سعدالله زارعی کارشناس مسائل غرب آسیا درباره چشم انداز جنگ یمن و دیدگاه ائتلاف سعودی نسبت به برقراری صلح در این منطقه، اظهارداشت: اگر متجاوزان به یمن برای برقراری صلح در این سرزمین جدی بودند، در زمانی که فرستاده ویژه سازمان ملل متحد در امور یمن در منطقه غرب آسیا مشغول گفتگو و میانجیگری برای حل بحران در این منطقه بود، حملاتشان را به مردم یمن تشدید نمیکردند. در واقع فرآیند سیاسی جدای از فرآیند نظامی است و فرآیند سیاسی بیشتر یک حالت تبلیغاتی است برای اینکه سعودیها وانمود کنند که طرفدار پایان جنگ هستند و این انصارالله است که مخالفت میکند.
وی در ادامه با بیان اینکه احتمال کاهش درگیریها نظامی در یمن بسیار کم میباشد، تشریح کرد: در صحنه نظامی سعودیها و اماراتیها کماکان یمن را بمباران میکنند و عربستان هیچ وقت دنبال صلح نبوده و همچنان به دنبال تحمیل اصولی میباشد که در آغاز تجاوز به یمن داشته و تغییری نکرده است.
تحلیلگر ارشد مسائل غرب آسیا در ادامه تشریح وضعیت جنگ یمن افزود: عربستان به دنبال این است که انصارالله قدرت نظامی نداشته و تبدیل به یک حزب سیاسی شود و حکومت صنعا در اختیار طیف آقای منصور هادی یا افرادی دیگری که به نوعی وابستگی به عربستان و امارات دارند، باشد. این موضوع همچنان پابرجاست و دلیل به نتیجه نرسیدن گفتگوها مبنی بر توافق و پایان جنگ همه تحت شعاع این مسئله قرار دارد و لذا بعید به نظر میرسد که در زمان یکی دو سال آینده شاهد یک چشم انداز صلحی در این سرزمین باشیم.
زارعی با تاکید بر اینکه قدرت عربستان در یمن کاهش یافته و عمدتاً این اماراتیها هستند که در این منطقه قدرت را بدست گرفتهاند، توضیح داد: اکنون دولت منصور هادی از عدن رانده شده و یک دولت در تبعید است و عمده وزرای او در ریاض هستند و عدن در اختیار نیروهای وابسته به امارات یعنی شورای جنوب است. در حال حاضر اماراتیها در یمن تعیین کنندهتر هستند چراکه نیروهای منسجمتری دارند و عدن در اختیارشان میباشد و در منطقه غرب یمن یعنی سواحل دریای سرخ عمدتاً نیروهای وابسته به امارات هستند و به نظر میآید اماراتیها دست برتر را در مقایسه با سعودی ها دارند.
آمریکاییها بن سلمان را عملاً حاکم عربستان کردند
وی با بیان اینکه عربستان مثل گذشته به دنبال تنش در منطقه است و این وضعیت ادامه پیدا میکند، تصریح کرد: دلیل به قدرت رسیدن بن سلمان در سالهای اخیر، آمریکاییها هستند. بن سلمان نه سابقه آنچنانی در سیاست دارد و نه محبوبیتی در کشور عربستان و حتی خاندان سعودی دارد. بن سلمان در بین دولت های عربی منطقه مانند کویت، عمان و قطر هم محبوبیتی ندارد ولی این آمریکاییها هستند که بر اساس فرمولی بن سلمان را عملاً حاکم عربستان کردند و میخواهند که در منطقه سیاستهای آنها را اجرایی کند و طبیعتا به دنبال کسی هستند که برای یک دوره طولانی بتواند شرایط تثبیت شده را به نفع آمریکا در عربستان و منطقه ایجاد کند.
کارشناس مسائل غرب آسیا در ادامه درباره آینده حکومت آل سعود، گفت: در حقیقت پادشاه کنونی عربستان بن سلمان است نه پدرش. حداقل از دوسال گذشته اختیارات او افزایش یافته و سیاستگذاریها، جابجاییها، عزل و نصبها و بازداشت شاهزادهها و شخصیت های سعودی همه تحت مدیریت محمد بن سلمان انجام شده است. البته اصلاحات و تغییراتی را هم که او در این مدت در حوزه اجتماعی انجام داده آنقدر عمیق نیست که تعیین کننده شرایط در عربستان باشد، بنابراین نباید در انتظار یک سلسله تغییرات عمده در عربستان بود.
زارعی در پایان با اشاره به اختلاف در میان خاندان سعودی بر سر ولیعهدی محمد بن سلمان خاطرنشان کرد: به طور طبیعی در خاندان سعودی ولیعهد جانشین پادشاه است و علاوه بر این پست وزارت دفاع، گارد پادشاهی و دستگاه امنیتی همه در اختیار بنسلمان است، بنابراین مخالفان بن سلمان در داخل خاندان سعودی، قدرت رویای با وی را ندارند و به همین دلیل درگیری به این معنا که درگیری نظامی بین خاندان سعودی اتفاق بیافتد خیلی بعید به نظر میرسد، این درگیریها بیشتر در حوزه سیاسی و در حد بگومگوهای سیاسی خواهد بود و در صورتی که محمد بن سلمان بر تخت پادشاهی تکیه زند، مخالفان او در خاندان سلطنتی مجبورند با وی همراهی کنند. احتمالا بن سلمان در سالهای اولیه حکومت خود در جهت سر و سامان دادن به خاندان و سیستم حکومتی حرکت کند و پس از تثبیت قدرت، تندروی هایش را آغاز کند.