۰
دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۰۱

جریان شناسی سلفیان و وهابیت و نقش آنان در جهان اسلام (بخش نخست)

جریان شناسی سلفیان و وهابیت و نقش آنان در جهان اسلام (بخش نخست)
مصاحبه با دکتر سید مهدی علیزاده موسوی کارشناس اندیشه های اسلامی و وهابیت و رئیس پژوهشکده حج و زیارت و صاحب کتاب هایی همانند سلفی گری و تبارشناسی وهابیت
 
برخی‌ دایره‌ی مکتب سلفی‌گری را چنان گسترده تصور می‌کنند که همه‌ی اهل سنت را در بر می‌گیرد، و سابقه‌ی آن را به صدر اسلام باز می‌گردانند و برخی دیگر آن را مترادف وهابیت می‌دانند. در این بین سلفی‌گری دقیقاً چه نسبتی با وهابیت دارد؟
 اعتقاد من این است که بین سلفی گری و اهل سنت اختلافات اساسی وجود دارد و سلفی به کسی اطلاق میشود که در حوزه روش شناسی نقل گرا، در حوزه معرفت شناسی حدیث گرا، در حوزه هستی شناسی حس گرا و در حوزه معناشناسی هم ظاهر گرا باشد. این چهار متغیر که در یک فرد شکل گرفته بشد وی را می توان سلفی نامید. به عبارت دیگر اندیشه سلفی همیشه عقل ستیز  و کاملا ارتجاعی است و در شمول مذاهب چهار گانه اهل سنت نیست. واقعیت این است که اندیشه سلفی دارای طیف های مختلف بوده و جریانی منسجم نیست و اندیشه های مختلف و گاه متضادی هم دارد. در این شرایط رابطه بین سلفیبت و وهابیت رابطه عام و خاص مطلق است. به این معنا که سلفی گری مفهومی عام است که مهترین مصداق آن وهابیت است، اما در کنار آن هم مکتب دیوبندی و اخوان المسلیمن ( گرایش تند آن) وجود دارد.
 
جریان‌ها و طیف‌های مختلف درون سلفی در دنیای معاصر چیست؟
دو تقسیم بندی را می تواند در مورد جریانهای سلفی به کار برد. تقسیمی با توجه به خواستگاه این اندیشه، منشا و جایگاه آن است. از این منظر می توان سه خواستگاه مشخص برای آن در نظر گرفت. یک خواستگاه منطقه نجد است که وهابیت از آن برخواسته است. منطقه دوم شبه قاره هند است که اندیشه شاه ولی اله دهلوی از آن برخواسته و منطقه سوم در مصر است که شخصیت هایی مانند رشید رضا و سید قطب از چهره های ان هستند.  در تقسیم بندی دیگر با توجه به گونه های مختلف سلفی گری میتوان آن را تقسیم کرد. یک طیف از سلفی گری را می توان سلفییان سکولار نامید که در دل این نوع از سلفی هم نوعی تعارض وجود دارد. یعنی از سویی سلفی است و از سویی هم سکولار است. نمونه این سلفیت دولت عربستان است و آل سعود  سلفیون سکولار هستند یعنی صرفا از دین برای رسیدن به اهداف سیاسی خود بهره برداری می کنند. دسته دوم سلفی گری تکفیری است که رسما سایر مذاهب را تکفیر می کند شاخه های افراطی جریان وهابی مانند جریان الملکیه و جامیه مثال آن است. دسته سوم سلفی گری جهادی است که متاسفانه ‌گاهی به سلفی‌گری تکفیری، جهادی گفته می‌شود. باز باید بین اینها تفکیک قائل بشویم. اما این دو متفاوت است
سلفی‌گری جهادی به نوعی ریشه در اندیشه های سید قطب در مصر دارد. مخالفان آن کشورهای غربی و دست نشانده هایی مانند سادات و لبه تیز دشمنی‌شان آمریکا، اسرائیل، انگلیس و کشورهایی از این قبیل است. شاخه دیگر سلفی سلفی گری تنویری است این سلفی را سلفی گری روشنفگری هم می گوید این نوع از بقیه سلفی گری ها بهتر است. در حقیقت این نوع از سلفی عنصر عقل در آن به چسم میخورد و شباهت آن با سلفی های دیگر آن است که این گرایش بازگشت به گذشته را مد نظر دارد اما بازگشت به اصول و مبانی و نه تک تک اعمال و رفتارها.
 
 سلفی‌گری جهادی چه تفاوتی با سلفی گری تکفیری دارد؟
هیچ‌گاه اندیشه سید قطب و امثال او این نبود که علیه جهان اسلام شمشیر بکشند و نمی‌خواستند جهاد را فرقه‌ای مذهبی قرار دهند. اما سلفیگری تکفیری سلفی گری اعتقادی است گه  دشمنانش مذاهب دیگر است و به نوعی فرقه گرایی هم در اندیشه  سلفی‌گری تکفیری قابل مشاهده است اما در اندیشه سلفی گری جهادی کمتر است. نماد اصلی سلفی‌گری تکفیری در القاعده شکل گرفت.
 
 توان و مبانی اندیشه سیاسی سلفی‌ های تکفیری چیست؟
سلفی‌ های تکفیری با توجه به قرائتی که از دو محور ایمان و کفر یا توحید و شرک دارند تمامی مسلمانان را کافر می شناسند و دیدگاه آنان این است. اینان چون ظاهرگرا هستند و عبادت را صرفا به خضوع و خشوع معنا میکنند. آنان همانند خوارج فکر می کنند و کسی که مرتکب گناه کبیره می شود را خارج از اسلام میدانند. این رویکرد در اندیشه های سیاسی آنان تسری می یابد. به این معنا که قائل به مرجعیت سیاسی سلف هستند و می گویند که خلافت به شکل اولیه خود ایجاد گردد. این در حالی است که اندیشه سیاسی اهل سنت بیشتر شورا محوری است نه خلیفه محوری.
 
 آیا می توان سلفی‌گری تکفیری را مشابه وهابیت دانست؟
مصداق اصلی و اتم سلفی گری تکفیری وهابیت است، اما باید توجه داشت که در دل خود وهابیت هم جریان های اصلاح گرا داریم و نباید همه وهابیت را هم به یک چشم نگاه کنیم. مثلا امروزه نوسلفیان را داریم که با بقیه تفاوت دارند. اما به هر حال خواستگاه سلفی گری تکفیری از دل وهابیت است و کشف الشهبات محمد ابن عبدالوهاب تکفیر مسلمان ها است. این کتاب هم مانیفست و منشور اندیشه سلفی گری تکفیری است.
 
 آیا گروه‌های تندروی مانند گروه‌های وابسته به مکتب سلفی «دیوبندی» در پاکستان «سپاه صحابه»، «لشکر جهنگوی»، «جیش محمد» و «لشکر طیبه» همگی از سلفی های تکفیری هستند؟
دیوبندی ها خود به سه شاخه تقسیم می شوند. شاخه نخست معتدل است و جمعیت العلمای الاسلام جریانی تقریبا معتدل است و  به دنبال کنترل قدرت اراده سیاسی است. شاخه دیگر تندرو جمعیت العلمائ الاسلام شاخه سمیع الحق است که بیشتر در پیشاور و … فعال است و طالبان زاییده این اندیشه است. این جریان هر چند گرایش تکفیری دارد، اما بروز خارجی گسترده ای ندارد.  شاخه ی دیگر دیوبندی ها تکفیری هایی است مانند سپاه صحابه،  لشگر جنگهوی و سپاه طیبه افراطی و سلفی تکفیری هستند.
 
 نگاه غربی ها  نیز به انواع تقسیم بندی های درونی جریان‌های سلفی چیست؟
غربی ها در حقیقت دو نگاه به سلفی ها دارند. مستشرقین نسبتا منصف نگاهی کالا منفی نسبت به سلفی دارند و بر این نظرند که سلفی ها جهان اسلام را منشق و متفرق کرده اند و سلفی ها بنیادگرا را در مقابل اسلام گراها می گویند. اما در نگاهی دیگر واقعیت این است که جهان غرب (بویژه در حوزه قدرت و دولت) نگاهی ابزاری به سلفی ها دارد. به این معنا که از سلفی ها به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود در کشورهای اسلامی بهره می برد. مثلا نا آرامی های سلفی ها در عراق به حضور غرب مشروعیت میداد. زرقاوی در ورود به عراق اعلام کرد برای مبارزه با صلیبیون می آید، اما تمام کشتار ها از مسلمانان بود. گذشته از این نیز در پاکستان هم هنگامی که ناامنی های سلفی ها وجود داشته باشد امریکا می تواند حضور داشته باشد. در یمن و عدن هم اینگونه است. در سوریه هم سلفی ها ابزاری در دست غرب برای به زانو درآوردن دولت اسد شده اند. در این حال غرب برای بحران زایی ها و  نشان ندادن نقش خود  بیشتر از سلفی ها بهره می برد.
 
 مهمترین گرو های فعال در سلفی‌گری جهادی و وابسته به این جریان در کشورهای اسلامی چیست و آیا گروه‌هایی مانند «الجماعه المسلحه» و «الجماعه السلفیه للدعوه و القتال» در الجزایر «جماعه شباب المجاهدین» در سومالی، «جماعه جند انصار الله» و «حزب التحریر» نمونه‌هایی از سلفی‌گری جهادی هستند؟
سلفی گری جهادی ریشه در سید قطب و مصر دارد. تعریف سید قطب از جهاد این بود که جهان امروز جهان جاهلیت است و مظاهر کفر وجود دارد. بنا به تعریف وی هیچ جامعه ای در جهان جامعه اسلامی نیست و با این تعریف راهکار سید قطب یا هجرت و یا جهاد بود. هجرت امکان نداشت. چون جامعه ای اسلامی نبود ( البته بر این اساس گروه تکفیر و الهجره به وجود آمد و در کوه های اطراف قاره زندگی می کردند.) اما روی دیگر حزب الجهاد در مصر فعال شد و سادات را ترور کردند. اما ویژگی سلفی گری جهادی سران دست نشانده و غربی بود و نگاه به مردم مسلمان و رویکردی فرقه گرایانه نبود. به نظر من جو غالب در اخوان المسلمین مصر ( که به نظر مهمترین مصداق سلفی گری جهادی است) همین نگاه  است.
 
سلفی‌گری تبلیغی چه نگاهی به جهانی شدن، غرب و شیعیان دارد؟
سلفی گری در واکنش به بحث مدرنیسم به وجود آمد. مدرنیسم به شدت به عقل بها می دهد و سلفی ها عقل را کنار گذاشتد و انسان را حذف کردند. این دو جریان نگاهی کلانی به اندیشه خود داشتند. نگاه سلفی ها به غرب کاملا منفی بود، اما واقعیت آن است که سلفی گری تبلیغی بیشتر در جماعت تبلیغ که در 104 کشور دنیا شعبه دارند خلاصه می شوند. ویژگی جریان تبلیغی بیشتر تبلیغی است و کار عملی چندانی ندارند. یعنی کمتر فعالیت تروریستی و ترور … دارند. با این حال امروزه بخشی از این جریان هم به عاملی در دست سلفی های تکفیری بدل شده و همین اندیشه را در جهان اسلام گسترش می دهند.
 
در شرایط کنونی مهمترین رویکردهای سیاسی سلفی های تبلیغی چیست؟
سلفی گری تبلیغی بر این نظر است که کاری به سیاست نداشته و صرفا مسائل دینی را تبلیغ کند. اما در دل این تفکر هم کاملا اندیشه های سلفی هم دیده می شود. طالبان هم قبلا پیرو سلفی گری تبلیغی بود. سلفی گی تبلیغی به دنبال این است که خود را در قالب جنگ نرم به جهان گسترش دهندو با تبلیغ جماعت های تبلیغ و شعبه های گسترده با روش چهره به چهره پیش می روند. هدف اینان تسلط قرائت سلفی در جهان اسلام است و اکنون هم دو نشست بزرگ در جهان اسلام ( نشست رایوند پاکستان ( که حدود یک میلیون سلفی تبلیغی در آبان ماه جمع میشوند و دیگری در بنگلادش است) دارند. جنگ نرم تبلیغی این جریان به این علت است که آنها ترس از آن دارند که با حضور در عرصه سیاسی دولت ها این گرایش را محدود کنند. مهمترین نماد این جریان حرکت شبکه های مولانا الیاس در دهه 1930 تحت عنوان جماعت تبلیغ ایجاد شد و اکنون در 104 کشور فعال است و مرکز اصلی هم در رایوند پاکستان است و حتی در زاهدان ایران هم مرکز جماعت تبلیغی دارند.
 
 
 نگاه شما به آنچه سلفی‌گری اصلاح طلب در برخی کشورها خوانده می شود چیست؟
در دل سلفی گری اصلاح طلب تعارضی و جود دارد، اما واقعیت آن است که به این دسته می توان نوسلفیان نام داد. این گروه با تکیه بر اندیشه های سلفی قائل به اصلاح هستند (مانند اینکه دولت مشروطه شود، حقوق زنان به رسیمت شناخته شود، به تفکیک قوا  و حقوق مدنی مردم و.. توجه گردد. چهره هایی همانند سلمان العوده و.. در این شمول هستند.

 
مرجع : جریان شناسی سلفیان و وهابیت
کد مطلب : ۹۱۲۲۰۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما