کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

مرزها و گونه های آزادی از نگاه امام خمینی

حوزه , 22 مرداد 1398 07:18

اسلام تایمز: یکی از مسائل مطرح و پرمجادله در عرصه مطبوعات و ساحت اندیشه، بحث درباره «آزادی » است . از آن جایی که لزوم تبیین گوهر آزادی از دیدگاه اسلام در جامعه اسلامی بر کسی پوشیده نیست . لذا ما در این مقاله برآنیم، با استفاده از آراء و نظرات امام خمینی (ره) به تبیین این مقوله پرداخته و ضمن بیان منشا و انواع آن، حدود آن را از این منظر بیان کنیم .


اشاره
یکی از مسائل مطرح و پرمجادله در عرصه مطبوعات و ساحت اندیشه، بحث درباره «آزادی » است . از آن جایی که لزوم تبیین گوهر آزادی از دیدگاه اسلام در جامعه اسلامی بر کسی پوشیده نیست . لذا ما در این مقاله برآنیم، با استفاده از آراء و نظرات امام خمینی (ره) به تبیین این مقوله پرداخته و ضمن بیان منشا و انواع آن، حدود آن را از این منظر بیان کنیم . امیداست، در این ایام با یک تلاش جمعی، جامعه بیشتر با اندیشه های آن اندیشمند بزرگ جهان اسلام آشنا گردد و زمینه تحقق کامل آرمان های ایشان برای ساخت نظامی کارا و نمونه فراهم آید .

کلیات
آزادی یا حریت (liberty) واژه ای است که دارای تعریف های متعددی است ; به طوری که به عقیده «منتسکیو» هیچ کلمه ای تاکنون به اندازه آزادی اذهان را متوجه خود نساخته است . (1) و حدود دویست تعریف از این واژه تاکنون مطرح شده است (2) که وجه اشتراک بسیاری از آنها «نبودن مانع بر سر انتخاب های انسان » است .

شایسته است به عنوان مقدمه به برخی از این تعریف ها اشاره و پس از بررسی مختصر، نظر امام (ره) را در این خصوص بیان کنیم .

تعریف «هابز» از آزادی: «انسان آزاد کسی است که از انجام کاری که می خواهد انجام دهد، بازداشته نشود .» (3)
«هلوسیوس » در باره انسان آزاد می گوید: «انسان آزاد انسانی است که در غل و زنجیر و یا زندان و محبوس نبوده و همچنین مرعوب شبه نباشد .» (4)

«جان لاک » در تعریف آزادی می گوید: «آزادی رها بودن از محدودیت و خشونت دیگران است .» (5)

و «هرلدلاسکی » در کتاب «آزادی در دولت امروز» آزادی را بدین نحو تعریف کرده است :

«منظور از آزادی نبودن مانع برای اوضاع و شرایط اجتماعی است که وجود آنها در تمدن امروز لازمه خوشبختی فرداست .»
در اعلامیه حقوق بشر فرانسه (مصوب 1789) در تعریف آزادی آمده است: «توانایی هر کاری که موجب ضرر و زیان دیگران نباشد . »

در این تعاریف به «عدم المانع » اشاره شده است ; یعنی هر کس به هر نحوی که بخواهد بتواند زندگی کند، به گونه ای که کسی هم حق تهدید نمودن بر خواسته های او را نداشته باشد . در این خصوص «سرآیزایابرلین » می گوید: «دفاع از آزادی یعنی جلوگیری از این هدف منفی، یعنی جلوگیری از مدافعات غیر، تهدید آدمی برای آن که به نوعی زندگانی که به دلخواه خود برنگزیده است تمکین نماید، تمام درها را به روی آن بستن (اگر چه این عمل آینده درخشانی برای او نوید دهد و اگر چه انگیزه کسانی که چنین وضعی را فراهم می کنند به خیر و مقرون به حسن نیت باشد) گناهی در برابر حقیقت به شمار می رود که او یک انسان است و حق دارد به نحوی که می خواهد زندگانی کند، این است معنایی که لیبرال ها در عصر جدید، از زمان اراسموس (بلکه به قول برخی ها از عهد لوکام) تاکنون منظور داشته اند .» (6)

نقد و بررسی
اساسا این که انسان خود باید راه زندگانی خویش را برگزیند، سخن حقی است ولی پرسش این است که آیا انسان باید در مسیر کمال دست به انتخاب بزند و یا در هر مسیری که دوست دارد می تواند گام بردارد؟ !

از نظر لیبرال ها اگر انسان به سوی هدف خاصی که مورد نظر اندیشمندان و مصلحان اجتماعی است سوق داده شود به شیئی بی اراده مبدل می گردد و در حقیقت برای لیبرال فرقی نمی کند که آیا انسان ها کمال را طی می کنند یا راه دیگری، چرا که راه خاص برای همه وجود ندارد . و هر فردی خود باید راه خویش را انتخاب کند . (7)

اما در ادیان الهی فقط به واسطه صراط مستقیم است که انسان می تواند به کمال برسد . (همچنان که ما مسلمانان در هر نماز، راهنمایی به این صراط را از حضرت احدیت تمنا می نماییم) نکته قابل ذکر این است که از نظر ادیان الهی مخصوصا اسلام، نباید افراد را مجبور به حرکت در صراط مستقیم نمود، چرا که اساسا انتخاب کمال امری انتخابی است، چنان که خداوند متعال نیز در قرآن می فرماید: «لا اکراه فی الدین » (8) و لیکن زمینه هایی را فراهم نموده که انسان ها خود راه کمال را انتخاب کنند، به طوری که در ادامه همان آیه می خوانیم: «قد تبین الرشد من الغی » یعنی خداوند با فرستادن پیامبران الهی و قراردادن عقل و اندیشه در انسان راه را از بیراهه و هدایت را از گمراهی مشخص نموده و تمام زمینه ها را برای هدایت فراهم کرده و راه مستقیم را به انسان نشان داده است . با این حال می فرماید که خواه این انسان شاکر بوده و راه راست را انتخاب کند ویا ناسپاس باشد و راه کفران «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» . (9)
امام و مفهوم آزادی

از نظر امام خمینی (ره) آزادی یکی از امور فطری و بنیادی اسلام است که نیازی به تعریف ندارد، لذا ایشان در پاسخ خبرنگاری که از ایشان تعریفی از آزادی را خواسته بود، فرمودند: «آزادی مساله ای نیست که تعریف داشته باشد، مردم عقیده شان آزاد است، کسی الزامشان نمی کند که شما حتما این عقیده را باید داشته باشید، کسی الزام نمی کند شما را که حتما از این راه بروید، کسی الزام نمی کند که در کجا مسکن داشته باشید یا در آن جا چه شغلی را انتخاب کنی، آزادی یک چیز واضحی است .» (10)

آن چه از این کلام نورانی برمی آید این است که امام خمینی (ره) نیز به نوعی معتقد به وجود «عدم المانع » در آزادی هستند اما چنان چه خواهد آمد، با توجه به قیود و حدودی که ایشان برای آزادی قائل هستند، چنین می توان استفاده نمود که آزادی عبارت است از: رها بودن انسان از همه قید و بندهایی که مانع تکامل و تعالی انسانی و آشکارشدن استعدادهای او، در جهت نیل به سعادت و کمال می گردد .»

استاد مطهری - شاگرد برجسته امام خمینی - هم در تعریف انسان آزاد می گوید: انسان های آزاد، انسان هایی اند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست مبارزه می کنند، انسان هایی اند که تن به وجود مانع نمی دهند .» (11)

منشا آزادی از دیدگاه امام

بر اساس اندیشه امام خمینی (ره) آزادی عطیه ای الهی است و اسلام آن را امری فطری می داند لذا امیرالمؤمنین علی (ع) با عباراتی چون «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا» (12) این مطلب را تاکید نموده اند .

امام خمینی (ره) در اوج شکل گیری نهضت اسلامی ایران بزرگ ترین جرم شاه را سلب آزادی های اجتماعی دانسته و چنان شفاف و آزاد اندیشانه از آن سخن می گویند که به حق شایسته روشنفکرترین و روزآمدترین و آگاه ترین سیاستمدار فرزانه و فرهیخته دینی می باشد: «این چه وضعی است که در ایران هست » این چه آزادی است که اعطا فرموده اند، مگر آزادی عطاشدنی است؟ خود این کلمه جرم است، آزادی مال مردم هست، قانون آزادی داده، خدا آزادی را داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم، «اعطا کردیم » چه غلطی است؟ به تو چه که اعطا بکنی؟ توچه کاره هستی اصلش؟ «اعطا کردیم آزادی را به مردم » ! آزادی اعطایی این است که می بینیم ، آزادی اعطایی که آزادی حقیقتا نیست، این است که می بینید برای این است که مردم را اغفال کنند .»

بنابراین در می یابیم امام خمینی (ره) آزادی را نعمتی الهی می دانستند و لذا همیشه بر این نکته تاکید می نمودند که اکنون شما درمقابل این نعمت در معرض امتحان هستید (13) که با این آزادی چه می کنید آیا این نعمت را کفران و یا از آن حسن استفاده را خواهید نمود؟

مرزهای آزادی از دیدگاه امام
متفکران از دیرباز برای این که از تجاوزها و جرایم و به طور کلی بلندپروازی ها و خودخواهی های بی جای انسان که از غریزه خودخواهی او سرچشمه می گیرد جلوگیری نماید حصاری از قانون را دور این امیال و خواسته های سرکش ایجاد نموده اند، تا بدین نحو، تندروی های او را تعدیل نموده و مصالح عمومی را در پناه قانون محفوظ نگه دارند .

در حال حاضر هیچ مکتبی قائل به آزادی مطلق نیست، چرا که آزادی مطلق نه مطلوب است و نه دست یافتنی . شهید دکتر محمدجواد باهنر (ره) در خصوص کسی که معتقد به آزادی مطلق است می گوید: «مثل چنین کسی بسان شخصی است که تصور می کند که اگر درختی را از ریشه بیرون آوریم آن را آزاد ساخته ایم، اما این آزادی به معنای سقوط و از بین رفتن آن است، اگر درخت ریشه اش در زمین باشد، اما موانع رشدش برداشته شود، با آفت هایی که ممکن است به آن ضرر برساند، مبارزه شود و به اندازه کافی تغذیه گردد، به او برای این که در مسیر تکاملی خود قرار گیرد، کمک شده است ; یعنی این درخت برای حرکت و رشد تکاملی اش آزاد است . اما اگر سنگی روی شاخه اش انداختیم، یا آن را آب ندادیم، اگر موانع ایجاد کردیم، ما با این کارمان از رخت سلب آزادی نموده ایم .» (14)

از سوی دیگر اگر بنا باشد هر کس هر چه دلش خواست انجام دهد، این کار باعث به وجود آمدن تلاقی بین آزادی های افراد جامعه می گردد و طبیعت جامعه انسانی اقتضا می کند که آزادی های افراد محدود گردد تا همگی بتوانند از مواهب اجتماعی به طور عادلانه استفاده کنند، چرا که اگر برای آزادی حدی قائل نگردیم عملا زمینه سوء استفاده از آزادی را فراهم نموده ایم و به عبارت دیگر، قائل نشدن حد برای آزادی مساوی است با ایجاد مانع برای آزادی دیگران .

امام خمینی (ره) همیشه بر حفظ حدود آزادی تاکید می نمودند و حدی که ایشان برای آزادی مد نظر داشتند عبارت بود از، قرار داشتن در مدار قوانین و شریعت اسلام، و لذا تخلف از آن را جایز نمی دانستند و می فرمودند: «آزادی در اسلام در حدود اسلام است، در حدود قانون است، تخلف از آن نشود به خیال این که آزادی است .» (15)
ما در این مقام، حدودی را که ایشان برای آزادی قائل شده اند به دو دسته تقسیم می نماییم :

الف) نظم بخشی جامعه:

1 - آزادی باید عقلایی و در چارچوب قانون باشد
امام بر این اعتقاد بودند که آزادی باید منطقی و بر طبق قانون باشد و می فرمودند: «گفته می شود که مردم آزادند، یعنی آزاد است انسان که بزند سر مردم را بشکند؟ ! آزاد است که قانون شکنی بکند؟ ! آزاد است که بر خلاف مسیر ملت عمل بکند؟ ! آزاد است که توطئه بکند بر ضد ملت؟ ! اینها آزادی نیست، در حدود قوانین در حدود کارهای عقلائی آزاد است .» (16)

2 - آزادی موجب هرج و مرج نشود
نظم و آرامش در هر جامعه ای یکی از مهم ترین و اساسی ترین مسائل در قوام آن جامعه است، از این رو بر تمامی اعضای جامعه واجب است که از هر چه باعث اختلال در این نظام می گردد پرهیز کنند . متاسفانه برخی با درک نکردن معنای صحیح آزادی - خواسته یا ناخواسته - دست به اعمالی می زنند که باعث به هم خوردن نظامی می گردد که با خون هزاران شهید و جانباز برپاگشته است . امام خمینی در توصیه ای به چنین اشخاصی می فرمایند: «حالا که آزاد شدیم خودمان را به هرج و مرج بکشیم؟ حالا که آزاد هستیم به زیر دستان خودمان ظلم کنیم؟ حالا که آزاد هستیم، برخلاف نظامات اسلامی و برخلاف نظامات ملی عمل کنیم؟ هرج و مرج به پا کنیم؟ چون آزاد هستیم؟ تحت هیچ قاعده نباشیم تحت هیچ یک از قواعد اسلامی و ملی نباشیم؟ اگر این طور باشد آزادی را سلب کرده ایم .» (17)

3 - آزادی منجر به توطئه علیه نظام نگردد
با پیروزی انقلاب ; امام (ره) ضمن اعلام حمایت از آزادی های مشروع مردم، همیشه بر این نکته تاکید می کردند که آزادی غیر از توطئه است، لذا هیچ کس حق ندارد به بهانه آزادی به توطئه علیه نظام و جامعه اسلامی بپردازد و خطاب به توطئه گران فرمودند: «آزادی غیر توطئه است، آزادی بیان است و هرچه می خواهند بگویند، توطئه نکنند این آدم کشها و توطئه گرها را دفن خواهیم کرد .» (18) چرا که اساسا هیچ نظامی حق توطئه بر ضد مصالح و امور خویش را به هیچ کس نمی دهد، در نظام اسلامی نیز مساله بدین نحو است و نمونه آن را می توان در برخورد رسول الله (ص) با یهودیان و مسیحیان مدینه جست و جو کرد که ایشان حقوق و آزادی ها و امتیازهای خاصی را برای آنها قائل شده بودند، اما هنگامی که یهودیان، با سوءاستفاده از آزادی های اعطایی رسول اکرم (ص) مشغول توطئه بر ضد کیان اسلام شده و به همکاری کفار قریش پرداخته و مقدمات حمله علیه مسلمانان را فراهم نمودند، در این جا بود که رسول الله (ص) با مطلع شدن این مساله، دستور سرکوب آنها را صادر نمودند، چرا که دیگر این جا مساله آزادی مطرح نبود، بلکه توطئه علیه امت و کیان اسلام بود .

ب - پایبندی به دین
امام خمینی همیشه بر آن بودند که جامعه را با تعالیم والای اسلامی منطبق ساخته و گامی به سوی تشکیل حکومت اسلامی، به معنای واقعی آن بردارند و لذا نگاه ایشان به آزادی از این منظر بود و طبعا از این منظر آزادی نیز دارای حدودی است که ما در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1 - آزادی بهانه ای جهت اهانت به مقدسات نگردد

از نگاه لیبرالیسم هیچ امر مقدسی وجود ندارد، لذا آنها از هر گونه امر مقدسی تقدس زدایی می نمایند، و فهم و عقل خود را از هر چیز برتر دانسته، و بر همین اساس نه تنها از اندیشه های ارسطو و ارباب کلیسا، بلکه از هر گونه اعتقاد دینی ای تقدس زدایی نموده اند . (19)
اما از دیدگاه اسلام هر آنچه بتواند انسان را به کمال برساند مقدس تلقی شده و دفاع از آن و حفظ حریم آن بر همگان واجب می باشد، و لذا امام خمینی (ره) می فرمایند: «مطبوعات آزادند مطالب بنویسند، اما آزاد هستند که اهانت به مثلا مقدسات مردم بکنند؟ !» (20) چرا که مقدسات مردم ما که همان اصول و احکام نورانی دین مبین اسلام می باشد، نه تنها مقوم خود دین است، بلکه اساسا یکی از مهم ترین علل پیروزی انقلاب اسلامی می باشد چرا که مردم با الهام گرفتن از این احکام و تعالیم خویش را از سلطه رژیم منحوس پهلوی رها ساخته و زمینه را برای نیل به آزادی به معنای حقیقی مهیا ساخته اند .

2 - آزادی نباید منجر به فساد گردد
از آن جا که مهم ترین هدف آزادی از منظر اسلام رشد و تعالی انسان و نیل او به کمال می باشد، این امر مسلما با ترویج فساد در جامعه در تضاد است، زیرا اساسا فساد باعث رشد و تعالی بعد حیوانی انسان می گردد و نه بعد انسانی و الهی او، و لذا بر همین اساس بود که امام (ره) فرمودند: «ما آزادی فساد نمی دهیم » (21) و خطاب به کسانی که بی بند وباری را آزادی می پنداشتند فرمودند: «شما بی بند وباری را آزادی می دانید، شما فساد اخلاق را آزادی می دانید، شما فحشا راآزادی می دانید، . . . البته آزادی که منتهی می شود به فساد، آزادی که منتهی می شود به تباهی ملت، به تباهی کشور، آن را نمی توانیم بدهیم .» (22)


پی نوشت ها:
1) منتسکیو، روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی ، ص 292 .
2) سرآیزابابرلین، چهار مقاله در باره آزادی، ترجمه محمدعلی موحد، ص 236 .
3) آنتونی کوئینتن، فلسفه سیاسی، ترجمه مرتضی اسعدی ، ص 285 .
4) همان ، ص 283 .
5) آیینه پژوهش، ش 58ص 11 . به نقل از کتاب «نظریه آزادی در فلسفه هابزولاک » . محمودی ص 87 .
6) سرآیزابابرلین، چهار مقاله در باره آزادی، ترجمه محمدعلی موحد، ص 244 .
7) آزادی در خاک، مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی ص 102 و عبدالله نصری، قبسات ش 5 - 6 ص 74 .
8) بقره (2) آیه 256 .
9) الانسان (76) آیه 3 .
10) صحیفه نور، ج 9 ، ص 88 .
11) مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، ص 14 .
12) نهج البلاغه، نامه 31 .
13) آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی، ص 329 .
14) محمد جواد باهنر، انسان وخودسازی ، ص 79 .
15) کلمات قصار، ص 111 - 112 .
16) صحیفه نور، ج 6 ، ص 192 .
17) همان، ج 7، ص 43 - 42 .
18) همان، ج 6، ص 86 .
19) عبدالله نصری، آزادی در خاک، مجله قبسات، سال دوم، ش 6 - 5 ص 80 .
20) صحیفه نور، ج 7، ص 19 .
21) همان، ج 6، ص 86 .
22) همان، ج 8، ص 272 .


کد مطلب: 810254

آدرس مطلب :
https://www.islamtimes.org/fa/article/810254/مرزها-گونه-های-آزادی-نگاه-امام-خمینی

اسلام تايمز
  https://www.islamtimes.org