۰
يکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۴

ماهیت شناسی گروه های تروریستی در ادلب

ماهیت شناسی گروه های تروریستی در ادلب
پس از آنکه بیشتر مساحت استان ادلب در سال ۲۰۱۵ میلادی به اشغال ائتلافی موسوم به جیش الفتح درآمد، این استان همواره محل نزاع و درگیری گروه های مسلح بوده است. این استان طی گذشت زمان و همزمان با آزادسازی مناطق مختلف جغرافیای سوریه و عدم تسلیم گروه های مسلح تروریستی در دیگر استان ها، به کانون گروه های تروریستی معارض تبدیل شد و گروه های مسلح از اقصان نقاط کشور به سمت این استان روانه شدند و با توجه به اینکه این گروه ها از حیث ماهیت، هویت و وابستگی خارجی از تنوع و تکثر زیادی برخوردار بودند، بر همین اساس، ادلب همواره آوردگاه گروه های تروریستی بوده است.

درگیری و نزاع گروه های تروریستی ادلب تا پیش از آزاد سازی شهر راهبردی حلب و شکل‌گیری فرایند مذاکرات آستانه و مشارکت برخی از گروه های مسلح در این مذاکرات، به صورت پراکنده و مقطعی بود و با وجود آنکه این استان از سوی ائتلاف موسوم به جیش الفتح  که ائتلافی متشکل از هشت گروه تروریستی ناهمگون از جمله جبهه النصره و جنبش احرار الشام بود، اشغال شد، اما این گروه ها تا پیش از آغاز فرایند مذاکرات آستانه به صورت جدی وارد منازعات میدانی نشده بودند. اما همزمان با آغاز فرایند مذاکرات آستانه در سال ۲۰۱۶ و مشارکت نمایندگان برخی از گروه های مسلح در این مذاکرات که عمدتا هویت اخوانی داشته و تحت حمایت و پشتیبانی کشور ترکیه قرار داشتند، گروه فتح الشام (النصره سابق) به مقر گروه های شرکت کننده در این مذاکرات یورش برد و ضمن سیطره بر مقرهای این گروه ها، بخش زیادی از جغرافیای استان ادلب را تحت کنترل خود درآورد.

در واقع گروه ترویستی فتح الشام با انجام حملات آفندی علیه مواضع و مقرهای گروه های وابسته به ترکیه که در فرایند مذاکرات آستانه شرکت کرده بودند، این پیام را به آنها منتقل کرد که بازیگر اصلی تحولات در استان ادلب این گروه بوده و گروه های مسلحِ وابسته به ترکیه نمی‌توانند به نمایندگی از گروه های مسلح معارض در این مذاکرات شرکت کنند و انجام هر‌گونه اقدامی که به آینده و سرنوشت این گروه ها مربوط می شود، بدون هماهنگی و محوریت این گروه امکان پذیر نخواهد بود.

در پی وقوع حملات آفندی گروه فتح الشام علیه مواضع گروه های شرکت کننده در مذاکرات، تعداد زیادی از گروه های نظامی ادلب از جمله گروه های مطرحی مانند جبهه انصار الدین و جیش السنه و حتی تعدادی از نیروها و فرماندهان احرار الشام و جنبش نورالدین زنکی نیز به فتح الشام پیوستند و گروه تحریر الشام را تاسیس کردند.
در سمت مقابل، گروه های نظامی شرکت کننده در مذاکرات آستانه به سمت بیعت مجدد با جنبش احرار الشام که به عنوان قوی ترین گروه نظامی منسوب به اخوان تلقی میشد، گام برداشتند و در مقابله با تحریر الشام در کنار آن قرار گرفتند و سعی نمودند در پرتو انجام این اقدام، جبهه متحدی را در برابر حملات آفندی تحریر الشام ایجاد کنند. در واقع تشکیل جبهه جدید با هدف ایجاد نوعی بازدارندگی در برابر حملات غافلگیرانه این گروه بود.  

لذا می توان گفت آغاز فرایند مذاکرات آستانه، مبدا شکل گیری دو اردوگاه در جبهه نظامی ادلب بود؛ یک اردوگاه به سرکردگی هیات تحریر الشام و اردوگاه دیگر به سرکردگی جنبش احرار الشام؛ اردوگاه نخست دارای گفتمان سلفی‌– تکفیری بوده و اردوگاه دوم پرچمدار جنبش اخوان المسلمین می باشد که عقبه فکری، ایدئولوژیک و پشتیبانی مالی آن به کشور ترکیه مربوط می‌شود.

هر چند گروه های مسلح وابسته به ترکیه به سمت تشکیل یک جبهه متحد جهت ممانعت از حملات آفندی هیات تحریر الشام گام برداشتند اما تشکیل این جبهه هیچ گاه مانع حملات مقطعی و گاه و بی گاه طرف مقابل نبود و همواره در معرض حملاتی از سوی این گروه قرار داشتند. بر همین اساس، کشور ترکیه در سال ۲۰۱۸ به منظور ایجاد وحدت و یکپارچگی در بین گروه های منسوب به اخوان سوریه به سمت تشکیل یک گروه جدید تحت عنوان جبهه ملی تحریر با عضویت ۱۱ گروه مسلح از جمله جنبش نورالدین زنکی گام برداشت و سعی کرد تمامی این گروه ها از جمله فیلق الشام، صقور الشام، جیش الاحرار، ارتش ادلب آزاد، جبهه تحریر سوریه و گروه های منسوب به ارتش آزاد را در کنار هم و در قالب یک ائتلاف جدید قرار دهد.

تشکیل این جبهه پیش از امضای توافق سوچی در سال ۲۰۱۸ میان رووسای جمهور ترکیه و روسیه بود و در واقع این نگرانی نسبت به واکنش های غیرمنتظره گروه هیات تحریر الشام نسبت به امضای این توافق وجود داشت و بر همین اساس می توان یکی از دلایل تشکیل جبهه ملی تحریر را در این راستا تحلیل و ارزیابی کرد.

در پی امضای توافق سوچی و انتشار بندهای این توافق از جمله آزادسازی دو آزادراه موسوم به ام۴ و ام ۵ و همچنین ایجاد مناطق عاری از سلاح، گروه های مسلح تروریستی و تندروی فعال در ادلب به سمت تشکیل اتاق عملیات مشترک موسوم به “وحرض المومنین” گام برداشتند.
اتاق عملیات جدید با مشارکت گروه هایی همچون حراس الدین، انصار الدین، انصار الاسلام و با هدف مخالفت با توافق سوچی تشکیل شد. هر چند اتاق عملیات جدید بدون حضور هیات تحریر الشام تشکیل شد، اما این احتمال قوی وجود دارد که اتاق عملیات جدید با مدیریت پشت‌پرده تحریر الشام صورت گرفته باشد.

علاوه بر این، جنبش نورالدین زنکی که پیش از این به عضویت جبهه ملی تحریر درآمده بود، در پی اتهام زنی تحریر الشام به این جنبش مبنی بر دست داشتن عناصر این گروهک در قتل ۵ نفر از اعضای تحریر الشام، در معرض فشارها و حملات این گروه قرار گرفت. جنبش زنکی در وهله اول این اتهام را رد کرده و کشته شدن عناصر تحریر الشام را به درگیری های قبیله ای و محلی مرتبط دانستند اما با تشدید فشارها و افزایش حملات النصره به اطراف منطقه داره عزه، جنبش نورالدین زنکی مجبور به انجام مذاکره با تحریر الشام شد؛ در این مذاکره دو طرف توافق کردند طی ۲۴ ساعت متهمین این حادثه تحویل داده شوند. جنبش زنکی ۳ نفر از ۵ نفر متهم را تحویل داد و اعلام کرد دو نفر دیگر نیز بعد از بازداشت تحویل داده خواهند شد.

بعد از پایان مهلت تعیین شده و عدم تحویل عناصر متهم، تحریر الشام حمله گسترده ای را به صورت غافلگیرانه و غیر منتظره علیه زنکی آغاز کرد و توانست مناطق تحت سیطره زنکی در غرب حلب در دو منطقه داره عزه و جبل الشیخ برکات را بعد از چهار روز درگیری تحت سیطره خود درآورد.

حمله غیر منتظره تحریر الشام و توانایی آن در شکست زنکی در یک بازه زمانی کوتاه مدت، بیانگر وجود یک برنامه و طرح حساب شده از سوی فرماندهان تحریر الشام بود که با گسیل حجم بالای عناصر خود به این منطقه و همچنین انتقال تجهیزات سنگین توانستند این جنبش را شکست دهند.

با توجه به اینکه در این درگیری‌ها جنبش زنکی، بخش اعظم نیروی انسانی، تجهیزات نظامی و پایگاه‌های خود را از دست داد، این جنبش که به عنوان برجسته ترین گروه مسلح در ریف غربی حلب شناخته می شد، انحلال خود را اعلام کرد و عناصر باقی مانده آن نیز بعد از خروج از این منطقه، به سمت شهر عفرین و مناطق تحت سیطره جبهه ملی تحریر (آزادی بخش) رفتند.


تحریر الشام با این حمله توانست ضمن گسترش دامنه نفوذ خود در محور شمالی، ابتکار عمل را از دست گروه های معارض وابسته به ترکیه در اجرای بندهای پیمان سوچی از جمله ایجاد و تعریف خطوط غیر نظامی (ریف غربی حلب جزو این مناطق بوده است) و همچنین احیای ترافیک حمل و نقل در مسیرهای ام ۴ و ام ۵ ( دمشق – حلب) و (حلب – لاذقیه) خارج کرده و محوریت را به دست گیرد. استمرار روند حملات تحریر الشام در مناطق معره النعمان در ریف جنوبی ادلب نیز در این راستا تحلیل می شود.

علاوه بر این وجود جنبش نورالدین زنکی در کنار جبهه ملی تحریر(وابسته به ترکیه)، تا حدی در تغییر موازنه به نفع گروه های معارض ترکیه سهیم بود اما با انحلال این جنبش، توازن نظامی و میدانی تا حدزیادی به نفع تحریر الشام تغییر کرد؛ البته هر چند پیش از این نیز جغرافیای تحت سیطره تحریرالشام به مراتب بیشتر از دیگر گروه های معارض وابسته به ترکیه بود اما در پی سیطره بر غرب فرات، حوزه نفوذ جغرافیایی تحریرالشام در منطقه شمالی نیز که تا پیش از این محدود بود، گسترش پیدا کرد.

با افزایش دامنه نفوذ و گستره جغرافیایی تحریر الشام (جبهه النصره سابق)، میزان مشروعیت نظام حاکم در به کارگیری گزینه نظامی جهت حل و فصل پرونده ادلب روند فزاینده ای به خود خواهد گرفت و میزان مطالبات جهت آغاز حمله نظامی به این استان افزایش یافت.

بعد از آنکه نیروهای ارتش سوریه با حمایت و پشتیبانی هوایی روس ها و مشارکت زمینی نیروهای مقاومت موفق شدند در پنجمین دور از عملیات استان ادلب، آزادراه راهبردی دمشق – حلب موسوم به ام ۵ را از اشغال تروریست ها آزاد سازند، در گام بعدی به سمت آزادسازی آزادراه ام ۴ به عنوان اقدام تکمیلی بعد از آزادسازی آزادراه ام ۵ حرکت کردند که در نهایت و پس از افزایش سطح تماس ها و ارتباطات ترک ها با مقامات روس زمینه برای شکل گیری آتش‌بسی دیگر در این استان فراهم شد.

بعد از امضای توافق آتش بس و آغاز گشتی های مشترک ترکی – روسی در ادلب و ممانعت گروه های تروریستی در اجرای کامل گشت زنی ها، ترکیه، به بهانه تحکیم آتش بس اقدام به افزایش ادوات و ارسال و تزریق حجم بالایی از نیروهای نظامی و شبه نظامیان وابسته به خود در جنوب ادلب کرد و در واقع به بهانه مهار کارشکنی ها و تلاش برای اجرای کامل گشتی زنی در طول مسیر آزادراه ام ۴ تعداد زیادی از نظامیان ترکیه ای را وارد این استان کرد تا جایی که طبق گفته موسسه امریکایی مطالعات جنگ، ترکیه طی ماه های فوریه و مارس حدود ۲۰ هزار نیرو شامل نظامیان ترکیه ای و شبه نظامیان عرب وابسته به این کشور (که در عملیات شاخه زیتون و چشمه صلح شرکت کرده بودند) کرده است. علاوه بر این طبق گفته این مرکز، به تاسیس بیش از ۵۰ پایگاه نظامی و انتقال حدود ۷ هزار ادوات سنگین نظامی در استان ادلب مبادرت کرده و به همین بهانه پدافند هوایی MIM-23 Hawk را نیز در جنوب شهر ادلب نصب کرده است.

تلاش ترکیه برای افزایش حضور و نفوذ نظامی – امنیتی خود در ادلب صرف نظر از اینکه زمینه را برای تقویت شبه نظامیان و گروه های نظامی وابسته به ترکیه (با هویت اخوانی) همچون ارتش ملی (SNA)، جبهه ملی آزادسازی فراهم می کند، این امکان را در اختیار ترکیه قرار می دهد تا در پرتو آن یک واحد نظامی یکپارچه و متحد را با مشارکت ارتش ملی و جبهه ملی در استان ادلب با هدف مقابله حداکثری با هر گونه حمله آفندی ارتش سوریه به این استان در آینده تاسیس کند. این احتمال وجود دارد در پرتو شکل گیری یک واحد نظامی یکپارچه در استان ادلب زمینه برای ایجاد شکاف و انفکاک در صفوف هیات تحریر الشام در بلند مدت و پیوستن گروه هایی از آن به واحد نظامی جدید فراهم گردد. 

از سوی دیگر، گروه تروریستی تحریر الشام نیز همزمان با افزایش و تقویت حضور نظامی ترکیه و گروه های وابسته به آن، اقدام به تشکیل تیپ های نظامی جدید و تغییراتی در سطح فرماندهان صف اول و دوم خود کرد. این اقدامات تحریر الشام بیشتر در راستای عرض‌اندام و بازآرایی قوای خود در برابر حملات آفندی ارتش سوریه در آینده و همچنین توازن بخشی دوباره و قدرت‌نمایی در برابر گروه های نظامی وابسته به ترکیه که اخیرا حضور نظامی خود را با اتکا به بازیگری ترکیه در این منطقه تقویت کرده اند، تعریف می شود.

به طور کلی باید گفت، استان ادلب از زمان اشغال تا به امروز صحنه درگیری و کشمکش میان گروه های تروریستی فعال در آن بوده است و این درگیری ها بیش از هر چیزی متاثر از اختلاف  این گروه ها در هویت، ماهیت و وابستگی خارجی و از طرف دیگر قدرت نمایی در برابر دیگر گروه ها بوده است. در واقع، اختلاف این گروه ها در گفتمان و همچنین تلاش هر یک از آنها برای تبدیل شدن به بازیگر غالب در استان ادلب زمینه ساز بروز اختلافات و درگیری ها میان این گروه ها بوده است و وابستگی خارجی آنها به طرف های منطقه ای نیز به این مساله دامن زده است.
مرجع : تحولات جهان اسلام
کد مطلب : ۸۶۵۷۶۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما