منادیان جنگ هیچ علاقهای ندارند که پا پس بکشند. کمتر کسی است که نداند منطقه غرب آسیا روی باروت شناور است و هر زمان احتمال شعلهور شدن آن فراهم. از طرفی «انقلابهای بیسرانجام» در منطقه به این مشکل افزوده است. خشم مردم از همه تلاشی که برای سرنگونی دیکتاتورها بیهوده به کار رفته، هنوز پابرجاست. اما مهمتر اینکه امریکا و حتی بخشی از اروپا، چه برای تأمین سرمایه و درآمد، چه برای روشن نگه داشتن شعله آتش، چه برای بازسازی دوباره تروریسم شبکهای و چه برای تن ندادن به شکستهای مداوم سیاستهایشان در منطقه، مدام به دنبال فروش تسلیحات به متحدان دیکتاتور خود در منطقه هستند.
آخرین خبر گویای این است که امریکا خواهان اعزام نیروهای بیشتر به منطقه بهخصوص در عربستان سعودی است. خبر دیگر نیز حکایت از آن دارد که امریکا و فرانسه در پی تقویت سامانههای دفاعی و پدافندی عربستان سعودی هستند. دلیل اولیه آن را نیز محافظت از سعودیها در برابر ایران عنوان میکنند! در حالی که برخی از اقتصاددانهای مطرح دنیا از جمله استینگلیتز، برنده جایزه نوبل اقتصادی، تأکید دارند که احتمال بازگشت دوباره بحران اقتصادی در غرب وجود دارد. اگرچه هویداست که غرب بهخصوص اروپا هنوز از بحران قبلی خارج نشده است. اقتصاددانهای بزرگ دنیا جنگ تجاری دونالد ترامپ را یکی از عوامل اصلی این بازگشت دانسته و معتقد هستند که این جنگ به نفع هیچ کس نیست.
در چنین شرایطی امریکا و همچنین اروپا یکی از راههای نجات خود را فروش تسلیحات به کشورهای پاییندست میدانند. اخیراً فرمانده ارشد نیروهای امریکایی در منطقه غرب آسیا بر این آتش دمیده و اعتراف کرده که «پنتاگون از ماه میتاکنون ۱۴ هزار نیروی امریکایی دیگر، یک ناو هواپیمابر و دهها هزار تن تجهیزات نظامی به خاورمیانه ارسال کرده تا به آنچه که تهدیدات جدید هشدارآمیز ایران میخواند، پاسخ دهد. اما با وجود تقویت آرایش نظامی ایالات متحده، ژنرال ارشد ایالات متحده در این منطقه معتقد است که تهدید ایران همچنان در حال افزایش است و تهران احتمالاً بار دیگر ضرباتی وارد میکند.» این مسئله اگرچه گویای واقعیتی است که دشمنان ایران را در منطقه در شرایط ضعف نشان میدهد، اما روی دیگری هم دارد و آن تأکید بر اینکه کشورهایی همچون عربستان سعودی و امارات که از دوستی در جنگ یمن به دشمنی در گستره غرب آسیا رسیدهاند، تشویق شوند تا به سمت خرید تسلیحات بروند.
یکی از مهمترین سناریوهای مطرح شده در این زمینه بحث حمله آرامکو و دست داشتن ایران در حمله به آن است. اگرچه ایران پیشتر و در زمینه کشتیها، تأکید کرده بود که اگر کاری انجام دهد آن را اعلام خواهد کرد، به همین واسطه تأکید کرد که در حمله به آرامکو نقش و نقشهای نداشته است. رویترز نیز اخیراً نوشته است که عربستان سعودی هنوز مدرک قابل قبولی مبنی بر اینکه ایران در حمله به آرامکو دست داشته، ارائه نداده است. اما «کنت مک کنزی» گفته است که «ما به پایش اطلاعات در خصوص حمله به تأسیسات نفتی عربستان ادامه میدهیم و نتیجه آن توسط ریاض اعلام خواهد شد.» از طرفی فلورانس پارلی، وزیر دفاع فرانسه نیز درباره ارسال سامانه راداری به عربستان تأکید کرده که «این بسته طی روزهای آینده در عربستان سعودی خواهد بود و بسیار بسیار سریع عملیاتی خواهد شد. یک تحلیل وجود دارد که باید انجام شود تا چگونگی پر کردن فاصلهها شناسایی شود.»، اما مسئله تنها مربوط به ایران و تقویت تسلیحاتی متحدان سنتی غرب در این منطقه نیست، بلکه بحث نوع نفوذ چین و روسیه در منطقه، خارج شدن ترکیه از انحصار تسلیحاتی ناتو و غرب با گرایش به روسیه در خرید اس ۴۰۰، چرخشها و تغییرات ائتلافها و اتحادها در منطقه در عصر گذار کنونی و ترس از اینکه عربستان و دیگر متحدان سنتی غرب به دیگر سو بچرخند، سبب شده امریکا و همچنین اروپا حساستر شوند و بیشتر از گذشته به دنبال رضایت آنها باشند. هرچند هنوز کسب درآمد مهمترین دلیل آنها برای ورود به این عرصه است. امریکا برای جلوگیری از تحولاتی که ممکن است در آینده رخ دهد و به ضرر آن تمام شود حتی برای بازآفرینی داعش تلاش میکند؛ بنابراین با وجود اینکه سعی دارد تمرکز خود را به سمت غول اقتصادی – سیاسی چین و همچنین نگاه امنیتی – نظامی روسیه بدوزد، منطقه را هنوز پرآشوب میخواهد. امریکا با جنگ وارد عرصه بینالمللی شد، با جنگ ادامه داد و با جنگ زنده است و اگر آن را کنار بگذارد، به پایان خود میرسد.