مفاهيمي همچون «امت اسلامي» در طول حيات سياسي خود از ابتداي شكلگيري در صدر اسلام تاكنون تحولات جغرافيايي فراواني به خود ديدهاند. نظريه امت در صدر اسلام ابتدا همه قبايل و اقوامي را دربرميگرفت كه در شهر مكه گرد آمده بودند (اعم از مسيحي و مسلمان و يهودي). اما اين مفهوم بعد از هجرت رسول اعظم از مكه به مدينه، فقط شامل مسلمانان مكه و مدينه ميشد و غيرمسلمانان را شامل نميشد. به بيان برخي انديشمندان اسلامي، امت به مجموعهاي از انسانها اطلاق ميشود كه هدف و مقصدي واحد آنان را گرد هم جمع كرده باشد. مرز ميان امتها مرزهاي عقيدتي است. همه آنان كه بر محور توحيد و نبوت و معاد متمركز شدهاند، امت واحده اسلامي را تشكيل ميدهند و از نظر اسلام، امت مهمترين ملاك تقسيمبندي جوامع بشري است. وقتي سخن از عقيده در مرزبندي كشورها و ملتها به ميان ميآيد، لاجرم توجهات به سمت دارالكفر و دارالاسلام نيز جلب ميشود. لذا جهتگيري اصلي اين يادداشت، تبيين مفاهيم امت اسلامي و امتگرايي، دارالاسلام و دارالكفر و تبيين عدم اصالت مرز در سياست خارجي دول اسلامي ميباشد. پس از بعثت پيامبر اكرم (ص) دين مبين اسلام ابتدا جزيرهالعرب و سپس در دورههاى بعدى با فتوحات، مناطق زيادى از جهان را دربرگرفت و حكومتهاى اسلامى در بسيارى از اين مناطق تشكيل شد؛ اما به مرور بخشهايى از آن، به دليل عدم وحدت مسلمانان و بىلياقتى حاكمان، به دست استعمارگران افتاد. نمونه بارز آن امپراتورى عثمانى بود كه تجزيه شد و هر قسمتى از آن تحت سيطره يك قدرت استعمارى قرار گرفت. آرمان اسلام حاكميت دين و شريعت اسلام بر جامعه بشرى و تشكيل «امه واحده» است و خداوند هم تشكيل حكومت صالحان را در زمين وعده داده است. اما وضعيتى كه بر جهان بشرى حاكم است، وضعيتى نيست كه مطلوب اسلام باشد؛ با اين همه اسلام با توجه به واقعيات موجود، تا زمانى كه زمينه براى تحقق آن آرمان نهايى فراهم نشده است، وضعيت موجود در جهان را مىپذيرد و براى اينكه نوعى انسجام به مسلمانان بدهد، مسئله «دارالاسلام» و وجوب حفظ و دفاع از آن را مطرح ميكند. آنچه درباره تقسيم جهان به «دارالاسلام» و «دارالكفر» و احكام و آثار ويژه آن دو و نيز مسائل مرزها مطرح شده، همه بحث درباره وضعيتى است كه بر جهان بشرى حاكم شده است، بىآنكه مطلوب نظر اسلام باشد؛ چراكه با توجه به اصل خاتميت و ويژگى همگانى بودن اسلام، آرمان نهايى اسلام حاكميت دين و شريعت حق بر جامعه بشرى، و تشكيل امت واحد در جامعه انسانى است و اين آرمان آن گاه تحقق مىيابد كه نه تنها مرزهاى ساختگى و سياسى از ميان ملتهاى مسلمان برداشته شوند، بلكه همه خانواده بشرى با پذيرفتن دينى يگانه و تسليم در برابر آيين توحيد، كشور و امتى يگانه تشكيل دهند. در ادامه اين نوشتار به بيان و تبيين مفاهيم دارالاسلام و دارالكفر و امت و امتگرايي در سياست خارجي ميپردازيم.
