تحولاتی که از زمان قتل وحشیانه «جرج فلوید» به دست یک افسر پلیس نژادپرست در ایالاتمتحده آمریکا در حال رخ دادن است، حقایق و واقعیتهای بسیاری را درباره این کشور روشن و آشکار ساخته است. اگر چه آمریکا همواره با مسائل و بحرانهای نژادپرستی روبهرو بوده است و قتل سیاهپوستان و اعتراضات مربوط به آن کم نبوده است اما اعتراضات اخیرا و سرکوب شدید آن به دست پلیس و نیروهای امنیتی، شرایط زمانی، نحوه مدیریت بحران در سطح فدرال و ایالتی و اظهارات و مواضع دونالد ترامپ آن را شدیدا از موارد قبلی متفاوت کرده است که مستلزم بررسی و موشکافی بیشتر و عمیقتر است.
*** 1- از همان آغاز اعتراضات، انتشار تصاویر و ویدئوهای مختلف از تجمعات و برخورد خشن پلیس با شهروندان آمریکایی که بحق به نحوه کشته شدن یک هموطنشان معترض بودند، رویکرد دولت در چگونگی مواجهه با اعتراضات را مشخص کرد؛ سرکوب! درحالی که دولت آمریکا میتوانست با اتخاذ مواضعی محکم علیه نژادپرستی و محکوم کردن قتل جرج فلوید در طرف معترضان بایستد اما ماهیت نژادپرستانه دولتها در آمریکا بویژه در دوران ترامپ و اتخاذ سیاست مشت آهنین در برابر معترضان، باعث وقوع شدیدترین اعتراضات ضدحکومتی طی سالهای گذشته در ایالات متحده شد. حتی در دوره باراک اوباما که خود از آمریکاییهای آفریقاییتبار است، سلطه رگههای نژادپرستی در بدنه دولت آمریکا مشهود بود. نمونه آن قتل «مایکل براون» نوجوان 18 ساله در فرگوسن به دست یک افسر سفیدپوست که موجب شعلهور شدن آتش اعتراضات در سراسر آمریکا طی سال 2014 شد و ماهها به طول انجامید. هرچند رفتار نیروهای امنیتی با معترضان در خلال بحران فرگوسن نیز دستکمی از سرکوب معترضان در دولت ترامپ نداشت اما در هر صورت مواضع اوباما به تندی مواضع ترامپ نبود و اوباما حداقل تلاش کرد در مقابل معترضان جبههگیری نکند. 2- ترامپ با شروع اعتراضات، رویکرد سفت و سختی علیه معترضان مسالمتجو اتخاذ و صراحتا تاکید کرد اگر اعتراضات خاموش نشود، هزاران نفر را بازداشت و آنها را سرکوب خواهد کرد.
این اظهارات نهتنها باعث فروکش کردن اعتراضات نشد، بلکه در روزهای بعد آتش خشم معترضان را شعلهورتر کرد. به دنبال تشدید اعتراضات که به ورودی کاخ سفید نیز کشید و باعث قایم شدن رئیسجمهور ناقصالعقل آمریکا در زیرزمین کاخ سفید شد، وی زبان خود را تندتر کرد و با انتقاد شدید از برخی فرمانداران آمریکایی گفت در صورت کمکاری ایالتها، رسما ارتش آمریکا را برای مقابله با معترضان وارد عمل خواهد کرد. این اظهارات بهسرعت اختلافات میان مقامات آمریکا درباره چگونگی برخورد با اعتراضات را دامن زد و از سوی دیگر باعث تشدید اختلافات میان دولت فدرال با دولتهای محلی ایالتی شد. بسیاری از فرمانداران تاکید کردند ترامپ بدون اجازه دولتهای ایالتی حق ندارد ارتش یا گارد ملی را در خیابانهای شهرها مستقر کند. «جی رابرت پریتزکر»، فرماندار ایالت ایلینوی در واکنش به تهدیدهای ترامپ صراحتا با آن مخالفت کرد و گفت بر این باور نیست که دولت فدرال بتواند نیروهای نظامی را بدون اجازه فرمانداران به این ایالتها بفرستد. از سوی دیگر شبکه سیانان نیز از مخالفت مقامات پنتاگون با تصمیم ترامپ برای استقرار نظامیان ارتش در خیابانها خبر داد. این شبکه آمریکایی به نقل از چند مقام پنتاگون گزارش داد وزارت دفاع آمریکا درباره استقرار ارتش نگرانیهای زیادی دارد و موافق چنین اقدامی نیست.
«مارک اسپر»، وزیر دفاع آمریکا نیز پس از آن گفت با توسل به قانون موسوم به «قانون خیزش ۱۸۰۷» برای استقرار ارتش و خاموش کردن اعتراضات مخالف است؛ اظهاراتی که زمزمههای اخراج اسپر از وزارت دفاع آمریکا را نیز دامن زد. 3- اما بحران اعتراضات اخیر در آمریکا در نظام بینالمللی نیز بازتاب داشت و واکنشهای بسیار زیادی را برانگیخت. دلیل آن هم شرایط ویژه و شوآفی است که آمریکا برای خود درست کرده است. بسیاری از همپیمانان آمریکا که این کشور را در زمینه ادعاهای حقوق بشری الگو و آرمان خود میپندارند با شرایط بسیار سختی مواجه شدند چرا که اعتراضاتی اینچنین با مقیاسی بسیار کمتر در دیگر نقاط جهان، سریعا با واکنش آمریکا و متحدانش مواجه میشود. بسیاری از این کشورها همچنان در قبال سرکوب این اعتراضها سکوت کردهاند ولی بعضی از آنها از جمله آلمان و انگلیس هرچند دیر و ملایم اما سرانجام مجبور شدند در ظاهر کشته شدن وحشیانه جرج فلوید و همچنین سرکوب معترضان به دست پلیس آمریکا را محکوم کنند.
در میان غربپرستان و آمریکادوستان داخلی نیز وضع همین بود. کشوری که سرزمین آمال و رویاهای آنهاست و فریادهای حقوق بشری دولتمردان آن گوش فلک را کر کرده است، اکنون بدتر از هر کشور دیگری به اعتراضات مسالمتآمیز شهروندان خود پاسخ میدهد؛ آنها را میکشد، تهدید میکند، بگیر و ببند راه میاندازد، با خبرنگاران به بدترین شکل ممکن رفتار میکند و از شفافسازی و پاسخ به خواستهها و مطالبات معترضان طفره میرود؛ هر چند غربپرستان در رسانههایشان باز هم سعی در سانسور رخدادهای این روزهای ایالاتمتحده به سود ترامپ کردند و خدمتشان به اربابشان را رها نکردند! سرکوب اعتراضات اخیر در ایالاتمتحده نشان داد دولتمردان آمریکا در پشت شعارهای زیبای حقوق بشری، آزادی بیان و حقوق شهروندی در سرزمین آزادی(!) چه مشت آهنینی پنهان کردهاند که به وقت نیاز در استفاده از آن هیچ ترس و نگرانیای ندارند. 4- مشابه رفتار سبعانه و وحشیانه دولت آمریکا با شهروندانش، دهههاست در سیاست خارجی آن کشور نیز ساری و جاری است. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی پیش از این بارها درباره «دستکش مخملی و دست چدنی» آمریکا هشدار داده بودند. حضرت معظمله پیش از آغاز مذاکرات با آمریکا در زمینه پرونده هستهای ایران درباره دست چدنی آمریکا هشدار داده بودند که بعدها با روی کار آمدن ترامپ و زدن زیر میز برجام، این دست چدنی هویدا شد.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در سخنرانی اخیرشان در سیویکمین سالگرد ارتحال امام (ره)، رفتار آمریکا با شهروندانش را به رفتار این کشور با دیگر کشورهای جهان تشبیه کردند. ایشان گفتند: «زانو زدن پلیس روی گردن یک سیاهپوست و فشار دادن آن تا جان باختن شخص و تماشای این صحنه از طرف چند پلیس دیگر، چیز جدیدی نیست بلکه همان اخلاق و طبیعت حکومت آمریکاست که قبلا نیز با بسیاری از کشورهای دنیا کردهاند». این نکته مهم از چشم خبرگزاریهای دنیا نیز پنهان نماند.
خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در این باره نوشت: در بحبوحه قتل جرج فلوید، آیتالله خامنهای رهبر عالی ایران به سیاستهای دوگانه واشنگتن در موضوع حقوق بشر حمله و ادعاهای حقوق بشری آمریکا را رد کرد. خبرگزاری تاس روسیه نیز با برجسته کردن همین بخش از سخنرانی رهبر بزرگوار انقلاب نوشت: رهبر عالی ایران سرکوب مردم آمریکا به دست نیروهای دولتی این کشور را مشابه سیاست واشنگتن در قبال کشورهای دیگر جهان خواند.
آمریکا در سیاست خارجی 2 ابزار مهم دارد. نیروی نظامی که نتایج آن را در ویتنام، افغانستان، عراق و... مشاهده کردهایم و سیاست مذاکره که آن نیز دستکمی از نظامیگری این کشور ندارد. در زیر دستکشهای مخملین و پشت لبخندهای مذاکرهکنندگان آمریکایی همواره یک دست چدنی و سرکوبگر وجود دارد که ماهیت واقعی رژیم ایالاتمتحده را نشان میدهد.