مدت کوتاهی بعد از اینکه انگلیسیها به تکنولوژی ماشین بخار رسیدند و یکصد سال دانش آن را از همه دنیا پنهان کردند، با قدرتی که به دست آوردند، تنها به آفتاب بیغروب امپراطوری خود میاندیشیدند؛ آفتابی که نور آن تنها به انگلیسیها میتابید و برای دیگر سرزمینها جز خون و کشتار و غارت چیز دیگری نداشت. در این سال هنگکنگ در جنوب چین نیز همانند هند در این منطقه تحت کنترل انگلیسیها قرار گرفت. به همین دلیل زبان آن در کنار چینی، انگلیسی هم هست. این چند جمله را بگذاریم کنار موضع هشدارآمیز سخنگوی وزارت خارجه امریکا در انتقاد از انتشار جزئیات دیدار دیپلمات امریکایی با معترضان هنگکنگی که آن را خطرناک خوانده است. «مورگان اورتگاس» روز گذشته اعتراض کرد که چرا پکن جریان ملاقات دیپلماتهای امریکا را با معترضان خیابانی هنگکنگ افشا کرده است.
رسانهها در هنگکنگ عکسی از جولی ایدی، دیپلمات امریکایی در این منطقه منتشر کردهاند که در یک هتل با رهبران دانشجویی و معترض هنگکنگ دیدار کرده است. سخنگوی وزارت خارجه امریکا در توئیت اول خود نوشت که «گزارشهای رسانههای رسمی چین درباره دیپلماتمان در هنککنگ از اقدامی غیرمسئولانه فراتر رفته و به اقدامی خطرناک تبدیل شده است. این اقدامات باید متوقف شوند. مقامهای چین به خوبی اطلاع دارند که اعضای هیئت کنسول اکردیته ما مانند همه دیپلماتهای دیگر کشورها، فقط داشتند کارشان را انجام میدادند.» این مقام امریکایی در پیام دوم گفت: «دیپلماتهای خارجی از قبیل دیپلماتهای چینی در ایالات متحده، از دسترسی آزاد به همه عناصر سیاست، جامعه مدنی، آکادمیک و تجارت در امریکا برخوردار هستند.»
این مقام امریکایی حتی با متهم کردن چین به «نقض تعهدات بینالمللی»! تأکید کرده است که «من فکر نمیکنم که درز اطلاعات محرمانه یک دیپلمات امریکایی، تصاویر و نام فرزندانش یک اعتراض رسمی باشد و این کاری است که یک رژیم یاغی آن را انجام میدهد و این به گونهای نمیباشد که یک ملت مسئولیتپذیر رفتار میکند.»
اکنون ۶۰ روز است که برخی از معترضان در هنگکنگ به خیابانها آمده و نسبت به تصویب طرح استرداد مجرمان دست به اعتراض زدهاند. این اعتراضات باعث شد طرح مورد نظر منتفی شود و اعتراضات هم آرام گرفت، اما به یکباره زمینه اعتراضات تغییر کرد و به سمت دیگری پیش رفت. آنهم در زمانی که جنگ تجاری امریکا و چین به مرز خطرناکی رسیده و در حال تبدیل شدن به یک جنگی تمامعیار است. هنگکنگ با حدود ۷ میلیون و نیم جمعیت، از مهمترین بازارهای مالی و تجاری چین، آسیا و جهان است. هر گونه شکست اقتصادی در آن منافع امریکا را در جنگ اقتصادی با چین برآورده میکند. با توجه به اینکه بحران پیچیده برگزیت انگلیس را نیازمند به کمکهای اقتصادی امریکا میکند، بنابراین برای لندن میارزد که با شناختی که از هنگکنگ دارد در کنار امریکا بایستد، بهخصوص که در این اعتراضات همزمان پرچم امریکا و انگلیس در هنگکنگ برافراشته شده است.
چین با تأکید بر اینکه هرگونه شورش را برنمیتابد میگوید که «دستهای سیاه» در این اعتراضات حضور دارند. «اتفاقات خشونتباری در هنگکنگ رخ داد و در سراسر این روند امریکا از آن حمایت کرد.» خواسته مقامات چین این است که «آیا مقامات امریکایی صادقانه به دنیا میگویند که چه نقشی ایفا میکنند و اهداف آنها چیست؟»
از شواهد پیدا است که یکی از سیاستهای مورد تأکید امریکا شورش سیاسی برای تأثیرگذاری اقتصادی به منظور پیروزی در جنگ تجاری با چین است؛ برعکس برنامهای که برای ایران دارند یعنی فشار اقتصادی برای شورشسازی سیاسی. در این جنگ که سبب شده چین طی روزهای اخیر ارزش یوان را به پایینترین حد در طول ۱۱ ساله اخیر برساند، امریکا را به شدت عصبانی کرده است. دولت ترامپ به صراحت اعلام کرده است که چین ارزش یوان را دستکاری کرده است. امریکا با وضعیت اقتصاد کنونی مطلع است که اگر همین سیری که طی چند دهه به وجود آمده، ادامه پیدا کند، قافیه را خواهد باخت و کم کم امپراطوری دلار را باید مرده بپندارد. درست شبیه همان مسئلهای که بعد از جنگ جهانی دوم، بر سر استرلینگ انگلیس آمد و بر اساس توافق برتون وودز در برابر دلار امریکا زانو زد تا امپراطوری بدون غروب آفتاب فروبپاشد. حال امریکا خود را در چنین وضعیتی میبیند و دلار را در حال زانو زدن در مقابل دیگر رقبا میبیند. به همین دلیل نه تنها چین را هدف گرفته بلکه هر ائتلافی را که بتواند به این روند کمک کند، مورد حمله قرار میدهد. فشار حداکثری امریکا علیه ایران به عنوان یک مؤتلف جدی ضد هژمون و همچنین روسیهای که رویکردهای نظامی – امنیتی امریکا را به چالش میکشاند در همین راستا است. اکنون بهتر میتوان فهمید چرا زمانی که ایران در سوریه مقاومت میکند، چین و روسیه همزمان قطعنامههای ضدسوری را وتو میکنند یا چرا ایران به امریکای جنوبی نیروی دریایی اعزام میکند. همچنین اینکه چرا روسیه برای جلوگیری از حمله احتمالی امریکا به ونزوئلا نیروهای خود را در این کشور پیاده میکند.
جنگهای امروز چندلایه هستند. فقط به مقتضای زمان و شرایط در یک لایه نمایانتر میشوند. این جنگ که هژمونی امریکا در آن نشانه رفته است، ادامه خواهد داشت حتی اگر به مرزهای خطرناکتری برسد، زیرا همانطور که انگلیس پیش از جنگ جهانی اول نخواست آلمانِ مخالف لیبرالیسم وارد عرصه تصمیمگیری بینالمللی شود و همین مسئله فاجعه جنگهای جهانی را رقم زد، اکنون هم امریکا نمیتواند قبول کند که چین، روسیه، ایران و متحدان ضد هژمون در حال ورود به سطوح بالای تصمیمگیری بین المللی هستند. تلاش برای ائتلافسازی دریایی در خلیج فارس، تقلا برای آشوبسازی در امریکای لاتین و همچنین سعی در بحرانسازی مداوم در شرق آسیا و دیگر نقاط جهان در همین راستا انجام میشود.