اسلام تایمز: سفر هیات سوری به تهران در وضعیت بعد از شهادت سردار سلیمانی در قالب نوعی تجدید میثاق میان دو طرف برای افزایش سطح همکاریها ارزیابی کرد
عماد خمیس، نخست وزیر سوریه به همراه وزیران امور خارجه و دفاع این کشور در 12 ژانویه 2020 (22 دی 1398) در سفری رسمی وارد شدند. این سفر مقامهای سیاسی در شرایطی اتفاق میافتد که در منطقه طی یک هفته گذشته شاهد سیری بزرگ از تحولات و تغییرات در معادلات بودهایم که در یک سوی آن ایران و در سوی دیگر آن آمریکا، طرفهای اصلی ماجرا بوده اند.
در اوضاع و احوال آشفته و پرتنش منطقه غرب آسیا، سفر هیات سوری به ایران در یک سطح دارای اهمیت نمادین است و در سطح دیگر، در بُعد دیپلماتیک و امنیتی نیز از اهمیتی قابل توجه برخوردار است. به طور حتم این سفر تنها در قالب یک دیدار دو جانبه میان دو کشور متحد در عرصه تحولات منطقهای قابل ارزیابی نیست، بلکه میتوان از آن به عنوان دیداری مهم در کلیت آینده معادلات غرب آسیا یاد کرد. در راستای پرداختن به این مساله نیز میتوان به سه محور مهم اشاره کرد.
تحکیم اتحاد در غرب آسیا
اولین و مهمترین پیام سفر هیات سوری به تهران را میتوان تاکید دو طرف به تحکیم و تداوم مناسبات در وضعیت پس از شهادت سردار قاسم سلیمانی دانست. در واقع، بر اساس تصور آمریکاییها ترور سردار سلیمانی عاملی برای تضعیف و نهایتاً عقب نشینی محور مقاومت خواهد بود اما در عمل شاهد هستیم که سفر دیپلماتیک نخستوزیر سوریه و هیات همراهاش، نوعی اطمینان خاطر دادن نسبت به این مساله است که در وضعیت پس از شهادت سردار و رهبر میدانی محور مقاومت همچنان مسیر تقابل با محور آمریکایی ادامه دارد و حتی فشارها برای اخراج واشنگتن و پایگاههای نظامیاش از منطقه افزایش نیز خواهد یافت.
در راستای اثبات این امر نیز میتوان به اظهارات علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در دیدار با عماد خمیس، اشاره کرد که تاکید میکند: «ترامپ و مشاوران احمقش تصور میکردند با ترور فرمانده شجاع جبهه مقاومت حاج قاسم سلیمانی این جبهه را در منطقه دچار فروپاشی میکنند که نتیجه عکس داد و خون این شهید عزیز و همرزمانش موجب انسجام و تقویت بیشتر جبهه مقاومت و نفرت بیشتر مردم منطقه و جهان از آمریکا شد.» این اظهارات نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران، در مقام سردمدار محور مقاومت در منطقه بیش از هر زمان دیگری در اخرج اشغالگران آمریکایی از منطقه مصمم است. در واقع پس از ترور سردار سلیمانی اکنون نظامیان آمریکایی میدانند که در هیچ نقطهای از منطقه غرب آسیا و حتی جهان دیگر امنیت ندارند و مواضع آنها در معرض آتش نیروهای مقاومت قرار دارد.
اتحاد تا کسب پیروزی نهایی
سفر مقامات مهم سوری به تهران در شرایطی صورت می گیرد که طی هفتههای گذشته علی رغم تهدیدات گسترده و جنگ سیاسی و رسانه ای شدید، عملیات حیاتی و سرنوشت ساز ادلب برای پاکسازی آخرین نقطه سوریه از اشغالگری تروریستهای تحت حمایت محور غربی- عربی و ترکی، با قدرت شروع شد. طبیعتاً همانند تمام دوران جنگ 9 ساله با تروریسم نیروهای مقاومت در این عملیات نیز در کنار ارتش سوریه برای پیروزی مشغول نبرد هستند. در این میان قابل تصور است که شهید سلیمانی نقش ویژه ای در هماهنگی های لازم میان تهران و دمشق و حتی تهران و مسکو را بر عهده داشته که اکنون باید در فقدان این شهید پرافتخار، دو کشور برنامههای گذشته و آینده و هماهنگیها را مجدداً بازخوانی و مشخص سازند.
از طرف دیگر طی ماههای گذشته پروپاگاندای رسانه ای غربی و عربی برای ایجاد بدبینی و شکاف میان متحدان در محور مقاومت به شدت در حال تلاش برای جهت دهی به افکار عمومی در کشورهای عضو محور مقاومت هستند. در یکی از مهمترین اقدامات این رسانهها بر عدم تمایل دمشق به ادامه حضور طولانی مدن نظامی ایران و نیروهای مقاومت در سوریه مانور می دهند. حال اما این سفر و سفرهای مشابهی که مقامات بلندپایه ایرانی به سوریه داشته اند، سیگنالی برای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است بدین مضمون که اتحاد میان تهران و دمشق ناگسستنی و فاقد تاریخ انقضای کوتاه مدت است. قدردانی مقامات رسمی دمشق از تهران در جریان این سفر، عاملی جدی برای افزایش اتحاد میان دو کشور در آینده معادلات امنیتی و سیاسی غرب آسیا بوده و رغبت دمشق به تداوم حمایت رسمی ایران از سوریه را نشان میدهد. این مساله پیغامی روشن برای آمریکا در کشور سوریه است که این کشور و بازیگران تحت حمایتاش دیر یا زود باید مناطق تحت کنترل را به حکومت مرکزی واگذار کنند و این تنها متحدان در مبارزه با تروریسم هستند که آینده این کشور را خواهند ساخت.
همکاریهای تهران - دمشق در آینده
در سطحی دیگر، سفر هیات سوری به تهران را میتوان در بُعد تقویت چشمانداز مناسبات و همکاریهای دو کشور مورد ارزیابی قرار داد. در شرایطی که کشور سوریه به مراحل پایان بحران خود نزدیک میشود، از هم اکنون بحث بازسازی این کشور در سطوح مختلف و سرمایهگذاری در بازگشت وضعیت سابق به شکل جدی مطرح شده است. در همین راستا، میتوان سفر عماد الخمیس را نوعی پیام روشن برای در نظر گرفتن جایگاه ویژه شرکتهای عمرانی و اقتصادی ایران در آینده سوریه مورد ارزیابی قرار داد.
این مساله در جریان اظهارات و سخنان هیات سوری با هیات ایرانی نیز مطرح شده و به نظر میرسد در آینده نیز مسیری روشن برای همکاری میان دو طرف وجود دارد. علاوه براین، در سطوح مختلف اقتصادی، امنیت، بازرگانی و سرمایهگذاری زیربنایی زمینههای مناسبی برای همکاری و افزایش هماهنگی میان دو کشور وجود دارد. در مجموع، سفر هیات سوری به تهران در وضعیت بعد از شهادت سردار سلیمانی در قالب نوعی تجدید میثاق میان دو طرف برای افزایش سطح همکاریها ارزیابی کرد.