۰
سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۲

چهار پیامد سخت تبرئه ترامپ برای آمریکا

چهار پیامد سخت تبرئه ترامپ برای آمریکا
 شکست روند استیضاح دونالد ترامپ در سنای آمریکا با 57 رای مثبت در مقابل 43 رای منفی در سطح داخلی و خارجی آمریکا بازتاب گسترده‌ای را به همراه داشته است. به نتیجه نرسیدن دومین استیضاح دونالد ترامپ، از سوی بسیاری از ناظران سیاسی به عنوان پیروزی بزرگ دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا ارزیابی شده اما شاید مساله مهم‌تر که باید مورد توجه قرار گیرد این است که شکست دومین اقدام دموکرات‌ها در استیضاح ترامپ، چه تبعاتی را در سطح داخل و خارج آمریکا برجای خواهد گذاشت؟ بدون تردید شکست استیضاح ترامپ به معنای تداوم بقای ترامپیسم و روند ایفای نقش این میلیاردر نیویورکی، در صحنه سیاست داخلی و خارجی آمریکا است. هر چند اتهام به شورش علیه کنگره، در کوتاه مدت به اعتبار و پرستیژ ترامپ و نزدیکان‌اش لطمه وارد کرده اما رای سنا در استیضاح رئیس‌جمهور سابق به معنای احیای امیدهای او به آینده خواهد بود.
 
دیکتاتوری ترامپ بر حزب جمهوری‌خواه
اولین و شاید برجسته‌ترین پیامد شکست دومین استیضاح ترامپ را می‌توان چیره شدن او بر حزب جمهوری‌خواه و خارج شدن این حزب از رویه معمول پلاتفرم سنتی خود است. در واقع، مهمترین نتیجه رای مجلس سنا این است که آینده سیاسی ترامپ همچنان مطرح است و قرار نیست که شکاف سربرآورده در دوران انتخابات طی 4 سال آینده فروکش کند. ترامپ با میلیون‌ها هوادار که اندیشه‌های او را می‌پسندند به راهیابی مجدد به کاخ سفید و کنگره می‌اندیشند و حتی چهره‌های برجسته حزب جمهوری‌خواه هم توان مقابله با او را ندارند تا کابوس همچنان برای سیستم سیاسی سرمایه‌محور آمریکا تداوم داشته باشد.

در حقیقت، رای سناتورهای جمهوری‌خواه به نوعی تایید دیکتاتوری دونالد ترامپ بر حزب خود بود. برآورد نمایندگان حرب جمهوری‌خواه نسبت به انتخابات فراگیر مجلس نمایندگان در سال 2022 آن است که نمی‌تواند بدون حمایت ترامپ پیروزی قابل توجهی کسب کند و از سوی دیگر، حضور ترامپ در عرصه رقایت‌ها نیز، قدرت او را در حزب به عنوان بازیگری بی‌رقیب تثبیت خواهد کرد.
 
بحران مدیریت در حزب جمهوری‌خواه
در سطحی دیگر، یکی از نکات قابل توجه این است که با رای سناتورهای جمهوری‌خواه به رد اتهام شورش علیه کنگره، این حزب جمهوری‌خواه نبود که از ترامپ حمایت کرد بلکه این جمهوری‌خواهان بودند که خود را تحت حمایت ترامپ قرار دادند یا به عبارت دیگر، کیش شخصیت و برتری شخصی او را بر ساختار حزبی‌شان پذیرفتند. به طور سنتی در درون حزب جمهوری خواه دو صدای اصلی میانه‌روی و محافظه‌کاری وجود داشته است که همواره از تضاد این دو رویکرد سیاست کلان این حزب نسبت به مسائل و امور مختلف تعیین شده است.

برای نمونه در دورن این حزب افرادی همچون سناتوری میت رانی، نماینده جناح معتدل و جان بولتون نماینده جناح محافظه‌کار و تندرو بود‌ه‌اند. این اشخاص و دیگر رهبران سیاسی حزب جمهوری‌خواه، تا حدودی موضعی مشخص و روشن را ارائه می‌کردند اما اکنون این حزب تحت لوای رهبریت شخصی قرار گرفته است که طی چهار سال گذشته یعنی در سال‌های مابین 2016 تا 2020 نشان داده هیچ سیاست روشن و قابل پیشبینی نسبت به موضوعات کلان داخلی و خارجی ندارد. در واقع، ترامپ در 4 سال ریاست جهوری خود نشان داد که منافع شخصی او بر منافع جمعی و حزبی اولویت دارد و در این زمینه او حاضر به سازش با هیچ یک از دو طیف اصلی جمهوری‌خواهان نیست. آن‌گونه که شاهد بوده‌ایم ترامپ به صورت افسار گسیخته و بی‌پروا، میت رامنی، خانواده بوش، جان بولتون، جیمز متیس، مایک اسپر و هر فعال سیاسی جمهوری‌خواهی را که با او همراهی نکرده باشد، مورد حمله لفظی قرار داده یا از سمت‌هایشان برکنار کرده است.

حزب جمهوری‌خواه با حمایت خود از ترامپ، به نوعی زیر سایه قدرت او قرار گرفته است و در حالت حداقلی اگر رهبران این حزب طی چند ماه آینده استراتژی‌ای منسجم را برای گذار از ترامپ طراحی نکنند، چهار سال آینده را می‌بایست توام با بیم و هراس از کنش‌های ترامپ سپری کنند. حتی در وضعیت کنونی وخامت اوضاع به‌گونه‌ای است که بسیاری از ناظران سیاسی معتقدند که دیگر حزب جمهوری‌خواهی وجود ندارد، حزب رئیس جمهوری ترامپ وجود دارد.
 
غروب دموکراسی آمریکایی و نهادینه شدن شکاف در نظام دو حزبی
علی‌رغم شکست طرح اتهام و استیضاح دونالد ترامپ در کنگره آمریکا، روند تحولات این کشور را می‌توان در مقام شکستن ساختارهای سنتی و افول دموکراسی در این کشور ارزیابی کرد. شاید زمانی که برخی جامعه‌شناسان و مورخان همان آلکسی دوتوکویل فرانسوی، در مدح دموکراسی آمریکا رساله و کتاب می‌نگاشتند، هیچ‌گاه وضعیتی مشابه شرایط کنونی را برای دموکراسی و جامعه سیاسی آمریکا تصور نمی‌کردند. یعنی روزی که شهروندان آمریکا نماد سروری و حاکمیت قانون را محاصره و نمایندگان کنگره را به قتل تهدید کنند.

اکنون شکاف میان دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات نهادینه شده است و به نظر می‌رسد به محض به قدرت رسیدن جمهوری‌خواهان رد مجلس نمایندگان، آن‌ها نیز رویکرد مشابه دموکرات‌ها را برای استیضاح جو بایدن و معاون او کاملا هریس، در پیش خواهند گرفت. در مجموع، این موضوعی است که در آینده نه چندان دور می‌تواند سنت‌های دموکراتیک موجود در جامعه آمریکا را به مرز نابودی بکشاند.
 
تضعیق قدرت آمریکا در سیاست خارجی
شکست استیضاح ترامپ در کنگره علاوه بر سطح داخلی انتظار می‌رود که بر سیاست خارجی آمریکا نیز تاثیراتی قابل توجهی را بر جای خواهد گذاشت. در ابتدای امر اقدام ترامپ در تهیج معترضان برای حمله به کنگره، ار سوی کشورهای خارجی و متحدان آمریکا این تصور را ایجاد کرد که علاوه بر پایان دروان ریاست جمهوری ترامپ، او برای همیشه از صحنه سیاست آمریکا حذف خواهد شد و دیگر نگرانی‌ای تحت عنوان بازگشت ترامپ به کاخ سفید وجود نخواهد داشت. اما با اقدام سناتورهای جمهوری‌خواه اکنون تردیدها در میان متحدان آمریکا بیش از هر زمان دیگری نسبت به این کشور و سیاست خارجی‌اش افزایش پیدا کرده است. 

همان‌گونه که آن‌ها در دوران ترامپ مشقت تحمل او را تجریه کردند، اکنون با تردید نیز به سیاست خارجی دولت بایدن می‌نگرند و به وضوح این تهدید را لمس کرده‌اند که امکان بازگشت ترامپ در 2024 به قدرت وجود دارد. در واقع، متحدان آمریکایی با توجه به عملکرد چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا که طی چهار سال از مهم ترین پیمان ها و تعهدات بین المللی که اکثر آنها  نتیجه تلاش های سیاسی چندین ساله دولت های قبلی بود، خارج و آنها را نقض کرد، حال با این نگرانی که همین رئیس جمهوری سابق می تواند دوباره به منصب قبلی خود بازگردد آنها را در انجام مذاکرات و توافقات آتی با دولت جو بایدن، قطعا مردد و محتاط تر خواهد ساخت.

 
مرجع : الوقت
کد مطلب : ۹۱۶۵۷۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما