۰
پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۴۶

از جمهوری وحشت تا صلح گورستانی امارت

از جمهوری وحشت تا صلح گورستانی امارت
به گزارش اسلام تایمز، مذاکرات صلح در حالی از سر گرفته شده که اشرف غنی؛ رییس جمهوری هشدار داده که اگر گروه طالبان تلاش کند که "از این راه سلطه‌اش را بر کشور تحمیل کند، نتایج این روند منفی خواهد بود".

آقای غنی اخیرا در مصاحبه با تلویزیون سی ان ان گفت که او قدرت را "فقط به یک اداره منتخب دیگر" تحویل خواهد داد.

او گفت که افغانستان دیگر آن جامعه‌ای نیست که گروه طالبان بتواند شیوه ویژه خود را بر آن تحمیل کند. او توضیح داد که شیوه ویژه طالبان "صلح گورستان‌گونه" است.

به گفته او مهم این است که در دور دوم دوطرف بتوانند بر سر اهدافی به توافق برسند که جامعه بین المللی و منطقه بر سر آن به توافق رسیده‌اند.

او گفت: "هدف یک افغانستان مستقل، دموکراتیک و متحد، در صلح با خود و منطقه است. اگر هدف طالبان تسلط کامل و برقراری آرامش شبیه گورستان باشد، این پیامدهای بسیار منفی خواهد داشت."

اظهارات رییس جمهوری در این مصاحبه، آشکارا مذبوحانه به نظر می رسد. آقای غنی می داند که سازوکار انتقال دموکراتیک قدرت به یک دولت منتخب، در حال حاضر یک ایده رویاپردازانه است، تا واقعیتی که ریشه در شرایط سیاسی و اجتماعی کشور داشته باشد.

او بیش از هر کس دیگری در جریان  فجایعی که در دوره قدرت او بر مردم سالاری تحمیل شد، هست؛ زیرا خود مسئول بخش عظیم این فجایع بوده و مستقیما در آن دست داشته است.

تجربه زیسته مردم افغانستان گواهی می دهد که مردم سالاری رسما شکست خورده است؛ زیرا آنها شاهد بودند که مشارکت مشتاقانه و حمایت صادقانه شان از این فرایند چه پاسخ تلخ و ناامیدکننده ای از جانب جریان حاکم دریافت کرد. به آرای مردم، دستبرد زده شد. در امانت ملی، خیانت شد و همه چیز در خدمت منافع و کامجویی های یک اقلیت کوچک و اقتدارگرا قرار گرفت؛ حتی قانون اساسی، حتی انتخابات و حتی مردم سالاری و مشارکت همگانی.

آقای غنی به خوبی نسبت به آنچه در پشت پرده نمایش های انتخاباتی رقم خورد، آگاه است و از جرئيات ریز ماجرا خبر دارد. او می داند که چه کسانی و چرا مردم سالاری را به انحراف و فساد کشاندند، رأی مردم را دزدیدند، نتایج انتخابات را مورد دستکاری قرار دادند و حقیقت را قربانی مصلحت و منفعت یک جمع کوچک کردند.

مشارکت حداقلی یا به تعبیر بهتر، عدم مشارکت آگاهانه مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته نشان داد که آنان با بصیرت، آگاهی و بلوغ سیاسی تصمیم گرفته اند از یک دموکراسی شکست خورده، وارداتی، قلابی، بدنام، مفتضح و بی ریشه حمایت نکنند. آنها پیش از برگزاری انتخابات به این نتیجه رسیده بودند که نتایج از قبل مشخص است و همه چیز برای آن است تا آقای غنی به نحوی برای یک دوره پنج ساله دیگر، مشروعیت و اعتبار کسب کند و مانع از تحقق صلح با طالبان و واگذاری قدرت به تبع آن شود.

موضوع دیگر، وضعیت غیر قابل تحملی است که در هر دو دوره ریاست جمهوری آقای غنی شاهد بوده ایم. او به نام جمهوریت، یک جمهوری وحشت به وجود آورده است که در آن هیچکس احساس امنیت نمی کند؛ نه در خانه و نه در خیابان. مردم در روز روشن به بهانه های واهی و پیش پا افتاده کشته می شوند یا با بمب های مقناطیسی و ترورهای هدفمند و یا در جریان مواجهه با دزدهای مسلحی که به خاطر یک موبایل خون می ریزند و جان می ستانند. این وضعیت، حتی کابل پایتخت را هم درنوردیده و دایره قدرت و اداره آقای غنی را به آنسوی حصارهای ارگ، محدود کرده است.

مردم می پرسند که آیا حمایت از ادامه بقای این جمهوری وحشت به قیمت جان نخبگان، جوانان و مرد و زن افغان، ارزش دارد؟ آقای غنی قدرت بسیج ملی برای دفاع از ارکان نظام جمهوری را از دست داده است؛ زیرا خود بزرگترین جفاها را بر آن روا داشت و تا زمانی که صلح با طالبان و خطر واگذاری قدرت به یک دولت موقت در کار نبود، او از انتخابات و مشارکت ملی ترسید و به آن دست برد.

در این شکی نیست که مردم، صلح گورستانی طالبان را هم نمی خواهند. آنها می دانند که بازگشت طالبان به چه معناست و احیا و استقرار امارت، چه هزینه سنگینی بر آنها بار می کند؛ اما این لزوما به آقای غنی امکان نمی دهد که بنیاد بقایش را بر ترس و نفرت مردم از صلح گورستانی امارت، بنا کند.

مردم در جستجوی راه سوم هستند؛ راهی که در آن، طالبان با همه قدرت و برای تصاحب همه قدرت بازنگردند. راهی که در آن، جریان های سیاسی و قومی و مذهبی دیگر نیز حق و سهمی از قدرت داشته باشند و بتوانند نفس بکشند. راهی که جمهوری وحشت به پایان برسد و نظم و صلحی عادلانه و مبتنی بر آزادی و عدالت و حقوق شهروندی بنا شود.

خیال پردازانه به نظر می رسد؛ اما دستیابی به این خیال، محال نیست و به جنگیدنش می ارزد.
کد مطلب : ۹۰۹۸۶۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما