اشاره
در پی شرارتهای مکرر آمریکا در منطقه و جهان، به نظر میرسد که در سال جاری میلادی، مردم جهان صلح و ثبات را تجربه نخواهند کرد.
این در حالی است که رسانههای اصلی جهان، خصوصا روزنامهها نشریات انگلیسی زبان با اشاره پیشرفتهای بشر در حوزه تکنولوژی، تلاش میکنند میتوانند آینده امیدبخشی را برای مخاطبان خود ترسیم نمایند.
جهان اکنون در حال از سر گذراندن نخستین ماه از سال 2020 میلادی است. در بیست و چند روزی که سال جاری را پشت سر گذاشتهایم، کارشناسان و تحلیلگران افقهای متفاوتی را در مورد اتفاقات سال، پیشگویی میکردند، و این پیشبینیها طیفی از خوشبینی تا بد بینی را در بر میگرفت و آنهایی که نسبت به شرایط آتی بدبین بودند، نسخه شرایط جاری را برای آینده میپیچیدند و مثلا میگفتند که اوضاع نهچندان با ثبات فعلی، طی ماههای آینده نیز ادامه خواهد یافت.
این پیشبینیها و پیشگوییها ادامه داشت تا اینکه جنگندههای آمریکایی بامداد جمعه 13 دی سردار سپهبد «قاسم سلیمانی» به همراه 9 همرزمش را در فرودگاه بغداد هدف قرار دادند و به شهادت رساندند.
پس از این اتفاق نیز «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، اعلام کرد که حمله مذکور به فرمان مستقیم او صورت گرفته است. «ترامپ» ضمنا، تهدید کرد که اگر ایران این اقدام تروریستی را پاسخ گوید، 52 نقطه در ایران- از جمله اهداف «فرهنگی»- را مورد حمله قرار میدهد، پس از تشییع گسترده پیکر سردار، ایران پاسخ موشکی خود را داد و پایگاه آمریکاییهای «عینالاسد» را در عراق، هدف موشکهای نقطهزن خود قرار داد. این اتفاق که جدیت ایران و خیره سری آمریکا را با هم به نمایش گذاشت، جهان را دچار شوک کرد و باعث شد کارشناسان درباره همه آنچه گفته و پیشبینی کرده بودند را فراموش کنند.
در هر حال، پیش از اینکه جهان جنایت آمریکا و ترامپ را تجربه بکند، برخی از یادداشتها و مقالاتی که اتفاقات مهم سال 2019 و یا پیشبینیهای مربوط به سال پیش رو را فهرست کرده بودند، چنین هستند: 10 اتفاقی که جهان را در سال 2019 دگرگون کرد؛ 10 موردی که دنیا را در سال 2020 دگرگون میکند؛ 20 دروغِ بزرگ «ترامپ» در سالی که گذشت؛ 15 اشتباه سیاسی انگلیس در سالی که گذشت و...
همانطور که میبینید، این فهرست، طیفی از موضوعات متفاوت و فراوان را در بر میگیرد. اما، چیزی تقریباً در تمام آنها مشترک است، فهرست کردن اتفاقاتی است که عمدتا، تلخ و زشت هستند.
در هر حال، پس از جست و جو در یادداشتها و مقالاتی که در روزنامهها و نشریات انگلیسی زبان نگاشته شدهاند، متوجه شدیم که این نشریات برای سال 2020 ، پیش بینیهای دلگرمکنندهای نزدند و فقط به مواردی از پیشرفتهای تکنولوژيکاشاره کردهاند، که در پی میآید؛
«امید است چین بتواند راهآهن قطارهای سریعالسیر در حد فاصل میان پکن و لندن را احداث کند، صنایع تولید خودروهای خودران و خودروهای پرنده احتمالا توسعه پیدا خواهد کرد، باید امیدوار باشیم که صفحههای نمایشگر بسیار باریک به بهره برداری و تولید انبوه برسد، امید است که سفر به فضا برای عموم مردم ممکن شود، احتمالا کامپیوترها با هوش انسانی به تولید انبوه میرسند، نرمافزارهای ترجمه به همه زبانهای رایج، توسعه یافته و نیاز به مترجم احتمالا به صفر میرسد، امید است که سوختهای پاک، جایگزین سوختهای فسیلی و آلودهکننده بشوند و...
همان طور که اشاره شد، تمام این موارد به اصطلاح امیدبخش، که برای سال پیشرو، پیشبینی شدهاند، به حوزه «تکنولوژی» تعلق دارند. در هر حال، فرض کنیم که تمام این امیدها، در سال پیش رو محقق بشوند، باز روشن نیست که «این فناوریها» چه کمکی به بشر خواهد کرد و دردهای او را التیام خواهد داد.
فلاسفه قرن 18 میلادی، از آنها تحت عنوان «دایرهًْالمعارف نویسان» نیز یاد میشود و بیشتر در فرانسه حشر و نشر داشتهاند، بر این طبل میکوبیدند که با پیشرفت علم، «بهشت بر روی زمین» محقق خواهد شد. اما، همان طور که شاهدیم، این پیشگویی محقق نشده است. در آن زمان، روشنفکران میگفتند که دین منشا جنگهاست و به همین خاطر و به دلایل دیگر، دین را باید به حاشیه برد.
اما، در عمل دیدیم که چه اتفاقی افتاد و دو جنگ بزرگ جهانی که بشر سابقا آن را تجربه نکرده بود، توسط دولتهایی اتفاق افتاد که در راس آنها، همین روشنفکران بودهاند و به گفته یک شاعر وطنی، «با دو جنگ نیمه راه قرن بیست... غرب را دیگر پیامی تازه نیست!»
پیشرفت علم اگرچه برکات زیادی داشته و به عنوان مثال، بسیاری از بیماریها را درمان کرد یا وسایل رفاه برای بسیاری فراهم آورد، اما همین پیشرفت، ابزار و تسلیحات کشتار جمعی را نیز به ارمغان آورد و دشواریهای تازهای را بر دشواریهای بشر نیز افزود. هر چند این نکته نیز نباید از نظر دور بماند که بهرهبرداری از این امکانات، برای همه فراهم نیست و مردم بسیاری از کشورها از همین تکنولوژی مدرن محروم هستند.
اما، فرض کنیم تمام امیدهایی که روزنامههای انگلیسی زبان آنها را بالا فهرست کردهاند، در سال جاری محقق شود، این آوردهها چطور میتوانند جلوی جنگ را بگیرند؟ یا قرار است رفاه را برای کدام بیچارهای در قلب آفریقا، یمن و... فراهم آورد؟ دستیابی به این فناوریها، قابل ستایش است، اما نباید در مورد کارکرد آنها برای بشر و مصلحت مردم جهان، غلو و افسانهپردازی کرد و آنها را شاخصههای مهم شکلدهنده سال جاری دانست.
آنچه که طی سال 2020 اتفاق خواهد افتاد، امتداد همان تحولاتی است که طی سالهای 2018 و 2019 اتفاق افتاده است. اتفاقات سالهای 2018 و 2019 نگرانکننده بودند؛ از تداوم جنگ در یمن و سوریه گرفته تا آشفته شدن اوضاع در عراق و لبنان؛ از به بنبست رسیدن مذاکرات هستهای بین کره شمالی و آمریکا، تا بالا گرفتن جنگ اقتصادی میان چین و آمریکا؛ از پافشاری انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا تا تقویت نسبی جریانهای راست افراطی در اروپا؛ و تبرئه شدن قاتلان «جمال خاشقچی» روزنامه نگار منتقد سعودی.
در هر حال، اگر بخواهیم نسبت به تحولات آتی، نگاه علمیتری داشته باشیم، نتایجی که به دست میآید، نه تنها امیدبخش نیست، بلکه نگرانکننده نیز هست. برای نمونه، اجلاس اخیر آب و هوایی «کاپ – 25» در مادرید، دلایل کافی برای بدبین بودن نسبت به آینده سیاره زمین را ارائه کرده است. گزارشهای جهانی محیط زیست هشدار میدهد که برای محافظت از زندگی در زمین، حفاظت از آب و کاهش انتشار گازهای گلخانهای، اقدامات بیشتری لازم است صورت گیرد. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد اگر در این زمینه کاری انجام نشود، با آسیبهای فاجعهآمیز و جبرانناپذیری مواجه خواهیم شد.
در سال ۲۰۲۰ برای اولین بار در طول تاریخ، جمعیت بالای ۳۰ سال در جهان، بیش از جمعیت کمتر از ۳۰ سال خواهد بود. بهدلیل دوره پُر زاد و ولد پس از جنگ جهانی دوم، به زودی تعداد میانسالانی که ۶۵ سالگی را آغاز میکنند، رکورد خواهد زد. این نکات، از لحاظ جمعیتشناختی، میتواند هشدارآمیز باشد.
در کل، هدف ما از فهرست کردن مسائل فوق در اینجا، ایجاد یاس و نا امیدی نسبت به آینده نیست، بلکه بدین خاطر است که باید نسبت به آینده واقع بین بود و باید خود را برای مواجهه با این شرایط، آماده کنیم. هر چه سطح هوشیاری بالاتر باشد، امکانِ غافلگیری کمتر میشود. حال یکی از مسائلی که دانستن آن، میتواند بسیار مهم باشد، نقاط ملتهب و فتنهخیزی است که ممکن است بستری برای درگیریهای آینده باشد، چرا که برای در امان بودن، باید از قبل خطرات را شناخت.
سه کانون بحران در سال 2020
1. دریای جنوبی چین: این دریا که در بحبوحه جنگ تجاری چین و آمریکا، به کانون بحران تبدیل شده، یکی از نقاطی است که مستعد یک درگیری جدی است. در حال حاضر، نزاع میان چین آمریکا، در سطح بگو مگوهای زبانی و جنگ تجاری و تعرفهگذاری است. ولی، به نظر میرسد که آمریکا در صدد ماجراجوییهای بیشتری است؛ به عنوان مثال، کاخ سفید سال گذشته، به همراه کانادا، یک شرکت فناوری چینی را توقیف کرد و چین هم دست به اقدامات متقابل زد. دریای جنوبی چین، که خطوط حملونقل حیاتی از آن میگذرند، طی سالهای اخیر تبدیل به نقطهای تنشزا بین چین و چندین کشور منطقه شده است که هر کدام جزایر و صخرههای آن را متعلق به خود میدانند. ناوهای آمریکایی هم همواره به بهانه متحدانش در این منطقه حاضرند و بارها از طرف چین متهم به تجاوز و دخالت شدهاند. از این رو، این منطقه مستعد تبدیل شدن به میدان جنگ این دو کشور است و یک کبریت میتواند، جنگ در منطقه آسیای شرقی را شعلهور کند.
2. اوکراین: جهان هنوز نبردهای مرزی در دریای «آزوف» را فراموش نکرده است. البته، اوکراین هم خیلی از آن ناخرسند نیست؛ چرا که با آن، هم حمایت شرکای غربی به خود، در برابر تجاوز روسیه را جلب میکند و هم شرایط را حساس و تحریکآمیز جلوه میدهد تا شرایط ضد روسی تداوم یابد. در هر حال، اگر در این منطقه، کار بالا بگیرد، ممکن است کشورهای کل شرق اروپا، درگیر جنگ شوند، به خصوص آنکه این نقطه محل برخورد روسیه با غرب است.
3. شبه جزیره کره: مذاکرات هستهای که بین کره شمالی و آمریکا در سال 2018 آغاز شده بود، عملاً در 2019 بدون هیچ نتیجهای پایان یافت. کره شمالی برای نجات مذاکرات ابتدا ضربالاجلی برای آمریکا تعیین کرد و از این کشور خواست تا پایان سال 2019 پیشنهاد «واقعی» و «کارآمدی» ارائه دهد (البته هیچ پیشنهادی از طرف آمریکا نیامد.) پیونگیانگ پس از آن تهدید کرد اگر آبی از جانب آمریکا گرم نشود «هدیه کریسمسی» را برای رئیسجمهور آمریکا خواهد فرستاد. اما اقدامات کره به این موارد خلاصه نمیشود، کره شمالی در عرض یک هفته، دو آزمایش- به گفته خودش «بسیار مهم» و «موفقیتآمیز»- در سایت موشکی «سوهائی» داشت، سایتی که تصور میشد پس از مذاکرات تعطیل شده است. با توجه به پیشبینی «آنالیزهای دفاعی کره» و شدت گرفتن آزمایشات موشکی کره شمالی، این شبه جزیره هماکنون مثل انبار باروت میماند و میتواند زمینهساز جنگی میان کره و آمریکا بشود.
پدیدهای به نام «ترامپ»
یک نکته که میتواند در هر سه مورد بالا نقش تعیینکننده داشته باشد، «عامل انسانی» یا به طور خاص، در اینجا، عاملی به نام «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا است.
«ترامپی» که با تصمیمات بیمنطق و پیشبینی ناپذیرش میتواند تمام سه نقطه مذکور را یک تنه دچار مشکل جدی کند، به ویژه اگر در انتخابات سال آتی دوباره رأی بیاورد -که البته اصلاً دور از ذهن نیست.
به هر حال باید توجه کرد که ، یک طرفِ همه ماجراهای فوقالذکر، آمریکا قرار دارد؛ زیادهخواهیهای این کشور، که حالا ترامپ کنترل آن را در دست دارد، پیشبینی شرایط را با مشکل جدی روبرو میکند. در واقع شاید بتوان گفت که کانون التهاب، قبل از هر جایی، خود کاخ سفید و شخص ترامپ باشد!
فرجام سخن
در مجموع، حوزههای سه گانه ذکر شده، کانونهای خطرناکی برای آغاز جنگ طی سال جاری و یا سالهای آتی خواهد بود و میتوانند قدرتهای بزرگ را با یکدیگر درگیر کنند. علاوهبر این سه کانون، نقاط ملتهب در جهان کم نیستند؛ برای مثال، آفریقا ممکن است شاهد حملات گروههای خشن تکفیریها باشد.
البته در این میان، منکر آذرخشهای بعضاً امیدبخش هم نمیتوان شد که از جمله آنها، میتوان به تثبیت قدرت ایران در منطقه و تقویت روابطش با چین و روسیه، اشاره کرد. این اتحاد و ایجاد جبههای مقابل آمریکا و اروپا، میتواند امیدبخش باشد. با این تغییر موازنه که مدتهاست در حال شکلگیری است، امید برای ساختن آرامش نسبی در منطقه، کمی قوت میگیرد. با کم شدن رنگ غرب در منطقه (که دور از ذهن هم نیست) امید است که
مناطق پیرامونیِ غرب آسیا نیز کم و بیش روی آرامش ببینند. روند تغییر را به ویژه بعد از شهادت سپهبد «قاسم سلیمانی» و همراهانش به ویژه «ابومهدی المهندس»، معاون حشدالشعبی عراق، میتوان رهگیری کرد. مجلس عراق گام اول را برای اخراج نیروهای اشغالگر آمریکایی برداشته و دولت بغداد را موظف کرد که تمهیدات اخراج آمریکاییها را فراهم آورد. همچنین، نیروهای مقاومت تحرک و انگیزه فراوانی پیدا کردهاند تا خاک عراق را بیش از هر وقت دیگری، برای آمریکاییها ناامن کنند.
ایران نیز با حمله موشکی بیسابقه و سریع به «عینالاسد»، یکی از پایگاههای مهم آمریکا در عراق، ضربه سنگین اول را به آمریکا زد و با این کار، قدرت بازدارندگی خود و شکننده بودن قدرت آمریکا در منطقه را عیان کرد. از همین رو، گر چه «غرب آسیا» منطقهای ملتهب محسوب میشود، ولی به نظر میرسد که تحولات مثبت و امیدبخش نیز از همین جا آغاز
خواهد شد.
امینالاسلام تهرانی