اولین پرسش که با خواندنِ عنوان این یادداشت به ذهن میرسد، آن است که «آقای نویسنده! این همه مسائل مهم، حالا این به اصطلاح خیزشِ افراطیهایِ آلمانی آن هم از نوعِ آرام، چه اولویتی دارد؟!» در پاسخ به این پرسش محتمل یک نکته تاریخی را باید یادآور شد؛ اوایل قرن پیش با ناکارآمدیِ حکومت وایمار و عصبانیت عمومی از این وضع، جریانهای دستراستیِ آلمانی –که «نازیها» و «هیتلر» از دل آنها بیرون آمدند– شروع به فعالیت کردند. عدهای همان موقع هشدار دادند که این موضوع خطرناکتر از آن چیزی است که به نظر میرسد، اما این هشدارها مورد توجه قرار نگرفت، چرا که آن روزها در آلمان و اروپا آنقدر مسائل مهم رخ میداد که یک هشدار در مورد آینده چیزی که اصلاً به نظر نمیرسید، به چشم نمیآمد، درست مانند «حرکت مورچهها بر روی تخته سنگ سیاه» اما آلمانیها وقتی متوجه این مورچهها شدند که برلین در آتش جنگ جهانی سوخته بود و همین مورچهها ریشههای آلمان و اروپا و بسیاری از نقاط جهان را جویده بودند.
از این رو خیزش دوباره این جریانهای افراطی بسیار جدی است، آن هم در اروپایی که دیگر نقاطش، از جمله اتریش همسایه آلمان، نیز شاهد سربرآوردن این جریانهاست. وقتی این خیزش نگرانکنندهتر میشود که بدانیم، بسیار آرام و تدریجی است، بهگونهای که حساسیتساز نمیشود، همین حساس نشدن به این موضوع خطرش را میافزاید. بسیاری از محرومیتها، مشکلات اقتصادی، اِعمال محدودیت شدید بر ارتش آلمان پس از جنگ جهانی، گرایشهای نژادپرستانه و... همه میتواند جریانهای دست راستی را در آلمان تقویت کند، به گونهای که کمکم بتوانند قدرت سیاسی را در آلمان به دست بگیرند. حالا بحث از قدرت گرفتن بیسروصدای دست راستیهای افراطی در ارتش آلمان، نگرانیها را دوباره زنده کرده است.
پس از این مقدمه طولانی، اصل ماجرا چیست؟ موضوع خطرِ خیزشِ راستگرایی افراطی در ارتش آلمان از ماه مِـی سال جاری (اردیبهشت-خرداد) دوباره داغ شد. در این ماه بود که نیروهای امنیتی ارتش آلمان در زمین خانه یکی از سربازان وابسته به یگان ویژه ارتش این کشور انبار مخفی سلاح پیدا کردند. در آن زمان، کشف این انبار توسط سازمان اطلاعات ارتش آلمان موفقیتی برای این نهاد و شخص «کریستوف گرام»، رئیس این سازمان، ارزیابی شد. اما کمی بعد این پرسش مهم مطرح شد که چرا کار به اینجا رسیده است؟ و با تشدید تحقیقات در این مورد، گویا نگرانیها افزایش یافت (البته تاکنون خبری از تحقیقات منتشر نشده) تا جایی که گرام که پیروز این داستان خوانده میشد، برکنار شد.
در جدالهای سیاسی میتوان جریانهای افراطی را با فعالیتهای عیان از میدان به در بُرد، اما حرکت پنهانی این جریانها در نهادهای امنیتی و نظامی خطراتش هم ناپیداست. پدیده راستگرایی افراطی در ساختار قدرتِ آلمان تنها به ارتش این کشور محدود نمیشود. طی ماههای گذشته گزارشهای متعددی درباره مشاهده راستگرایی در بین ماموران پلیس آلمان و از جمله در ایالت «نوردراین- وستفالن» منتشر شده است. هر یک از این اخبار، حکم یک هشدار برای آلمان و اروپا را دارد، هشداری که پرسشی را برمیانگیزاند: «چرا این جریان در حال قدرت گرفتن است؟»
امینالاسلام تهرانی