهد.
در این میان منافع دولت لبنان چیزی کمتر از بازپسگیری تمام خاک خود از رژیم صهیونیستی و همچنین تملک تمام بلوک ۹ نیست. دولت لبنان در ابتدا مذاکرات بر سر مرزهای آبی را پذیرفت اما مدتی بعد خواستار مذاکره هم بر سر مرزهای زمینی و هم آبی شد. رژیم صهیونیستی نیز ابتدا با این امر موافقت کرد اما سپس شروطی گذاشت که از نظر لبنان غیر قابل قبول بود. از جمله اینکه یونیفیل در مذاکرات نقشی نداشته باشد، زیرا هیچ قطعنامهای از سوی شورای امنیت در این خصوص وجود ندارد. دیگر اینکه مذاکرات ظرف شش ماه انجام شود. لبنان با این شروط مخالفت کرده و به این ترتیب آینده این مذاکرات مبهم است. تعیین مدت زمان شش ماه برای مذاکرات و تلاش برای از دور خارج کردن سازمان ملل به نفع آمریکا ارتباط آن را با پیش برد معامله قرن و ارائه الگویی برای مذاکرات کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی تقویت میکند.
تاثیر منابع انرژی مدیترانه بر بازار آینده انرژی ایران
به صورت کلی در نتیجه پیشرفتهای صورتگرفته در حوزه گاز شیل، تعداد صادرکنندگان انرژی در آینده افزایش چشمگیری خواهد یافت. این مساله تنها ایران را تهدید نمیکند. با این تفاوت که سایر تولیدکنندگان برای حفظ سهم خود در بازار انرژی سرمایهگذاریهای وسیعی کردهاند. در حالی که ایران به دلیل تحریمها امکان جذب چنین سرمایههایی را ندارد. منابع انرژی مدیترانه به خودی خود تهدیدی علیه منافع ایران نیست، زیرا تمایل استفاده از گاز طبیعی به عنوان سوختی پاک در جهان به سرعت در حال افزایش است.
ایران صادرکننده گاز به اروپا محسوب نمیشود. در سالهای گذشته ایران به دلایل متعدد از جمله عدم تمایل به رقابت با روسیه در حوزه صادرات گاز به اروپا و عدم تمایل اروپا به همکاری با ایران در حوزهای که احتمالا مدتی بعد به دلیل فشار آمریکا متوقف میشد، تلاش جدی برای ورود به بازار گاز اروپا صورت نداد. در حال حاضر حدود ۴۰ درصد گاز اروپا از روسیه و ۳۰ درصد آن از نروژ تامین میشود. این در حالی است که تحت فشار دولت آمریکا، اروپا درصدد است گاز بیشتری از آمریکا وارد کند؛ اگرچه تحقق آن برای این کشورها مقرون به صرفه نیست.[۸] به این ترتیب حتی در صورت عدم اکتشاف و استخراج گاز از سوی لبنان و رژیم صهیونیستی نیز بعید است ایران جایگاهی در صادرات گاز به اروپا کسب کند. در منطقه غرب آسیا نیز صادرات گاز ایران تناسبی با حجم ذخایر آن ندارد. خط لوله گاز ایران به پاکستان و عمان مدتهاست که متوقف شده و با توجه به فشار آمریکا بر واردکنندگان انرژی از ایران مانند عراق، دور از ذهن است که سایر کشورهای این منطقه در آینده به جمع واردکنندگان گاز ایران بپیوندند. در مقابل این احتمال وجود دارد که با ورود لبنان به جمع صادرکنندگان گاز، ترکیه و عراق که بزرگترین وارد کنندگان گاز ایران هستند درصدد تنوع بخشیدن به روابط گازی خود برآیند.
نتیجهگیری
مطرح شدن موضوع مذاکره لبنان و رژیم صهیونیستی درباره اختلافات مرزی، از جنبههای گوناگون، لبنان و حزبالله را هدف قرار داده است. به نظر میرسد هدف اولیه رژیم صهیونیستی ایجاد اختلاف بین بخشهای مختلف جامعه و دولت لبنان با حزبالله بوده است. چنانچه گفتوگوها با رژیم صهیونیستی به نتیجه برسد، لبنان پذیرای سرمایهگذاری گسترده شرکتهای خارجی خواهد بود. در اینصورت برای حفظ این وضعیت، جناحهای مختلف بر حزب الله فشار خواهند آورد که از تنش با رژیم صهیونیستی پرهیز کند. این مساله مورد توجه کارشناسان موسسات پژوهشی رژیم صهیونیستی بوده است. در صورت شکست مذاکرات و یا عدم انجام مذاکرات نیز لبنان احتمالا قادر به جذب سرمایه خارجی نخواهد بود. در این حالت و در شرایطی که احتمالا رژیم صهیونیستی همچنان قادر به جذب سرمایههای خارجی خواهد بود، گروههایی از مردم و جناحهای لبنانی به حزبالله برای اتخاذ موضعی غیرخصمانه علیه رژیم صهیونیستی با هدف تسهیل ورود سرمایههای خارجی فشار خواهند آورد. در غیاب سازمان ملل نیز این گفتوگوها بیشتر به مذاکرات دوجانبه یک کشور عربی با رژیم صهیونیستی شبیه خواهد بود که در نهایت کمکی به پیشبرد معامله قرن است.
زهرا عطری/ کارشناس مسائل غرب آسیا
منابع
[۱] «اختلاف مرزی لبنان با فلسطین اشغالی؛ مأموریت ساترفیلد چیست؟» خبرگزاری فارس، منتشرشده در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۹۸، قابل بازیابی در پیوند زیر:
https://www.farsnews.com/news/13980307000580/
[۲] Amit Mor, Lebanon’s first offshore oil & gas exploration round: Challenges & Opportunities, Institute for Policy and Strategy (Herzliya Interdisciplinary Center), March 2018
https://www.idc.ac.il/he/research/ips/Documents/publication/5/AmitMor21.3.18.pdf
[۳] Dan Naor, The Power of Neutrality: Lebanon as an Oil Transit Country, Middle East Policy Quarterly,
Volume26, Issue1, spring 2019, 25 March 2019, Pages ۱۲۷-۱۴۰٫
https://onlinelibrary.wiley.com/doi/full/10.1111/mepo.12405
[۴] Lebanon warns neighbors against using disputed territory for EastMed gas pipeline,Reuters, March 7. 2019.
https://af.reuters.com/article/worldNews/idUSKCN1QO1H7
[۵] Amit Mor, op.cit.
[۶] Amit Mor, Ibid.
[۷] Hanin Ghaddar, Lebanon and Israel Are Set to Negotiate: What’s at Stake?, The Washington Institute, June 12, 2019.
https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/lebanon-and-israel-are-set-to-negotiate-whats-at-stake
[۸] «گاز طبیعی مایع: تازهترین سلاح آمریکا»، اندیشکده راهبردی تبیین، منتشرشده در تاریخ ۱۶ تیر ۱۳۹۸، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/32848/