دارالاسلام
دارالاسلام، به جايي گفته ميشود كه شريعت اسلامي در آن پياده ميشود و حاكمي مسلمان بر آن حكمراني ميكند و مردم آن را مسلمانان و غيرمسلمانان تشكيل ميدهند، ولي ساكنان غيرمسلمان آن، تحت شرايطي در برابر حكم اسلام تسليم هستند و حكومت اسلامي، از جان و مال آنان نگهداري ميكند و مقصود از غيرمسلمانان در اين جا اهل كتاب است. اين ديدگاه، تنها جريان داشتن و روان بودن احكام اسلامي را براي ساز آمدن دارالاسلام بر يك سرزمين كافي نميداند، بلكه پاي حكومت حاكم مسلمان را نيز به ميان ميكشد. در حقيقت، عناصر تشكيلدهنده دارالاسلام سه مورد است:
1- بيشتر جمعيت مسلمان باشد
2- به احكام و قانونهاي اسلامي، عمل شود
3- حكومت به دست مسلمانان باشد.
لازم به ذكر است كه تعيين محدوده جغرافيايى جهان اسلام به تعريف فقها از دارالاسلام بستگى دارد كه اقوال فقها در اينباره متفاوت است. عدهاى از فقها بر كثرت جمعيت مسلمانان و آزادى آنها در اقامه شعائر اسلامى تأكيد دارند و عدهاى ديگر مسئله حكومت و سيطره سياسى را مطرح مىكنند. اگر بخواهيم محدوده جغرافيايى جهان اسلام را به سرزمينهايى محدود كنيم كه تحت حكومت اسلامى باشند، در اين صورت، با مشكل جدى روبهرو خواهم شد؛ زيرا سرزمينهايى كه از تحت سيطره حكومت اسلامى خارج شده باشند، ديگر عنوان «دارالاسلام» بر آنها صدق نمىكند و حال آنكه سرزمينهايى از جهان اسلام تحت سيطره كفار هستند. مانند سرزمين فلسطين كه تحت سيطره غاصبان صهيونيستى است و جزو جداناشدنى از جهان اسلام مىباشد. همچنين يكي از مهمترين آثار تعريف و به رسميت شناختن دارالسلام وجوب حفظ دارالاسلام و دفاع از آن بر همه مسلمانان است. يعني اگر بخشى از دارالاسلام مورد هجوم دشمنان اسلام قرار گيرد، بر تمامى مسلمانان ـ در هر جايى كه باشند ـ واجب است كه از كيان اسلامى دفاع كنند، اين نكته مورد اتفاق همه فقهاى شيعه و سنى است. به عبارت ديگر دفاع از كشور و سرزمين اسلامي مليت و قوميت نميشناسد و در حصار مرزبنديهاي كنوني جهان نميگنجد. حمله به يك كشور اسلامي، به معناي حمله به دارالاسلام تلقي ميشود و همه بايد از آن دفاع كنند، خواه در محدوده سرزمين مورد منازعه باشند. پس در دفاع از دارالاسلام، مرزبنديهاي كنوني معنا ندارد.
دارالكفر
دارالكفر اصطلاحاً به آن بخش از كره زمين اطلاق ميگردد است كه هيچ يك از سه عامل فوق در آن وجود نداشته باشد، يعني نه اكثريت جمعيت آن را مسلمانان تشكيل بدهند و نه قوانين اسلام در آن حاكميت داشته و نافذ باشد و نه حاكم مسلمان باشد. همه كشورهاي غيراسلامي، هرچند از اين منظر، جزئي از دارالفكر محسوب ميشوند، اما از آن جا كه در قلمرو دارالكفر دولتهاي مستقلي وجود دارد كه هر يك مستقل از ديگري ميتواند با دولت اسلامي روابط دوستانه، خصمانه يا بيطرفانه داشته باشد، بنابراين دارالكفر خود به انواع مختلفي تقسيم ميشود و بر اساس اين تقسيم، رابطه دولت اسلامي با آنها تعيين ميگردد.
