۰
چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۵

نظریه بیداری اسلامی و پایان مکاتب اومانیستی

نظریه بیداری اسلامی و پایان مکاتب اومانیستی

نظریه بیداری اسلامی و پایان مکاتب اومانیستی
چکیده
     با پایان یافتن دوران جنگ سرد و افول جهان کمونیسم، همواره بسیاری از نظریات مطرح جهان غرب، بر آن بود تا اندیشه های لیبرال را به عنوان تنها الگوی اداره جهان و سرنوشت محتوم بشر تبیین و تبلیغ نماید. فوکویاما در طرح نظریه "پایان تاریخ" با اعلام اتمام جنگ سرد و شکست کمونیسم توسط نظام لیبرال دمکراسی نوشت:‌«واقعیتی که اینک شاهد عینی آن هستیم تنها پایان جنگ سرد یا عبور از دوران تاریخی جنگ سرد نیست، بلکه این واقعه نقطه پایان تحول ایدئولوژیک بشری و جهانی سازی لیبرال دمکراسی، به عنوان شکل نهایی حکومت بشری است».

طرح این اندیشه ها علی رغم حمایت های شدید قدرت های آمریکایی و اروپایی با رقیبی سرسخت مواجه شد؛ این رقیب با وقوع انقلاب اسلامی سال 1979 در ایران، با طرح بهره مندی از یک ایدئولوژی کلان، مدعی مدیریت و برنامه ریزی برای تمام شئون جامعه در جهان گردید. انقلاب مزبور با محوریت امام خمینی(ره) علاوه بر ساختار شکنی داخلی در ایران و جایگزینی عقاید ناب اسلامی، خواهان بهره مندی سایر کشورهای اسلامی از این الگو گردید و در سطحی کلان تر به دنبال مدیریت جهان و بشریت برآمد. با گذشت بیش از سه دهه از وقوع انقلاب اسلامی میزان تأثیرگذاری این رویکرد و ناکارآمدی سایر الگوها از جمله لیبرالیسم در کشورهای اسلامی بیش از سایر جوامع مکشوف گردیده و علی رغم مقاومت حاکمان وابسته، خیزش هایی موسوم به بیداری اسلامی را به دنبال داشته است.     
 

 درآمد
         فرانسیس فوکویاما[1] سه سال پس از طرح اولیه نظریه پایان تاریخ، با تدوین کتابی تحت عنوان«پایان تاریخ و سرنوشت آخرین انسان[2]» از لیبرال دمکراسی به عنوان سرنوشت نهایی بشر یاد می نماید و تأکید می کند با سیطره ی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی لیبرالیسم برجهان کنونی، پایان تمامی ایدئولوژی ها رقم خورده است.
کتاب وی بلافاصله به20 زبان زنده دنیا ترجمه شد و بالاترین رقم فروش را در کشورهای فرانسه،‌ آمریکا و ژاپن از آن خود کرد، همزمان با طرح نظریه پایان تاریخ فوکویاما، نظریات دیگری همچون «موج سوم[3] از الوین تافلر[4]»، «دهکده ی جهانی[5] از جرج اورول[6] و مک لوهان[7]»، «برخورد تمدنها[8] از ساموئل هانتینگتون[9]»، «جهانی شدن و جهان سازی[10] از پت رابرتسون[11]، توماس هابرماس[12]و آنتونی گیدنز[13]» و «نظریه عدالت جهانی[14] از جان راولز[15]» به عنوان مکمل های نظریه پایان تاریخ، پروژه ای برنامه ریزی شده را دنبال کردند؛ دست اندرکاران این پروژه که وابسته به حلقه نو محافظه کاران آمریکای بودند، جهانی شدن و جهان شمولی را، پروسه ای محتوم برای بشر امروزی معرفی کردند که براساس آن باید با الهام از آموزه دمکراسی، بسط جامعه مدنی، تحقق حقوق شهروندی، افزایش سطح کیفی زندگی و رفاه عمومی، دسترسی آزادانه بشر به اطلاعات و در نهایت خوشبختی را برای جهان امروز به ارمغان آورند.
 
 
 
اما همزمان با گذشت چند سال از اشغال عراق، فوکویاما برای توجیه به نتیجه نرسیدن نظریه اش با انتشار مقاله ای تحت عنوان«پس از نو محافظه کاری[16]» در روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نوشت: «برداشت های معمولی از کتاب پایان تاریخ اشتباه بوده است. من گذار جهان به لیبرال دمکراسی را عنوان نکرده ام و حرکت محتوم بشر به سمت لیبرال دمکراسی، برداشت نادرستی از متن بود. عصاره نظریه«پایان تاریخ» حرکت به نفع مدرنیزاسیون است، ‌اشتیاق انسان امروزی به حرکت به سمت زیستن در یک جامعه مدرن و پیشرفته از نظر تکنولوژیک است نه لیبرال دمکراسی»[17].
در تحلیل چرایی و چگونگی شکست تئوری"لیبرال دمکراسی، سرنوشت آخرین انسان و پایان تاریخ" به موارد متعددی می توان اشاره کرد که در این نوشتار به طور اجمالی به محورهایی از آن اشاره می گردد.

لیبراسیم همچون دیگر مکاتب بشری، زائیده عقل خود بنیاد و محصول فاصله گرفتن از فطرت و ماهیت خداجوی انسان است. لیبراسیم که متعاقب افول سایر«ایسم های بشری»، همچون فاشیسم، نازیسم، کمونیسم، سوسیالیسم، مارکسیسم و... سر از گریبان برآورده است به دلیل ماهیتی سودجویانه و منفعت طلبانه که تمامی ارزش های اخلاقی را به مسلخ کشیده، در سراشیبی سقوط قرارگرفته به گونه ای که این روزها،‌ جدی ترین نقدها درباره لیبرالیسم از درون جوامعی سر بر می آورد که سال هاست تحت سیطره آن به سر می برده اند؛ فردگرایی، اباحی گری، سرمایه سالاری، نسبی گرایی اخلاقی و معرفتی،‌ بحران از خودبیگانگی، انحطاط در روابط خانوادگی، فاصله های جدید طبقاتی، تنها بخشی از ارمغان این مکتب بشری است که پایه های آن را سخت سست بنیاد نهاده است. از مهمترین مصادیق موجود افول این مکتب اومانیستی، بروز بحران های بزرگ اقتصادی موسوم به وال استریت در آمریکا و سایر کشورهای اروپایی است که ماه هاست مدیریت این دولت ها را دچار اختلال نموده است؛ این اعتراضات به طور جدی مشروعیت و کارآمدی نظامات اقتصادی لیبرال را مورد هجمه قرار داده است.

خواستگاه تئوری«پایان تاریخ»، خواستگاهی سیاسی بود و این تئوری به عنوان پشتوانه سیاست های یک جانبه گرایانه آمریکا ظهور و بروز یافت تا با استفاده از فرصت تاریخی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، زمینه های سیطره بلامنازع ایالات متحده آمریکا را فراهم نماید.

سیاسی بودن این تئوری باعث گردید که اندیشمندان از آن به عنوان یک پیشگویی نام ببرند تا یک نظریه علمی و قابل اعتنا در محافل آکادمیک. علاوه بر آن بسیاری از دولت ها و ملت ها با اشاره به ماهیت«هابزی»‌ این تئوری که ریشه در سیطره جوئی و مطلق انگاری دولتمردان آمریکایی بویژه نومحافظه کاران آن کشور داشت، به نقد جدی آن پرداختند؛ یکی از این نقدها توسط «ریچارد هاس»[18] صورت گرفت که مجموعه مقالات وی در هشت بخش و تحت عنوان «فرصت»‌ منتشرگردید.

وی با اشاره به این گفته کسینجر که"قدرت آمریکا یک واقعیت است اما هنر دیپلماسی تبدیل قدرت به اجماع است" می گوید: ما هنوز هم به عنوان یک قدرت بین المللی مطرح هستیم اما توانائی یکجانبه گرایی را نداریم؛ بنابراین برای رویارویی با مخاطرات، چاره ای جز همکاری و تشریک مساعی با قدرت هایی چون اتحادیه اروپا، روسیه،‌ چین، ‌هند و ژاپن نداریم.

به اعتقاد وی امروز خطر اسلام«ستیزه جو»یک واقعیت است، این خطر از خاورمیانه برخواسته است و از حالت بالقوه تبدیل به بالفعل گردیده است. بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران ارشد بین المللی، ظهور و پیدایش انقلاب اسلامی را اصلی ترین دلیل بر شکست تئوری پایان تاریخ می دانند. آنها معتقدند انقلاب اسلامی ایران، پارادایم حاکم بر جهان را تغییر داد و به منبع الهام بخشی برای کشورهای اسلامی و ملل فقیر و محروم تبدیل گردید. آرنولد توینبی[19](مورخ معروف انگلیسی) در بررسی تمدن ها و در کتاب"تمدن در بوته آزمایش[20]"، جمله ای بسیار مهم و تاریخی مطرح ساخت: «پان اسلامیزم خوابیده است اما اگر مستضعفین جهان بر ضد سلطه غرب، شورش کنند و تحت یک رهبری قرار گیرند، این خفته، بیدار خواهد شد و بانگ این شورش، ممکن است در برانگیختن روح نظامی اسلام مؤثر افتد و اسلام بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود، قیام کند»[21].

پیش بینی توینبی در 1979 با انقلاب اسلامی ایران(و به تعبیر رهبر آن انفجار نور)، به وقوع پیوست. انقلابی که با دست خالی و با تکیه بر شعار الله اکبر و بازگشت به ارزش های اسلامی در مقابل همه ابر قدرت ها ایستاد و توانست نه تنها نقطه عطفی در تاریخ تحولات ایران، بلکه نقطه عطفی در جهان اسلام و کل تاریخ بشری گردد. با این حرکت، آن خفته، بیدار شد و به سرعت در سراسر جهان اسلام گسترش پیدا نمود و لذا هنوز دو سالی از انقلاب نگذشته بود که در لبنان، عده ای جوان با ایمان، پنج قدرت بزرگ آن زمان را که در آن کشور پایگاه داشتند، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و اسرائیل را به زانو درآورد و بدون دادن کوچک ترین امتیازی، آن ها را وادار به فرار کند. در افغانستان، انگلیس و روسیه به زانو درآمدند؛ در ترکیه، الجزایر و سایر کشورهای اسلامی، تنها بانگی که امروز بلند می شود ندای اسلام است و در فلسطین اشغالی، انتفاضه، امان را از صهیونیسم و امپریالیسم گرفته است. در واقع، مسلمان ها بیدار شده اند و بر پایه سه اصل مهم، کار بزرگ خویش را آغاز کرده اند: یکی، «بازگشت به اسلام ناب»که همین اسلام، در دوره های اولیه اسلامی توانست بر قدرت های بزرگ آن زمان غلبه کند، دوم،«وحدت جهان اسلام» است که امپریالیسم و استعمار، سالیان دراز سعی کرد با تکیه براصولی چون تفرقه بینداز و حکومت کن، بین فرقه های مختلف اسلامی فاصله بیشتر بیندازد. سوم، «استکبار ستیزی»و مقابله با کفر و الحاد و طاغوت و طاغوتیان زمان است.[22]

انقلاب اسلامی برخلاف پروژه جهانی سازی، رشد و نمو یافت و پروژه فوکویاما را از پروژه ای جهانی تبدیل به پروژه ای محلی کرد.

دانیل پائیس[23] در بررسی شکست تئوری پایان تاریخ می گوید:‌«تئوری پایان تاریخ بر مبنای تفکر جنگ سرد بنا نهاده شده بود غافل از آنکه یک ایدئولوژی قوی تر به نام اسلام و اسلام گرایی در حال شکل گیری است، ‌این ایدئولوژی بسیاری عمیق تر و ژرف ناک تر از کمونیسم سرخ است،‌ کمونیست یک تهدید تفکری و نظامی بود اما اسلام یک تهدید همه جانبه است چرا که برای تمامی اشکال زندگی از لحظه تولد تا مرگ برنامه دارد؛ پوشش اسلامی، غذای اسلامی، آموزش اسلامی، اقتصاد اسلامی، ‌فرهنگ اسلامی، ‌حکومت اسلامی و... از اشکال این نهضت نوظهور است.»

از سوی دیگر«برنارد لوئیز[24]»که پدر فکری و معنوی حلقه نومحافظه کاران از جمله هانتینگتون و فوکویاما به حساب می آید در تشریح مخاطرات فراروی دنیای غرب و ایدئولوژی حاکم بر آن می گوید: ‌دشمن واقعی لیبراسیم ،‌اسلام ستیزه جوست، ‌این اسلام از منطقه خاورمیانه سر برآورده است و انقلاب ایران هویتی تازه به مسلمانان بخشیده است. اسلام با لیبراسیم تعارضی ذاتی دارد و این تعارض تبدیل به چالشی جدی برای جهان غرب گردیده است، ما برای مقابله با جهان شمولی اسلام چاره ای جز بازگشت به مذهب نداریم».

در همین ارتباط، فوکویا در گفتگویی با روزنامه آلمانی«دی ولت» می گوید: «ما اکنون در دوره دشواری بسر می بریم. گسترش دمکراسی و عقاید لیبراسیم که در دهه نود به اوج خود رسیده بود، اکنون در بسیاری از مناطق دنیا مورد حمله قرار گرفته است، این الگو باعث گردیده گرایش به سمت لیبراسیم که در دهه گذشته در روسیه و آمریکای لاتین از قوت زیادی برخوردار بود، اکنون به عقب نشینی روی آورد، سیاست های ایران دنیای غرب را در وضعیت وخیمی که پس از پایان جنگ سرد بی سابقه بوده قرار داده است.»

 با تمام این تفاسیر آنچه بر ذهن مبرهن می گردد تأثیر بسیار بالای انقلاب کبیر اسلامی بر دنیای اسلام حتی جهان است که منجر به چالش کشیده شدن این پروسه گردیده، انقلابی که دارای راهبردی ایدئولوژیک است که استراتژیست های غربی و آمریکایی از آن به عنوان اسلامی ایرانی یاد می کنند؛ "اسلام ایرانی یا ایدئولوژی شیعی" که با گذر هر روز حماسه ای تازه چون مقاومت 8 ساله، 33 روزه(حزب الله لبنان) و 22 روزه(غزه) می آفریند و گستره نفوذ و اقبال خود را در منطقه و جهان بیش از پیش می کند.

با این اوصاف فرایند(و معلول) به وجود آمده در جهان که به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب(دام ظله) بیداری اسلامی[25] نام گرفته است را نمی توان بدون عامل(و علت) خود که وقوع انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی(ره) است نادیده گرفت؛ چرا که تلاش های هدفمند جریانات وابسته به غرب همواره از اصطلاحات و عباراتی چون بهار عربی[26] و جنبش های خواستار اصلاحات یاد می نمایند.

رابرت فیسک با نگارش مقاله ای در روزنامه ایندیپندنت ضمن توضیح دیدگاهش درباره مسائلی چون انحراف نظام سرمایه­داری و سعی در بی ‌اهمیت جلوه دادن بحران مالی توسط حاکمان غرب، ادامه می دهد:
«اصطلاح "بهار عربی" لفظی برای تحریف تصویر واقعی"بیداری عربی یا اسلامی" است که خاور­میانه را می‌لرزاند».[27]
 
راهبردهای کلان بیداری اسلامی
        همان طور که از دیدگاه های اندیشمندان مطرح غربی بر می آید بیداری اسلامی متأثر از اصول تحول ساز انقلاب اسلامی ایران بر پایه آرمان های اسلامی شکل گرفته است؛ لذا  سعی می گردد با بهره گیری از اندیشه های رهبر فرزانه انقلاب(دام ظله) راهبرد های کلان نظریه بیداری اسلامی(که غالباً در ارتباط با ادامه حرکت انقلاب کبیر اسلامی مطرح شده است) تشریح گردد. ایشان عوامل موفقیت الگوی اسلامی در مدیریت جهانی را چنین مطرح می فرمایند:
1 . برخورداری از پشتوانه عظیم فلسفی،  فقهی و معارف شیعی در طول هزار سال.
2 . انقلاب اجتماعی همه جانبه همراه با تحول بنیادین در زندگی انسان ها.
3 . استواری بر پایه فرهنگ و اعتقاد و ایمان در مراحل اوج گیری و سازندگی انقلاب.
4 . بهره مندی از رویکردهای ارزشی و هدف گیری مفاسد جهانی و بشری.
5 . حاکم سازی فرهنگ توحیدی به جای فرهنگ الحادی و استبدادی.
6 . شکل گیری بر مبنای نظم و انضباط انقلابی.

با توجه به این خصوصیات است که بیداری اسلامی یک تفسیر اسلامی و الهی بوده و به معنی زنده کردن دوباره اسلام است؛ چنان که در جایی دیگر می فرماید:
«انقلاب یک تفسیر اسلامی و الهی است؛ ما انقلاب را یک تحوّل اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی می دانیم که به دنبال آن ها تحول اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و آنگاه رشد همه جانبه ابعاد انسان ها می آید.[28]» همان طور که در آیه قرآن است «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم[29]».

از منظر رهبر فرزانه انقلاب، انقلاب یک ضرورت طبیعی بر اساس سنّت های الهی است. توضیح اینکه نظام هستی به عنوان مظهر و تجلّی اراده و مشیّت الهی، مشمول قوانین و سنّت هایی است که نه تغییر پذیرند و نه جایگزین بردار. بشر چه بخواهد و چه نخواهد و قدرتمندان چه راضی باشند و چه نباشند، این سنّت ها تحقق می پذیرند. یکی از این سنّت ها تجلّی حق و پیروزی آن بر باطل است. یعنی جریان هستی و اداره امور عالم و نیز اعمال اختیاری انسان باید با تدبیر الهی و متکی بر معرفت صحیح اداره شود تا سعادت او تأمین و تضمین گردد.

بنابراین اگر روزی جامعه اسلامی که نماد جریان حق است منحرف شود و به جایی برسد که هم مردم به فساد آلوده شوند و هم حکومت ها فاسد گردند و در نتیجه جابجایی خوب و بد، معروف و منکر و حق و باطل در عرصه حیات اجتماعی صورت گیرد، خداوند شرایط را به گونه ای محقق می سازد که گروه خداپرستان و مؤمنان قیام کنند و جامعه را از فساد به صلاح برگردانند؛ همان طور که حادثه عظیم عاشورا در تاریخ اسلام از مصادیق روشن آن است. لذا با استفاده از این تعابیر می توان به راحتی رگه های این راهبردها را در انقلابات و بیداری اخیر ملاحظه نمود ضمن آنکه نقطه ی قابل ملاحظه دیگر این راهبردها تضاد و تقابل صریح با ایدئولوژها و نظریات غالب در جهان غرب از جمله لیبرالیسم می باشد.[30]

حاصل کلام اینکه انقلاب اسلامی بر اساس یک ضرورت طبیعی و تاریخی و مبتنی بر قواعد و سنن الهی به وقوع پیوست و بر اساس همین قاعده نیز به راه خود را ادامه خواهد داد. معظم له در جایی دیگر می فرماید:
انقلاب ما و حرکت ما اسلامی است. از جهت دیگر برای مردم دنیای امروز بسیار می تواند آموزنده باشد و به عنوان یک تجربه ملموس و عملی مطرح بشود. انقلاب ما از باب انطباق با سنت هایی که در قرآن برای نهضت ها و تحولات جهانی و تحولات اجتماعی ذکر شده، از جهت انطباق با این پیشگویی های قرآن و قوانینی که ذکر می کند و سنن الهی نیز اسلامی است. تفسیر و تحلیل قرآن نسبت به تحولات اجتماعی عمیقاً مغایر با تحلیل و تفسیری است که مکاتب مادی ذکر می کنند. در قرآن کریم برای تحولات مادی یک اصول و نقاط عطف و انگیزه ها و اهرم ها و عوامل دیگری ذکر شده، غیر از آنچه که در تحلیل ها و تفسیرهای مادی وجود دارد. ما نگاه می کنیم می بینیم عیناً آنچه در انقلاب ما اتفاق افتاد منطبق بر همین تفسیرها و تبیین های الهی است که سنن آفرینش را برای ما بیان می کند.

ایشان با تشریح حرکت انبیاء و واقعه بعثت کار ویژه های اصلی بیداری اسلامی را چنین تشریح می نمایند:
1. تعلیم معارف، جهان بینی، مقررات و احکام الهی
2. تربیت و تزکیه مردم و رشد دادن و شکوفا ساختن استعدادهای آنان برای اداره خویش
3. مدیریت بالفعل جامعه و تشکیل و اداره نظام حکومتی الهی
ما نیز بر طبق حکم الهی امروز چنین الگویی را برای خود برگزیده ایم و انقلابمان را منطبق بر حرکت اسلامی صدر اسلام می دانیم و شک نداریم که انقلاب اسلامی مثل بعثت و پیام نبوت منطبق با قوانین آفرینش و خواست و اراده الهی است و ملت ایران در مبارزه خود چونان مسلمانان صدر اسلام با ایثار و فداکاری همان هدف را تعقیب کرده و خط بعثت آنان بر خط کفر و الحاد و طغیان و شیطنت به پیروزی می پیوندد و پیروزی حق بر باطل آشکار می شود.

ایشان معتقدند امام راحل(ره) برای حیات دوباره اسلام درست همان راهی را پیمود که رسول اعظم(ص) پیمودند و فلسفه انقلاب نیز همان حرکت نبوت ها در طول تاریخ برای حمایت از مستضعفان و کوبیدن گردن کشان و سلطه گران و طاغوت ها به سنگ است. ایشان وجوه شباهت فراوانی را میان انقلاب اسلامی ایران و صدر اسلام در زمینه های دوران تبلیغ، کادرسازی، مبارزه، جنگ ها، شهدا و جانبازان، مخالفین و ترفندهای آنها و... یادآور می شود که حاکی از الگوپذیری انقلاب ما از صدر اسلام و انقلاب پیامبر(ص) است.
 
آرمان ها و اهداف بیداری اسلامی
      ارزش و اهمیت هر انقلابی بسته به آرمان و اهدافی است که تعقیب می کند. بزرگی و کوچکی آرمان ها و اهداف تا حدود زیادی تعیین کننده ی میزان هزینه ای است که برای هر انقلابی باید صرف کرد. هر چه آرمان ها و اهداف یک انقلاب، متعالی تر و پرجاذبه تر باشد، تحمل سختی ها و فشارها در مسیر دستیابی به آنها، آسان تر و شیرین تر خواهد بود. انقلاب اسلامی ایران نیز از ابتدا آرمان ها و اهداف مشخصی را برای خود ترسیم نمود و رهبر و ملت از آغاز تا کنون در جهت دستیابی به آنها از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. برخی از آرمان ها و اهداف انقلاب کبیر اسلامی از دیدگاه ولی امر مسلمین از این قرار است:
1 . عدالت خواهی
2 . تربیت و تزکیه انسان و در نتیجه جامعه سازی بر مبنای آن
3 . تشکیل نظام توحیدی و تلاش برای دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی
4 . دستیابی به حیات طیّبه
5 . برخورداری از رفاه، امنیت، دانش، عزت سیاسی، استقلال اقتصادی و رونق تجاری
6 . حاکمیت اسلام و قرآن در زندگی بشر
7 . تکریم انسان و نفی فقر و فساد و تبعیض و در نتیجه احساس خوشبختی و سعادت
8 . باز گرداندن عزّت اسلامی به مسلمانان

علاوه بر موارد یادشده، اهداف دیگری نظیر استقلال، آزادی، رشد معنوی، تعالی مادی، ایجاد محیط امن و باکرامت و... نیز جزء اهداف انقلاب به حساب می آیند. ایشان با تشریح بیشتر آرمان ها می افزایند:
دین یک نظام اجتماعی به بشر ارائه می کند و نه فقط یک سلسله عبادات و عادات. هرچند عبادات و عادات نیز انباشته از روح زندگی و در جهت همان نظام است و این نظام اجتماعی مبتنی بر همان جهان بینی است و ساخته به شکل آن است. آزادی و برابری انسان ها، عدل اجتماعی، خودآگاهی افراد جامعه، مبارزه با کژی و زشتی، ترجیح آرمان های انسانی بر آرزوهای شخصی، توجه و یاد الهی، نفی سلطه های شیطانی و دیگر اصول اجتماعی نظام اسلامی و نیز اخلاق و رفتار شخصی و تقوای سیاسی و شغلی، همه و همه ملهم و زاییده آن جهان بینی و برداشت کلی از جهان و انسان است. اسلام، نظام های مبتنی بر زور و قلدری و زاینده ظلم، جهل، اختناق، استبداد، تحقیر انسان و تبعیض نژادها، ملت ها، خون ها و زبان ها را رد می کند و غلط می شمرد و با هر آن نظام و کس که به ستیزه نظام اسلامی کمر بندد، با شدت و مقاومت می ستیزد و به جز آن، با همه انسان ها چه هم کیش و چه ناهم کیش به محبت و مساعدت امر می کند. بر چنین پایه ها و با چنان هدف هایی انقلاب اسلامی در ایران پدید آمد و نظام جمهوری اسلامی را بنا نهاد. هدف از ارائه این خطوط عرضه زوایای بیشتر و دقیق تری از نظریه بیداری اسلامی و انطباق آن مطالبات فعلی کشورهای تحت تأثر امواج بیداری اسلامی است.
 
کلید پیروزی در نظریه بیداری اسلامی
      شکل گیری و پیروزی هر انقلابی به مؤلفه ها و عوامل گوناگونی وابسته است. بدیهی است برخی عوامل وجه غالب را به خود اختصاص داده و نقش مضاعفی را در پیروزی انقلاب ایفا می کنند. از منظر مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی مردم ایران به نیروی اتحاد، اسلام و اتکای به خدا و نیز قدرت اراده و تن دادن به فداکاری و مجاهدت پیروز شده است. برخی از عوامل پیروزی انقلاب عبارتند از:
1 . مطابقت انقلاب اسلامی با سنتهای الهی
2 . ایمان عمیق، آگاهانه و راسخ مردم به اسلام ناب
3 . تکیه بر مفهوم واقعی شعار الله اکبر
4 . تعظیم شعائر الهی و اسلامی به ویژه عزاداری ها در محرم و صفر
5 . روشنگری و فداکاری روحانیت اصیل و متعهد به عنوان جلودار نهضت
در یک کلام می توان رمز پیروزی بیداری اسلامی را در ایمان و اعتقاد مردم به اسلام و نیز تسلیم در برابر فرمان خدا و صبر و فداکاری و استقامت در مسیر انقلاب جست وجو نمود.
 
اصول نظریه بیداری اسلامی
       نظر به اینکه حرکت بیداری اسلامی زیربنای فعالیت خود را اسلام و قوانین خدا قرار داده است، مثل خود اسلام دارای احکام ثابت و متغیر بوده و هست. بنابراین با تکیه بر اصل توحید می توان موارد زیر را جزء اصول انقلاب به شمار آورد:
1 . پایبندی به اسلام و قرآن
2 . دفاع از محرومان و مستضعفان
3 . عدم گرایش به قدرتهای شرقی و غربی
4 . تحقق عدالت اجتماعی
5 . تعلیم و تربیت اسلامی
6 . نفی سلطه و حاکمیت ظالمانه قدرت های زورگو
7 . عدم خوف و هراس از تهدیدات قدرتهای مادی و امیدواری به نصرت و امداد الهی
8 . تکریم انسان به معنی واگذاری حقیقی حق تصمیم گیری و تعیین سرنوشت به انسان
9. فراهم سازی راه کمال جویی و تقرب انسان به خدا و جلوگیری از منحصر و محدود سازی او در خواهش های جسمی و جنسی
حاصل سخن این که همه مسائلی که به عنوان مبانی اندیشه سیاسی اسلام به حساب می آیند، در زمره اصول نظریه بیداری اسلامی به شمار می روند که امروز به نوعی در جنبش های اعتراضی جوامع اسلامی مشاهده می گردد.
 
ارکان نظریه بیداری اسلامی
      برای شکل گیری هر انقلابی یک عنصر فکری و دو عامل انسانی مورد نیاز است. عنصر فکری همان ایدئولوژی و مکتبی است که انقلاب بر پایه آن استوار می گردد و عنصر انسانی نیز یکی مردمند و دیگری رهبری. هرگاه این سه عنصر در کنار هم قرار گیرند و جهت گیری یکسان داشته باشند، انقلاب شکل می گیرد. بدیهی است هر چه قوت این سه رکن بیشتر باشد، سرعت شکل گیری و پیروزی انقلاب نیز بیشتر خواهد بود:

1. مکتب
      انقلاب اسلامی ایران(و نظریه بیداری اسلامی) بر پایه اندیشه و جهان بینی اسلامی استوار است. تفسیر انسان، تفسیر تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت، تبیین همه علایقی که انسان را با دنیای بیرون از وجود او، یعنی جهان، اشیاء و انسانها مرتبط می کند و نیز فهم و درک آدمی از وجود خود و خلاصه همه چیزهایی که نظام ارزشی جامعه را می سازد و آن را بر اداره مطلوب خود قادر می سازد، از این جهان بینی الهی ریشه و مایه می گیرد و منشعب می شود.

نظر به اینکه دو برداشت انحرافی و متضاد از اسلام در جامعه وجود داشت، که یکی فهم کوته نظرانه، تعصب آمیز و متحجّرانه و دیگری برداشت متجددانه و تساهل آمیز، رهبر فرزانه انقلاب برداشت صحیح را با نام اسلام ناب به جامعه معرفی می نمایند و اینچنین ادامه می دهند:
در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجّر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بی بند و باری و بی تفاوتی؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بی حالی و افسردگی؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و بی خاصیت؛ اسلام نجات بخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه دست قدرت ها؛ و خلاصه اسلام ناب محمدی(ص) جایگزین اسلام آمریکایی گردید.

اساسی ترین مبنای جهان بینی الهی و اسلامی، اصل توحید به معنی اعتقاد به وجود خدا و قدرت غیبی او و حاکمیت علم، قدرت، عزت، جلال، جمال مطلق، اراده و مشیّت او بر هستی، است و همه امور دیگر به نحوی از انحاء به توحید باز می گردند. یکی از نکات برجسته و قابل توجه در زمینه انقلاب اسلامی ایران این بود که دین اسلام سازنده فرهنگ ملّی شد و به همین جهت اموری نظیر جهاد، شهادت، پیروی از انسان باتقوا و عادل، بیزاری از ظلم و ظالم، اتحاد و همبستگی، توکل به خدا و... در متن این فرهنگ قرار گرفت و خمیر مایه حرکت انقلابی مردم شد و پیروزی را برای مردم به ارمغان آورد.

2. رهبر
      قدرت و قوت رهبری در نظریه بیداری اسلامی با اتکای به اسلام، ناشی از موقعیت دینی اوست که مشروط به برخورداری از ویژگیهایی نظیر فقاهت، عدالت، علم، معرفت، زهد، مدیریت، شجاعت، بینش سیاسی و تدبیر است، بر خلاف انقلابهای دیگر که غالباً انسان هایی به عنوان سیاستمدار حرفه ای با تکیه بر زر و زور و تزویر در جایگاه رهبری قرار می گیرند.

امام راحل با برخورداری از همه ویژگی های مورد نیاز برای رهبری دینی و الهی، سکانِ انقلاب اسلامی را به دست گرفت و هدایت پیامبرگونه خود را بر جهانیان آشکار ساخت. یکی از تفاوت های عمده ایشان با دیگر مصلحان تاریخ اسلام این بود که ضمن حضور در صحنه، اصول مکتب سیاسی خود را برای مردم تبیین نمود و آنان را به ایمان روشن بینانه و آگاهانه رساند و پس از اثبات حقانیت مکتب سیاسی خود، توانست ملت ایران را آرام آرام وارد میدان مبارزه کرده، به همراهی این اقیانوس عظیم پرتلاطم، انقلاب بزرگ اسلامی را شکل دهد و در نتیجه آثار شوم تسلط قدرتهای طاغوتی را در این کشور برطرف و دنیا را متحول کند، به گونه ای که حرکت او با هیچ حرکتی از صدر اسلام تا کنون قابل مقایسه نیست.
 
3. مردم
      بزرگ ترین اهرم فعلیت نظریه بیداری اسلامی، حضور عظیم توده های میلیونی مردم در عرصه های انقلاب بود که با ایمان نافذ و عمیق از یک سو و معرفت و آگاهی بالا از سوی دیگر، به ندای رهبرشان لبیک گفتند و در پرتو هدایت های روشنگرانه و پیامبرگونه او، صبر و مقاومت و استقامت را پیشه خویش ساخته و عاقبت شهد گوارای پیروزی بر نظام سلطه را نوشیدند.

یکی از بارزترین ویژگی های انقلاب اسلامی که در کمتر انقلابی نظیر آن وجود داشته است، مردمی بودن آن است به گونه ای که همه ملت ایران در شهر و روستا، از کوچک و بزرگ، زن و مرد در آن مشارکت داشتند. بر خلاف انقلاب های بزرگ دنیا که طبقات خاصی از جامعه در آن نقش آفرینی کردند. مقام معظم رهبری(دام ظله) در بیان دلیل این که مردم صاحبان اصلی نظام و انقلابند اینگونه می فرماید:
مردم صاحبان این نظام هستند به چند دلیل؛ اولاً چون اسلام بیشترین حق را در اداره نظام های اجتماعی به مردم می دهد و هر دستگاه حاکم را یک دستگاه خدمتگزار برای مردم می داند. ثانیاً چون مردم تشکیل دهندگان و به وجود آورندگان این نظام بودند زیرا این نظام مبتنی بر یک انقلاب بود و آن انقلاب را مردم به وجود آوردند. ثالثاً چون دخالت و نظارت مردم بیشترین تضمین را برای حفظ این نظام از انحراف می کند.
 
مواجهه با مستکبرین
      بیداری اسلامی، گشودن جبهه تازه ای فراروی همه انسان های مظلوم و محرومی است که از نارسایی و نابسامانی تمدن تحمیلی استعماری رنج می برند و با بهره گیری از شعار نه شرق و نه غربی انقلاب اسلامی که همواره خود را در بسیاری از تجمعات مردمی در کشورهای اسلامی از جمله لیبی، بحرین، مصر، یمن و... خود را نشان داده است، به نفی هر گونه ظلم و ستم بر بشریت می پردازند. برخی از اصول محوری این تفکر را در مواجهه با مستکبرین در جنبش بیداری اسلامی و با الگو برداری از انقلاب اسلامی را اینگونه می توان تبیین کرد:

1 . لزوم خروج انسان از یوغ بردگی و بندگی طاغوت و رستن از ذلت و خواری
2 . روی آوردن به عبودیت خدا و رستگاری
3 . برآشفتن در مقابل همه بدی ها و کجی ها و نابسامانی ها
4 . مبتنی بودن حکومت و قدرت سیاسی بر پرهیزکاری، عدالت و حقیقت
5 . ضرورت دین گرایی و خدامحوری و نیز بازگشت از مسیر انحرافی دوران غرور جاهلانه شکوفایی علم

حاصل سخن در یک کلام این که پیام بیداری اسلامی، پیام معنویت است، یعنی بشرِ سرگشته امروز که از عدم تأمین نیازهای برتر و والاتر و ندیدن و نداشتن صفا و محبّت و مهربانی و نیافتن نوعی معرفت والا به ستوه آمده است، به دنبال مکتبی است که علاوه بر تأمین نیازهای مادی، نیازهای معنوی او را نیز برآورده سازد و چون شاهد بود هر جایی که این انقلاب نفوذ کرد، معنویت را هم با خود به آنجا برد، گمشده خود را در پیام انقلاب اسلامی یافتنی دید. بنابراین با قاطعیت می توان گفت رویکرد دین گرایی حاضر که در اطراف و اکناف جهان معاصر روبه توسعه و گسترش نهاده، محصول و ثمره دریافت این پیام است.

پدیده ی بیداری اسلامی تلاش دارد با تزریق روحیه هوشیاری در امت های اسلامی منطبق با تعالیم اصیل و ناب نبوی(ص) همواره خودباوری دینی، کرامت و استقلال سیاسی، اقتصادی و فکری را در راستای وصول«بهترین امت برای مردم» نهادینه سازد. در واقع بیداری اسلامی دارای رسالتی جهانی بوده و سعی دارد پس انجام وظایف خود در جوامع تحت سلطه اسلامی سایر نقات جهان را تحت سیطره نظری خود در آورد.

حضرت امام(ره) با اشاره به این مطلب اینگونه می فرمایند:
«دولت های جهان باید بدانند که اسلام شکست ناپذیر است. اسلام بر سرتاسر جهان پیروز خواهد شد و تعلیمات قرآن جهان را فرا خواهد گرفت. ما راه دیگری نداریم جز اینکه تمام حکومت های خائن و جانی و فاسد و دیکتاتور منش را نابود کنیم که هر مسلمانی باید آن را در تک تک کشورهای اسلامی به اجرا بگذارد.»

لذا با اوصاف فوق انعکاس استکبار ستیزی در کشورهای اسلامی(تحت تأثیر نظریه بیداری اسلامی) را می توان در مصادیق ذیل به وضوح مشاهده نمود: 

1. مقابله با فرهنگ و تمدن غربی جهت محور قرار دادن اندیشه های ناب اسلامی
      در طول دهه­های اخیر، جوامع اسلامی با استحاله‌ی شدید فرهنگی مواجه شدند که در اثر تهاجم دراز مدت فرهنگی غرب و دوری از ارزش‌های واقعی دینی بر ملت­های مسلمان تحمیل شد و در نتیجه، بحران هویت، عقب افتادگی و ضعف در زمینه­های علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این کشورها را در پی داشت.[31]

 طی چند دهه‌ی اخیر، جوامع اسلامی در اثر تهاجم دراز مدت فرهنگی غرب و دوری از ارزش‌های واقعی دینی با بحران هویت، عقب افتادگی و ضعف در زمینه­های علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مواجه شده‌اند.
 امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه اوضاع منطقه را از لحاظ فرهنگی این‌گونه تحلیل می‌کنند: «استعمارگران برای اغراض شوم خود به‌دست عمال سیاسی خود قوانین خارجی و فرهنگی اجنبی را در بین مسلمانان رواج دادند و مردم را غرب­زده کردند.»[32]
 
 
 
2. مقابله با استبداد و فساد­ در حاکمیت های وابسته به غرب
  در تونس بن­علی 23 سال و در مصر «حسنی مبارک» 30 حکومت نمود.[33]در بحرین نیز «آل‌خلیفه» با کمک انگلیس­ها و دادن امتیازهای فراوان به آنان حکومت را در دست گرفتند و سلطنت در آن کشور به صورت موروثی به فرزند بزرگ ذکور خانواده می­رسد.[34] در عربستان سعودی نیز در رأس نظام سیاسی، خاندان سلطنتی قرار دارد و تمامی اعضای مجلس را نیز پادشاه، بر می­گزیند و آن‌ها نیز فقط به عنوان یک ارگان مشورتی عمل می کنند.[35]

استبداد، تنها مشکل این حکومت­ها نیست بلکه فسادهای مالی و اخلاقی که در طبقه‌ی حاکم رواج دارد بیش از تحمل ملت­های آن‌هاست. روزنامه‌ی«نیویورک تایمز» در بررسی یک نامه‌ی دیپلماتیک در مورد ثروت­های رییس جمهور مخلوع تونس که توسط «ویکی لیکس» منتشر شد به میزان ثروت خانواده‌ی بن علی و دیدگاه­های ملت تونس در مورد این خانواده می­پردازد. به نوشته‌ی این روزنامه، فساد مالی نزدیکان بن­علی و همسرش و رفتار توهین آمیز آن­ها دلیل اصلی قیام ملت تونس است.در این نامه آمده است که ملت تونس از «لیلا طرابلسی»، همسر بن­علی و خاندان طرابلسی به ستوه آمده­اند. لیلا طرابلسی قبل از ازدواج با بن­علی در سال1992 میلادی، فرزند خانواده‌ی فقیر و سطح پایینی بوده که به عنوان آرایشگر مشغول کار بود، اما بعد از ازدواج با بن­علی افراد خانواده­اش و خانواده‌ی بن­علی به ثروت­های کلانی دست یافتند و در حال حاضر در بیش‌تر شرکت­های بزرگ تونس دارای سهام هستند.

بر این اساس در نامه‌ی«گودِک» آمده است:«نزدیک به نصف شرکت­های تونسی در دست نزدیکان لیلا طرابلسی است و ملت تونس از وی و خاندان طرابلسی خشمگین هستند و از فرهنگ و سطح اجتماعی پایین و ولخرجی­هایشان به ستوه آمده­اند.»[36]

هم‌چنین از مهم‌ترین اتهام‌هایی که حسنی مبارک رییس جمهور مخلوع مصر در دادگاه این کشور با آن مواجه است، واریز وجوه کتاب‌خانه‌ی «اسکندریه» به حساب‌های شخصی محرمانه، فراهم کردن زمینه‌ی غارت بیت المال، بخشیدن اراضی دولتی به «حسنی سالم» یکی از نزدیکان خود و به هدر دادن میلیون­ها جنیه(دینار) مصری به خاطر فروش ارزان گاز به رژیم صهیونیستی است. مبارک و خانواده‌اش تنها در شعبه‌ی «مصر الجدیده» بانک «الاهلی» مصر سپرده­هایی به ارزش 250 میلیون جنیه(دینار) مصری، داشته‌اند.

مبارک و اعضای خانواده­اش در زمان ریاست وی، با سوءاستفاده از موقعیت خود میلیون­ها دلار از بیت المال را به حساب­های شخصی خود در بانک‌های مصری و خارجی واریز کرده‌اند. از سوی دیگر دادستانی مصر در نامه­ای به مقام‌های آمریکایی اعلام کرد:«جمال مبارک با نقض قوانین ممنوعیت تصرف در اموال عمومی، 75 تن طلای مصر را از بانک مرکزی آمریکا خارج کرده است.»[37]

در عربستان سعودی نیز هزاران شاهزاده مناصب حکومتی را در دست داشته و دارای روش زندگی همراه با اسراف و ولخرجی می­باشند و طبقه‌ی حاکم هیچ‌گونه گزارشی از این هزینه‌ها ارایه نمی­کند.[38] تا جایی­که فیلم یکی از شاهزادگان عربستان در اینترنت منتشر شد که وی در یک مجلس فحشا، 20 بسته‌ی یک میلیون دلاری را بر سر یک فاحشه ریخت که این ماجرا شکایت بسیاری از نخبگان عربستان را در پی داشت.

امام خمینی(ره) در کتاب«ولایت فقیه» می­نویسند: «استعمارگران به‌دست عمال سیاسی خود که بر مردم مسلط شده­اند، نظام‌های اقتصادی ظالمانه­ای را تحمیل کردند و بر اثر آن مردم به دو دسته تقسیم شده­اند، ظالم و مظلوم، در یک طرف صدها میلیون مسلمان گرسنه و محروم از بهداشت و فرهنگ قرار گرفته ­است و در طرف دیگر اقلیت­هایی از افراد ثروتمند و صاحب قدرت سیاسی که عیاش و هرزه گرد و فاسدند.»[39]

3. مقابله با اسراییل:
قرارداد«کمپ دیوید» را می­توان یکی از بارزترین مصادیق این سرسپردگی دانست. کمپ دیوید نام پیمانی است که به وسیله‌ی«انور سادات» رییس جمهور وقت مصر و «مناخیم بگین» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در تاریخ 17 سپتامبر سال 1978 میلادی(26 شهریور 1357) به امضا رسید.[40] از نظر غرب کمپ دیوید به نوعی پایان جهان اسلام محسوب می‌شد؛ فکر می‌کردند دنیای اسلام با این قرارداد تمام شد و پس از آن تسلط همه جانبه‌ی اسراییل بر منطقه آغاز خواهد شد.[41]

از آن به بعد عقب نشینی‌های پی­ در ­پی جهان عرب در مقابل صهیونیسم آغاز شد و از زمان انعقاد پیمان کمپ دیوید، مصر سالانه حدود 5/1 میلیارد دلار کمک نظامی از آمریکا دریافت کرده است تا مرزهای اسراییل را امن نگاه داشته و ضامن بقای اسراییل باشد[42]، تا جایی که در جنگ 33 روزه‌ی لبنان برضد اسراییل، طبق گزارش پارلمان رژیم صهیونیستی: «بخش مهمی از جهان عرب، اسراییل را در این جنگ تأیید کرد.»[43]

تمام این ذلت­ها و عقب نشینی­ها در برابر رژیم صهیونیستی ناشی از وابستگی همه جانبه و بیش از اندازه‌ی سران ممالک اسلامی به غرب به ویژه آمریکا است، این وابستگی به اندازه‌ای بود که آمریکا در سال1943م و در آغاز روابطش با عربستان سعودی در خلال جنگ جهانی دوم برای هدایت عملیات جنگی در این سوی دنیا در «ظهران» پایگاه هوایی تأسیس کرد و در سال 1956م به رغم ناخشنودی سخت مردم، حکومت سعودی این پایگاه را مجدد به آمریکایی­ها اجاره داد.[44]

حضور علما و جنبش­های اسلامی هم‌چون «اخوان المسلمین»، وجود نمادهای مذهبی و سر دادن شعارهای اسلامی مانند شعار الله اکبر و اقامه‌ی نمازهای جمعه و جماعت، شواهدی است که باعث شده تا تحلیل­گران، یکی از مؤلفه­های این قیام­ها را اسلامی بودن آن­ها بدانند و این شواهد نشان دهنده‌ی بیداری اسلامی ملت‌ها در جهت حذف سکولاریسم از جوامع اسلامی است.

نکته حایز اهمیت در این سه دست آورد اساسی حرکت بیداری اسلامی در اندیشه های حضرت امام(ره) نقش و جایگاه علماء به عنوان راهبران این حرکت است که در سطور فوق به عنوان یک از ارکان بیداری اسلامی اشاره شد. ایشان در تشریح این مسئله و در پاسخ به جریاناتی که معتقد بر، رسالتی سکولار برای علماء هستند عنوان می نمایند:
«محدود شمردن وظایف فقها و علمای دینی به مراسم عبادی و بیان احکام و شرایط آن و درباره ی فقط طهارت و نجاست و دعا! از بقایای اندیشه های مسموم استعماری است... نخستین وظیفه ی فقیه آگاه از احکام شریعت اسلامی، قیام برای برتری"کلمه الله" در روی زمین و جهاد پیگیر برای پاکسازی زمین از لوث وجود دشمنان خداوند است. حقیقت اسلام را به مردم بشناسانید تا نسل جوان فکر نکنند که علما در گوشه های نجف و قم با جدایی دین از سیاست موافق اند و کاری جز بررسی مسایل حیض و نفاس ندارند و با سیاست کاری ندارند، بلکه مبارزه ی سیاسی یک وظیفه ی شرعی است.»
 
مخالفان در نظریه بیداری اسلامی
 یکی از سنت های الهی این است که هر قوم و گروهی اعم از حق یا باطل نتیجه تلاش خود را خواهد دید، یعنی مدد اولیه الهی پشت سر تلاش و اراده غیر حق هم وجود دارد. قرآن کریم می فرماید «کلاً نمدّ هؤلاء وهؤلاء»[45]. شاهدش اینکه در طول تاریخ وقتی طرفداران حق کناره گیری، بی طرفی و قعود را انتخاب کردند، استکبار و طواغیت با بهره گیری از این سنت الهی بر دنیا حکمروایی داشته اند. این امر تا زمانی تداوم دارد که جریان حق به معارضه با آنان برنخیزد. ولی وقتی جریان حق قیام کرد و با جریان طاغوتی به ستیز برخاست، آنگاه سنّت دیگر خداوند حاکم شده و با امداد رسانی به جریان حق، او را حتی با کمی عِدّه و عُدّه اش بر باطل علیرغم قدرت ظاهری اش پیروز می گرداند.

زمانی که انقلاب اسلامی ایران به عنوان مظهر حق در دوران معاصر بر مبنای اسلام و قرآن تحقق یافت، طبیعی بود که استکبار جهانی، حاکمیت اسلام را برای خود یک خطر جدی بداند و با انواع ترفندها و توطئه های استکباری به مبارزه با آن برخیزد و همه نیرو و توان خود را برای به شکست کشانیدن آن بسیج نماید.

 مقام معظم رهبری در توضیح این مطلب می فرماید:
ما با دنیای استکبار مواجهیم. همه آن سلطه هایی که از احیاء اسلام ناراحتند و رنج می برند و همه آن دولت ها و قدرت هایی که عظمت اسلام را به زیان خودشان می بینند، امروز در مقابل اسلام، صف آرایی کردند.

و نیز می فرماید:
ملت ایران در حرکت خود مظلوم است. چرا؟ برای اینکه ملت ایران این مبارزه را برای تجاوز و تعدی به کسی یا تهدید به وجود نیاورد، بلکه این حرکت عظیم را برای دفاع از حق خود و مبارزه با دیکتاتوری و سلطه خارجی انجام داد. هر ملت و انسانی حق دارد از آزادی و کرامت خود دفاع کند و زندگی اش را بسازد. بنابر این کسانی که به ملت ایران از طرق مختلف سیاسی و غیر سیاسی حمله می کنند، در واقع به ملت ایران ظلم می کنند. چون حرکت ملت ایران منافع زیاده خواهانه و تجاوزگرانه آنها را تهدید کرده و آنها می خواهند از ملت ایران انتقام بگیرند؛ پس حق با ملت ایران است.

رهبر فرزانه انقلاب در تشریح بخش های دیگری از نظریه بیداری اسلامی با اشاره به توطئه های دشمنان می افزایند:
در دنیای اسلام، امروز فکر انقلاب اسلامی، حقوق انقلاب اسلامی، منطق انقلاب اسلامی، مکتب سیاسی و فرهنگ انقلاب اسلامی همین طور دارد در ذهن ها نهادینه می شود . هر چه با آن مبارزه کرده اند نشده. انواع و اقسام مبارزه ها را خود شما شنیده اید، گویندگان هم خیلی گفته اند. انواع و اقسام مبارزه ها را هم کرده اند نشده. از این نگرانند دیگر؛ از این به شدت نگرانند. می خواهند این را از پا دربیاورند.
 
 
دستاوردهای بیداری اسلامی در صورت پیروزی
هر پدیده اجتماعی پس از به ثمر رسیدن، دستاوردهایی را برای جامعه و حتی بشریت به ارمغان می آورد. بدیهی است میزان و سطح دستاوردهای هر پدیده نیز به بزرگی و اهمیت آن بستگی دارد. انقلاب اسلامی ایران به مصداق آیه شریفه «الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربها»[46]. که مبتنی بر توحید و تکریم انسان و عدالت اجتماعی است، دستاوردهای فراوانی داشته و دارد که یکی پس از دیگری آشکار خواهد شد. لذا با استفاده از الگوی انقلاب اسلامی می توان دستاورد های انقلابات اسلامی را پس از موفقیت نظریه بیداری اسلامی اینگونه پیش بینی نمود.

دستاوردهای داخلی
مهم ترین دستاورد داخلی تحقق کامل نظریه بیداری اسلامی، تشکیل حکومت دینی از نوع «مردم سالاری اسلامی» است که بهترین الگو را در عصر دین ستیزی، فراروی جهانیان قرار می دهد(که قراین بسیاری از آن در الگوی انقلاب اسلامی ایران قابل روئیت است). بخشی از دستاوردها و ثمرات ارزشمند آن از منظر رهبر فرزانه انقلاب(دام ظله) بدین قرار است:
1 . تبدیل رهبری دنیایی به رهبری الهی با الگوی ولایت فقیه
2 . استخراج و ارائه الگوی مردم سالاری دینی و حکومت متکی به آرای مردم از متن تعالیم اسلام
3 . حاکمیت ارزشهای دینی و معنوی در نظام حکومتی در عصر غلبه زر و زور بر دیگر ارزش ها
4 . شکست طلسم جدایی مظاهر دین داری و تجددخواهی و اثبات وحدت دین و تجدد به مفهوم دینی در قالب وحدت حوزه های علوم دینی و مراکز دانشگاهی
5 . قطع دست بیگانگان و چپاولگران و سلطه گران نامشروع از کشور و منابع و ثروت های آن
6 . برچیدن بساط ارتجاع و روشنفکری غربی و دریدن طومار خیانت آنان
7 . نفی سلطه طاغوت و احیای استقلال ملی
8 . نهادینه سازی استقلال و آزادی اسلامی در کشور
9 . احیای هویت ملّی ـ اسلامی و حیات بخشی به ملت ها
10 . ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری در ملت ها
11 . ایجاد جرأت و جسارت در مسائل علمی و شکستن مرزهای دانش
12 . پرورش استعدادها و ترویج روحیه خودآگاهی
13 . ایجاد انقلاب علمی و رشد و توسعه علم و فناوری در کشور
14 . گسترش روحیه تحقیق و شکوفایی استعدادهای انسانی
15 . تربیت انسان های صالح به عنوان فتح الفتوح انقلاب
16 . تبیین و احیای منزلت و شأن زن مسلمان
17 . ایجاد وحدت شیعه و سنّی

دستاوردهای خارجی
 پاره ای از دستاوردهای خارجی تحقق بیداری اسلامی برگرفته از آراء معظم له و دارای نمونه هایی در انقلاب اسلامی عبارتند از:
1 . ابطال نظریه های مادی گرایانه و الحادی در تبیین و تفسیر انقلاب ها
2 . ارائه تلقی و فکر جدید مبتنی بر توحید و معنویت و تکریم انسان و عدالت اجتماعی به جهانیان
3 . اثبات امکان پذیر بودن تشکیل جامعه ای مبتنی بر عدالت و معنویت
4 . احیای امید در دنیای اسلام و عرب نسبت به شکست پذیری استکبار و صهیونیسم
5 . ایجاد پویایی در ملت ها و مشکل آفرینی برای استکبار جهانی
6 . دمیدن روحیه گستاخی و جسارت به ملت های منطقه برای ایستادگی و مقاومت در مقابل قدرتهای بزرگ
7 . قوت یابی جبهه حق در برابر جبهه باطل
8 . تغییر نقشه سیاسی جهان و ظهور عصر امام خمینی
9 . بیداری سایر امت های اسلامی و تلاش در جهت تعیین سرنوشت خویش و دفاع از اسلام
10 . ایجاد اعتماد به نفس در امت اسلامی برای حرکت به سوی آینده ای روشن
11 . خلق فرهنگ روی آوری و تمسّک به اسلام و قرآن
12 . احیای عزّت اسلامی برای مسلمین جهان
13 . تغییر معادلات قدرت در خاورمیانه و جهان
14 . ارائه الگوی مبارزه به جنبش های آزادی بخش در جهان
 
آسیب ها و تهدیدات بیداری اسلامی
هیچ پدیده ای در نظام هستی از قواعد و سنّت های الهی مستثنی نیست. هر انقلابی به عنوان پدیده اجتماعی نیز مشمول این قواعد خواهد بود. یکی از سنّت های الهی این است که هر پدیده ای در معرض آسیب و تهدید قرار گیرد. منظور از آسیب، عوامل درونی پدیده است که آن را به سوی نابودی و اضمحلال سوق می دهد. تهدید هم فشارهایی است که از سوی عنصر یا عامل خارج از پدیده به آن تحمیل شده، باعث فتور و سقوطش می گردد. شناخت آسیب ها و تهدیدات هر پدیده و اقدام در جهت پیشگیری از بروز آنها، زمینه بقای آن پدیده را فراهم می آورد.

از منظر قرآن کریم، تحولات اجتماعی و دگرگونی هایی که در زندگی بشر به شکل انقلاب ها، تکامل ها، انحطاط ها، شکست ها و پیروزی ها رخ می دهد، مشمول قواعد و مقررات تکوینی به عنوان ضوابط تحول تاریخ هستند. قاعده طبیعت و تاریخ و تکوین الهی این نیست که خدای متعال نعمتی را که به یک ملت یا جمعی از انسان ها عطا فرموده، تغییر دهد، مگر اینکه آنها وضع خودشان را دگرگون سازند. بدین روی اگر ملت یا جامعه انقلابی بر اصول اساسی خویش پایدار باشد، نه آسیبی بروز خواهد کرد و نه تهدیدی می تواند او را از پای درآورد. با این نگاه، تغییر در آنچه که باعث شکل گیری، پیروزی و ادامه حرکت انقلاب شد، عامل آسیب زای حرکت بیداری اسلامی است. و از آنجا که استکبار جهانی، منافع و مطامع خود را از دست رفته می بیند و ناخرسند از چنین وضعیت است، بزرگ ترین عامل تهدید به شمار می رود.
برای پیشگیری از بروز آسیب ها و نیز بی اثر ساختن تهدیدات دشمن اقدامات زیر ضروری می نماید:
1 . تقویت و تعمیق فرهنگ اسلام ناب و محکم سازی پایه های اعتقادی مردم
2 . تبیین، ترویج و پای بندی به فلسفه و مکتب سیاسی امام خمینی(ره)
3 . تبیین علمی اصول و مبانی انقلاب و نظام اسلامی و حفظ هویت ملّی
4 . حفظ وحدت و اتحاد ملّی به ویژه وحدت شیعه و سنّی
 
رمز تداوم بیداری اسلامی
بقا و تداوم انقلاب مهم تر و حتی مشکل تر از حدوث انقلاب است؛ تداوم هر انقلابی بسته به شرایط و قواعدی است که بقای آن را تضمین می کند. فلاسفه قاعده ای دارند که می گویند «علت مُبقیه شیء، همان علت موجده آن است» یعنی اگر عوامل پدیدآورنده هر حادثه، همچنان پایدار باشند موجب تداوم حیات آن حادثه خواهند شد. بنابراین آنچه باعث پیدایش و پیروزی انقلاب گردید، عامل بقای آن نیز به شمار می رود. برخی از عوامل پویایی بیداری اسلامی را می توان در امور زیر دانست.
1. حفظ جهت گیری الهی انقلاب اسلامی
2. درک و فهم صحیح از اسلام و پای بندی به شعار اسلام خواهی
3. حضور مردم در صحنه و مراقبت از جهت گیری صحیح انقلاب
4. ایمان و عمل صالح و استقرار و گسترش اخلاق اسلامی به ویژه در بین مسئولین
5. زنده نگه داشتن ارزش های انقلاب نظیر؛ تقوی، زهد، جهاد، شهادت، ایثار، صفا، مروت و...
6. اخلاص، صبر، استقامت، مقاومت و ایثار در مسیر حرکت به سوی اهداف نهایی انقلاب
7 .حفظ اتحاد و یکپارچگی ملت و جلوگیری از بروز تفرقه
8. تسلیم ناپذیری در برابر دشمن   
9. بارور نمودن نسل جدید و پرورش آنها با هویت صحیح

 
نتیجه گیری:
 بیداری اسلامی یک تفسیر الهی و اسلامی به معنی تحول اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی است که جامعه با یک چرخش 180 درجه ای، ارزش های مادی برآمده از فرهنگ الحادی و استبدادی مسلط بر جامعه را یکسره به کناری نهاده و ارزش های متکی بر فرهنگ توحیدی را با همه لوازمش برمی گزیند و با یک انضباط والای انقلابی ضمن تخریب بنای کهنه و پوسیده گذشته به نوسازی جامعه مبادرت می ورزد.
بیداری اسلامی یک ضرورت طبیعی و تاریخی براساس سنّت های الهی بود که به عنوان مظهر و نماد حق در دوران معاصر جلوه گر شد. مؤمنان خالص و راستین با بهره گیری از سنت امداد و نصرت الهی، در عصر غربت دین و غرق دنیا در مادی گری، به یاری دین خدا برخاستند و به مثابه زلزله در جغرافیای طبیعی انسان ها، انرژی های متراکم در وجود خود را انفجار گونه آزاد ساختند.

با ظهور معجزه انقلاب اسلامی علاوه بر اثبات توانایی و کارآمدی دین در اداره حیات اجتماعی بشر، یک تجربه ملموس و طرح عملی برای اداره زندگی بشر برمبنای عدالت و معنویت فراروی بشریت قرار گرفت و الگوی بعثت انبیاء، دیگر بار با پیام معنویت به تحقق پیوست. شعار خروج انسان از یوغ بردگی و بندگی طاغوت ها و رستن از ذلت و خواری و روی آوردن به عبودیت خدا و رستگاری و برآشفتن علیه همه بدی ها و کژی ها، جذابیت ویژه پیدا کرد و بشر سرگشته تمدن ماشینی، گمشده خود در تأمین نیازهای برتر و والاتر را در مکتب اسلام و جهانبینی توحیدی یافت.

آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی اموری نظیر عدالت خواهی اسلامی، تزکیه انسان، دستیابی به حیات طیبه، حاکمیت دین اسلام در زندگی، استقلال، آزادی و... است که پس از مطرح شدن، علاوه بر پذیرش از سوی جامعه ایران، مقبولیت بشری نیز پیدا کرد و امت اسلامی راه دستیابی به مجد و عظمت خویش را در بازگشت به اسلام ناب و تمسک به قوانین مترقی آن دانست.

رمز و راز پیروزی انقلاب اسلامی با کمی عِدّه و عُدّه اش بر طاغوت و نظام سلطه با همه قدرت ظاهری اش را تنها باید در ایمان خالص و آگاهانه ملت رشید ایران و نیز حضور در صحنه و صبر و استقامت و فداکاری آنان دانست که با پیروی بی چون و چرا از هدایت های روشنگرانه و پیامبرگونه رهبر الهی و دینی خویش امام خمینی(ره)، قدم در راه مبارزه نهادند و لحظه ای در جهت و مسیر دستیابی به اهداف متعالی انقلاب تردید، توقف و کوتاهی نکردند و سرانجام شاهد دل آرای استقلال و آزادی را در آغوش کشیده و شهد گوارای پیروزی را به کام خود چشیدند. آری همین حرکت بود که با اذعان اندیشمندان غربی شکست نظریات جهان شمول اومانیستی را به دنبال داشت و امروز جهان شاهد وقوع انقلابات و بیداری هایی مشابه نمونه ایران اسلامی است.

فهرست منابع:
1. امیری وحید، مجتبی؛ نظریه برخورد تمدنها: هانتینگتون و منتقدانش، انتشارات وزارت امور خارجه، 1386.
2. پایگاه اینترنتی khamenei.ir 
3. توینبی، آرنولد ج؛ تمدن در بوته آزمایش، ترجمه ابوطالب صارمی، تهران: نشر امیرکبیر،۱۳۵۳.
4. خاندان مبارک پشت میله‌های زندان، روزنامه‌ی ایران، 25/1/90، شماره‌ی 4766، به نقل از روزنامه الاهرام مصر.
5. علائی، حسین؛ تأثیر قیام‌های مردمی در کشورهای عربی بر تغییر معادله‌های سیاسی، روزنامه‌ی اطلاعات 15/1/90، شماره‌ی 24997.
6. علوی، سید ابراهیم؛ روزنامه‌ی جمهوری اسلامی 14/11/87 .
7. کوچه مشکی، وحید؛ فرار به سبک تونسی!، روزنامه‌ی رسالت، 28/10/89، شماره‌ی 7183.
8. کمپ دیوید معاهده‌ی ننگین، سایت باشگاه اندیشه به نقل از روزنامه‌ی جمهوری، 26/6/86 .
9. موسوی الخمینی، روح الله؛ ولایت فقیه، انتشارات عروج اندیشه، 1389.
10. مولانا، حمید؛ نهضت بیداری اسلامی، امت اسلامی.
11. موسوی بجنوردی، محمدکاظم؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1386.
12. مظفری، آیت؛ اندیشه سیاسی مقام‌معظم رهبری(مجموعه مقالات)، انتشارات زمزم هدایت، 1387.
13. هویدی، فهمی؛ بیداری اسلامی، خودشناسی و دفاع از آن، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
14. یوسفی، محسن؛اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی(تأثیر بحران عراق بر تحولات سیاسی عربستان سعودی)، انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، 1386.
 
 
 
 
 
[1]. Francis Fukuyama
[2]. The end of history and the last man
[3]. The third wave
[4]. Alvin Toffler
[5]. Global Village
6. George Orwell
[7]. McLuhan
8. Clash of Civilizations
9. Samuel Huntington
10. Globalization
11. Pat Robertson
12. Thomas Habermas
13. Anthony Giddens
14. Global Justice
15. John Rawls
16. Francis Fukuyama. After Neoconservatism.The New York Times(February19.2006)
[17]. همان
[18]. دکترهاس که سمت مشاور مخصوص جرج بوش پدر را هنگام حمله به عراق در سالهای 91-1990 به عهده داشت بعدها به عنوان مدیریت برنامه ریزی سیاسی در وزارت امور خارجه آمریکا برگزیده شد. کمی بعد از حمله به عراق درسال 2003 از سمت خود استعفا کرد و به ریاست شورای روابط خارجی که یکی از پرنفوذترین مراکز تحقیقاتی و پژوهشی در سیاست خارجی آمریکاست، انتخاب گردید.
[19] .Arnold Joseph Toynbee
[20]. توینبی، آرنولد ج؛ تمدن در بوته آزمایش، ترجمه ابوطالب صارمی، تهران: نشر امیرکبیر،۱۳۵۳،ص53.
[21]. مولانا، حمید؛ نهضت بیداری اسلامی، منتشره در سایت امت اسلامی.
[22]. هویدی، فهمی؛ بیداری اسلامی، خودشناسی و دفاع از آن، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[23]. Daniel Paeis
[24]. Bernard Lewis
25. Islamic Awakening
[26]. الثورات العربیة(Arabic spring)
[28]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نیروی مقاومت بسیج مورخ۱۳۷۱/۴/۲۲.
[29]. سوره ی مبارکه رعد آیه 11.
[30]. مظفری، آیت؛ اندیشه سیاسی مقام‌معظم رهبری، نشر زمزم هدایت، 1387، ص56 
[31]. علوی، سید ابراهیم؛ روزنامه‌ی جمهوری اسلامی 14/11/87 .
[32]. موسوی الخمینی، روح الله؛ ولایت فقیه، انتشارات عروج اندیشه، 1389، ص 38
[33]. جام جم آنلاین، 25/10/1389
[34]. موسوی بجنوردی، محمدکاظم؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1386، ج11، ص399 و410 و411
[35]. یوسفی، محسن؛ اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی(تأثیر بحران عراق بر تحولات سیاسی عربستان سعودی)، انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، 1386، ص22و23
[36]. کوچه مشکی، وحید؛ فرار به سبک تونسی!، روزنامه‌ی رسالت، 28/10/89، شماره‌ی 7183، صفحه‌ی 8
[37]. خاندان مبارک پشت میله‌های زندان، روزنامه‌ی ایران، 25/1/90، شماره‌ی 4766، صفحه‌ی 6، به نقل از روزنامه‌ی الأهرام مصر.
[38]. یوسفی، محسن؛اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی(تأثیر بحران عراق بر تحولات سیاسی عربستان سعودی)، انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران، 1386، صص23و42
[39]. موسوی الخمینی، روح الله؛ ولایت فقیه، انتشارات عروج اندیشه، 1389، ص37
[40]. کمپ دیوید معاهده‌ی ننگین، سایت باشگاه اندیشه به نقل از روزنامه‌ی جمهوری، 26/6/86
[41]. آذرشب، محمدعلی؛گفت‌وگو با روزنامه‌ی خراسان 10/2/90
[42]. علائی، حسین؛ تأثیر قیام‌های مردمی در کشورهای عربی بر تغییر معادله‌های سیاسی، روزنامه‌ی اطلاعات 15/1/90، شماره‌ی 24997.
[43]. پارلمان رژیم صهیونیستی: «بخش مهمی از جهان عرب ما را تأیید کرد.» خبرگزاری فارس، 24/4/88، شماره‌ی8804240852
[44]. موسوی بجنوردی، محمدکاظم؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1386.ج2، صص 34 و35
[45]. سوره مبارکه اسراء آیه 20
[46]. سوره ی مبارکه ابراهیم آیه 24
مرجع : پایگاه اطلاع رسانی رهبری khamenei.ir
کد مطلب : ۹۱۶۷۳۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما