1. یکی از راهبردهای قطعی آمریکا در منطقه که سالهاست به دنبال آن هستند، تجزیه کشورهای منطقه و تغییر جغرافیای سیاسی غرب آسیا در راستای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی است. این استراتژی از سال 2006 به اینسو با جدیت بیشتری دنبال میشود اما با عقیم ماندن توطئه «خاورمیانه بزرگ» در لبنان، سوریه و عراق، نگاه استکبار این بار به یمن معطوف شد. این کشور مهم در منطقه، گذرگاههای استراتژیک انرژی دنیا را تحت کنترل دارد و اشغال یا تجزیه آن، بخشی از پازلی است که آمریکا برای تحتفشار قرار دادن قدرتهای خاورمیانه ازجمله جمهوری اسلامی طراحی کرده است. به همین منظور، ائتلاف سعودی با پشتیبانی اطلاعاتی – لجستیکی آمریکا حدود پنج سال است که حمله گستردهای را به یمن آغاز نموده است. مستمسک این هجمه در ابتدا، بازگرداندن «عبد ربه منصور هادی»، رئیسجمهور مستعفی و فراری یمن به قدرت بود اما به تدریج با قدرت گرفتن انصار الله و ارتش یمن، عربستان و امارات در جنوب این کشور دچار اختلاف شدند.
2. عربستان و امارات، هر کدام سناریوهای مختلفی برای یمن در سر میپرورانند که همه آنها بر اصل «تجزیه» استوار است. امارات بنا دارد که یمن را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کند و بر بخش جنوبی حاکم شود. جزیره «سقطری»، یکی از نقاطی است که حاکمان این کشور برای رشد گردشگری خود به اشغال آن چشم دوختهاند. عربستان اما طرحی برای تقسیم یمن به 6 فدرال بر پایه بهاصطلاح همفکری خود با شورای همکاری خلیجفارس را در سر میپروراند. اختلافی که اخیراً میان ریاض و ابوظبی نمود پیدا کرده، ناظر به این واقعیت است که در صورت تملک بخش جنوبی یمن توسط امارات، اولاً تهدید انصار الله و ارتش این کشور در مرزها همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند و ثانیاً بنادر جنوبی و از همه مهمتر، کنترل تنگه استراتژیک باب المندب از کف ریاض خواهد رفت. به بیان دیگر، با اجرای طرح تجزیه مورد نظر امارات، آل سعود، اهدافی که برای تحقق آنها به یمن حمله کرده بود را بر باد رفته میبیند و در نتیجه، این نقض غرض را برنمیتابد.
3. بعد از حذف ظاهری قطر از حیطه رقابت با عربستان برای به دست گرفتن محوریت جهان عرب، امارات اکنون به فکر پر کردن جای خالی دوحه افتاده و به هر قیمت ممکن، درصدد است تا نقاط کلیدی این کشور را تصرف کند. مثلث باب المندب، جزیره توریستی سقطری و خلیج عدن، برای شیخنشینان اماراتی بسیار جذاب و هر کدام بهتنهایی، انگیزه اشغال جنوب یمن هستند. گذرگاه باب المندب، معبری مهم در کشتیرانی، تردد نفتکشها و تجارت بینالمللی محسوب میشود و علاوه بر این، توسعه و رونق گردشگری و تجارت در بنادر جده و ینبع و دهها شهر ساحلی دیگر عربستان، به آرامش و امنیت در این تنگه بازمیگردد. با تسلط بر جنوب یمن، اماراتیها خود را در یک قدمی تفوق بر عربستان و جهان عرب میبینند چراکه اشراف این منطقه بر دو شاهراه اقیانوس هند و دریای سرخ، موقعیت ممتازی برای امارات در جهت به چالش کشیدن حوزه نفوذ سایر کشورها به همراه میآورد.
بنابراین، امارات از همراهی کردن با قبیله سعودی در هجمه علیه یمن، مقاصد و نیات خود را در سر میپروراند. هرچند در بدو امر اعلام شد که منظور از این حمله، بازگرداندن دولت منصور هادی به رأس قدرت است اما اماراتیها به دلیل تعارض با اخوان المسلمین، مایل نیستند که رئیسجمهور فراری و مستعفی یمن به حاکمیت برگردد چون برخی از اعضای حزب اخوانی «الاصلاح» در دولت وی حضور دارند. دلیل دیگری که امارات خواهان برتری عربستان در یمن نیست، به تمایل ابوظبی برای نشاندن «احمدعلی صالح»، پسر علی عبدالله صالح، رئیسجمهور پیشین یمن و سفیر سابق این کشور در امارات به کرسی ریاست جمهوری است، حال آنکه ریاض، طرفدار منصور هادی است. تسلط نیروهای شورای انتقالی بر کاخ ریاست جمهوری در عدن نیز ناظر به همین اختلافات است که در نوع خود، اتفاقی بینظیر و نشاندهنده تضاد فاحش منافع ریاض و امارات در این کشور محسوب میشود.
4. علاوه بر این، اماراتیها نمیتوانند از میادین گازی و نفتی در جنوب چشم بپوشند. امارات تاکنون توانسته با همکاری و هماهنگی آمریکا از طریق نیروهای نظامی اجیر شده به میادین نفت و گاز استان شبوه واقع در جنوب شرق یمن سیطره پیدا کند. نیروهای آمریکایی و اماراتی پس از مجبور کردن عناصر مسلح منسوب به حزب اخوانی الاصلاح وابسته به عربستان برای تخلیه میادین نفت و گاز این استان، بر آن مسلط شدهاند. عملیات نظامی اخیر نیروهای اماراتی و آمریکایی در استان شبوه گواهی بر این مدعاست که سناریوی مشترکی بین این دو کشور وجود دارد و شاید این سناریو منجر به تقسیم جنوب یمن شود.
5. البته این بدان معنی نیست که آنها به شمال یمن، نظر سوء نداشتند. هر چه زمان گذشت، متجاوزین به قدرت انصار الله و زیدیها در شمال پی بردند و تصمیم گرفتند که به جنوب یمن رضایت دهند. این در حالی است که رهبر انصار الله و مقامات این جنبش بارها به اماراتیها توصیه کردهاند که دست از سر جنوب بردارند و نیروهای خود را به کشورشان بازگردانند، و الا سرنوشت فرودگاهها، تأسیسات نفتی و پالایشگاههای عربستان در انتظار آنها خواهد بود. اماراتیها در ابتدای جنگ، زمانی که به همراه عربستان، دست برتر را داشتند، موفق به چنگاندازی در جنوب یمن نشدند، حالا که انصار الله و ارتش به تجهیزات نظامی پیشرفته مجهز شدهاند، تکلیف مشخص است!
شرایط فعلی و قدرت خیرهکننده انصار الله در میدان نبرد، بسیاری از معادلات را تغییر داده و خواهد داد. انصار الله و ارتش یمن وعده کردهاند که در مقابل هرگونه توطئه برای تجزیه این کشور بایستند؛ راهبردی که خط سیر پنجساله گذشته نشان از تحقق آن دارد. رهبر حکیم انقلاب نیز به هیئت یمنی، مقاومت در برابر این توطئه خطرناک را توصیه کرده و فرمودند: «آنها به دنبال تجزیه یمن هستند که باید با قدرت در مقابل این توطئه ایستاد و از یمن یکپارچه، متحد و با تمامیت ارضی حمایت کرد.» لذا در روزهای و ماههای آینده، انتظار میرود یمنیها تشدید مقاومت در هر دو جبهه شمال و جنوب را در دستور کار خود قرار دهند و در صورت نیاز، اهدافی در امارات را زیر آتش خود بگیرند.
اصغر زارعی