امتگرايي
مفهوم امت در ادبيات سياسي مسلمانان به عنوان واژهاي كليدي و راهبردي است كه از وفاداري ديني حكايت دارد. اين مفهوم كه ريشهاي تاريخي و خاستگاهي بومي در ميان مسلمانان دارد، به رغم تفاوتهاي فرقهاي، مذهبي، نژادي، قومي و قبيلهاي ايشان، در گستره جغرافياي مسلمانان، نيرويي جدي در صحنه سياسي است. بنابراين امت بر خلاف ملت لزوماً بر عناصري چون زبان و قوم و سرگذشت مشترك تاريخي تأكيد ندارند زيرا پديدهاي فراملي، فراقومي و فرادولتي است. امت گروه وسيعي از مردم را شامل ميشود كه تحت رهبري و هدايت مشترك قرار دارند و به سوي هدف و قبلهاي واحد در حركتاند. به بيان بهتر، عنصر اصلي آن، اشتراك در اعتقادات و مبادي بر آداب خاصي است.
بر اين اساس شكلگيري امت و كنش ابتنا يافته بر اساس آن، داراي محدوديتهاي جغرافيايي وستفاليايي نبوده و عمق فضايي آن با شاخص ايمان سنجيده ميشود و به لحاظ ارتباط افراد مسلمان، رابطه عبوديت در برابر خدا و اخوت نسبت به يكديگر به جاي تعصب و حميت جاهلي مينشيند.
امتگرايي در سياست خارجي
وحدت امت اسلامي هدفى حاكم بر روابط بين مسلمانان در جامعه اسلامى محسوب مىشود. اعتقاد به امت واحد بودن همه مسلمانان براى دولت اسلامى، از اصولى است كه آن دولت را در سياست خارجى از دولتهاى ملى ممتاز مىكند. امام خمينى (ره) مخاطب پيام اسلام را نوع بشر مىداند: «اسلام براى بشر آمده است، نه براى مسلمين و نه براى ايران... نهضت براى اسلام نمىتواند محصور باشد در يك كشور و نمىتواند محصور باشد در حتى كشورهاى اسلامى... با تمام وجود بايد تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم.» امام خميني همچنان امتگرايي اسلامي را بهعنوان هدفي غايي ميدانند. ايشان ميگويد: «ما براي دفاع از اسلام و ممالك اسلامي و استقلال ممالك اسلامي در هر حال مهيا هستيم. برنامه ما كه برنامه اسلام است، وحدت كلمه مسلمين است، اتحاد ممالك اسلامي است، برادري با جميع فرق مسلمين است در تمام نقاط عالم، همپيماني با تمام دول استعمارطلب.»
البته براي مرحله گذار و رسيدن به وضعيت مطلوب امت اسلامي، مرزهاي فيزيكي به رسميت شناخته شده است؛ چراكه در شرايط فعلي، مرزهاي طبيعي و جغرافيايي در معادلات جهاني حكومت ميكند و تمام روابط بينالمللي بر آن استوار است و نظم جهاني بر پايه اين مرزبندي شكل گرفته است. با نگاهي به سخنان و بيانات امام خميني (ره)، درمييابيم كه ايشان نه تنها با ملت و مليت بهعنوان يك واحد سياسي و اجتماعي، همانند ساير واحدهاي ديگر نظير قوم، قبيله، طايفه و... و بهعنوان يك سطح تحليل مخالفتي ندارند، بلكه آن را بهعنوان واقعيت موجود در جهان معاصر پذيرفته و به رسميت ميشناسد. ايشان برخي از عناصر سازنده يك ملت، نظير اختلاف نژاد و زبان را بهعنوان امري طبيعي و ضروري نظام آفرينش مورد تأييد قرار ميدهد. همچنين از نژادهاي مختلف، همچون «دندانههاي شانه» ياد ميكند كه هيچيك بر ديگري تفوق ندارند. ايشان وطن و زادگاه را محترم ميشمارد.
بنابراين نظريه اسلامي روابط بينالملل از يكسو آرماني تحت عنوان امت را مدنظر دارد، اما در عين حال با رويكردي واقعگرايانه تمايزات بينالملل را به رسميت ميشناسد. لذا امام خميني (ره) با استناد به كتاب و سنت، بر اهتمام به امور مسلمين تأكيد دارند: «خداي تبارك و تعالي براي مؤمنين كه در خدمت اسلام هستند، دو خاصيت نقل ميفرمايد: يكي اينكه بين خودشان محيط محبت است: رحماء بينهم؛ با هم دوست هستند؛ رحيم هستند؛ همه به ديگري محبت دارند. ديگر آنكه در مقابل غير اشداء (محمد رسولالله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم، سوره فتح، آيه 29) در مقابل كفار و در مقابل اجانب شديد هستند. ميانجىگرى جهت حفظ يكپارچگى جوامع مسلمان برمبناي اين آيه كه انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بين اخويكم واتقوا الله لعلكم ترحمون؛ مؤمنان برادر همديگرند. پس بين دو برادر ديگر خود صلح و آشتى برقرار كنيد. (حجرات، آيه 10) در كنار تفاهمات سياسي، ديپلماسي چندجانبه و تأكيد بر منافع مشترك و مباني همسان ديني ميتواند از جمله راهكارهاي سياسي تقويت رابطه مسلمانان باشد. چنانچه امام خميني (ره) خطاب به كارگزاران نظام ميفرمايند: «كوشش داشته باشيد در بهتر كردن روابط با كشورهاى اسلامى و در بيدار كردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد كنيد.»
در جهان امروز با ديدِ واقعگرايانه مىتوان به جاى وحدت نهايى، اتحاد و همكارى ملل مسلمان را در سرلوحه اهداف سياست خارجى دولت اسلامى قرار داد. همگرايى مرتبه پايينتر اتحاد دولتها و ملتها محسوب مىشود. امام خمينى مىگويد: «من بهصراحت اعلام ميكنم كه جمهوري اسلامي ايران با تمام وجود براي احياي هويت اسلامي مسلمانان در سراسر جهان سرمايهگذاري ميكند و دليلي هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروي از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوي جاهطلبي و فزونطلبي صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد... و كشور ايران بهعنوان يك دژ نظامي و آسيبناپذير سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مباني عقيدتي و تربيتي اسلام و همچنين به اصول و روشهاي مبارزه عليه نظامهاي كفر و شرك آشنا ميسازد. » نهايتاً امام خميني (ره) در وصيتنامه سياسي- الهي خود، در اينباره خطاب به مسلمانان جهان ميفرمايند: «شما اي مستضعفان جهان و اي كشورهاي اسلامي و مسلمانان جهان، بهسوي يك دولت اسلامي با جمهوريهاي آزاد و مستقل به پيش برويد.»
* كارشناس ارشد ديپلماسي
منابع:
1- خاني، حسين، امتگرايي در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران؛ تطبيق دكترينهاي «ام القرا» و «تعامل فزاينده»، 1393، فصلنامه پژوهشهاي راهبردي سياست، سال دوم، شماره 8، بهار.
2- شريعتي، علي، « امت، امامت» در مجموعه آثار، 1368، هامون، تهران.
3- زارعي، بهادر، « تحليل تئوري امت در قلمرو جغرافياي سياسي اسلام»1390، فصلنامه سياست، مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي، دوره 41، شماره 3، پاييز.
4- عبدالله مرادي، آرمانگرايي واقعبينانه در سياست خارجي امام خميني (ره)، تارنماي انديشكده برهان، كد مطلب: 7261، تاريخ: 17/۳/۱۳۹۳.
5- علامه طباطبايي، الميزان، ج۴، ص۲۱۲و ۲۱۳، ترجمه موسوي همداني، نشر فرهنگي رجا، تهران.
6- محمدتقى مصباح، «ولىفقيه در خارج از مرزها»، فصلنامه حكومت اسلامى، سال اول، شماره اول (پاييز 1375)، ص 85.
7- عباسعلى عميد زنجانى، فقه سياسى، چ دوم، تهران، اميركبير، 1373، ج 3.