آمریکایی ها به این جمع بندی رسیدند که نا امن سازی عراق نمی تواند با جنگ و درگیری تروریستی و حتی حوادثی چون حضور داعش و تجاوز خارجی به یک تجزیه تبدیل شود. دو عنصر مهم مرجعیت و مقلدین، مانع از آن می شود که عراق به سمت تجزیه رفته و این کشور در یک بازهی کوتاه تجزیه شود. در حقیقت تمام جنگ آمریکا علیه صدام، گروهک داعش و ده ها بحران دیگر عراق صرفا به دلیل اجرای طرح “خاورمیانهی جدید ” بود که با دخالت و همراهی مرجعیت نجف و مردم به شکست انجامید. در چنین شرایطی آمریکایی ها هدف را به جای عراق، بر مرجعیت نجف استوار کردند. شیفت تصمیمات آمریکا از بغداد به نجف تغییر کرد و شاهد سه تحول مهم بودیم.
الف) مرجعیت سازی: در طول یک دهه گذشته ناگهان اسامیای به عنوان مرجعیت عراق منتشر شد که حتی یک نفر در نجف یا شهرهای دیگر علمی شیعه، پیش تر اسمی از آن نشنیده بود. صرخی و ده ها نفر دیگر با دستان پر از پول و مصاحبههای مختلف با رسانههای عربستانی و حاشیه خلیج فارس به ناگاه مرجع تقلید شیعی شدند و فتواهای عجیب در خود منتشر کردند. فتوای حرمت تشکیل قوای نظامی در برابر داعش و جهاد دفاعی یکی از این عناوین بود. این افراد به دنبال آن هستند با استفاده از مشکلات معیشتی مردم عراق، گسترهی تبلیغات و فعالیت دینی خود را به وسیلهی دلارهای سعودی در روستاها و مناطق فرودست اجتماعی افزایش دهند تا شاید موجب ریزش پایگاه اجتماعی مرجعیت عراق شوند. از سوی دیگر با طرح بحثهای غیر واقعی و دروغین مرجعیت نجف را متهم به حمایت از وضع موجود و مشکلات حاضر کنند. تخریب مراکز مهم دینی و مذهبی،حمله به مقبره ایت الله حکیم و یکی از نواب اربعه، نمونه ای از اقداماتی است که مرجعیت سازی دروغین و کذایی در عراق مرتکب شده است. در حقیقت طرح آمریکا ایجاد فضای چند قطبی و کاهش مشارکت اجتماعی در حمایت از مرجعیت مقتدر نجف است.
ب) درگیر سازی دروغین شیعی – شیعی: استاندار نجف به عنوان یکی از مقامات عالی رتبه سیاسی و امنیتی عراق در مصاحبهای مدعی شد از چندی پیش طرحی در عراق در حال وقوع است که در آن هدف “درگیری شیعی – شیعی ” است. هدف از این طرح ضمن کاهش مشارکت اجتماعی شیعیان و دلسرد کردن آنان از حضور در صحنههای سیاسی و امنیتی عراق، تضعیف کتلهی اکبر است. طرحی که در آن قرار است با فروپاشی پارلمان عراق و تغییر قانون اساسی، ضمن خارج کردن قدرت از دست اکثریت اجتماعی مردم عراق، شیعیان را در برابر هم قرار داده و ظرفیت عظیمی که در قالب مانور فرهنگی و دینی اربعین شکل گرفته با موانع فراوان مواجه شود. در نتیجه شیعه با یک عصیان درونی مواجه شده و به جای اتحاد در فرآیند دولت سازی عراق، به بحران مشروعیت درونی درگیر شود. مساله ای که در بلند مدت شیعه را به یک عنصر دست چندم در عراق تبدیل کرده و فضای پیش از سال ۲۰۰۳ و عصر دیکتاتوری صدام را زنده کند.
ج) خسته کردن مردم از حکومت دینی و اسلام دیگر راهبرد درگیریهای اخیر درون شیعی است. مردم شیعهی عراق بعد از بحران ۲۰۱۴ و فتوای راهگشای مرجعیت برای حفاظت از عراق و عتبات مقدسه، به این نتیجه رسیدند که حضور مرجعیت و فرامین آن در دولت به معنای فصل الخطاب راهگشای بسیاری از بحران های اجتماعی این کشور است. امید مردم به موضوعات دینی شور جدیدی پیدا کرد. در شرایطی که عراق با بحران امنیتی و خطر انفجار و بمب گذاری مواجه بود، جمعیت اربعین هر ساله چند برابر می شد و بازیگران خارجی شاهد بودند عراق به سمت یک جامعه با فرهنگ دینی در حرکت است. با این حال انسداد مسیر اولویت داشت. زیرا حرکت جامعه و پیوند آن با مرجعیت میتوانست فتنههای آمریکا را در عراق خنثی کند. مرجعیت عراق چه حضرت آیت الله سیستانی و جهش تیر مراجع عراق هیچ رابطهای با آمریکا نداشتند و بلعکس در مقابل هر نوع دخالت خارجی قرار داشتند، بر این اساس افزایش پتانسیل اجتماعی میتوانست چانه زنی مرجعیت را در عراق افزایش دهد و این همان مساله ای است که آمریکایی ها نسبت به آن ابراز نگرانی میکردند
به نظر می رسد در طرح اختلاف و جنگ شیعی – شیعی، سیاست ضد مرجعیت و تخریب ایت الله سیستانی عمده هدف آمریکایی هاست تا بتوانند طرح ” خاورمیانهی جدید” را پیاده سازی کنند.