۰
دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۵

داستان سقوط مجسمه‌ها / وقتی قوانین آمریکا می‌خواهد نژادپرستی زنده بماند

داستان سقوط مجسمه‌ها / وقتی قوانین آمریکا می‌خواهد نژادپرستی زنده بماند
«معترضان، مجسمه یکی از رهبران کنفدراسیون را سرنگون کردند»؛ از شروع اعتراضات گسترده مردم آمریکا علیه نژادپرستی سیستماتیک در این کشور، این جمله تبدیل به پای ثابت خبرها شده است. در دو ماه گذشته مجسمه‌های زیادی در سرتاسر آمریکا پایین کشیده شدند یا مقامات محلی مجبور شدند آن‌ها را بردارند. این جنبش خیلی زود از مرزهای آمریکا فراتر رفت و در کشورهای دیگری مثل انگلیس، بلژیک، نیوزلند، هند و آفریقای جنوبی نیز مجسمه شخصیت‌های معروف به نژادپرستی، پایین کشیده شدند. اما داستان این مجسمه‌ها چیست و چرا حذف آن‌ها تبدیل به یک حرکت جدی در جنبش ضدنژادپرستی شده است؟

ماجرای «کنفدراسیون» چه بود؟
داستان به جنگ‌های داخلی آمریکا بر می‌گردد. زمانی که ۱۱ ایالت جنوبی با هم متحد شدند و در سال ۱۸۶۱ با اعلام استقلال از ایالات متحده، خود را «کنفدراسیون آمریکا» نامیدند. یکی از مهم‌ترین اصول این کنفدراسیونِ تازه‌تأسیس، مخالفت با لغو برده‌داری بود؛ اتفاقی که در ایالت‌های شمالی در حال وقوع بود و طی آن تغییراتی برای پایان برده‌داری آغاز شده بود. در واقع رهبران کنفدراسیون با این اتحاد، مخالفت خود را با سیاست‌های جدیدی اعلام کردند که یکی از آن‌ها ارزش قائل شدن برای سیاهپوستان بود. این موضوع منجر به چهار سال جنگ داخلی در آمریکا شد که در نهایت با شکست کنفدراسیون، در سال ۱۸۶۵ پایان یافت.

نژادپرستی که هیچ‌گاه متوقف نشد
در حین این جنگ و در تابستان ۱۸۶۴ حدود چهارصد هزار امضا در درخواست از کنگره برای پایان دادن به بردگی جمع‌آوری و فرستاده شد که تا قبل از آن در تاریخ ایالات متحده سابقه نداشت. آن سال، مجلس سنا متمم سیزدهم قانون اساسی را تصویب کرد که پایان بردگی را اعلام می‌کرد. اما با وجود شکست ایالت‌های کنفدراسیون در جنگ داخلی، آن‌ها همچنان از قبول سیاهپوستان به‌عنوان شهروندان عادی سر باز می‌زدند و در میان حاکمان نیز حمایت می‌شدند.

بعد از پایان جنگ، «اندرو جانسون» رییس‌جمهور ایالات متحده لوایحی را که برای کمک به سیاهان ارائه می‌شد را وتو می‌کرد؛ او به ایالات جنوبی اجازه داد بدون اینکه برای سیاهپوستان حقوق مساوی تضمین کنند، به اتحادیه‌ ایالات متحده بازگردند. در همین دوره ایالت‌های جنوبی (کنفدراسیون سابق) «قانون‌نامه‌های سیاهان» را به تصویب رساندند که بردگان آزاد شده را به رعیت‌هایی تبدیل می‌کرد که به کار در مزارع ادامه می‌دادند.

سال‌های بعد و با سرکار آمدن افراد دیگری به‌عنوان رییس‌جمهور، متمم‌های قانون اساسی تصویب شد، قوانینی برای برابری نژادی به تصویب رسید و مردان سیاه‌پوست به مقامات رسمی منصوب شدند. اما اقلیت حاکم سفیدپوست در ایالات جنوبی از قدرت اقتصادی خود برای تشکیل گروه‌های ارعاب و وحشت (تروریستی) و خصوصاً «کوکلوس‌کلان» علیه سیاه‌پوستان استفاده کرد. خشونت و تعدی در اواخر دههٔ ۱۸۶۰ و وایل دههٔ ۱۸۷۰ شدت گرفت و کوکلوس‌کلان‌ها اقدام به هجوم، شکنجه و مُثله کردن، کتک زدن، دار زدن و در آتش سوزاندن سیاهان به‌طور سازماندهی شده می‌کردند. تا سال ۱۹۰۰ همهٔ ایالات جنوبی در قانون اساسی جدیدشان و در احکام و مصوبات جدیدی، محرومیت سیاه‌پوستان از حق رأی دادن و همچنین تفکیک و جداسازی سیاهان از سفیدپوستان را به صورت قانونی مدون کرده بودند.

داستان مجسمه‌ها چه بود؟
بر اساس اعلام انجمن تاریخ آمریکا، اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و به‌ویژه در دوره «قوانین جیم کرو»، یادبودهای متعددی برای گرامیداشت کنفدراسیون برپا شدند. قوانین کرو، تبعیض نژادی را در ایالت‌های جنوبی آمریکا اعمال می‌کرد و توسط قانونگذاران عمدتا دموکرات با این هدف تصویب شد که دستاوردهای سیاسی و اقتصادی سیاهپوستان در دوران بازسازی را حذف کند؛ یعنی همان حقوقی که سیاهان بعد از جنگ‌های داخلی آمریکا برای تبدیل شدن به یک شهروند عادی به دست آورده بودند. قوانین جیم کرو تا سال ۱۹۶۵ برقرار بودند.

در طی این دوران ۱۵۰۰ نماد کنفدراسیون در نقاط مختلف آمریکا ایجاد شد؛ نه تنها مجسمه بلکه بزرگراه، مدرسه و پارک نیز به اسم رهبران کنفدراسیون نامگذاری شد. از این تعداد، ۷۱۶ مجسمه یا بنای یادبود بوده‌اند. مورخان می‌گویند هدف از برپایی اکثر این یادبودها و نمادها این نبود که یاد سربازان کشته‌شده در جنگ را گرامی بدارند؛ بلکه به صورت مشخص برای ارعاب سیاهان و با این هدف ساخته شده‌بودند که برتری سفیدپوستان را گوشزد کنند و آرمان‌ رهبران کنفدراسیون برای تحقق این برتری را ادامه دهند.

قانون، سد راه جنبش حذف مجسمه‌ها
در سال‌های اخیر تلاش‌هایی برای حذف این نمادها از فضاهای عمومی آمریکا انجام شده است. شاخص‌ترینش برمی‌گردد به اتفاقاتی که بعد از کشتار چارلزتون به وقوع پیوست. در سال ۲۰۱۵ یک نفر با حمله به کلیسای سیاه‌پوستان ۹ تن و از جمله کشیش این کلیسا را به قتل رساند. این واقعه منجر به جریانات ضدنژادپرستی شد که در نهایت در سال ۲۰۱۷ منجر به حذف یادبودهای کنفدراسیون از این شهر شد.

چند ماه بعد در ویرجیاینا نیز تصمیم گرفته شد مجسمه «روبرت ادوارد لی» یکی از رهبران شاخص کنفدراسیون از سطح شهر برداشته شود؛ سفیدپوست‌ها و نئونازی‌ها در مقابل این تصمیم صف‌آرایی کردند و سه نفر در جریان این‌ خشونت‌ها کشته شدند.

در ادامه، رویدادهای دیگری در سرتاسر ایالات متحده به‌وقوع پیوست. مثلا در بالتیمور، شهردار این شهر مجبور شد مجسمه یکی از رهبران کنفدراسیون را به‌خاطر حفظ امنیت شهر، شبانه بردارد. در فاصله زمانی سه سال بعد از تیراندازی کلیسای چارلتون، ۱۱۴ بنای یادبود کنفدراسیون از فضاهای عمومی جمع شد.

این موضوع باعث شد در چندین ایالت قوانینی برای ممنوع کردن حذف یا تغییر بناهای یادبود کنفدراسیون در مکان‌های عمومی تصویب شود و حذف این بناها عملا غیرقانونی شود. تلاش‌های زیادی که بعد از آن برای لغو کردن این قوانین انجام شد، به جایی نرسید.

نمادهایی که حتی برای سیاهان حق رأی قائل نیستند
بعد از قتل جورج فلوید و شروع اعتراضات گسترده مردم آمریکا علیه نژادپرستی، حذف نمادهای نژادپرستی به یکی از رکن‌های اصلی اعتراضات تبدیل شد. بر اساس لیست نیویورک تایمز، در بیشتر از ۳۰ شهر نماد یا مجسمه یادبود کنفدراسیون سرنگون یا برداشته شده است. معترضان به این خاطر حذف این نمادها را به‌صورت جدی پیگیری می‌کنند که معتقدند این‌ها به‌عنوان نماد برتری سفیدپوست‌ها، دولتی را گرامی می‌دارد که بنای تأسیس آن دائمی کردن برده‌داری بود و حضور این یادبودهای متعلق به کنفدراسیون در طول صدسال پس از شکست آن به این خاطر است که همچنان سیاهپوستان را بیگانگانی بداند که نباید حتی حق رأی داشته باشند.

این در حالی است که ترامپ، رییس‌جمهور آمریکا در انتقاد به حذف یادبودهای کنفدراسیون، آن‌ها را بخش مهمی از تاریخ و فرهنگ این کشور معرفی کرد. او سرنگونی مجسمه‌ رهبران کنفدراسیون را مایه ننگ آمریکا خواند.

حمایت تمام قد رییس‌جمهور آمریکا از نمادهای نژادپرستی
رئیس‌جمهور آمریکا یک دستور اجرایی برای حفاظت از مجسمه‌های آمریکا امضا کرد و هشدار داد که حبس‌های طولانی‌مدت در انتظار اقدامات غیرقانونی در نظر گرفته شده است. او در پیامی در توئیتر خود نوشت «بسیار غم‌انگیز است که ایالت‌ها اجازه می‌دهند باندهای سرگردان، آنارشسیت‌ها و غارتگران بدون آنکه بدانند دارند چکار می‌کنند مجسمه‌ها و یادگارهای دوران گذشته ما را تکه‌تکه کنند. بعضی از اینها آثار عظیم هنری هستند ولی همه‌شان، چه آنها که خوبند و چه آنها که بدند نماینده تاریخ و میراث ما هستند.»

سفیدپوست‌های افراطی به‌دنبال تلافی
گروه‌های رادیکال سفیدپوست نیز به دفاع از این یادبودها پرداختند. یک نمونه گروهی است تحت عنوان «پسران سربازان کنفدراسیون» که اعلام کرد بناهای گرامیداشت کنفدارسیون یک بخش مهم از تاریخ هستند و یکی از رهبران این گروه در نامه‌ای به رسانه‌ها نوشت که نفرت چپ‌گراها اجداد پرافتخار ما را نشانه گرفته است و می‌خواهند تاریخ ما را پاک کنند.
در سمت دیگر، برخی گروه‌های نژادپرست در آمریکا سعی کردند تلافی کنند و در یکی از مناطق نیویورک، مجسمه «فردریک داگلاس»، فعال سیاه‌پوست را در ۴ جولای که همزمان با سخنرانی مشهور او علیه نژادپرستی بود، متلاشی کردند. داگلاس یک فعال ضدبرده‌داری بود که سخنرانی مشهورش در سالگرد استقلال آمریکا در سال ۱۸۵۲ با این عنوان که «چهارم جولای برای برده چه معنایی دارد»، تاریخی شد. او در این سخنرانی گفته بود ایالات متحده آمریکا نمی‌تواند تعهدش به آزادی و استقلال را جشن بگیرد مادامی که به مردم سیاه‌پوست ستم می‌کند و آن‌ها را به بردگی می‌گیرد.

داستان به رهبران کنفدراسیون ختم نشد
در آمریکا روزهای آغازین اعتراضات، مردم مجسمه‌های یادبود سران کنفدراسیون و سربازان آن را مورد هدف قرار دادند. بعد از آنکه دامنه اعتراضات گسترده‌تر شد و شکل‌های دیگر نژادپرستی سیستماتیک را نیز در برگرفت، بسیاری از مجسمه‌های متعلق به «کریستف کلمب» را سرنگون کردند. اینجا دیگر تنها ستم گسترده علیه سیاه‌پوستان مطرح نبود و همه جنایت‌هایی که از آغاز شکل‌گیری ایالات متحده آمریکا علیه رنگین‌پوستان صورت گرفته بود، در خیزش علیه نژادپرستی مورد تمرکز قرار گرفت. کلمب در آزار بومیان آمریکایی مشارکت داشت و برخی رسیدن او به این سرزمین را شروع نسل‌کشی مردم بومی آمریکا می‌دانند.

مجسمه‌های «ژونیپرو سِرا» و «جوآن اونات» که متهم به بدرفتاری با بومیان بودند نیز متلاشی یا برداشته شدند. سردیس‌ها و مجسمه بسیاری دیگر از شخصیت‌هایی که گفته می‌شود با نژادپرستی مرتبط بوده‌اند، هدف معترضین قرار گرفته‌ یا از سطح شهر جمع شده‌اند.

گسترش خیزش ضدنمادها به نهادها و شرکت‌ها
موج حذف نمادها توسط معترضین، بالاخره مقامات رسمی را هم مجبور به همراهی کرد. در آلاباما قانونی که حذف یادبودهای تاریخی را ممنوع می‌کرد، توسط شهردار بیرمنگهام شکسته شد. او گفت اگر این بنای یادبود مربوط به کنفدراسیون حذف نمی‌شد، ناآرامی‌‌هایی به‌وجود می‌آمد که به‌اندازه جریمه حذف این بنا هزینه ایجاد می‌کرد. فرماندار کارولینای شمالی به‌خاطر امنیت عمومی، سه یادبود کنفدراسیون را از ساختمان قدیمی پارلمان این ایالت حذف کرد. ارتش آمریکا اعلام کرد که نام پایگاه‌های نظامی که به اسم قهرمانان کنفدراسیون هستند را عوض خواهد کرد. نیروی هوایی و دریایی آمریکا نمایش پرچم کنفدراسیون حتی به شکل برچسب روی سپر ماشین شخصی را در پایگاه‌های خود ممنوع کرد. در بین شرکت‌های تجاری نیز موجی راه افتاده برای اینکه محصولاتی که نشانی از کنفدراسیون دارند را دوباره برندسازی کنند.

در مقابل مقامات و نهادهای نظامی و یا شرکت‌هایی نیز اعلام کردند تحت هیچ‌شرایطی حاضر به حذف نمادها نیستند؛ از جمله موسسه نظامی ویرجینیا که رسما اعلام کرد بناهای یادبود و اسامی کنفدراسیون بخشی از تاریخ این شهر است و هیچ‌کدام را حذف نخواهد کرد.

جنگ علیه نمادهای نژادپرستی در فراتر از مرزهای آمریکا
در انگلیس، مجمسه افرادی سرنگون شد که در تجارت برده اقیانوس اطلس، استعمار بریتانیا و نژادپرستی دخیل بودند. در دانشگاه آکسفورد معترضان خواستار حذف مجسمه «سیسیل هودس» حاکم بریتانیایی در دوران استعمار آفریقای جنوبی شدند. هودس که صاحب معادن طلا و الماس در آن کشور بود، سیاه‌پوستان زیادی را در شرایطی ظالمانه به کار اجباری در معادن وامی‌داشت. در خود آفریقای جنوبی نیز سر یک مجسمه متعلق به هودس جدا شد و مجسمه آخرین رییس استعمارگران در این کشور سرنگون شد. در بلژیک، تندیس پادشاه لوپولد دوم به‌خاطر نقش عمده‌اش در استعمار کنگو پایین کشیده شد؛ استعماری که طی آن حدود ۱۰ میلیون نفر جان خود را از دست دادند. در نیوزلند مجسمه افسر ارتش بریتانیا که در دهه ۱۸۶۰ بومیان مائوری را در این کشور قتل‌عام کرده بود، از جلوی شورای شهر همیلتون برداشته شد.

حالا دیگر حذف نمادها و مجسمه‌ها به‌ویژه یادبودهای کنفدراسیون در آمریکا، به یکی از ارکان مبارزه علیه تبعیض نژادی تبدیل شده و بسیار فراتر از سرنگونی چند تاجر برده است؛ این جنبش هدفش مبارزه با نژادپرستی ریشه‌داری است که حتی با و جود شعارهای پرزرق و برقی که در این کشور در خصوص برابری و آزادی داده می‎شود، در باطن تاروپود آمریکا تنیده شده و هر چندوقت یک‌بار با جنایت‌هایی مثل قتل جورج فلوید به نمایش همگانی گذاشته می‌شود.
مرجع : باشگاه خبرنگاران
کد مطلب : ۸۷۹۳۵۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما