ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی در 13 آگوست 2020 (23 مرداد 1399) طی بیانیههایی از عادی سازی مناسبات امارات متحده عربی با تلآویو خبر دادند. هر چند امارات اولین کشور عربی نبوده که با رژیم صهیونیستی، مناسبات خود را عادی میکند و قبل از این کشور مصر (۱۹۷۹) و اردن (۱۹۹۴) این راهبرد را اتخاذ کرده بودند اما در مقطع کنونی و با توجه به حساسیتهایی که پیرامون طرح معامله قرن مطرح است، این رخداد با واکنشهای بسیاری در سطح جهانی همراه شد.
از یک سو کشورهای بحرین، مصر، عمان و اتحادیه اروپا از این توافق استقبال و حمایت کردند و از سوی دیگر، اغلب کشورهای اسلامی مخالفت قاطع خود را با این خیانت ابوظبی اعلام کردند. در این میان یکی از بازیگرانی که شاید بیشترین واکنش را در قبال عادیسازی مناسبات میان امارات و رژیم صهیونیستی نشان داد، کشور ترکیه و حاکمان این کشور بودند. در ابتدای امر ابراهیم کالن سخنگو و مشاور سیاست خارجی و امنیت ملی رئیس جمهور موضع گرفته و امارات را به خیانت و فروختن فلسطینیان مظلوم متهم کرده و از این موضوع خبر داد که ترکیه، برادران فلسطینی را تنها نمیگذارد. سپس، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه و رهبر حزب عدالت و توسعه نیز، به تندی موضع گرفته و از احتمال اتخاذ تصمیمات تند در سطح قطع رابطه، سخن گفت.
اما واکنشهای تند به این مواضع محدود نشد، بلکه رسانهها و سیاستمداران این کشور در رویهای مشترک تلاشی ویژه را برای بزرگنمایی در تهدید توافق ابوظبی و تلآویو در پیش گرفتند. برای نمونه رسانههای ترکی در تبلیغاتی قابل توجه تلاش کردند این توافق را در مقام تهدیدی جدی برای تهران بازنمایی کنند و از آن به عنوان تهدید امنیتی برای منطقه یاد کردند. تمام این پروپاگاندای تبلیغاتی در شرایطی است که ترکیه طی دهههای گذشته به عنوان یک کشور اسلامی بالاترین سطح مناسبات را با رژیم صهیونیستی داشته و مناسبات گستردهای میان دو طرف وجود داشته است.
در واقع ترکیه در حالی به شدت علیه پروژه عادی سازی موضع گیری میکتد که خود حاضر نیست روابط سیاسی و حتی مهمتر از آن روابط اقتصادی با این رژیم را پایان بخشد و حتی در شرایطی که روابط سیاسی دو طرف طی سالهای اخیر تنش آمیز بوده اما آنکارا مناسبات اقتصادی خود با صهیونیست ها را گسترش نیز داده است. لذا اکنون این پرسش قابل طرح است که چرا با وجود مناسبات حسنه چند دههایی میان آنکارا و تلآویو، اکنون ترکیه این چنین تلاش دارد در تهدیدات توافق میان امارات و رژیمصهیونیستی بزرگنمایی کند؟
رقابتهای سیاسی و ژئوپلتیک
در ارتباط با دلایلی ترکیه در بزرگنمایی تهدید توافق میان امارات و اسرائیل میبایست به میدانی از نیروها و معادلات به همپیوسته اشاره داشت که مهمترین آنها را میتوان در معادلات قدرت در دریای مدیترانه مورد ارزیابی قرار داد. طی یک سال گذشته و به شکل ویژه بعد از توافق اردوغان با فائز السراج، رئیس دولت وفاق ملی لیبی برای استخراج منابع انرژی نفت و گاز در دریای مدیترانه و متعاقبا ورود نظامی ترکیه با معادلات میدانی کشور لیبی، قطببندیای به شدت مخالف یکدیگر در سطح مدیترانه در مقابل یکدیگر صفآرایی کردهاند. در یک طرف ماجرا اردوغان، قطر و دولت وفاق ملی لیبی قرار دارند و در طرف دیگر، کشورهای عربستان، مصر، امارات، نیروهای نظامی وابسته به خلیفه حفتر، یونان، قبرس و حتی کشورهای اروپایی به ویژه روسیه و فرانسه قرار دارند.
اهداف بلندپروازنه اردوغان برای کنترل بر منابع انرژی مدیترانه و نیز حضور در لیبی، موجب شده که ائتلافی عربی- غربی در مقابل این کشور شکل بگیرد. حتی اخیرا کشورهای مصر و یونان در توافقی بی سابقه حوزه شرقی دریای مدیترانه را میان خود تقسیم کردند و اکنون بیم آن وجود دارد که رژیم صهیونیستی و قبرس نیز به حلقه این توافق اضافه شوند. در مجموع، ترکیه از این امر واهمه دارد که عادیسازی مناسبات میان امارات و رژیم صهیونیستی، زمینه را برای افزایش همکاریهای میان حلقه مخالف آنکارا در مدیترانه و کشور لیبی افزایش دهد؛ زیرا به وضوح آنکارا از این امر اطلاع دارد که در رقابت زئوپلیتیکی جدید، اروپا و آمریکا نیز به شکل فزآیندهتر از مواضع امارات و عربستان در برابر ترکیه دفاع خواهند کرد.
در سطحی دیگر، دلیلی نگرانی ترکیه از نزدیکی امارات و رژیم صهیونیستی را میتوان در تقابل میان دو طرف طی سالهای بعد از 2011 مورد ارزیابی قرار داد. متعاقب تحولات انقلابی در برخی از کشورهای عربی در سال 2011، بلافاصله حزب عدالت و توسعه، راهبرد ترویج اخوان المسلمین و حمایت از گروههای سیاسی نزدیک به خود را در پیش گرفت. این اقدام ترکیه به ویژه رد کشورهای مصر، لیبی و تونس از چشم امارات و عربستان دور نماند و این کشورهای به سرعت اقدامات تقابلی را در پیش گرفتند. در نهایت شاهد شکست دولت اخوانی محمد مرسی در ترکیه و روی کار آمدن عبدالفتاح السیسی بودیم.
اما وجه جدید تقابل میان طرفین بعد از روی کار امدن دولت ترامپ در آمریکا اتفاق افتاد. در سال 2017 محمد بن زاید، محمد بن سلمان و عبدالفتاح السیسی به حمایت آمریکا ائتلافی عربی را تشکیل دادند که یکی از مدارها و اهداف آن مقابله با سیاستهای ترکیه در سطح منطقه بود. این ائتلاف را میتوان دشمن درجه یک اخوان المسلمین در منطقه مورد ارزیابی قرار داد. همین نبرد ایدئولوژیک میان طرفین اکنون موجب شده که ترکیه بیش از تمامی بازیگران از توافق میان ابوظبی و تلآویو نگران باشد. مقامات ترک به وضوح نسبت به این واقعیت آگاه هستند که توافق امارات و رژیم صهیونیستی از یک سو، موجب جلب حمایت اروپا و آمریکا از جبهه ضد اخوانی در منطقه خواهد شد و از سوی دیگر، در بلندمدت کاهش عمق استراتژیک این کشور در تحولات منطقه غرب آسیا را در پی دارد. از همین رو، تلاش دارند از هر طریق ممکن کشورهای اسلامی را بر علیه امارات بسیح کنند.