۰
شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۷

اربعین حسینی؛ مغناطیس عشق و محبت

رسالت اهل‌بیت امام حسین (ع) در انتقال پیام عاشورا
اربعین حسینی؛ مغناطیس عشق و محبت
اربعین سالار شهیدان را باید روزی مهم در بزرگداشت و زنده نگه داشتن همیشگی پیام عاشورا دانست؛ پیامی که با ریختن خون بهترین برگزیدگان خداوند در صحرای کربلا و در روز عاشورا در تاریخ طنین‌انداز شد. اربعین تکرار صدای یاری‌طلبی حضرت حسین (ع) است تا شیعیان با الگو گرفتن از قیام آن حضرت و سلوک بر طریق امام شهید خود، آن ندا را لبیک گویند و حرمت خون خدا را پاسخ بدارند. شاید به همین دلیل باشد که زیارت اربعین سید و سالار شهیدان (ع) از نشانه‌های مؤمن حقیقی دانسته شده است[۱] تا مسلمانان را به این نکته متوجه نماید که رفتار مؤمنانه در حقیقت قیام برای اقامه‌ی دین خداوند و ظلم‌ستیزی در مقابل ظالمان و مستکبران دوران است. مسئله‌ای که می‌توان آن را در رفتار اهل‌بیت بزرگوار آن حضرت در وقایع عاشورا به‌خوبی مشاهده کرد. آن‌گونه که آن بزرگواران مشقت‌ها و مصیبت‌های فراوانی را که با شهادت عزیزانشان بر آنان روا شد، به جان خریدند، اما دست از دفاع دین خدا برنداشتند و سعی کردند پیام عاشورا را با جان‌فشانی و تحمل سختی‌ها و مرارت‌های زیاد در دوران اسارت و یا بعد از بازگشت به مدینه، به تمامی بشریت برسانند.

به اسارت بردن اهل‌بیت حضرت سیدالشهدا (ع)
سپاهیان یزید قوانین اسلامی درخصوص حفظ حرمت و کرامت انسانی را با به اسارت بردن اهل‌بیت امام حسین (ع) نقض کردند. آنان سعی داشتند با این اقدام، حقیقت دین اسلام در پاسداشت ارزش‌های انسانی را باطل کنند؛ چه اینکه رفتار بر مدار این اصل حقیقی دین، با رفتار ظالمانه و قدرت‌طلبانه‌ی آن حاکمان هوس‌باز و دنیاطلب سازگار نبود. به همین دلیل، در حادثه‌ی کربلا پس از پایان نبرد، اهل‌بیت امام حسین را اسیر کردند و شهربه‌شهر گرداندند و در کوفه و شام به نمایش گذاشتند. درحالی‌که به اسارت گرفتن اهل‌بیت و زن مسلمان از نظر اسلام مردود است. چنان‌که حضرت علی (ع) در جنگ جمل، اسیر کردن را جایز ندانستند و عایشه را به‌همراه عده‌ای زن به شهر خود بازگرداندند. اما مزدوران ظالم اموی فرزندان پیامبر را مثل اسیران کافر، از کوفه به شام فرستادند و چهره‌ی زنان اسیر را بر اهالی شهرها نمودند و در نهایت سنگ‌دلی و جسارت با آنان رفتار کردند.[۲] آن‌گونه که حضرت زینب (ع) هنگام عبور از کنار اجساد شهدا (در اعتراض به اسارت اهل‌بیت) فرمودند: «ای محمد (ص)، این دختران تو هستند که به اسارت می‌روند.»[۳]

هدف حکومت یزید از این اعمال غیرانسانی، ایجاد ترس و وحشت در بین مردم و ممانعت از وقوع قیام‌هایی دیگر به تبعیت از قیام عاشورا بود. آن‌گونه که عبیدالله‌بن‌زیاد شبیه این اعمال غیرانسانی را در شهادت مسلم‌بن‌عقیل و هانی‌بن‌عروه انجام داده بود. او بدن‌های پاک این دو را پس از شهادت در کوچه‌ها و خیابان‌های کوفه گرداند. همچنین سر مبارک امام حسین و دیگر شهیدان کربلا را بر بالای نیزه کرد و به تماشای مردم گذاشت.

اهل‌بیت، بهترین مبلغان عاشورا
رمز ماندگاری هر قیام و حرکت دینی و انقلابی، انتقال پیام و هدف اصلی آن به افراد ناآگاه از آن یا نسل‌های بعدی است. قیام عاشورا نیز همانند هر قیامی، باید در تاریخ ماندگار و پیام حقیقی آن رشادت‌های بزرگ به نسل‌های بعدی منتقل می‌شد که اگر زینب کبری (س) در این مقام و جایگاه قرار نمی‌گرفت و به وظیفه‌ی خود عمل نمی‌کرد، چه‌بسا تاریخ به‌شکلی دیگر و آن‌گونه که یزید می‌خواست رقم می‌خورد. ازاین‌رو باید اهل‌بیت امام حسین (ع) مبلغان عاشورا می‌بودند، چون در کربلا حضور داشتند و اگر آن حضرت، غیر از اهل‌بیت، افرادی دیگر را به‌عنوان مبلغ قرار می‌دادند، یقیناً آنان نیز مثل دیگر یاران آن حضرت به شهادت می‌رسیدند، چون شرایط به‌نحوی بود که به چنین افرادی پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانش و اسارت اهل‌بیت، اجازه و امکان تبلیغ نمی‌دادند. همچنین هیچ مبلغی قادر نبود همانند اهل‌بیت و به‌خصوص امام سجاد (ع) و زینب کبری (ع) با کلام آتشین و خطبه‌های گویا و علم امامت خود، مردم را تحت‌تأثیر قرار دهد. در حقیقت حضرت زینب (س) سعی کرد با عمل عالمانه‌ی خود، پیام حسین (ع) را به جهانیان برساند؛ به‌نحوی‌که رفتار ایشان در رعایت حلال و حرام الهی، مصداق عملی شریعت مقدس اسلام بود. در تاریخ نقل است که هنگام ورود اسرا به کوفه، مردم کوفه از روی ترحم به اطفال و اسیران نان و خرما می‌دادند. آن حضرت فریاد می‌زد: ای اهل کوفه، صدقه بر ما حرام است و آنان را از دست و دهان بچه‌ها می‌گرفت و به‌سوی مردم می‌انداخت.[۴] حتی آن حضرت حاضر می‌شود نان و غذای خود را بین بچه‌ها تقسیم کند و سه روز یا بیشتر چیزی نخورد، ولی اجازه نمی‌دهد ذره‌ای از صدقه را تناول کنند. همچنین رفتار عملی آن بانوی گرامی در پایبندی به حجاب و حفظ آن، از دیگر موارد عملی شیوه‌ی تبلیغی آن بزرگوار است؛ چنان‌که در سخت‌ترین شرایط اهتمام و توجه زیادی به پنهان بودن خود از انظار مردم داشتند. در روایتی راوی می‌گوید: وقتی از حج برمی‌گشتم، وارد کوفه شدم. دیدم اسرا را وارد کوفه کرده‌اند. امام سجاد (ع) را دیدم که بر شتری بدون روپوش سوار بود و از پاهایش خون جاری بود. در این هنگام بانویی را دیدم که بر شتری برهنه سوار است. سؤال کردم او کیست؟ گفتند: زینب کبراست. فریاد می‌زد: ای مردم، چشم‌های خود را از ما بپوشانید. آیا از خدا و رسولش حیا نمی‌کنید که به حرم رسول خدا (ص) درحالی‌که پوششی ندارند، می‌نگرید.[۵]

آن حضرت با این شیوه‌ی رفتار صحیح، این هدف را داشتند که به همگان بفهمانند برادر بزرگوار و یارانشان برای زنده نگه داشتن و احیای حقیقت دین و احکام الهی به شهادت رسیدند و زنان و کودکانش نیز به همین دلیل به اسارت برده شده و بنی‌امیه و دستگاه یزید به‌دنبال نابودی و وارونه کردن احکام الهی بودند.

درایت در به‌کارگیری ابزار تبلیغی و استفاده‌ی مناسب از آن در ناکارآمد نمودن تبلیغات دشمن
از مهم‌ترین عوامل در پیروزی و غلبه بر دشمن، استفاده‌ی مناسب از ابزارهای تبلیغی به نفع خود و ناکارآمد نمودن شیوه‌های تبلیغی دشمن علیه خود است؛ به‌نحوی‌که بتوان در جنگ تبلیغاتی دشمن پیروزی حقیقی را به دست آورد. در واقعه‌ی عاشورا، اهل‌بیت امام (ع) به‌ویژه حضرت زینب، به بهترین شکل از این موضوع استفاده نمودند و به اهداف خود دست یافتند. چنان‌که آن حضرت و حضرت زین‌العابدین (ع) از ابزار و فن تأثیرگذار خطابه، که در آن زمان بهترین شیوه‌ی تبلیغ بود، بهره بردند و توانستند از آن علیه دشمن استفاده کنند.

پس از شهادت امام حسین (ع)، اهل‌بیت را به‌همراه سرهای شهدا به کوفه بردند. حضرت زینب (ع) در سخنانی آتشین مردم کوفه را به‌شدت مورد عتاب قرار دادند و امام حسین و یارانشان را به آنان شناساندند، چون در اثر تبلیغات گسترده‌ی یزدیان، عده‌ی زیادی نمی‌دانستند امام (ع) به چه دلیل قیام کرده‌اند. از سوی دیگر، دشمنان به‌دنبال تحریف واقعیت‌های قیام حضرت و وقایع رخ‌داده بودند. اما حضرت زینب با سخنان کوبنده‌ی خود، از این تحریفات جلوگیری کردند. چنان‌که وقتی اسیران را به کاخ ابن‌زیاد بردند، او خطاب به حضرت زینب گفت: «آیا دیدی خدا با برادرت چه کرد؟» زینب (ع) پاسخ داد: «من از خدا درباره‌ی برادرم جز خوبی ندیدم. آن‌ها به راهی رفتند که خدا می‌خواست. آنان با شهادت به افتخاری که خواستند رسیدند، اما تو پسر ابن‌زیاد! خود را آماده کن که خدا بین تو و آنان حکم خواهد کرد.»[۶]

علاوه بر این، آن حضرت با درایت و تفکر، شیوه‌های روان‌شناسانه را در اثبات ادعای خود و بیان خطابه به کار می‌گرفتند. چنان‌که در فرازی از خطبه‌ی آتشین خود در خطاب به یزید و با هدف یادآوری گذشته‌ی او به مردم، به معرفی یزید، پدر، جد و جده‌اش می‌پردازند و برای اثبات حقانیت به بیان اصالت خاندان خود تأکید می‌کنند و می‌فرمایند: «…و چگونه توقع و امید دلسوزی از آن کسی باشد که دهانش جگر پاکان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان رویید…»[۷]

پیروزی بر دشمن در نبرد تبلیغاتی
بعد از واقعه‌ی عاشورا، بازماندگان خاندان پیامبر از فرصت دیدار با مردم به‌دلیل سفری که در میان مردم برایشان به وجود آمد، به بهترین وجه بهره بردند. آن‌ها با استفاده از این فرصت، حقیقت قیام امام حسین (ع) را به تصویر کشیدند و جنایت‌های امویان را آشکار نمودند. رهبری این جنگ تبلیغاتی برعهده‌ی اسرا و به‌ویژه حضرت زینب (ع) و امام سجاد بود. ثمره‌ی این افشاگری‌ها زنده ماندن قیام حسینی در دل مردم و ایجاد نمودن موج تنفر از حکومت ظالم اموی بود. آن حضرت به‌گونه‌ای موفقیت‌آمیز در این جنگ به پیروزی رسیدند که حتی اهل خانه و کاخ یزید را تحت‌تأثیر قرار دادند؛ تا حدی که وابستگان یزید هم به لرزه و گریه افتادند و همان یزدی که با دیدن اسرا خرسندی می‌کرد، ناچار شد برای انحراف افکار عمومی، ابن‌زیاد را مقصر قلمداد کند.

طبری در کتاب تاریخ خود نقل می‌کند که زنان اهل‌بیت از منزل یزد خارج نشدند مگر آنکه دیگر زنان برای سوگواری به منزل او رفتند و هیچ زنی از آل‌ابی‌سفیان باقی نماند مگر آنکه به نزد آنان آمد و در آنجا اقامه‌ی عزا کرد. عزاداری اهل‌بیت در کاخ یزید و دارالاماره چنان تأثیر گذاشت که مردم تصمیم گرفتند به خانه‌ی یزید بریزند و او را بکشند.[۸]

این‌گونه بود که قیام امام حسین علیه‌السلام، که در ظاهر قیام علیه حکومت فاسد یزید بود، قیامی ماندگار برای حفظ ارزش‌های اسلامی شد. در حقیقت شیوه‌ی رفتار مدبرانه و عالمانه‌ی حضرت زینب (س) و حضرت زین‌العابدین (ع) در مبارزه‌ی تبلیغاتی بود که موجب پیروزی در این جنگ نابرابر شد و پیام عاشورا و پیام قیام آن و خط سرخ شهادت جاودانه ماند و سیاست رعب و وحشت یزیدیان با افشاگری‌های اهل‌بیت با شکست روبه‌رو شد. اهل‌بیت امام حسین (ع) با وجود تحمل سخت‌ترین مشکلات، در مقابل دشمنان تسلیم نشدند، بلکه با خطبه‌ها و سخنرانی‌های کوبنده‌ی خود، علاوه بر آشکار نمودن حقیقت حکومت یزید، به توده‌ی ناآگاه مردم درس آزادی و آزادگی دادند و در نتیجه‌ی همین اقدامات مؤثر بود که قیام‌ها و نهضت‌های دیگری چون قیام توابین شکل گرفت و شعار نهضت امام حسین (ع) در فضای تمامی شهرها طنین‌انداز شد.

حرکت از کربلا به مدینه و ادامه دادن رسالت پیام‌رسانی عاشورا

وقتی کاروان شام به کربلا رسید، اهل‌بیت امام حسین (ع) به‌گونه‌ای جان‌سوز به عزاداری پرداختند. امام سجاد علیه‌السلام وقتی که اوضاع را چنین دیدند، دانستند که اگر زنان و کودکان در کنار این قبور مطهر بمانند، خود را در اثر شیون و زاری هلاک می‌کنند. ازاین‌رو فرمان دادند تا بار شتران را ببندند و از کربلا به‌سوی مدینه حرکت کنند. چون بارها را بستند و آماده‌ی حرکت شدند، حضرت سکینه اهل حرم را برای وداع، با ناله و فریاد به‌سوی مزار مقدس امام حرکت داد و همگی در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. سکینه قبر پدر را در آغوش گرفت و به‌شدت گریست و این ابیات را زمزمه کرد: «ای کربلا! بدنی را در تو به امانت گذاشتیم که بدون غسل و کفن مدفون شد. ای کربلا، کسی را به نزد تو یادگار نهادیم که روح احمد و وصی اوست…»[۹]

بعد از بازگشت امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) به مدینه، آن حضرات به‌شکلی دیگر رسالت خود را در انتقال پیام عاشورا ادامه دادند. امام سجاد (ع) پس از واقعه‌ی کربلا تا آخر عمر اندوهناک و چشمان آن بزرگوار پیوسته گریان بودند و سعی می‌کردند تا با عزاداری‌های خود، آن واقعه را در دل شیعیان زنده نگه دارند و به این وصیت پدر بزرگوار خود عمل نماید که می‌فرمود: «هرگاه خبر غریب یا شهیدی را شنیدید، بر من گریه کنید.»[۱۰] سیدبن‌طاووس در کتاب «مقتل لهوف» از امام صادق روایت کرده است که امام زین‌العابدین (ع) حدود چهل سال بر پدر بزرگوارش گریست، درحالی‌که روزها را روزه می‌گرفت و شب‌ها را به عبادت می‌پرداخت. هنگام افطار وقتی غلام آن حضرت برایش غذا می‌آورد، امام می‌فرمود: پسر پیامبر را با شکم گرسنه و لب تشنه شهید کردند. و وقتی غلام می‌گفت: مولای من، آیا وقت آن نرسیده که اندوهتان تمام شود و گریه‌هایتان پایان پذیرد؟ حضرت می‌فرمود: «وای بر تو! یعقوب دوازده پسر داشت. خدا یکی را پنهان کرد، موی سرش سفید شد، کمرش خمیده و دیدگانش به‌سبب گریه، بینایی خود را از دست داد، درحالی‌که می‌دانست او زنده است، اما من، پدر و عزیزانم را دیدم که به خون آغشته بر زمین افتاده بودند. چگونه اندوهم پایان یابد و گریه‌ام بکاهد. امام حسین و جوانان بنی‌هاشم بهترین مردان زمانه‌ی خود بودند که شهید شدند.»[۱۱]

بدین‌صورت حضرت سجاد (ع) مبارزات خود را به‌دلیل شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان، به‌شیوه‌ای غیرمسلحانه اما تأثیرگذار ادامه دادند و از همراهی با قیام‌های مسلحانه به‌دلیل حساسیت نظام اموی نسبت‌به ایشان و ماهیت برخی از رهبران این حرکت‌ها، اجتناب کردند. اما آن حضرت به بیان وقایع عاشورا در عمل و گفتار خود برای زنده نگه داشتن آن واقعه‌ی عظیم و تبیین معارف اسلامی در قالب دعا و نیایش و بیان فضایل اهل‌بیت پرداختند. نیایش‌های ایشان مخزنی از معارف اهل‌بیت و منبعی برای شناختن درست آن شخصیت‌های بزرگوار و معارف دین است؛ به‌نحوی‌که ایشان در مناجات و دعاهای خود به تبیین جایگاه و شأن و منزلت و حقانیت ولایت اهل‌بیت می‌پردازند. علاوه بر این، آن حضرت در برخورد و مبارزه با فساد حاکم، شیوه‌ی مراقبت بر دستگاه قضاوت و امور اجتماعی مسلمین و مبارزه‌ی علمی با علمای درباری را اتخاذ نمودند. رساله‌ی حقوق آن حضرت مجموعه‌ای غنی از تعالیم تربیتی و اخلاقی آن حضرت و بیانگر شیوه‌ی ایشان در مبارزه با دستگاه فاسد آن دوران است.

در کنار ایشان باید به اقدامات و فعالیت‌های تبلیغی مهم حضرت زینب (س) در مدینه نیز اشاره کرد؛ به‌نحوی‌که آن حضرت در این مسیر از هرگونه فرصت و امکاناتی برای رساندن پیام عاشورا به مردم بهره می‌بردند. چنان‌که حضرت زینب (س) پس از ورود به مدینه و استقبال عده‌ی کثیری از گروه‌های عزادار از ایشان، به‌طرف مسجد پیامبر (ص) حرکت کردند و در مقابل در ورودی روضه‌ی نبوی خطاب به پیامبر (ص) گفتند: «ای جد بزرگوارم، ای رسول خدا من پیام‌آور شهادت فرزند تو، برادرم، حسین هستم.»[۱۲]

آن حضرت در مدینه یک لحظه از رسواگری حکومت یزید دست بر نداشتند و دائماً مردم را با بیانات و مواعظ خود آگاهی می‌دادند. شدت تأثیر این اقدامات به‌اندازه‌ای رسید که والی مدینه موقعیت خود را در خطر دید و نامه‌ای به یزید نوشت. سرانجام فشارهای حکومت موجب شد حضرت زینب مدینه را ترک کنند.

نتایج قیام عاشورا
قیام امام حسین (ع) به‌دلیل اینکه قیامی بود که با هدف و خط‌مشی درست و به‌قصد اقامه‌ی دین الهی و عمل به احکام آن انجام شد، توانست در طول تاریخ جاودانه شود و نتایج و پیامدهای عظیمی برجای گذارد. قیام عاشورا در زمانه‌ی خود توانست هیئت حاکمه و دستگاه حکومتی ظالم وقت را رسوا نماید؛ چراکه حکومت بنی‌امیه با زور تزویر و تبلیغات منفی، حکومت خود را حکومتی دینی جلوه داده بود و از راهی برای ثبات آن در جامعه می‌کوشید. ولی قیام و شهادت امام حسین توانست تمام زوایای پنهان و باطل آن را نمایان سازد و بزرگ‌ترین ضربه را بر پیکر این حکومت ناپاک وارد آورد.

از آثار دیگر نهضت امام حسین (ع) احیای سنت ایثار و شهادت بود. پس از درگذشت پیامبر (ص)، در اثر انحراف حکومت اسلامی از مسیر خود، مسلمانان به‌مرور روحیه‌ی جهاد و ایثار و شهادت را از دست داده و دنیاطلب شده بودند و این آموزه‌های بزرگ دین اسلام رنگ باخته بود، ولی قیام امام حسین این وضع را دگرگون ساخت و سنت شهادت را در جامعه‌ی اسلامی زنده کرد. همچنین قیام حضرت، سرچشمه‌ی نهضت‌ها و قیام‌های دیگری چون نهضت توابین، قیام مختار و… شد. چنان‌که در زیارت اربعین می‌خوانیم: «و بَذلَ مُهجَتـَهُ فیکَ لیَستَنقِذَ عِبادکَ مِنَ الجَهالهِ وَ حَیرَهِ الضـَلالهَ؛ خدایا، جانش را در راه تو بخشید تا بندگانت را از نادانی، سرگردانی و گمراهی نجات دهد.»[۱۳]


پی‌نوشت‌ها
[۱]. عن مفضّل بن عمر: کان الإمام جعفر بن محمّد الصادق (ع) جالساً… فقام إلیه أبو نصیر وصفوان الجمّال، فقالا: جعلنا الله فداک، دلّنا علی شیعتکم. فقال (ع): «یعرف شیعتنا بخصال شتّی». فقلت: جعلت فداک، بماذا یعرفون؟ قال: «بالسخاء… و زیاره الأربعین…» (محمد بن الحسن القمی، العقد النضید والدر الفرید، ص۴۶).
[۲]. اللهوف، سید بن‌طاوس، ترجمه‌ی محمدجواد مولوی‌نیا، چاپ دوم، قم، انتشارات سرور، ۱۳۷۹، ص۱۲۶ و ۱۵۲.
[۳]. همان، ص۱۷۰.
[۴]. بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۴.
[۵]. مقتل مقرم، ص۳۷۱.
[۶]. الامام الصادق، عبدالحلیم جندی، نسخه‌ی عربی، ص۴.
[۷]. بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۳۵-۱۳۳.
[۸]. ر.ک: طبری، تاریخ الطبری، ج۲.
[۹]. علی نظری منفرد، قصه‌ی کربلا، انتشارات سرور، ۱۳۷۵، ص۵۳۱.
[۱۰]. مصباح کفعمی، ص۷۴۱.
[۱۱]. ر.ک: سیدبن‌طاووس، مقتل لهوف.
[۱۲]. الامام جعفر الصادق، عبدالحلیم جندی، ص۴-۵، متن عربی.
[۱۳]. شیخ عباس قمی، مفاتیح‌الجنان، ذیل زیارت اربعین امام حسین (ع).
مرجع : اندیشکده برهان
کد مطلب : ۸۲۰۲۳۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما