۰
سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۲۴

امام خمینی و بیداری اسلامی

امام خمینی و بیداری اسلامی
چکیده
امام از بزرگترین پایه گزاران بیداری اسلامی درجهان است که خود به طورمستقل انقلابی عظیم درکشور ایران به وجود آوردند و به ملت ایران بیداری و هوشیاری آموختند. اکنون بعد از سالها کشورهای عربی و اسلامی با الگو گرفتن از ابعاد فکری و انقلابی حضرت امام در قیام علیه ستمگران به پا خاستند و جنبشهای اسلامی را به وجود آوردند. باتوجه به این که بیداری اسلامی و هوشیاری امتهای اسلامی در فرهنگ دینی و باورهای اعتقادی حضرت امام جایگاه ویژه¬ای دارد، در این مقاله کوشیده¬ایم علاوه برآشنایی با بیداری و مفاهیم آن، شاخصه های بیداری اسلامی و راهکارهای گسترش آن و هم¬چنین موانع آن را از دیدگاه امام راحل بررسی و تحلیل کنیم.
 
انقلاب ایران آغاز یک حرکت و تحول در سطح جهان و مخصوصاً کشورهای اسلامی عربی است تا ضمن بر انداختن حاکمیتهای ظالمانه بشری، اسلام را به عنوان مترقی¬ترین مکتب، جایگزین مکاتب بشری و مادی نماید. این همان نقطه¬ی اساسی و بنیادینی است که رسول اکرم(ص) برای آن مبعوث و قرآن کریم برای آن نازل شد و دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی برای تحقق آن مطرح گردید(ورعی، 1378ش، ص271). و می¬توان با قاطعیت گفت که موضوع بیداری اسلامی پیشینه¬ای به قدمت تاریخ اسلام دارد. خداوند متعال در چندین آیه لزوم هوشیاری مسلمین در برابر مکر و حیله دشمنان را گوشزد می¬نماید و راههای مقابله با این توطئه¬ها را نشان می¬دهد. امام علی(ع) هم در نهج¬البلاغه مبانی دشمن¬شناسی را آموزش داده و ضربه خوردن مسلمانان از کید دشمن را ناشی از غفلت می¬دانند و کسانی را که در مقابل بیگانگان و تعرضات آنان سکوت می¬کنند را مستوجب عذاب معرفی می¬نمایند. درقرن حاضر هم رهبران بزرگی چون امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، شهید مطهری، سید قطب و دیگر شخصیتهای برجسته جهان اسلام به این موضوع پرداخته¬اند. به گفته امام خمینی «در صد سال اخیر حوادثی اتفاق افتاده است که هرکدام در جنبش امروز ملت ایران تأثیری داشته است. انقلاب مشروطیت، جنبش تنباکو و.... اهمیت فراوان دارد»(صحیفه نور، 19/10/57) و همین جنبشها و قیامهای مردمی، زمینه¬ساز انقلابی عظیم در ایران شد. و نکته مهم این است که انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر مبانی اسلامی و رهبری عالمانه¬ی حضرت امام توانست عناصر بیگانه را از کشور بیرون و حکومتی اسلامی بر مبنای ارزشهای دینی را پایه¬گذاری کند. علاوه براین، بیداری اسلامی که اکنون در کشورهای اسلامی و شمال آفریقا، مصر، لیبی، و غیره اتفاق افتاده است یکی از تأثیرات انقلاب اسلامی ایران می¬باشد که حضرت امام با عنوان صدور انقلاب مطرح کرده¬است.
الف) چیستی بیداری اسلامی
«بیداری» در فارسی، مترادف واژه¬های«الصحوه»، «الوعی»، «یقظه» در زبان عربی است. و بیداری اسلامی جریانی است که در کشور های اسلامی، شکل گرفته است و نوعی هم¬پوشانی یا ترابط مفهومی با مقوله¬های مانند اصلاح دینی، احیاگری دینی، اسلامی¬گرایی و مانند آن دارد و در زبان عربی معاصر نیز، با تعابیر گوناگونی مانند الصحوةالاسلامیه، البعث¬الاسلامی، التیار¬الاسلامی، الحرکةالاسلامیه و سر انجام الیقظةالاسلامی و یا در پیوند با برخی از این مفاهم از آن یاد شده است» (بیداری اسلامی، چشم انداز آینده و هدایت آن (مجموعه مقالات هفدمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی،1384ش، ج1، ص217) اما واژه بیداری اسلامی با رویکرد جامعه¬شناختی را می‌توان نوعی باور تعمیم یافته دانست که تقریباً در همه‌ی جوامع، گروههای مسلمان و حتی آحاد مسلمانان یافت می‌شود» (همان، ص 218).
بیداری ملتها و به ویژه بیداری کشورهای عربی مفهوم تازه و مدرنی از انقلاب را به ذهن می¬آورد و طیف وسیعی از مخاطبان را در برمی¬گیرد. باتوجه به این که واژه بیداری درقالب مفاهیم و الگوهای گوناگونی معنا می¬شود در اینجا به طوراجمالی به گونه¬های بیداری اشاره می¬شود:
1- مبارزه با استبداد داخلی
بسیاری از کشورهای اسلامی در مقطعی از تاریخ معاصرخود با ظلم و ستم حاکمان داخلی روبه¬رو شدند. و مسلم است که این شیوه حاکمیت، به دیکتاتوری منجرمی شود و هر نوع ظلم، بی¬عدالتی، تجاوز، غارت¬گری، تبعیض نژادی، بوجود آوردن اختلافات طبقاتی و... را برای خود محفوظ می‌دانند. نهضت مشروطه نقطه عطفی در تاریخ ایران است که تلاش ایرانیان در مبارزه با استبداد و ایجاد حکومتی مردمی و مشروطه و کاهش حوزه اقتدار شاهان مستبد را نمودار ساخت(موسوی،1390ش، ص2).
2- مبارزه با استعمار خارجی
مهم‌ترین جلوه بیداری اسلامی در مبارزه با قدرتهای بیگانه و استعماری جلوه¬گر می¬شود. زیرا اکثر کشورهای
اسلامی به صورت مستعمره و یا نیمه مستعمره بوده¬اند(همان). ملی شدن صنعت نفت و نهضت تنباکو در ایران از مظاهر بیداری اسلامی در مسیر مبارزه با استعمار خارجی است(بیداری اسلامی؛ چشم¬انداز آینده و هدایت آن، 1384ش، ج1، ص470).
3- بیداری سیاسی
ضرورت بیدرای سیاسی با توجه به جایگاه و نقش حاکمیت دولتها در جهان بسیار مهم و حیاتی ست، زیرا سیاست گزاره¬ای است که حتی در زاویه¬های خلوت زندگی فردی و خصوصی انسان دخالت دارد، چنانچه سیاست از پشتوانه فکری و علمی سالم و مثبت برخوردار باشد، می‌تواند انسان را در مسیر تکامل هدایت کند، و اگر پشتوانه منفی و ناسالم داشته باشد خسارتهای جبران¬ناپذیر را بر زندگی انسان وارد خواهد ساخت. با توجه به نیروی عقل و آزادی که خداوند در وجود انسان نهاده است، امکان مدیریت، انتخاب و حق تعیین سرنوشت برای انسان محفوظ است، اما بیداری، هوشیاری، بصیرت و آگاهی سیاسی لازمه ذاتی و لاینفک انتخاب و مدیریت سالم و راهگشا است.
ب) بیداری، هدف بزرگ امام خمینی(ره)
معرفی اسلام به عنوان دینی جامع، کامل و الهی به جهانیان و صدور انقلاب اسلامی به کشورهای دیگر از اهداف بلند امام خمینی بود. ایشان در این زمینه می¬فرماید: «ما به تمام جهان تجربه‌هایمان را صادر می‌کنیم و نتیجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون کوچکترین چشم¬داشتی به مبارزان راه حق انتقال می‌دهیم و مسلماً محصول صدور این تجربه‌ها جز شکوفه‌های پیروزی و استقلال و پیاده شدن احکام اسلامی برای ملتهای دربند نیست» (امام خمینی،1374ش، ج20، ص118).
 الگو قرار گرفتن انقلاب اسلامی ایران در کشورهای اسلامی و تلاش مسلمانان در راه نزدیک شدن به ارزشها و قوانین اسلامی و حرکت در مسیر تشکیل حکومت اسلامی همان بیداری اسلامی است که امام خمینی(ره) در راه تحقق آن گام برداشته و همه کشورهای جهان را به قیام علیه حاکمان ستمگر می¬خواند و از آنها می¬¬خواهد از انقلاب اسلامی ایران الگو برداری کنند تا از زیر بار ظلم و ستم رها شوند: «اى مسلمانان در همه‌ی بلاد و اقطار عالم بپاخیزید! و اى علماى اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمین و مسلمانان برسید! و در هر گوشه و کنار، هم¬چون ملت ایران و دولت آن و علما و بزرگان این سامان، دست رد به سینه‌ی ستمکاران غرب و شرق زنید و عمال و کار‌شناسان دروغین و مستشاران نفت‌خوار آنان را از بلاد خود بیرون بریزید؛ و هم¬چون سلحشوران ایران، شهادت را بر ذلّت و شرف اسلام و انسانى را بر رفاه و عیش چند روزه‌ی توأم با خوارى و شرمسارى ترجیح داده و در میدان نبرد سیاسى و نظامى برآنان چیره شوید و از هیاهوى تبلیغاتى آنان باک نداشته باشید که خداوند تعالى با شماست «إِن تَنصُروا اللهَ ینَصُرْکمُ و یثبِت أَقدامَکم» (همان، ج19، ص۲۹۰).
قطعاً وقوع انقلاب اسلامی ایران و سیاست خارجی خاص جمهوری اسلامی ایران فضای خاصی را برای تقویت نهضتهای اسلامی در منطقه به وجودآورد. پیام آزادی خواهی، حکومت مردمی و مبارزه با حکومتهای مستبد تحت حمایت غرب، در اوایل دهه هشتاد جنب و جوش خارق¬العاده¬ای درمیان مسلمانان، به ویژه درمصر، عراق، پاکستان، لبنان و آسیای مرکزی ایجاد کرد (ر.ک: پاشاپور، 1382ش، ص18-19). همچنان-که امام (ره) امتهای مسلمان را در به پا خاستن علیه ظلم و ستم تشویق می¬کند و می¬فرماید: «امروز تمام دولتها و بسیاری از ملتهای مسلمان می‌دانند که ملت ایران پس از صد‌ها سال گرفتاری به دست شاهان ستم‌پیشه و ستمکاران حرفه‌ای که اسلام عزیز را وسیله‌ی غارتگری و چپاول برای خود و قدرتهای بزرگ و اخیراً آمریکای جنایتکار قرار داده بودند و قرآن کریم و اسلام بزرگ را در معرض خطر می‌دیدند بپاخاستند و با انقلاب کبیرخود، دولت اسلام را جایگزین رژیم غیر اسلامی و غیر قانونی شاهنشاهی نمودند و دست ابرقدرتها و خصوصاً آمریکای جهان¬خوار را از سلطه‌ی بر اموال و انفس خود قطع نمودند و امید آن است که دیگر برادران مسلمان گرفتار در چنگال خونخواران و ستمکاران، از این انقلاب اسلامی بهره‌برداری کنند و دولتهای اسلامی با پشتیبانی ملتهای خود به انقلاب بزرگ ایران بپیوندند»(پیام امام به حجاج، در شهریور ۱۳۶۰).
ج) معرفی نهضت امام خمینی(ره)
نهضت امام خمینی اوج گرایش اصول¬گرایی اسلامی است که دیگر جنبشهای اسلامی در سراسر جهان تحت تأثیر موفقیت ایشان در تأسیس جمهوری اسلامی توانا شدند. «ژاک برک» در تحلیلی که از اصول¬گرایی اسلامی دارد، ناتوانی کشور های اسلامی را در ارائه مدلهای متناسب با عصر تکنیک و تمدن در قرن بیستم، زمینه¬ساز افراطی شدن آنها می¬داند. وی مهم¬ترین علت درونی را توقف اجتهاد و سرکوب حرکتهای اصلاحی به نام مبارزه با بدعت می¬داند» (شریعتی، 1381ش، ص 8).
 تفکر و طرح امام خمینی در واقع تلفیقی از هویت و توسعه بود. در حالی که رهبران پیشین جنبش بیداری اسلامی چون سید جمال، به دنبال توسعه و تجدد بودند و برخی هم به صورت کم¬رنگی بر هویت تأکید می-کردند. امام خمینی همان¬گونه که به دنبال احیای هویت اسلامی بودند، توسعه نیز در گفتمان وی از جایگاه ویژه¬ای برخوردار بود، توسعه¬ای که در چارچوب هویت اسلامی تعریف می¬شد. نظریه سیاسی امام منحصراً در قالب و شکل اسلامی مطرح می¬شد و همین امر موقعیت و ویژگی ممتازی به امام خمینی در جنبش اسلام¬گرایی درجهان اسلام می¬دهد (بابی سعید، 1976م، ص 109- 105).
دکتر شقاقی در بخشی از کتاب «امام خمینی راه‌حل جدید جهان اسلام»، امام را این¬گونه معرفی می‌کند: «امام خمینی مظهر جریانی نو بود که اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی مطرح می‌کرد تا از طریق برپایی حکومت اسلامی، همه ابعاد زندگی و مشکلات آن را حل و فصل نماید». آن¬گاه که روشنفکران و مبارزین برای تداوم کار خود و توجیه پیروان خویش به ناسیونالیسم و مکاتب فکری چپ‌گرایانه روی می‌آوردند،‌ انقلاب اسلامی را نمونه‌ای جدید از تمدن بشری دانسته که پایان کار اندیشه‌های لائیک و همه دیگر انواع اندیشه‌هایی را که می‌خواستند جایگزین اسلام شوند اعلام کرد» (شقاقی، 1979م، ص37).
حضرت امام خمینی(ره) معلم بزرگ بیداری اسلامی بود که در طول دوران مبارزه و رهبری با بیان سخنان و رهنمودها و مواضع خود زمینه¬های رابطه را در میان ملتهای مستضعف و مسلمان فراهم آورد. و با نگاهی همه جانبه نظریه بیداری اسلامی را تبیین کرد و به ابعاد گوناگون آن پرداخت. ایشان  شاخصه¬های بیداری اسلامی و موانع آن را آموزش دادند که ما در اینجا به برخی ازآنها اشاره می¬کنیم.
د) الزامات تحقق  بیداری اسلامی از نگاه امام خمینی(ره)
1- آگاهی و انسجام ملت
ضرورت بیدارى ملتها از جمله مباحثى بود که حضرت امام(ره) براى شروع مبارزه آن را شرط لازم برشمرده و معتقد است: «باید با ملتها در میان گذاشت؛ همان‌طورى که در ایران، ملت ایران بود که فاجعه‌اى که براى اسلام به دست آمریکا و سرسپردگان او که رژیم منحوس پهلوى است پیش مى‌آمد، همین جوانهاى ایران بودند و همین ملت ایران بود ... و همین جوانهاى بسیج و عشایر ایران بودند که با هم وظیفه فهمیدند، بیدار شدند و با هم مشتها را گره کردند و با مشت، تانکها را از صحنه بیرون کردند. تا ملتها یک چنین بیدارى پیدا نکنند و تا ملتها یک هم¬چون انسجامى پیدانکنند، باید بدانند که محکوم به حکومتهاى فاسد و محکوم به آمریکاى جنایتکار و سایر ابرقدرتها هستند. با داشتن آن همه ذخایر، آن همه امکانات» (امام خمینی،1374ش، ج۱۶، ص ۳۲۵).
2- تکیه بر اسلام در مبارزات علیه قدرتهای شیطانی
با افزایش مشکلات مسلمین، بیشتر روشنفکران اسلامی به این نتیجه رسیدند که تنها راه مقابله بامشکلات(اعم ازاستبداد، استعمار و...) روی آوردن دوباره به اسلام اصیل و ناب است. و ریشه بدبختیها دوری از اسلام اصیل است(موسوی،1390ش، ص3). و این همان نکته¬ای است که مورد تأکید امام(ره) بود، بیداری امتهای مستضعف و مسلمانان تحت ستم در گرو مطرح کردن اسلام¬خواهی آنها است و به پیروزی اسلام اعتقاد کامل داشتند: «من با اطمینان می‌گویم اسلام ابرقدرت را به خاک مذلت می‌نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده‌ی خود را یکی پس از دیگری برطرف وسنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد» (همان، ج20، ص118).
طرح این آرمان امام، منوط به داشتن قدرت نیست، مسئله¬ای که عده¬ای را دچار تردید و شبهه می¬کرد: گروهی گمان می¬کنند که چون ما قدرت حاکم کردن اسلام و عدالت را در جهان نداریم، پس وظیفه¬ای هم بر عهده نداریم غافل از آن که انبیای الهی نیز آرمانهایی را مطرح نموده¬اند که امکان تحقق آن در عصر و زمانشان نبوده¬است اما با بیانی روشن این شبهه را پاسخ می¬دهند (ورعی، 1378ش، ص279).
3- دعوت به ایمان و وحدت اسلامی
وحدت اسلامی، تنها راه مبارزه با مستکبران، و عامل اصلی در رهایی ملتهاست. امام خمینى رحمه‌الله در این‌باره می‌گویند: «ما به خواست خدای تعالی با آن‌که بی‌ساز و برگ بودیم و ملت ما در دستش از تفنگ و آلات جنگی چیزی نبود، به واسطه‌ی قدرت ایمان و وحدت کلمه بر قوای طاغوتی غلبه کردیم. و من امیدوارم که همه‌ی ملتهای اسلامی بپاخیزند و با وحدت کلمه و با توجه به اسلام و قدرت ایمان، بر اجانب و بر کسانی که می‌خواهند این ملتها را همیشه در تحت اختیار و سلطه‌ی خود داشته باشند غلبه کنند. رمز پیروزی مسلمین در صدر اسلام، وحدت کلمه و قوّت ایمان بود. باید با قوای کفر به قدرت اسلامی مبارزه کنیم و دست تبهکاران را از ممالک خودمان دور کنیم. اگر وحدت کلمه‌ی اسلامی بود و اگر دولتها و ملتهای اسلام به هم پیوسته بودند، معنا نداشت که قریب یک میلیارد جمعیت مسلمین زیر دست قدرت‌ها باشد. اگر این قدرت، قدرت بزرگ الهی مُنْضَم بشود به قدرت ایمان و همه با هم برادرانه در راه اسلام قدم بردارند، هیچ قدرتی بر آنها غلبه نخواهد کرد (امام خمینی، 1383ش، ص ۱۸ و ۱۹).
4- دشمن¬شناسی و قیام همه‌جانبه در مقابل دشمنان
حضرت امام(ره) معتقد است علت اصلى نابودى و شکست ملتها و دولتهاى اسلامى در مقابل دولتهاى مستکبر، عدم قیام همه‌جانبه‌ی قشرهاى مختلف است که همین امر باعث از بین رفتن شرافت و ارزشهاى انسانى آنان خواهد شد: «اگر امروز قشرهاى مختلف ملتها، از علماى دینى تا گویندگان و نویسندگان و روشن¬بینان متعهد، قیام همه جانبه نکنند و با بیدار کردن توده‌هاى عظیم انسانى اسلامى به دادِ کشور‌ها و ملتهاى تحت ستم نرسند، کشور‌هایشان بى¬شک به نابودى و وابستگى همه‌جانبه‌ی بیشتر و بیشتر خواهد کشید. و غارتگران ملحد شرقى و بد‌تر از آنان ملحد غربى ریشه‌ی حیات آنان را مى‌مکند و شرافت و ارزشهاى انسانى آنان را به باد فنا می‌سپارند» (همان، ج ۱۹، ص ۳۴۴).
امام خمینى(ره) دشمن‌شناسى را یک تکلیف شرعى می‌داند و همواره بر آن تأکید می‌کند (سلمان‌پور، ۱۳۷۸ش، ص۳۰). یکى از ویژگیهای برجسته‌ی ایشان برخوردارى از بینش عمیق نسبت به دشمن و شگردهاى آن و توصیه‌ی مردم به هوشیارى در برابرتوطئه‌هاست: «کشورهاى اسلامى ومستضعفان جهان، قدرت اسلامى خود را بیابند و ازعربده‌هاى شرق وغرب و وابستگان و تفاله‌هاى آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالى و اتکال به قدرت اسلام و ایمان بپاخیزند و دست جنایتکاران را از کشورهاى خود کوتاه نمایند» (امام خمینی،1374ش، ج ۱۵، ص۶).
5- تقویت روحیه ایمان و مبارزه در مقابل دولتهای استعماری
امروز ایران اسلامى به برکت ایمان قوى و تعهد به اسلام و تحول عظیمی که در اقشار مختلفه حاصل شده است، دست شرق و غرب وانگلهاى منحرف را از کشور خود کوتاه و به هیچ قدرتى اجازه نمی‌دهد کوچک‌ترین دخالتى در کشور اسلامى ایران نماید. و این خود حجت قاطعى است براى مسلمانان و مظلومان جهان که به خواست ملتها کسى نمی‌تواند دست تجاوز دراز کند و با آن مخالفت نماید و ملتى که بین ذلت و شهادت، دومى را انتخاب نموده است شکست‌پذیر نیست (امام خمینی،1374ش، ج ۱۹، ص ۳۴۲).
6- اعلام حمایت همه¬جانبه از بیدارى اسلامى
با توجه به این‌که قاموس حرکت حضرت امام(ره)، انجام وظیفه در راستاى فرامین الهى می‌باشد، لذا این اندیشه، محدود به زمان و مکان خاصى نمى‌باشد. حضرت امام می‌فرمایند: «از همه‌ی کشورهاى زیر سلطه، براى به دست آوردن آزادى و استقلال، کاملاً پشتیبانى مى‌نماییم و به آنان صریحاً می‌گوییم که حق گرفتنى است، قیام کنید و ابرقدرتها را از صحنه‌ی تاریخ و روزگار براندازید. من بار‌ها گفته‌ام و هم‌اکنون هشدار می‌دهم که اگر شرق ستم‌کشیده و آفریقا به خودشان متکى نباشند، تا ابد گرفتارند» (پیام حضرت امام به مناسبت سالروز پیروزى انقلاب، 22/12/1358).
7- ناتوانى قدرتها از مقابله با ملتهای بیدار (آشکار شدن جلوه¬های بیداری در ملتها)
فریادى که از قلب مؤمن است بر همه چیز غلبه می‌کند؛ بر کاخ سفید هم غلبه می‌کند و غلبه کرده است. و موج این ایمان در سرتاسر دنیا از زیر بار این ظلمهایى که در طول تاریخ بر آن شده است، از زیر این بار دارد در می‌آید. همه جا نغمه‌ی این است که ظلم نه. دست تواناى ملتها، ابرقدرتها را به جاى خودشان نشانده و مى‌نشاند. ملتهاى مستضعف در هر جاى جهان رو به بیدارى هستند، نمى‌پذیرند امروز دیگر آن حرف‌هایى که سابق گفته می‌شد، آن ارعابهایى که می‌کردند و کشتیهایى که مى‌آوردند در اطراف خلیج فارس و امثال این‌ها، یا کارهاى دیگرى که می‌کردند. تمام اینها کهنه شده است. دیگر پیش مردم ارزش ندارد. ملتى که بیرون آمده روز جمعه و می‌گوید که «ما براى شهادت آمدیم» آنها را از مردن نترسانید، این شهادت است. ان‌شاءالله خداوند به همه‌ی ملت، ملتهاى اسلامى، قدرت ایمان عنایت کند و قدرت ایمان ملت ما را روزافزون کند (امام خمینی، 1374ش، ج ۱۹، ص۲۹۰).
و) راهکارهای  گسترش بیداری اسلامی ازدیدگاه امام خمینی(ره)
1- تکیه بر ملتها به جای دولتها
امام خمینی چون خط ملتها را جدای از دولتها می¬دانستند معتقد بودند که  باید اساس را مردم و فکر مردم قرار داد و به فکر مردم بود، نه دولتها ... (امام خمینی،1374ش، ج4، ص72).
2- برگزاری کنگره¬های علمی میان علما و متفکران جهان
دعوت از علما و آزاداندیشان کشورهای مختلف یکی دیگر از راههای معرفی انقلاب اسلامی در جهان و خنثی کردن تبلیغات دشمن و در نتیجه بیدار نمودن ملتها توسط آنان است. در دعوت از افراد چنانچه تنوع رعایت شود و معیار دعوت تنها شخصیتهای کلیشه¬ای وکنگره¬ای نباشد و زمینه¬ی حضور جوانان روشن-اندیش و دانشجویان و فرهنگیان را از کشورهای مختلف فراهم نمایی چه بسا که موفقیتمان بیشتر خواهد شد (ورعی، 1378ش، ص294-293).
3- ارتباط متقابل کشورها
دراین راستا هم می¬توانیم نیروهای معتقد و انقلابی خود را به کشورهای مختلف و ارتباط با مردم آن کشورها بفرستیم و هم از حضور خارجیان در شهرهای کشورمان، به طوری که علاوه بر آشنا کردن آنان با آثار باستانی و تاریخی، برای معرفی انقلاب و مکتبمان نیز استفاده می¬کنیم. پیامبر گرامی اسلام(ص) کسانی را برای تجارت به مکه سفر می¬کردند، به اسلام فرا می¬خواند و مبانی دینی را برای آنان تبیین می¬نمودند و برخی از آنان نیز به اسلام می¬گرویدند و پس از بازگشت به شهر و دیار خود، مبلغانی برای اسلام و پیامبر بودند (آیتی و گرجی، 1391ش، ص 178).
4- تبیین اسلام ناب توسط حوزه¬های علمیه
امام می¬فرمایند: حوزه¬های علمیه و علمای اسلام مسئول اصلی معرفی انقلاب اسلامی به جهانیان است. اگر اسلام ناب محمدی(ص) از اسلام امریکایی و اسلام مقدس نماهای متحجر و سرمایه¬داران خدا نشناس و مرفهین بی¬درد روشن شده بود و اگر حوزه¬های علمیه این واجب مهم سیاسی را که ممکن نیست در یک مکتب دو تفکر متضاد و رو در رو وجود داشته باشد، برای مردم تبیین نموده بودند، چه بسا این همه خسارت بر ما وارد نمی¬شد (امام خمینی،1384ش، ج21، ص 8).
5. تأثیر وزارت خارجه ایران
از مسایل مهمی که شماها مثل ماها موظف به آن هستید، این است که با عمل خودتان در آن جا با وضعیت سلوکتان با کارمندان، با وضعیت اصل سفارتخانه و وضع سفارتخانه طوری باشد و طوری بکنید که یا همین عمل به تدریج انقلاب شما صادر بشود به آن کشوری که در آن هستید ... صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامی، آداب اسلامی، اعمال اسلامی، آنجا طوری باشد که مردم توجه به آن بکنند (امام خمینی،1384ش، ج13، ص261).
6- کنگره¬ی عظیم حج
با رفتار شایسته و اخلاق اسلامی و انقلابی خودنظر همگان را جلب کرده و چهره¬ی انقلاب اسلامی را آن-گونه که هست به نمایش ملتها بگذارند و توجه آنان را با برخوردهای برادرانه و محبت¬آمیز به انقلاب بزرگ ایران جلب نمایند و عملاً تبلیغات فاسد، مغرضانه، بوقهای تبلیغاتی را خنثی نمایند (امام خمینی، ج19، ص45).
7- تشکیل بسیج مستضعفان درجهان
باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است چرا که بسیج تنها منحصربه ایران اسلامی نیست باید هسته¬های مقاومت را در تمامی جهان به وجودآورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد، انقلاب اسلامی در جهان نیازمند فداکاریهای شماست (همان،1374ش، ج21، ص53).
8- اعزام ورزشکاران
شما جوانها که به کشورهای مختلف  می¬روید و جمعیتهای زیادی به تماشای شما می¬آیند، به تماشای قدرتهای شما می¬آیند باید طوری کنید که این جمعیتهای زیاد را دعوت کنید عملاً به اسلام، در اعمالتان، در رفتارتان، در کردارتان طوری باشید که نمونه باشید برای جمهوری اسلامی با شما به جاهای دیگر هم انشاءالله برود (امام خمینی،1384ش، ج16، ص61).
 هـ) موانع بیداری اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)
1ـ‌ ‌روی آوردن به فرهنگ غربی
امام خمینی به عنوان بنیانگذارجمهوری اسلامی ایران، به فرهنگ و تمدن غرب نه مثل روشنفکران ورهبران سایر جنبشهای اسلامی، که بر لزوم تسلیم کامل در قبال غرب تأکید می¬کردند، بوده است و نه مثل اندیشمندانی که هرگونه استفاده از ابزار و فنون غربی را رد می¬کردند، بلکه نگاه امام به غرب و فرهنگ آن به دو حوزه فرهنگی و فنی قابل تقسیم است. که درحوزه فنی و ابزاری برلزوم استفاده ازتجربیات بشری، تأکیدفراوان کرده¬اند، ولی درحوزه¬ای که به هویت انسانی و اجتماعی و مبانی فکری و فرهنگی مربوط می-شود، هرگونه تقلید از غرب و خود باختگی را عامل اساسی بدبختی جوامع شرقی و اسلامی می¬داند (موسوی،1390ش، ص336).
2- تفرقه
 از دیدگاه امام خمینی(ره) ایجاد تفرقه، سیاست استعمار است که باید با آن به مبارزه برخاست. دامن زدن به اختلافات مذهبی وفرقه¬ای، تنها در جهت سیاست دشمنان اسلام است. در سایه حفظ وحدت است که می¬توان دشمنان اسلام را سرکوب نمود و به مسلمانان عزت از دست رفته خویش را بازگرداند. در این صورت دست ابر قدرتها از کشورهای اسلامی کوتاه و برقراری حکومت اسلامی محقق خواهد شد: «اسلام آمده تا تمام ملل دنیا را، عرب را، عجم را، ترک را، فارس را همه را با هم متحد کند و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرارکند، تا کسانی که می¬خواهند سلطه‌ای بر این دولتهای اسلامی و یا مراکز اسلامی پیدا کنند، بواسطه اجتماع بزرگی که مسلمین از هر طایفه هستند، نتوانند. نقشه قدرتهای بزرگ و وابستگان آنها در کشورهای اسلامی این است که: این قشرهای مسلم را که خدای تبارک و تعالی بین آنها اخوت ایجاد کرده است و مؤمنان را به نام اخوت یاد فرموده است، از هم جدا کنند و به اسم: ملت ترک، ملت کرد، ملت عرب، ملت فارس، از هم جدا، بلکه با هم دشمن‌کنند. و این، درست برخلاف مسیر اسلام و مسیر قرآن کریم است. تمام مسلمین با هم برادر و برابرند و هیچ یک از آنها از یکدیگر جدا نیستند. همه آنها زیر پرچم اسلام و زیر پرچم توحید باید باشند. اینهایی که با اسم ملیت و گروه گرایی، ملی گرایی، بین مسلمین تفرقه می¬اندازند، لشگرهای شیطان و کمک کنندگان به قدرتهای بزرگ و مخالفین قرآن کریم هستند» (امام خمینی،1374ش، ج12، ص122).
دستهای ناپاکی که به ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی می‌پردازند درصدد محدود کردن تأثیر انقلاب اسلامی و جلوگیری از گسترش آثار آن در مناطق سنی مذهب (هم بخشهای نفت‌خیر آن و هم کشورهای در حال نبرد با اسرائیل) بوده است» (عزالدین ابراهیم، 1983م، ص 28).
3- تحریف اسلام و مفاهیم دینی
 با دور شدن تدریجی جوامع اسلامی از مفاهیم و آموزه‌های اصیل اسلامی و دگرگون شدن پیام اولیه عدالت‌خواهانه اسلام، این مکتب به آرامی دچار انحراف گشت و به خمودی گرایید. مفاهیم ارزشمندی از قبیل عدالت، قسط، جهاد، شهادت،‌ امر معروف و.... به دلیل خطرآفرین بودن برای قدرتمداران، یا به آفت تحریف دچار گشت و یا به بوته فراموشی سپرده شد؛ و به جای آن مباحثی از قبیل تقدیر و جبر، حدوث و یا قدیم بودن قرآن سالها مهمترین موضوع تفکر دینی و اسلامی می‌گردد. توسط این¬گونه مباحث دغدغه‌های دینی مردم کنترل شده و محوری برای مشغول کردن اندیشمندان گردیده است. از طرف دیگر، تمایلات فرقه‌ای و عربی، ورود افکار و اندیشه‌های یونانی و فرهنگ غیراسلامی، الهام‌گیری از آموزش و جهان‌بینی غربی، آرمانهای اسلامی را به انزوا کشانید. بعدها این مسائل، موجب این پندار شد که اسلام با دوره‌ی معاصر، سنخیت ندارد. بیشتر تحصیل‌کرده‌ها، غافل از داشته‌ها و اندوخته‌های غنی فرهنگ اسلامی خویش، کلید توسعه و حتی نجات جامعه را در اتخاذ علوم، ارزشها و فلسفه غربی دیدند. امام در دیداری که با برخی مسئولین دارد به این نکته اشاره می‌کنند که دشمنان راه نجات خود را در این دیده‌اند که یا اسلام در این کشورها نباشد و یا لااقل محتوا نداشته باشد. هرچند در بخش اول توفیقی نداشته‌اند، اما نسبت به بی‌محتوا کردن اسلام موفق بوده‌‌اند. (صحیفه نور، ج20، ص118). «اسلام دین افراد مجاهدی است که به دنبا حق و عدالتند، دین کسانی است که آزادی واستقلال می‌‌خواهند، مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اینها اسلام را طور دیگری معرفی کرده‌‌اند ... برای این منظور که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند ... تبلیغ کرده‌اند که اسلام دین جامعی نیست، دین زندگی نیست، برای جامعه نظامات و قوانین ندارد. طرزحکومت و قوانین حکومتی نیاورده است. اسلام فقط احکام ... است، اخلاقیاتی هم دارد، اما راجع به زندگی و اداره جامعه چیزی ندارد» (امام خمینی،1391، ص5-3).
4ـ سران کشورهای اسلامی
«یکی از موانع در فراروی نهضت بیداری، حاکمان و سران کشورهای اسلامی است. اینان استقرار اسلام ناب را مغایر با منافع شخصی و حکومتی خود می‌پندارند، مشکل مسلمین حکومتهای مسلمین است. این حکومتها هستند که مسلمین را به این روز رسانده‌اند ...» (صحیفه نور، ج12، ص278). «کارنامه سیاه و ننگین حاکمان بی‌درد کشورهای اسلامی، حکایت از افزودن درد و مصیبت بر پیکره نیمه¬جان اسلام و مسلمین دارد» (سخنرانی، 26/9/58).
5 ـ تحجر و جمود مقدس‌نماها
 امام از مقدس‌نماها به عنوان یکی از موانع شناخت و بیداری اسلامی نام می‌برد و برای گسترش اسلام، شناخت و مبارزه با آنان را ضروری می‌دانند: «...آمریکا و استکبار، در تمامی زمینه‌ها افرادی را در آستین دارند. در حوزه‌ها و در دانشگاه‌ها، مقدس‌نماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کرده‌ام،‌ اینان با تزویرشان، ‌از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود می‌کنند. اینها با قیافه حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه را بی‌دین معرفی می‌کنند. باید از شر اینها به خدا پناه ببریم ... امروز جهان تشنه اسلام ناب محمدی است» (امام خمینی،1374ش، ج21، ص78). «امروز جامعه مسلمین طوری شده که مقدسین ساختگی جلو نفوذ اسلام و مسلمین را می‌گیرند و به اسم اسلام به اسلام ضربه می‌زنند ... روحیه و افکار خود را به نام اسلام در جامعه سرایت می‌دهند....» (امام خمینی،1391ش، ص73).
6 ـ روشنفکرنماها
همان¬گونه که تحجر و جمود از دیدگاه امام مانع بیداری است، دلبستگی به شرق و غرب و خودباختگی در برابر آنان ملتها را از نزدیک شدن به اسلام باز می‌دارد: «امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکرانشان می¬شوند و آنان را از خوباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات می¬دهند که امروز روز حرکت ملتهاست. (پیام امام به زائران بیت‌الله‌الحرام، 21/6/59). اما در مواردی به روشنفکران توصیه می‌کنند،‌ معیار روشنفکری را، پیروی از داده‌های غربی ندانند. معرفی درست اسلام را وظیفه آنان دانسته و در استمرار یک حکومت عدل برای روشنفکران نقش اساسی قائلند. و از طرف دیگر انتقادهایی از روشنفکران دارند؛ بی‌تفاوتی نسبت به اسلام، غرب¬گرایی، خودباختگی، بی‌اطلاعی از اسلام، بریدن از مردم، از جمله مسائلی است که امام به این قشرگوشزد می‌کنند.
7 ـ روحانی¬نماهای وابسته
امام در عین حمایت کامل از روحانیت اصیل و متعهد، انتقادهای بسیار تندی از روحانی‌نماهای وابسته به دربار و قدرت دارند. امام ضمن ابراز تنفر از روحانیت غیرمهذّب و متعهد، آنان را از ساواکی‌ها هم بدتر می‌دانند. اینها بهترین ابزاری هستند که خواسته یا ناخواسته مجری اهداف قرار می‌گیرند: «طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی از جنایانی است که به دست قدرتمندان که از اختلاف بین مسلمانان سود می‌برند و عمّال از خدا بی‌خبر آنان از آن جمله وعاظ‌السلاطین که از سلاطین جور سیاه‌روی‌ترند، ریخته شده و هر روز بر آن دامن می‌زنند و گریبان چاک می‌کنند و در هر مقطع به امید آنکه اساس وحدت بین مسلمین را از پایه ویران نمایند طرحی برای ایجاد اختلاف عرضه می‌دارند.» (سخنرانی 15/6/1360).
«... ما گرفتار بعضی اشخاص که دعوی اسلامی می‌کنند، بعضی‌ها که در رأس روحانیت بعضی ممالک واقع هستند ... ما را تکفیر می‌کنند ... متأسفانه در لباس مفتی هستند .... این کارها بر ضد اسلام و بر وفاق میل ابرقدرت‌هاست ... اگر چنانچه وعاظ‌السلاطین بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، ان‌شاءالله پیروز خواهیم شد» (سخنرانی 20/5/1359).
نتیجه
هدف اصلی نگارش این مقاله، معرفی حضرت امام به عنوان رهبر اصلی بیداری اسلامی جهان است و این که نشان دهیم؛ بیداری در سخنان حضرت امام جلوه بارز و روشنی دارد و یکی از دغدغه¬های اصلی ایشان، آگاهی بخشیدن به ملتهای مسلمان جهان است. علاوه براین، مطالب مهم این مقاله به صورت خلاصه عبارتند از:
1- بیداری درقرن اخیر در قالب مفاهیم و الگوهای گوناگونی چون: مبارزه با استبداد، مبارزه با استعمار و بیداری سیاسی، معنا می¬شود.
2- انقلاب امام خمینی، مبتنی برجنبش اسلامی بود که بیداری همه اقشارجامعه را می¬طلبید. و همگان در آن مشارکت داشتند.
3- معرفی اسلام به عنوان دین کامل و صدورانقلاب اسلامی به کشورهای دیگر، ازاهداف بلند امام(ره) بود.
4- قطعاً حضرت امام درشکل¬گیری بیداری اسلامی و جنبشهای انقلابی عصر حاضر نقش بسیار مهمی را ایفا کردند.
5- نهضت امام خمینی، اوج گرایش اصول¬گرایی اسلامی است و نظریه سیاسی ایشان، منحصراً در قالب و شکل اسلامی بیان می¬شود.
6- تفکرامام تلفیقی از هویت و توسعه است در حالی که رهبران جنبش بیداری اسلامی پیشین مانند سید جمال و ... به دنبال توسعه و تجدد بودند.
7- بزرگترین مشکلاتی که در قرنهای اخیر مسلمانان با آن گرفتار بوده¬اند، استعمار خارجی و استبداد و ظلم و ستم داخلی بوده است و تنها راه نجات ازآن، روی آوردن به اسلام اصیل است.
 
مراجع
1- آیتی، محمد ابراهیم؛ گرجی، ابوالقاسم، تاریخ پیامبراسلام، تهران، دانشگاه تهران، 1391ش.
2- ابراهیم، عزالدین، مقاله شیعه و سنی؛ فریادی اسفناک و بی‌اثر، مجله الطلیعه¬الاسلامیه، سال اول، 1983م.
3- پاشاپور، حمید، نهضتهای اسلامی؛ بازیگران جدید نظام بین¬الملل، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشه¬سازان نور، 1382ش.
4- خمینی(ره)، روح الله، صحیفه‌ی حج(مجموعه سخنان و پیامهای امام خمینی)، جلد اول، مشعر، 1383ش.
5- همو، ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1391ش.
6- همو، صحیفه نور (مجموعه رهنمودهای امام خمینی)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1384ش.
7- سلمان‌پور، محمدجواد، مجله‌ی مصباح، تیر ۱۳۷۸ش، شماره 30.
8- شقاقی، امام خمینی راه‌حل جدید جهان اسلام، قاهره، دارالمختار¬الاسلامی ، 1979م.
9- شریعتی، سارا، بنیادگرایی و روایتی معقول از چپ اسلامی، روزنامه ایران، شنبه 26/5/1381ش.
10- موسوی، سیدمحمد، گونه¬شناسی جنبشهای اسلامی درقرن بیستم، دانشگاه پیام نور،1390ش.
11- مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، انتشارات صدرا، چاپ سی ویکم، 1385ش.
12- ورعی، سید جواد، امام خمینی و احیای تفکر اسلامی، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1378ش.
13- بیداری اسلامی، چشم¬انداز آینده و هدایت آن(مجموعه مقالات هفدمین کنفرانس بین¬المللی وحدت اسلامی)، ج 1، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی،1384ش.
 
مرجع : حبل المتین
کد مطلب : ۸۴۲۴۸۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما