۰
سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۰

کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه» راهبردی برای مقابله با فشارآمریکا

کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه» راهبردی برای مقابله با فشارآمریکا
ایالات متحده آمریکا همواره در جهت پیشبرد سیاست های خاورمیانه ای خود سعی می کند کشورها و جریانات ناهمسو با خود را از طرق مختلف به ویژه از طریق فشار و تحریم های اقتصادی مجازات کند. در این راستا کشورهایی مانند ایران، سوریه و لبنان در خاورمیانه و کشورهای دیگری مانند چین، روسیه، ونزوئلا و... در سایر نقاط جهان را مورد فشار سیاسی و تحریم های گسترده اقتصادی خود قرار داده است.
 
از این رو می بینیم ایران را با سیاست فشار حداکثری، سوریه را با تحریم «اقدام قیصر» و لبنان را با تحریم های سنگین ارزی مورد ترور اقتصادی قرار می دهد. همچنین اهمیت این موضوع زمانی دو چندان می شود که این کشورها از حلقه های حیاتی محور مقاومت محسوب می شوند. از این منظر اعضای محور مقاومت باید با استفاده حداکثری از پتانسیل ها و ظرفیت های سیاسی، اقتصادی و امنیتی اولا خود را در قبال قدرت های سلطه طلب مانند ایالات متحده آمریکا و اسرائیل حفظ کنند و ثانیا همگرایی خود را هر چه بیشتر در شاخص های قدرت ساز افزایش داده و همواره به تولید و انباشت قدرت دست بزنند.
 
در این راستا کشورهای ایران، عراق، سوریه و لبنان با توجه به منافع مشترک سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، و وجود فشار بلوک «عبری- عربی- غربی» می توانند روند همگرایی خود را هر چه بیشتر تقویت کنند و از این طریق ضریب آسیب پذیری خود را کاهش دهند.
 
در واقع امروزه با توجه به اهمیت اقتصاد در هندسه جهانی قدرت می توان گفت بعد از پایان جنگ سرد اولین مولفه در تولید قدرت از شاخص نظامی به شاخص اقتصادی تغییر کردو امروزه اولین و یا مهمترین عنصر قدرت ساز کشورها شاخص قدرت اقتصادی است. از این رو کشورهای که استقلال سیاسی خود را در نظام بین الملل آنارشیستی موجود جستجو می کنند باید به این اصل مهم بیش از پیش توجه کنند.
 
در حقیقت افزایش قدرت اقتصادی قائل به افزایش تولید و تجارت خارجی است، که در امر تجارت خارجی موضوع ترانزیت جایگاه بسیار مهمی در رقابت پذیری و به صرفه بودن یا نبودن صادرات در میان کشورها دارد. همچنین در بحث ترانزیت، استفاده از خطوط ریلی به دلیل ایمنی بالا، هزینه پایین، سرعت مناسب و جابجای حجم بالایی از کالاها، یکی از مهمترین و بهترین راه های ترانزیتی است. از این رو ایران عراق و سوریه به دلیل منافع مشترک و اشتراکات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی می توانند همکاری های خود را به ویژه در حوزه ی اقتصادی هر چه بیشتر افزایش دهند.
 
اما ایران، عراق و سوریه در بحث تجارت خارجی دو مشکل اساسی دارند یکی بحث مبادلات بانکی و دیگری ترانزیت کالا است. در جهت سهولت در امر ترانزیت این کشورها می توانند با استفاده از دو مسیر ترانزیت ریلی یعنی محور غرب، کریدور «خسروی- خانقین- لاذقیه» و محور جنوب غربی، کریدور استراتژیک «خرمشهر- بصره –لاذقیه» روابط اقتصادی خود را هرچه بیشتر توسعه دهند.
 
هرچند که به نظر می رسد کریدور جنوب غربی زودتر از کریدور غرب آماده می شود، اما روند ساخت و تکمیل هر دو کرویدور باید هرچه سریعتر انجام شود، زیرا هر دو اینها در آینده نزدیک مورد نیاز خواهند بود. لذا با تکمیل خط ریلی «خرمشهر – بصره- لاذقیه» در وقع این کریدور این قابلیت را دارد که هزینه صادرات ایران به سوریه را تا سه برابر کاهش دهد و دسترسی ایران به دریای مدیترانه را تسهیل نموده و بندر امام خمینی در خلیج فارس را به بندر لاذقیه در دریای مدیترانه متصل کند.
 
البته کریدور محور غرب یعنی خط ریلی «خسروی- خانقین- لاذقیه» به دلیل کمبود اعتبارات با مشکل و سرعت بسیار کندی در سال های اخیر مواجه بوده است. اما خط ریلی «خرمشهر – بصره – لاذقیه» با توجه به یورش داعش در سال 2014 که دچار وقفه شد، به نظر می رسد در زمان کمتری نسبت به کریدور غرب قابلیت بهره برداری را داشته باشد.
 
از این رو با توجه به اینکه سوریه و عراق بازارهای خوبی برای ایران بوده و کالاهای ایرانی پتانسیل رقابت با کالاهای خارجی در این کشورها را دارند، با کاهش هر چه بیشتر هزینه ی ترانزیت می توان قدرت رقابت پذیری کالاهای ایرانی در مقایسه با سایر رقبا در این کشورها را افزایش داد.
 
بنابراین باتوجه به اینکه سوریه و عراق از اعضای محور مقاومت و دو متحد راهبردی ایران محسوب می شوند باید همگرایی بین این کشورها در ابعاد مختلف به ویژه از طریق پیوند اقتصادی هرچه بیشتر افزایش یابد. این دو کشور با داشتن بازار مصرفی بزرگ (به دلیل وجود خسارت ها و خرابی های ناشی از اقدامات گروه های تروریستی- تکفیری کارشناسان بازاری حدودا 500 میلیارد دلاری را تخمین می زنند) می تواند بخش زیادی از ظرفیت های داخلی ایران را در شرایط تحریم های گسترده و فشار های اقتصادی آمریکا فعال کرده و به تقویت چرخه ی اکونومیکی کشور کمک کند.
 
لذا کریدور ترانزیتی «خرمشهر- بصره -لاذقیه» می تواند هزینه جابجایی کالاهای ایران، عراق، سوریه و حتی با یک انشعاب ریلی، لبنان را تا حد قابل توجهی کاهش داده و سرعت دستیابی به بازارهای یکدیگر را تسریع کند. همچنین تجارت خارجی و میزان صادرات و واردات و همگرایی اقتصادی را بین این چهار کشور هرچه بیشتر افزایش دهد و این کشورها را در رفع نیازهای همدیگر کمک کرده و از نظر اقتصادی آنها را بیش از قبل به هم پیوند بزند.
 
در واقع با راه اندازی کریدور «خسروی- خانقین- لاذقیه» و کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه»، علاوه بر افزایش تولید، صادرات اقتصادی و رونق تجارت خارجی، موجب هدایت سرمایه گذاری داخلی و خارجی به دو استان مرزی کرمانشاه و خوزستان، این دو بخش کم تر توسعه یافته کشور شده و بخش غرب و جنوب غربی را هرچه بیشتر از نظر اقتصادی تقویت و پتانسیل های آن را فعال می کند.
 
اما از منظری دیگر با توجه به اینکه ایران برای صادرات به سوریه و لبنان اگر بخواهد از مسیر دریایی استفاده کند باید از باب المندب، دریای سرخ، کانال سوئز و دریای مدیترانه عبور کند تا به این دو کشور برسد، در واقع این موضوع هزینه دستیابی ایران به بازارهای سوریه و لبنان را بسیار افزایش داده و با کاهش سرعت انتقال کالا از مبدا به مقصد؛ قدرت رقابت پذیری ایران را کاهش می دهد.
 
بنابراین این کریدور علاوه بر عراق، سوریه و لبنان دستیابی ایران به بازارهای اروپا، شمال آفریقا و کشورهای دیگر منطقه مانند اردن را تسهیل می بخشد و علاوه بر گسترش نفوذ امنیتی خود در عراق، سوریه و لبنان، نفوذ اقتصادی خود را در این سه کشور که از بازوهای محور مقاومت محسوب می شوند افزایش می دهد، که این امر می تواند از نفوذ جدی اقتصادی رقبایی مانند آمریکا و ترکیه در این کشورها بکاهد.
 
همچنین با تقویت بنیه ی اقتصادی محور مقاومت، آمریکا، اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای غربی و عربی که به دنبال ساقط کردن حکومت سوریه با تغییر استراتژی از جنگ داخلی با استفاده از جریانات تروریستی به استراتژی جنگ اقتصادی هستند را ناکام گذارد. یعنی عملا با تقویت قدرت اقتصادی محور مقاومت از نارضایتی های اقتصادی مردم در این کشورها کاسته شده و ایران می تواند از طریق نفوذ اقتصادی خود در عراق، لبنان و سوریه نفوذ خود در جهان عرب را گسترش داده و با حضور خود در کنار سرزمین های اشغالی، ایالات متحده و اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و تحرکات ضد امنیتی آن ها را دفع کند.
 
یکی از ضروریات دیگر حضور اقتصادی ایران در عراق، سوریه و لبنان به این دلیل است که ایالات متحده آمریکا می خواهد مشکل اقتصادی عراق و سوریه را به دلیل همکاری این دو کشور با ایران جلوه دهد و در لبنان نیز سعی دارد مسئولیت مشکلات اقتصادی این کشور را متوجه رویکرد ضد استکباری حزب الله کند.
 
لذا در اینجا ایران با توجه به پتانسیل ها و ظرفیت های اقتصادی خود می تواند اولا با افزایش صادرات، قدرت اقتصادی خود را هرچه بیشتر تقویت کند، ثانیا با افزایش صادرات خود به این کشورها نیازهای آنها را مرتفع سازد، ثالثا با تقویت قدرت اقتصادی دیگر اعضای محور مقاومت، ایالات متحده آمریکا و اسرائیل را در رسیدن به اهداف نامشروعشان ناکام گذارد، یعنی عملا موجب تقویت اقتصادی خود و همپیمانان خود و تضعیف نفوذ آمریکا و اسرائیل در منطقه شود.
 
از این روست که اهمیت توسعه ی زیرساخت های اقتصادی در بین محور مقاومت به ویژه زیرساخت های ترانزیتی، از جمله کریدور استراتژیک «خرمشهر- بصره -لاذقیه» اهمیت خود را برای تقویت محور مقاومت بیش از پیش نشان می دهد.
 
بنابراین این کریدور می‌تواند پیوند راهبردی محور مقاومت را مستحکم تر از قبل کرده و با توسعه ی صنعتی و اقتصادی اعضای محور مقاومت فشارهای اقتصادی آمریکا را کاهش داده و دست محور مقاومت را در دنبال کردن اهداف منطقه‌ای خود تقویت کند. یعنی با فشار هر چه بیشتر بر اسرائیل سیاست راهبردی خود از جمله آزادی فلسطین و قدس شریف و اخراج آمریکا از منطقه را دنبال کرده و اینکه نقش و وزن استراتژیک اعضای محور مقاومت در نظم بین المللی آینده را افزایش دهد.
 
اما از منظری دیگر به دلیل اهمیت ژئوپلیتیکی ایران، راه اندازی کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه»،  ایران را به عنوان یک مسیر ترانزیتی با دسترسی های گوناگون و متنوع برای سایر کشورها جذاب تر می کند، به ویژه این که چین علاقه مندی خود را جهت اتصال به این کریدور اعلام کرده است. در واقع با اتصال کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه» به کریدور استراتژیک «راه ابریشم جدید» (طرح یک کمربند - یک راه)، عملاً بندر شانگهای در آبهای دریای چین شرقی و اقیانوس آرام با محوریت ترانزیتی ایران، به بندر لاذقیه در دریای مدیترانه متصل می شود.
 
در واقع  راه ابریشم کریدوری است که می تواند چین را از طریق ایران به اروپا برساند اما می‌بینیم که برخی از قدرت ها مانند آمریکا، اسرائیل، ترکیه و آذربایجان نمی خواهند که این اتفاق رخ دهد و همواره تلاش بسیار کرده اند که این کریدور از ایران عبور نکند و به دنبال مسیر جایگزینی برای عدم عبور این کریدور از ایران بوده اند.
 
لکن سعی داشته اند  با استفاده از خط ریلی لاجورد در افغانستان و خط ریلی  چین– قزاقستان- آذربایجان- گرجستان – ترکیه، با هدف رسیدن به اروپا، عملاً ایران را از کریدور راه ابریشم جدید حذف کنند. از این رو ایران باید با جذابیت ها و افزایش مسیر‌های ترانزیتی خود، دیگر کشورها را ترغیب کند تا ایران را به عنوان مسیر ترانزیتی برگزینند. لذا ایجاد کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه» یکی از مهمترین جذابیت هایی است که قدرت هایی مانند چین و دیگر کشورها را متقاعد می‌کند برای دست‌یابی به دریای مدیترانه و بخشی از جهان عرب علی رغم فشارهای آمریکا، حجم زیادی از تجارت خارجی خود را از طریق ایران ترانزیت کنند، این موضوع می تواند سیاست نگاه به شرق و روابط راهبردی ایران و چین را نیز تقویت کند.
 
همچنین موضوع عدم عبور کریدور «شمال – جنوب» از ایران همواره به شکلی کاملا جدی مورد نظر آمریکا و ترکیه بوده است، در صورتی که این کریدور هند- ایران- آذربایجان- روسیه را به هم متصل می کند. در واقع این کریدور با استفاده از ژئوپلیتیک ایران، آبهای اقیانوس هند و دریای عمان را به سن پترزبورگ در خلیج فنلاند و دریای بالتیک متصل می کند.
 
با اتصال این کریدور به کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه»این آبهای مهم با محوریت ایران به دریای مدیترانه نیز متصل می شود.  با این کار ایران عملاً هند و روسیه را در افزایش ثبات و امنیت اعضای محور مقاومت یعنی عراق، سوریه و لبنان بیش از پیش سهیم می کند.
 
در حقیقت آمریکا و ترکیه می خواهند با دور زدن ایران، هند را از طریق عراق- ترکیه- گرجستان سپس به روسیه مرتبط کنند و عملا  ایران را از این مسیر حذف کنند. در واقع ایران می بایست با متصل کردن کریدور «شمال- جنوب» به کریدور های «راه ابریشم جدید» و «خرمشهر- بصره- لاذقیه»، هند و روسیه را نیز متقاعد کند که می توانند به دریای مدیترانه در غرب و بندر شانگهای در شرق، از طریق ژئوپلتیک ایران به راحتی دست یابند.
 
بنابراین این تصور نباید شکل بگیرد که ایران به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی مناسبتر نسبت به رقبا، سایر کشورها جهت توسعه ی بیشتر اقتصادی خود منتظر ایران می مانند بلکه با تعلل ایران در تکمیل این مسیر های ترانزیتی، کشورهایی مانند ترکیه به دنبال آن هستند تا با ایجاد مسیر های جایگزین ایران را دور بزنند، لکن در این رقابت ایران می تواند از کارت کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه» استفاده کند و با تکمیل هرچه سریعتر آن، در این رقابت جذابیت ببیشتر و دست بالاتر را داشته باشد.
 
همچنین با توجه به اینکه کشورهای عراق، سوریه و لبنان مراودات تجاری قابل‌ توجهی با هند، چین و روسیه دارند ایران می‌تواند پلی برای اتصال آنها با یکدیگر باشد و اعضای محور مقاومت را از این طریق تقویت کرده و به قدرت های بزرگ جهانی مرتبط کند.
 
لکن ایران با بالفعل کردن ظرفیت بالقوه ژئوپلتیکی خود و اتصال این سه کریدور استراتژیک به هم عملاً هند در جنوب، چین در شرق، روسیه در شمال و سوریه در غرب را به هم پیوند میزند. و از این طریق بخش زیادی از مناسبات اقتصادی قدرت های مهم جهانی مانند هند، چین و روسیه در آینده به امنیت و ثبات سیاسی ایران وابسته می شود.
 
بر این اساس ایران با عملکرد سریع و مناسب خود می تواند از این طریق به «سوزنبان استراتژیک» در آینده ای نه چندان دور تبدیل شده و بازارهای صادراتی جدیدی را در مقابل خود بگشاید، که با افزایش صادرات از طریق این زیر ساخت و با استفاده درامدهای بالای ترانزیتی از فشار اقتصادی و انزوای سیاسی توسط آمریکا جلوگیری کند.
 
یعنی آن موقع است که ایران با تبدیل شدن به «سوزنبان استراتژیک»، وجود هرچه بیشتر امنیت و ثبات در این کشور به دغدغه بسیاری از قدرتهای جهانی تبدیل می شود. زیرا آن وقت امنیت اقتصادی دیگر قدرت ها به امنیت و ثبات سیاسی در ایران گره می خورد و عملا با پیوند منافع دیگر کشورها به منافع ایران، یک اجماعی از کشورهای قدرتمند مانند چین، روسیه و هند برای وجود هرچه بیشتر امنیت و ثبات سیاسی در ایران به وجود می آید، که می تواند به شکل اتوماتیک امنیت در ایران را بازتولید کرده و هزینه های امنیتی و سیاسی کشور را کاهش دهد.
 
در واقع ایران با اتصال این سه کریدور  راهبردی بهم  می‌تواند به یک «جهش ژئوپلتیک و ژئواکونومیک» دست یابد. همچنین بر مناسبات «هیدروپلتیک» از اقیانوس هند در جنوب تا خلیج فنلاند و دریای بالتیک در شمال، همینطور از اقیانوس آرام و دریای چین در شرق تا دریای مدیترانه در غرب تاثیرگذار باشد.
 
در حقیقت این موضوع می تواند کشورهای بسیاری را از ایران متاثر نموده و اهمیت و جایگاه ایران را برای سایر کشورها و قدرت های مهم جهانی به یک جایگاه و وزن استراتژیک برساند. این اتفاق در نهایت می‌تواند روند تبدیل شدن ایران به یک قدرت جهانی چند بعدی را تسریع بخشیده و بر تقویت و تحرک هرچه بیشتر محور مقاومت تاثیر بگذارد. 
 
در پایان می توان گفت با توجه به افول شاخص‌های مختلف قدرت و جایگاه آمریکا در نظام بین الملل، همچنین سربرآوردن قدرت های نوظهور جهانی، آمریکا در سرازیری سقوط قرار گرفته و ایران می بایست در این شرایط با استفاده از پتانسیل ها و ظرفیت های خود و هم‌پیمانانش و با توجه جدی به رویکرد چند جانبه گرایی و همگرایی هرچه بیشتر با همسایگان و متحدین راهبردی خود اقتدار سیاسی و اقتصادی خود و محور مقاومت را در برابر آمریکا تقویت کرده و با اینکار از پیشبرد سیاست های خاورمیانه آمریکا در منطقه جلوگیری کند.
 
در حقیقت اعضای محور مقاومت با تقویت روابط و همگرایی هرچه بیشتر خود به ویژه در عرصه اقتصادی، فضای تنفسی آمریکا و اسرائیل در منطقه را کاهش خواهند داد و این موضوع می تواند نویدبخش آزادی قدس شریف در آینده نزدیک باشد. لذا با توجه به اهمیت راهبردی منطقه و کریدور ترانزیتی «خرمشهر- بصره- لاذقیه» و با اتصال با دیگر کریدورهای ترانزیتی عملاً اهمیت ژئوپلتیک ایران و محور مقاومت از «سطح منطقه‌ای» به «سطح بین‌المللی» تغییر وضعیت خواهد یافت و منافع قدرت‌های بزرگ با منافع ایران و محور مقاومت با هم در آمیخته می شود، که این موضوع می‌تواند امنیت، ثبات سیاسی و اتحاد های راهبردی با محور مقاومت را در آینده ی نزدیک افزایش دهد.

امین جعفری
مرجع : قدسنا
کد مطلب : ۸۸۰۹۸۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما