بعد از شکست داعش در سال 2017 حامیان این گروه تروریستی بهخصوص آمریکا، تلاش کردند تا جنگ را در حوزههای دیگر از جمله حوزه اقتصادی و حمایت از جداییطلبان در شمال شرق سوریه ادامه دهند. به همین سبب، آمریکا با اجرای قانون سزار در 17 ژوئن 2020 (28 خرداد 99) سیاست فشار حداکثری علیه سوریه را به اجرا درآورد. قانون سزار که هر فرد، نهاد و کشور حامی دولت و ملت سوریه در دوران جنگ و بازسازی را تحریم میکند، هدفش جلوگیری از سرمایهگذاری کشورهای مختلف برای بازسازی زیرساختها و اقتصاد سوریه است. از سوی دیگر آمریکا ادعا میکند که بزرگترین ارائهدهنده کمکهای بشردوستانه به سوریه است و از آغاز بحران تاکنون بیش از 12.2 میلیارد دلار کمکهای بشردوستانه برای آوارگان در داخل و خارج سوریه ارائه داده است. بر اساس این ادعا، کمکهای بشردوستانه آمریکا ماهانه به 4.8 میلیون نفر در 14 استان سوریه و همچنین به 5.6 میلیون پناهنده در خارج از سوریه میرسد.
ادعای آمریکا مبنی بر کمک بشردوستانه به 14 استان سوریه در حالی است که در همان مناطق داخلی مورد ادعای آمریکا، بسیاری از مردم به دلیل کمبود سوخت ناشی از غارت نفت خود توسط نیروهای تحت حمایت آمریکا در روزهای سرد زمستان، مجبور به تحمل سرمای شدید هستند. همچنین از آغاز بحران سوخت در سوریه در طول جنگ، صدها نفر از سرما جان باختهاند و نیز به دلیل غارت گندم مناطق شرق سوریه توسط آمریکا و نیروهای تحت حمایتش، مردم سوریه با کمبود نان روبهرو هستند و در مناطق مختلف سوریه، نان جیرهبندی شده است. از سوی دیگر آمریکا تلاش میکند تا با محروم کردن دولت سوریه از منابع نفتی که حدود 70 درصد آن در مناطق تحت کنترل کردهای تحت حمایت آمریکا است، دولت این کشور را تحت فشار قرار داده و امتیاز کسب کند. بر اساس اظهارات جیمز جفری نماینده سابق رئیسجمهور آمریکا در ائتلاف بینالمللی ضد داعش، این کشور و کردهای تحت حمایتش، روزانه 100 هزار بشکه از چاههای نفت در شمال شرق سوریه، برداشت میکنند. این در حالی است که دولت سوریه روزانه تنها 20 هزار بشکه نفت در مناطق مرکزی خود استخراج میکند. این میزان تولید، پاسخگوی نیازهای این کشور نیست و به همین دلیل با وجود واردات نفت نیز بهصورت مکرر با بحران سوخت و تولید برق روبهرو میشود. این موضوع سبب وارد آمدن آسیبهای جدی به اقتصاد و زیرساختهای سوریه شده است. همچنین آمریکا و متحدانش در شمال شرق سوریه غارت گندم این کشور که حدود 50 درصد آن نیز در همین مناطق است، دولت و ملت سوریه را درتامین نان با چالشهای بزرگی مواجه ساختهاند. از اینرو تناقضهای جدی درباره ادعاهای آمریکا مبنی بر کمک به معیشت مردم سوریه وجود دارد. حال که نمیتوان ادعاهای آمریکا را مبنی بر کمکهای بشردوستانه به مردم سوریه بهراحتی پذیرفت؛ سؤال این است که هدف آمریکا از این میزان هزینه ادعایی در سوریه و نیز غارت منابع آن چیست؟ به نظر میرسد راهبرد آمریکا برای سوریه تقویت و تثبیت نظامی، سیاسی و اقتصادی بازیگران و مخالفان محلی دولت بشار اسد است. این اقدام به دو دلیل برای آمریکا مطلوب است. اول مشروعیت دادن به مخالفان در جامعه جهانی و دوم کاهش هزینههای سیاسی، نظامی و اقتصادی نسبت به حضور مستقیم در سوریه. راهبرد تثبیت مخالفان محلی ازجمله کردهای سوریه که تحت عنوان نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) مناطق شمال شرقی این کشور را با حمایت آمریکا در تصرف خود دارند، نوعی مواجهه کمهزینه و بلندمدت با دولت سوریه و متحدان خارجی آن است. این روند یکی از راهبردهای مهم آمریکا در جهان است؛ روندی که به ملتسازی معروف است. هدف آمریکا از اجرای ملتسازی، روی کار آوردن دولتهای متحد و ساقط کردن دولتهای مخالف آمریکا است که در کشورهای اروپای شرقی تا آسیای شرقی و غرب آسیا، بارها به وقوع پیوسته است. این فرآیند شامل 6 مرحله ایجاد امنیت، ارائه کمکهای بشردوستانه، تثبیت حاکمیت، تثبیت اقتصادی، توسعه دموکراسی و نیز توسعه اقتصادی وابسته به آمریکا است.
این روند در کشور سوریه با توجه به مقتضیات آن سه رکن اساسی دارد:
1- خدماتدهی: بیشتر کمکهای ایالات متحده بر بازیابی خدمات ضروری متمرکز است. هدف این برنامهها، ابتدا، پاکسازی مینها و آوارها از مناطق آسیبدیده از خشونت و سپس تعمیر زیرساختهای اساسی، سرمایهگذاری در نوسازی مدارس و حمایتهای روانی- اجتماعی است.
2- حاکمیت و تثبیت نرم: ایجاد حاكمیت در مناطق تحت کنترل بر پایۀ رویكرد از طریق سازماندهی جامعه مدنی و دموکراتیک و در برخی موارد از طریق غیردموکراتیک است. در برخی از برنامهها تلاش شده است تا با تأسیس شوراهای محلی تازهتأسیس، مقامات محلی با اصول حکمرانی آشنا شوند. حمایت از تشکیلات سیاسی و اقتصادی در کردستان سوریه با حمایت از غارت منابع ملی سوریه توسط نیروهای قسد را در همین راستا میتوان دید.
3- مشارکت قبایل در قالب توسعه دموکراسی: قبایل در مناطق شمال شرق سوریه از نفوذ و اهمیت بالایی برخوردار هستند. ازاینرو آمریکا تلاش دارد تا از طریق ارائه کمکهای مالی و نقش دادن به آنها در قدرت، قبایل بانفوذ را در حاکمیت محلی مدنظر خود ادغام کند. این حاکمیت تحت مدیریت نیروهای سوریه دموکراتیک در کردستان سوریه بهعنوان اصلیترین متحد آمریکا خواهد بود.
بنابراین هدف نهایی آمریکا از این اقدامات که در قالب کمکهای بشردوستانه ارائه میدهد بهنوعی ادامه جنگ برای از بین بردن دولت سوریه و یا خارج کردن آن از محور مقاومت است. در واقع آمریکا تلاش دارد تا از طریق رقابتهای ژئوپلیتیک با متحدان سوریه در شمال شرق و افزایش قدرت نرم خود از طریق ارائه کمکهای بشردوستانه، حاکمیت مدنظر خود را در سوریه به وجود آورد. ازاینرو سوریه برای بازیابی استقلال و تمامیت ارضی خود، چارهای جز اخراج نظامی آمریکا از مناطق شمال شرقی ندارد. همچنین متحدان این کشور بهخصوص ایران که در دوران جنگ از سوریه حمایت کرد، اکنون نیز برای خنثیسازی تحریمهای آمریکا و مقابله با روند ملتسازی که منابع مالی آن نیز از طریق غارت منابع ملت سوریه تامین میشود و نهایتاً میتواند منجر به تغییر حاکمیت در سوریه شود، باید اقدامات موثر اقتصادی انجام دهند. از جمله اقدامات موثری که میتواند فشارهای اقتصادی آمریکا بر سوریه را خنثی کرده و سبب تقویت دولت این کشور شود، صادرات نفت به سوریه و راهاندازی دو پالایشگاه حمص و بانیاس برای تامین نیازهای آن به فرآوردههای نفتی و نیز صادرات گندم به سوریه است. این دو اقدام میتواند، فشار وارده از سوی آمریکا و متحدانش در داخل سوریه را از طریق خنثی شدن ابزارهای فشار به دولت و ملت این کشور کاهش داده و زمینه خروج آمریکا را فراهم سازد.
صمد محمدی