۰
چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۴

سرمایه داری؛ پیروز اصلی انتخابات آمریکا

سرمایه داری؛ پیروز اصلی انتخابات آمریکا
مهم نیست چه کسی «پیروز» انتخابات آمریکا شود، چیزی که هیچ تغییری نخواهد کرد سازمان سرمایه دارانه اقتصاد این کشور است.
 
همچنان اقلیت کوچکی از آمریکاییان، مالک اکثریت بزرگی از سرمایه گذاری ها خواهند بود و آنها را اداره خواهند کرد. آنها همچنان به استفاده از برتری جایگاه خود در این سیستم سرمایه دارانه برای گسترش ثروتشان، «اقتصادی کردن هزینه های نیروی کار» و در نتیجه تعمیق بیشتر نابرابری های ثروت و در آمد در ایالات متحده ادامه خواهند داد .

طبقه کارفرمایان همچنان از ثروت خود برای خریدن، کنترل کردن و شکل دادن به سیاست های این کشور به منظور سد کردن راه طبقه کارمند برای ایجاد تغییر در مالکیت و اداره سیستم اقتصادی ادامه خواهند داد. در واقع برای مدت زمانی بسیار طولانی آنها مطمئن خواهند شد که 1) فقط دو حزب سیاسی بر دولت سلطه داشته باشند و 2) هر دو با تمام وجود نسبت به حفظ و حمایت از سیستم سرمایه داری تعهد نشان خواهند داد. برای سرمایه داری این سئوال که کدام حزب پیروز می شود، فقط از این نظر اهمیت دارد که چگونه می توان از سرمایه داری بیشتر و بهتر حمایت کرد، نه اینکه آیا این حمایت برای دولت یک اولویت اول خواهد بود یا نه.

فارغ از اینکه چه کسی پیروز می شود، بخش خصوصی و دولت همچنان  در ناکامی از غلبه بر بی ثباتی اجتماعی ویرانگر سرمایه داری شریک خواهند بود. برخوردهای اقتصادی («تنزل ها»، «رکود ها» و «کسادی ها») همچنان به طور میانگین هر چهار یا هفت سال یک بار رخ خواهند داد و اقتصاد و اجتماع ما را دچار اختلال خواهند کرد. در همین قرن نوپا چه در دوران جمهوریخواهان و چه دمکرات ها تاکنون ما سه سقوط اقتصادی را (سال های 2000، 2008 و 2020) طی 20 سال تجربه کرده ایم؛ که با همان میانگین تاریخی مطابقت دارد.  سرمایه داری در گذشته هیچ کاری برای متوقف کردن یا غلبه بر بی ثباتی انجام نداده است. هیچ یک از دو حزب تاکنون پیشنهادهایی را برای جلوگیری از وقوع این اتفاق در آینده ارائه نداده اند.

مهم نیست چه کسی پیروز انتخابات شود،  خنثی کردن تاریخی برنامه اصلاحات بزرگ بعد از سال 1945 ادامه پیدا خواهد کرد. جمهوریخواهان و دمکرات ها هر دو همچون سدی در برابر کاهش نابرابری های ثروت و درآمد دهه 1930 آمریکا (که از پایین و توسط کنگره سازمان های صنعتی، سوسیالیست ها و کمونیست ها اجرایی شد) عمل خواهند کرد. طبق معمول جمهوریخواهان بیشتر و سریع تر از دمکرات ها به روند وارونه کردن این دستاوردها برای آمریکاییان ادامه می دهند، اما هر دو حزب از سال 1945 به این سو چشم خود را به روی بازتوزیع ثروت و درآمد به سمت بالا بسته اند و آن را مدیریت کرده اند.

حزب جمهوریخواه به روشنی ثروتی را که چنین سخاوتمندانه در خدمت آن هستند پاس می دارند. دمکرات ها احتمالا گهگاه از نابرابری مویه می کنند، در حالی که بی سر و صدا یا آشکارا در خدمت ثروت قرار دارند. حزب جمهوریخواه با قطع برنامه های اجتماعی برای طبقه متوسط و فقیر «هزینه های دولتی را اقتصادی می کند.» دمکرات ها گرچه کمی این برنامه ها را گسترش می دهند، اما همزمان از زیر سئوال بردن سرمایه داری اجتناب می کنند، به چالش کشیدن آن بماند.

مهم نیست کی پیروز انتخابات می شود، آنچه که سیاست در آمریکا فاقد آن است انتخاب واقعی است. هر دو حزب بزرگ به عنوان مشوقان سرمایه داری تحت هر شرایطی عمل می کنند. حتی وقتی که یک همه گیری کشنده با یک سقوط بزرگ سرمایه داری همزمان می شود. انتخاب سیاسی واقعی مستلزم حزبی است که از سرمایه داری انتقاد کند و راهی را به سمت انتقال اجتماعی به فراتر از سرمایه داری پیشنهاد کند. نظرسنجی های بی شماری ثابت می کنند که میلیون ها شهروند آمریکایی منتقد سرمایه داری هستند.

آمریکا نیازمند حزب سیاسی جدیدی است، حزبی که به انتقاد سیستمی از سرمایه داری بپردازد و مدافع تغییر سیستم به یک سیستم اقتصادی مبتنی بر اتحادیه های کارگری باشد که بتواند انتخابی واقعی را در سیاست آمریکا به دنبال بیاورد. می توان پرسشی اساسی با اهمیتی حیاتی را پیش روی رای دهندگان آمریکایی قرار داد: در ایالات متحده آرزو دارید در چه ترکیبی از کارآفرینی های سرمایه دارانه و سازماندهی شده توسط اتحادیه های کارگری کار کنید، از آن خریداری کنید و با آن زندگی کنید؟ به این ترتیب رای دهندگان می توانند به شکل واقعی در تصمیم گیری در طیفی از توصیف مشاغل مشارکت کنند که آنگاه هر یک از ما خواهیم توانست از میان آنها شغلی را انتخاب کنیم. آیا ما عمدتا مجبور به پذیرش مواضع کارفرمایانی هستیم که مشاغل آنها منحصرا توسط و برای کارفرمایان طراحی شده اند؟ 

اکثر افراد بالغ بیشتر عمرشان را در محل کارشان صرف می کنند. این کار است که شکل زندگی مان و مهارت هایی را که کسب می کنیم سازماندهی می کند. کار ما بر نقش های اجتماعی مان به عنوان دوست، همسر، و شریک زندگی نفوذ دارد. در سرمایه داری، تجربه کار اکثریت وسیعی (کارکنان) از سوی اقلیتی کوچک (کارفرمایان) و با هدف تضمین سود دومی، انباشت ثروت و بازتولید همان اقلیت از نظر اجتماعی غالب، شکل می گیرد و کنترل می شود. در دمکراسی واقعی اقتصاد باید به شکلی دمکراتیک سازماندهی شده باشد و تصمیمات محل کار باید بر اساس یک شخص یک رای در درون هر کارآفرینی گرفته شود. 

امروز احزاب مدافع سرمایه داری علنا انکار می کنند اما در خفا از این هراس دارند که سیطره سیاسی شان به مخاطره بیفتد. نارضایتی از سرمایه داری در حال رشد است. یک دلیل آن جابه جا شدن رشد سرمایه داری از مراکز قدیمی آن (اروپای غربی، آمریکای شمالی و ژاپن) به مراکزی جدید (چین، هند و برزیل) است. جهانی سازی - که اصطلاحی مودبانه اما سردرگم کننده برای همین مفهوم تغییرمکان است- در حال دامن زدن به افول اقتصادی در این مراکز قدیمی است که اجتماعات را بی ثبات می کند؛ اجتماعاتی که قادر به پذیرفتن جهانی سازی نیستند حال آمادگی در برابر آن بماند. در این مراکز که فرصت های شغلی، درآمدها و خدمات اجتماعی در آنها در حال ناپدید شدن است؛ پرسش ها و چالش های فزاینده ای را متوجه سرمایه داری می کند. این کشورها هم اکنون به سمت نارضایتی گسترده و رو به رشد از سیستم سرمایه دارانه یپش می روند. نظرسنجی ها و دیگر نشانه ها به خوبی گویای این نارضایتی هستند. در ایالات متحده از یک طرف حزب جمهوریخواه به سمت راست حرکت کرده که شبه فاشیسم از نوع ترامپی اش به دنبال تحمیل یک چرخش ناسیونالیستی برای «نجات» سرمایه داری آمریکایی است. از سوی دیگر تشکیلات قدیمی و مدافع سرمایه داری حاکم بر حزب دمکرات، مانع از مطرح شدن دیگر صداها در درون این حزب می شود. همیشه نجات سرمایه داری هدف این تشکیلات بوده و همچنان هست.

نویسنده: ریچارد ولف (RICHARD D. WOLFF) اقتصاددان چپگرای آمریکایی
منبع: https://b2n.ir/432812 
مرجع : خبرگزاری فارس
کد مطلب : ۸۹۷۱۵۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما