گروه شبه نظامی طالبان در روزهایی که مقامات ارشد دولت افغانستان از محمد اشرف غنی، رئیس جمهور و عبدالله عبدالله، رئیس مصالحه ملی برای کسب تکلیف و نمایش ناتوانی خود به امریکا سفر کرده بودند، یک به یک شهرهای افغانستان را به تسخیر و تصرف خود در میآورند.
خبرها حکایت از آن دارد که از ۴۱۹ مرکز شهرستان در افغانستان نزدیک به یکصد مرکز در کنترل نیروهای شبه نظامی طالبان است و هر روز به تعداد این شهرها هم افزوده میشود. البته در مواردی هم شهرها بین نیروهای دولتی و گروه شبه نظامی طالبان دست به دست میشوند. در این میان جمعیت کثیری از زنان و کودکان هم آواره دیگر نقاط کشور و بخش بزرگی از مردم هم برای مقابله با طالبان مسلح شده اند.
پس از ۲۰ سال از حمله نظامی امریکا به افغانستان این کشور امروز نه تنها به رشد و آبادانی دست پیدا نکرده، بلکه هر روز به حجم ویرانیها و کشتار مردم هم افزوده میشود. امریکا در سال ۲۰۱۱ پس از حادثه پرحرف و حدیث ۱۱ سپتامبر به بهانه و شعار مبارزه با تروریست و افراطیگری، بدون مجوز سازمان ملل با همکاری نیروهای ناتو به افغانستان حمله نظامی کرد.
مقامات امریکایی قول دادند به سرعت امنیت و آرامش را در کشور افغانستان و منطقه ایجاد کنند، اما همه آنچه امریکا و قدرتهای بین المللی برای برقراری دموکراسی، حقوق بشر، بازسازی و احیای مجدد، به مردم افغانستان و جهانیان وعده داده بودند امروز چه از لحاظ سیاسی و اقتصادی و چه از لحاظ اخلاقی و انسانی به شکست انجامیده است. حال امریکاییها بعد از ناکامی به این وعدهها برای رهایی از جهنم افغانستان و همچنین برای تأمین اهداف استراتژیک دراز مدت خود، به دنبال راهی برای ترک افغانستان هستند.
باتلاق افغانستان که پیشتر امپراتوری بریتانیا و شوروی در خود بلعیده بود حال امروز امریکا جهانخوار را هم در خود فرو میبرد. خروج امریکا از افغانستان البته برای مردم ستم کشیده و بحران زده الزاما به معنی پایان دشواریها و مشکلات نیست، بلکه خروج امریکا بهمراه کشورهای ناتو به منزله جایگزین شدن دوباره شبه نظامیان طالبان در افغانستان است، چراکه در طول این ۲۰ سال به دلیل مشکلات ساختاری، قومگرایی، فساد مسئولین، دولتهای دست نشانده، فقر عمومی و فرهنگی و هزاران دلیل دیگر نه تنها تغییر معناداری در توسعه و آبادانی کشور ایجاد نشد، بلکه با دمیدن به تضادهای قومی، مذهبی و ایجاد شکاف طبقاتی، فرهنگی و دهها اختلاف و تضاد دیگر یک جامعه غیرهمسان و چند پاره ایجاد کرد. از این رو مردم مصیبت دیده افغانستان با خروج امریکاییها باز در چنبره شبه نظامیان طالبانی قرار خواهند گرفت.
به بیان دیگر از این پس استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی افغانستان که در طول این ۲۰ سال تحت سلطه امریکا قرار داشت به مستاجر جدید شبه نظامیان طالبان واگذار میشود. این قرار واگذاری در اسفند ۱۳۹۸ در توافقی که بین امریکا و طالبان امضاء شد، بدست امده است. براساس این توافق در طول ۱۴ ماه از زمان امضای قرارداد، نیروهای نظامی امریکایی در افغانستان باید از حدود ۱۳ هزارتن به ۸۶۰۰ تن کاهش پیدا کنند؛ و خاک افغانستان به طور کامل ترک کنند.
در واکاوی اهداف امریکا در این توافقنامه دلایل گوناگونی وجود دارد که اهم آن عبارتند از: تضمین برای عدم استفاده از خاک افغانستان ازسوی هرگروه یا فرد علیه امنیت امریکا و متحدان آن، چند تکه کردن کشور افغانستان، غارت منابع معدنی و ذخایر انرژی افغانستان، ایجاد شکاف در همسایههای افغانستان، جایگزین کردن نیروهای ترکیه برای ترانزیت مستقیم گروههای جهادی و مواد مخدر از افغانستان و پاکستان به سایر کشورها از یکسو و جدال و رقابت هند و پاکستان از سوی دیگر، ایجاد نزاع بین مسلمانان و همچنین تایید و رسمیت دادن از سوی شورای امنیت سازمان ملل به گروههای شبه نظامیانی که ۲۰ سال پیش تروریست قلمداد میشدند.
براین اساس پس از دو دهه نه تنها گروه طالبان در افغانستان از بین نرفته، بلکه به قدرت آنها نیز افزوده شده ایالات متحده امریکا خود حامی این گروه شبه نظامی هم شده است. از این رو گروهک تروریستی دیروز، شریک استراتژیک امروز امریکا است. حال با به رسمیت شناختن طالبان در افغانستان عملا دولت فعلی افغانستان زیر سؤال رفته و مشروعیت خود را از دست داده است. البته این اقدام آمریکا برای کارشناسان و تحلیلگران مستقل امری محتوم و شناخته شده است. اسناد تاریخی و عملکرد گذشته امریکا خود گواه این است که امریکا در هیچ یک از مناطق اشغالی از دولت مرکزی حمایت نکرده و نمیکند و فقط به یک حکومت پوشالی قانع است.
امریکا تلاش میکند با دادن کمکهای تسلیحاتی و ایجاد گروههای جدایی طلب کشورها را ناامن و وابسته کند. در تایید این گزاره میشود به قضیه داعش در عراق و سوریه اشاره کرد. طبق اظهارات دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین امریکا، گروه تروریستی داعش ساخته و پرداخته دولت امریکا است. دولت امریکا با تجهیز داعش به انواع سلاح و مهمات جنگی و نظامی باعث ضعف و استیصال دولت مرکزی عراق، سوریه شد و داعش توانست تا دروازههای بغداد و دمشق لشگر کشی کند؛ که البته با هوشیاری ایران و مرجعیت شیعه در عراق و سوریه این نقشه شوم خوشبختانه به سرانجامی نرسید.
با این توضیح ماحصل دو دهه حمله نظامیان امریکا برای برقراری امنیت و دموکراسی در افغانستان بیش از ۲۰ هزار کشته نیروهای امنیت ملی افغانستان و بیش از ۱۲ میلیون آواره جنگی، و بیش از ۲۲ هزار غیرنظامی بود که هر روز هم به حجم این نفرات افزوده میشود. با این اوضاع شاید دیگر افغانستان یک پارچه نخواهیم داشت. سیاست افغانستان همیشه دست نشانده و قوم محور بوده.
دو شخصیت اشرف غنی و عبدالله عبدالله در سفر به آمریکا عملاً به شکل رسمی تجزیه افغانستان کلید زدند. بطوریکه قوم پشتون و یا ایالت پشتون قوم تاجیک و قوم هزارهها وازبکها تقسیم خواهد شد. در این صورت شاهد درگیری قومی در افغانستان خواهیم بود وامروز دیگر در افغانستان روزی نیست که زنان و کودکان به دلیل حملات انتحاری یا بمبهای دست ساز کشته و زخمی نشوند.
ای کاش حال با خروج نیروهای اروپایی و امریکایی که سالها بدون اجازه وارد سرزمین افغانستان شدند امروز حتی برای چند ماه از آوارگان افغانی پذیرایی کنند. نکته حائز اهمیت برای ما امروز افغانستان همان رویایی خیالی است که سالهای سال رسانههای دشمن و برخی خودفروخته داخلی برای مردم ایران تعریف میکردند.
همان کسانی که زرق و ورق گلچین شده افغانستان را به مردم ایران نشان میدادند که حضور امریکا باعث رشد و شکوفایی این کشور شده است.
در صورتی که یک کشور به رشد و توسعه دست پیدا میکند که نخست امنیت پیدا داشته باشد که این امنیت پایدار در گرو توان دفاعی نظامی و سیستم قوی اطلاعاتی و امنیتی است. دوم اتکا به پتانسیلهای داخل به جای توسل به رویدادهای ظاهری و وارداتی که گاه هیچ تناسبی با بطن آن جامعه نداشته باشد. هیچ کشوری با تغییر ظاهری به توسعه و پیشرفت نخواهد رسید. البته در رشته مقاله آتی به اهداف و برنامههای بازیگران و آینده سیاسی افغانستان به تفصیل پرداخته خواهد شد