هرچند زمزمه تشکیل دولت وحدت ملی این روز‌ها شنیده می‌شود، اما هنوز ابهام‌ها و موانع زیادی در این زمینه وجود دارد و اگر به فرض احزاب و اشخاص رقیب از مدارای لازم برای تشکیل دولت وحدت ملی برخوردار می‌بودند تا این اندازه رودر‌روی هم قرار نمی‌گرفتند و موجب بلاتکلیفی سیاسی در حدود ۹ ماه گذشته نمی‌شدند. با این حال گستره چالش‌ها و بحران‌هایی که نتانیاهو در خلال چند دوره نخست‌وزیری با اتخاذ رویکرد‌های افراطی از خود بر جای گذاشته است نگرانی‌ها و تهدید‌های موجودیتی برای این رژیم به وجود آورده و لذا این احتمال وجود دارد که احزاب و اشخاص رقیب که تاکنون به اصطلاح سایه همدیگر را با تیر می‌زدند بر سر تشکیل دولت وحدت ملی به توافق برسند تا از این طریق بتوانند با چالش‌ها و خطرات موجودیتی مقابله کنند. همچنین از آنجا که نتانیاهو علاوه بر داخل در خارج نیز با متحدان سابق خود در اروپا و امریکا حتی با دولت ترامپ چالش پیدا کرده و عناصر نفوذی خود از جمله بولتون را از دست داده است، لذا این احتمال نیز وجود دارد که رئیس رژیم صهیونیستی این بار بنی گانتس را برای تشکیل دولت جدید معرفی کند.

تقریباً هر کاری که نتانیاهو به‌خصوص در سال‌ها و ماه‌های اخیر انجام داد که به نوعی از اضطراب و استرس روانی حاکم بر شخص وی و به تبع آن رژیم صهیونیستی حکایت می‌کرد، نتایج عکس برای وی و به‌خصوص این رژیم به همراه داشت. برای مثال در داخل اعلام برنامه‌های افراطی‌تر همچون طرح الحاق دره اردن به فلسطین اشغالی علاوه بر اینکه جامعه جهانی را علیه وی تحریک کرد، در داخل اعراب ساکن فلسطین اشغالی را متحدتر کرد و موجب شد آن‌ها موقعیت خود را به سومین حزب پیروز برسانند که به نظر می‌رسد همین امر به یکی از تهدید‌ها و نگرانی‌ها تبدیل شده و به نظر می‌رسد یکی از اهداف تشکیل دولت به اصطلاح وحدت ملی بین احزاب و گروه‌های صهیونیستی راه ندادن اعراب به دولت جدید است. در خارج نیز تهدید‌هایی که نتانیاهو علیه محور مقاومت انجام داد و حملات این رژیم را از لبنان تا عراق گسترش داد موجب شد اضلاع و حلقه‌های محور مقاومت بیش از پیش به هم نزدیک شوند و جبهه واحدی را از لبنان و سوریه گرفته تا عراق، یمن و ایران تشکیل دهند و همین امر از دیگر عواملی است که زمزمه لزوم تشکیل دولت وحدت ملی را بین صهیونیست‌ها پدید آورده است. از دیگر سو در خلال چند سال اخیر سرنوشت راستگرایان صهیونیستی به رهبری نتانیاهو با سرنوشت راستگرایان امریکایی به رهبری ترامپ و همچنین برگزیتی‌ها به رهبری جانسون در انگلیس یا تازه به دوران رسیده‌های اماراتی و سعودی به رهبری محمد بن‌سلمان و محمد بن زاید با یکدیگر گره خورده بود، به گونه‌ای که بخشی از عوامل تضعیف موقعیت نتانیاهو از تضعیف موقعیت هم‌پیمانان وی در این چهار کشور ناشی می‌شود و به تبع آن تضعیف موقعیت نتانیاهو نیز می‌تواند موقعیت هم‌پیمانان وی را در منطقه و جهان نیز تضعیف کند و به آن سرعت بخشد.