چند هفتهای است اخبار ضد و نقیضی از ملاقات دیپلماتهای ایرانی و عربستانی به گوش میرسد. در همین میانه بنسلمان طی مصاحبه با الجزیره گفت: «ایران همسایه ماست و امیدواریم روابط خوبی با آن داشته باشیم.» سخنگوی وزارت خارجه ایران هم با تأیید ضمنی ملاقاتها اعلام کرد: «هرگاه پادشاهی سعودی تصمیم گرفت این گفتگوها را در سطوح مختلف داشته باشد، ما استقبال کردیم و باز هم استقبال خواهیم کرد.»
به چه دلایلی رأس حاکمیت عربستان تصمیم گرفته است روابط خود را با ایران ترمیم کند؟ و در نهایت پیشبینی یا سناریوی روابط دو کشور در آینده پیش رو چه خواهد شد.
۱- یکی از مهمترین دلایل تصمیم پادشاهی سعودی برای ترمیم روابط با ایران به موضوع «بدعهدیهای ایالات متحده» باز میگردد. سیاستهای اخیر ترامپ در رابطه با عربستان و ناتوانی امریکا در تأمین امنیت سعودی مقابل حملات انصارالله که نمونه بارز آن حمله به تأسیسات آرامکو بود، دلیلی بر این مدعاست. از سوی دیگر رفتارهای ترامپ در خروج از برجام و سازمانهای بینالمللی مهمی همچون سازمان بهداشت جهانی و یونسکو، این تفکر را به سیاستمداران سعودی مخابره نمود که هر لحظه ممکن است ایالات متحده از تعهداتش شانه خالی کند. البته از تغییر دولت در امریکا نیز نباید غافل ماند؛ به قدرت رسیدن دموکراتها که از همان ابتدا خطمشیهای افراطی ترامپ در روابط با اعراب و به ویژه «بنسلمان» را نکوهش میکردند، عربستان را به مسیری کشاند که امریکا را قابل تکیه در همه چیز نداند.
۲- قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران که بهرغم تحریمهای ظالمانه طی چند دهه گذشته، نه تنها از آن کاسته نشده بلکه به نحوی روزافزون معادلات منطقهای را به سود خود تغییر داده، یک متغیر دیگر است. جنبشهای آزادیخواه مسلمان در یکایک کشورهای خاورمیانه دلیلی بر این مدعاست. ظاهراً سعودیها به این نتیجه رسیدهاند که امنیت آنها در گروه امنیت همسایگان، به ویژه ایران قرار دارد. تا پیش از این، عربستان سعودی سعی در موازنهسازی، کنترل قدرت جمهوری اسلامی و هماوردی با آن به ویژه در حوزه نفوذ منطقهای خلیجفارس و خاورمیانه داشته و این مهم تا زمان دستیابی کشورمان به دانش صلح آمیز هستهای کم و بیش ادامه داشت، اما از آن پس بر شدت آن افزوده شد و در سالهای اخیر نیز با تغییر حاکمان سعودی دوچندان شده است. به این ترتیب، سعودیها که توانایی مقابله و ایجاد تعادل در برابر ایران را در خود نمیبینند، دست به دامان قدرتهای خارجی بردهاند و توافقنامههای مختلف دو و چندجانبهای را با سایر دولتهای مداخلهگر از جمله امریکا و اسرائیل بستهاند که نتیجه آن نیز ناکامی بوده است.
۳- تغییر دیدگاه صرفاً نظامی-امنیتی حاکمان سعودی به سوی تغییر و تحول اقتصادی و در نهایت شکوفایی بیش از پیش اقتصادی عامل مهم دیگر است. طی سالهای گذشته اقدامات سعودیها سبب تضعیف و تحلیل کشورشان شده است؛ شروع جنگی ددمنشانه و فرسایشی در یمن، دخالت مکرر در بحرین، قطع روابط و به دنبال آن تیرگی روابط با دولت قطر، اقدام به عادیسازی روابط با تلآویو که اعتراضات داخلی بسیاری به همراه داشته است، شکست خطمشیهای این کشور در سوریه، عراق و لبنان، نارضایتی طبقه سنتی و رادیکال، سهمخواهی و اقدام به براندازی بن سلمان توسط سایر شاهزادههای سعودی، همه و همه تصمیمگیران عربستان را به فکر تغییر خطمشیهای کلانشان نموده است.
موارد فوقالذکر اولین سناریو را در روابط ایران و عربستان به تصویر میکشند؛ نزدیکی دو کشور در آینده نزدیک، اما با روابط اصطکاک آمیز و کش و قوس. به این ترتیب ریاض-تهران نفع خود را در همکاری میبینند، اما از سوی دیگر به دلیل اختلافاتی که دارند و وابستگی که عربستان به ایالات متحده تاکنون داشته است، نمیتوان انتظار داشت روابط حداقل تا آینده نزدیک رو به گرمی برود.
سناریوی دیگر، نزدیکی دو کشور را تا چند سال پیش رو ناممکن میداند. به عبارتی روابط میان ایران و عربستان در حالت منفی آن رو به تشنج بیشتر خواهد گذاشت و در حالت مثبت، این روند فقط متوقف خواهد شد و بیش از اکنون نمیشود. منازعات و اختلافات دو کشور در یمن، سوریه، عراق و لبنان، تعاریف و برداشتهای متفاوت از امنیت، رقابتهای تسلیحاتی که خود بر هم زننده امنیت است و تلاش عربستان برای دستیابی به سلاحهای جدید به بهانه برنامه هستهای ایران، اختلافات مذهبی و هویتی با تأکید عربستان بر تشیع- تسنن و عرب- عجم از جمله سدکنندههای نزدیکی بیش از پیش دو کشور هستند و خواهند بود. در کنار موارد فوقالذکر، نقش مداخلات فرامنطقهای و تأثیر آن در تصمیمسازی سعودیها بسیار تأثیرگذار عمل میکند. این مهم وقتی قوت بیشتری مییابد که ناتوانی امنیتی سعودیها در تأمین داخلی و منطقهای آن، دست به دامان شدن ایالات متحده را به ارمغان میآورد. اینگونه امریکا حضورش را در منطقه و این کشور تثبیت میکند.
حال، با توجه به تغییر کلام سعودیها و خبرهایی مبنی بر مذاکرات دیپلماتیک میان طرفین، میتوان این دو سناریو را بیش از پیش مشاهده کرد. در نهایت امر به نظر میرسد سعودیها به این درک رسیده باشند که داشتن روابط اصطکاکآمیز با یک قدرت منطقهای، بهتر از قطع روابط کامل با آن و دمیدن بر آتش کینه و دشمنی خواهد بود.
پیشنهاد میشود دستگاه دیپلماسی حربه انزواسازی ایالات متحده را همچون گذشته ناکام گذاشته و از دگر سو حضور و دخالت فرامنطقهای در خلیج فارس را مهار میکند. در این چارچوب، جمهوری اسلامی ایران میتواند نوعی شراکت راهبردی با شورای همکاری خلیج فارس را سامان دهد و به کارگیرد، به گونهای که به شریک منطقهای شورای همکاری خلیج فارس در ابعاد اقتصادی و امنیتی تبدیل شود.
احسان شیخون