کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران

فصلنامه علمی قدرت نرم , 10 مرداد 1400 09:55

اسلام تایمز: مقاله‌ی پیش‌رو شناسایی و بررسی منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را در دستورکار دارد. سؤال اصلی مقاله در خصوص چیستی منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران است و نگارندگان با کاربرد روش توصیفی ـ تحلیلی و در چارچوب نظریه‌ی قدرت نرم جوزف نای این فرضیه را مطرح می‌سازند که جمهوری اسلامی ایران در سه سطح فرهنگ، ارزش‌ها و سیاست خارجی منابعی برای اعمال قدرت نرم در اختیار دارد که در صورت شناخت دقیق و سرمایه‌گذاری مناسب، به خوبی قابل استحصال هستند.


چکیده
تغییرات گسترده و جریان‌ساز محیط جهانی طی دهه‌های اخیر و کاهش مقبولیت کاربرد قدرت سخت، توجه به مظاهر قدت نرم را برای کنشگران اجتناب‌ناپذیر ساخته است. لذا کشورهای مختلف حتی در سطوح منطقه‌ای سرمایه‌‌گذاری‌های قابل‌توجهی به منظور ارتقاء منابع قدرت نرم خود انجام داده‌اند. امروزه سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی استحصال قدرت نرم امری نیست که هیچ کشوری از جمله جمهوری اسلامی ایران ـ به عنوان یکی از اعضای نظام جهانی که لاجرم باید خود را با اقتضائات این نظام سازگار سازد ـ از آن مستثنی باشد. مقاله‌ی پیش‌رو شناسایی و بررسی منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را در دستورکار دارد. سؤال اصلی مقاله در خصوص چیستی منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران است و نگارندگان با کاربرد روش توصیفی ـ تحلیلی و در چارچوب نظریه‌ی قدرت نرم جوزف نای این فرضیه را مطرح می‌سازند که جمهوری اسلامی ایران در سه سطح فرهنگ، ارزش‌ها و سیاست خارجی منابعی برای اعمال قدرت نرم در اختیار دارد که در صورت شناخت دقیق و سرمایه‌گذاری مناسب، به خوبی قابل استحصال هستند. نوآوری مقاله‌ی حاضر بیش‌تر ناشی از توجه به کنش سیاست خارجی به عنوان یک منبع مولد قدرت نرم است. نگارندگان با طرح شاخص عدم‌ منفعت‌محوری در سیاست خارجی مدعی هستند رفتارها و کنش‌های غیرمنفعت‌محورانه‌ی یک کشور در ارتباط با سایرین می‌تواند منجر به ارتقاء وجهه و در نتیجه افزایش قدرت نرم آن در جوامع مخاطب گردد. در این زمینه به مصادیقی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران استناد شده است.   

مقدمه
طی دهه­های اخیر متعاقب پایان جنگ سرد و فروپاشی نظم دوقطبی و شدت­گرفتن فرایند جهانی­شدن در محیط بین­الملل، بسیاری از قواعد و معادلات حاکم بر روابط کنشگران دستخوش تحولات ماهوی عمیقی شده به­ طوری که شیوه­ی تعامل آنان و نحوه­ی رقابت بر سر کسب قدرت و تحقق منافع و اهداف را تا حد زیادی دگرگون ساخته است. نمود و آثار این تحولات همچون سایر عرصه­ها در عرصه­ی شیوه­های اعمال قدرت نیز به صورت گذار از رواج قدرت سخت به قدرت نرم مشاهده می­شود. بی­شک جمهوری اسلامی ایران نیز از تبعات این چرخشِ صورت­گرفته در سطح جهانی به جانب مظاهر قدرت نرم مصون نبوده است. جمهوری اسلامی ایران از منابع درخور توجهی برای اعمال قدرت نرم برخوردار است که در صورت شناخت دقیق و سرمایه­گذاری مناسب، به خوبی قابل استحصال هستند. لذا پیش از هر چیز ابتدا لازم است منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران به صورت دقیق و واقع­بینانه احصاء گردد و مخاطبانی که می­توان به اتکای این منابع بر آنان اعمال قدرت نمود نیز مشخص شوند که این مهم در دستورکار مقاله­ی حاضر قرار دارد.

در زمینه­ی شناسایی منابع قدرت نرم ایران تا کنون آثار پژوهشی چندی تألیف و منتشر شده­اند که البته هرکدام حاوی عیوب و نقائصی هستند که به مهمترین آنها اشاره می­شود. کتاب قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران (مطالعه­ی موردی لبنان) تألیف مهدی بیکی (1388) که در این اثر تلاش بومی خوبی برای تبیین موضوع صورت پذیرفته است اما:اولاً- منابع قدرت نرم ایران را سه سطح سیاست، فرهنگ و اقتصاد بررسی کرده است در حالی­که اقتصاد از مظاهر قدرت سخت است و تلقی آن به عنوان یک منبع مولّد قدرت نرم چندان صحیح و منطقی به نظر نمی­رسد؛ ثانیاً- در سطوح سیاست و فرهنگ نیز نگارنده موارد متعددی را (شانزده مورد در سطح سیاسی و ده مورد در سطح فرهنگی) به عنوان مظاهر قدرت نرم ایران ذکر می­کند که اصل گنجیدن برخی از آن­ها ذیل این سطوح و امکان طرحشان به عنوان منبع قدرت نرم محل اشکال و تردید جدی است. مطالعه مهم بعدی، مقاله «ژئوپلیتیک قدرت نرم ایران» اثر حسین هرسیج و دیگران (1388) است که آن هم بدون احصاء منابع قدرت نرم ایران، تنها به معرفی ده ابزار و راهکار عملی دستیابی و در اختیار داشتن قدرت نرم پرداخته است.

بنابر این به منظور جبران خلأهای موجود، نگارندگان با کاربرد روش توصیفی ـ تحلیلی می­کوشند ، منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را در سه سطح فرهنگ، ارزش­ها و سیاست خارجی شناسایی و مورد بررسی قرار دهند. نوآوری مقاله­ی حاضر بیش­تر ناشی از توجه به کنش سیاست خارجی به عنوان یک منبع مولّد قدرت نرم است. برخلاف پندار برخی صاحبنظران که معتقدند سیاست خارجی از جنس فعالیت است و نباید آن را یک منبع قدرت تلقی کرد، نگارندگان این مقاله با طرح شاخص عدم­ منفعت­محوری در سیاست خارجی مدعی هستند رفتارها و کنش­های غیرمنفعت­محورانه­ی یک کشور در ارتباط با سایرین می­تواند منجر به ارتقاء وجهه و در نتیجه افزایش قدرت نرم آن در جوامع مخاطب گردد. در این زمینه به مصادیقی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران استناد شده است.مقاله­ی حاضر در دو بخش به نگارش درآمده است. در بخش اول مباحث نظری قدرت نرم بر مبنای نظریات جوزف نای طرح می­گردد و بخش دوم در سه فراز جداگانه به بررسی منابع قدرت نرم ایران اختصاص می­یابد.

1. چارچوب نظری: نظریه­ی قدرت نرم
الف.چیستی قدرت نرم
اگر قدرت را به معنای توانایی تأثیرگذاری بر دیگران به منظور کسب نتایج دلخواه در نظر بگیریم، می­توان گفت قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب مطلوب از طریق «جاذبه» نه از طریق اجبار یا تطمیع. قدرت نرم توانایی شکل­دهی، اثرگذاری و تعیین باورها و امیال دیگران است به نحوی که تضمین کننده­ی اطاعت و فرمانبرداری آنان باشد. در نگاه جوزف نای قدرت نرم از قدرت سخت ـ به طور خاص قدرت اقتصادی و نظامی که به ترتیب مبتنی بر «مشوق­ها» (هویج­ها) و «تهدیدات» (چماق­ها) هستند ـ متمایز می­شود. بنابر این نای تقسیم­بندی سه­گانه­ای را از قدرت پیشنهاد می­کند: نظامی، اقتصادی و نرم. قدرت نظامی و اقتصادی هر دو ماهیتی سخت دارند و قدرت نرم از این حیث با آن­ها متفاوت است که مبتنی بر توانایی شکل­دهی به ترجیحات دیگران است. آن توانایی­ای که تولید جذابیت می­کند و منجر به فرمانبرداری و تبعیت می­گردد; Nye, 2007: 163) . Lukes, 2007: 90
 
ب. منابع موّلد قدرت نرم
نای از سه عامل به عنوان منابع مولّد قدرت نرم نام می­برد که عبارتند از: فرهنگ، ارزش­ها و سیاست­ خارجی. البته نای هیچ­یک از این سه مؤلفه را به صورت مطلق مطرح نمی­کند بلکه برای آن­ها شروطی قائل می­شود. به زعم وی فرهنگ در صورتی که برای دیگران جذاب باشد، ارزش­ها در صورتی که در داخل و خارج مورد توجه قرار گیرند و البته توسط اقدامات و رویه­های ناهمخوان تضعیف نگردند و سیاست خارجی در صورتی که مشروع، درون­گذارنده و دارای اقتدار اخلاقی به نظر آید، در زمره­ی منابع قدرت نرم محسوب می­شوند .(Nye, 2010: 4 ; Nye, 2007: 164) ذیلاً این منابع سه­گانه با تفصیل بیش­تری مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

اول. فرهنگ
فرهنگ می­تواند مولد قدرت باشد. اما باید پرسید آیا قدرت­آفرینی خصوصیت ماهوی همه­ی فرهنگ­ها محسوب می­شود و آیا جوامع بشری جملگی قادرند به پشتوانه­ی فرهنگ خود بر یکدیگر اعمال قدرت نمایند؟ پاسخ نای به پرسش مذکور منفی است. وی شرط جذابیت را مطرح می­کند و عقیده دارد فرهنگ کشوری را می­توان قدرت­آفرین نامید که در انظار مردمان دیگر کشورها جذاب باشد. البته باید توجه داشت که اولاً جذابیت منابع فرهنگی، ویژگی ذاتی محسوب می­شود نه اکتسابی. یعنی یک فرهنگ یا ذاتاً جذاب هست یا جذاب نیست و لذا نمی­توان با فعالیت­هایی مانند دیپلماسی عمومی منابع فرهنگی را به سهولت تغییر داد و به ذخایر آن افزود. ثانیاً جذابیت فرهنگ مطلق نیست بلکه بستگی به  دریافت و تفسیر مخاطبان دارد. لذا ممکن است محصولات فرهنگی یک کشور در نظر مردمان جامعه­ای جذاب و در نظر مردمان جامعه­ی دیگر غیرجذاب باشد. از همین رو میزان تأثیرگذاری قدرت نرم فرهنگی را می­بایست در ارتباط خاص با جوامع هدف سنجید نه به طور کلی (هادیان و احدی، 1388: 104 ـ 103).

دوم. ارزش­ها
ارزش­های بنیادینی که یک دولت آن­ها را پذیرفته و سرلوحه­ی عمل خویش قرار داده است، در صورتی که جذاب باشند و در سطح بین­المللی مورد توجه قرار گیرند، می­توانند در نقش منابع مولّد قدرت نرم ظاهر شوند. جوزف نای شماری از ارزش­های آمریکایی مانند مردم­سالاری، آزادی فردی، گشودگی و تحرک رو به بالا را برخوردار از چنین خصیصه­ای می­داند. به زعم وی این ارزش­های قدرت­آفرین در آینه­ی فرهنگ عامه (مانند آزادی فردی)، رفتارها و سیاست­های داخلی (مانند مردم­سالاری)، نحوه­ی عملکرد در نهادهای بین­المللی (مانند گوش فرادادن به سخن دیگران) و سیاست­های خارجی یک کشور (مانند پیشبرد صلح و حقوق بشر) متجلی می­شوند .(Nye, 2002: 9-11)   
 
سوم. سیاست خارجی
سیاست خارجی یک کشور و مجموع کنش­ها و واکنش­های آن در ارتباط با سایر کنشگران جهانی هم به عنوان یک منبع بالقوه ­ی مولد قدرت نرم قلمداد می­شود. باید گفت سیاست خارجی دولت­ها می­تواند عملکردی دوگانه داشته باشد و به کاهش یا افزایش ذخایر قدرت نرم آنان بینجامد. بی­شک اقدامات غیرمسئولانه، غیرعقلانی، سبکسرانه و نامشروع یک دولت در عرصه­ی جهانی قدرت نرم آن را فروخواهد کاست اما اقداماتی که به گفته­ی نای مشروع، درون­گذارنده و برخوردار از اعتبار اخلاقی باشد، منجر به افزایش قدرت نرم دولت خواهد شد. وجه تمایز سیاست خارجی از دیگر منابع قدرت نرم (فرهنگ و ارزش­ها) این است که نسبت به آن­دو بیش­تر قابلیت تغییر دارد. به نظر می­رسد در خصوص ارتباط میان سیاست خارجی و قدرت نرم با یک معما روبرو هستیم. جای تردیدی نیست که سیاست خارجی از جنس فعالیت است و قدرت نرم از جنس منبع. یعنی سیاست خارجی به عنوان یک فعالیت، منابع قدرت نرم مانند فرهنگ جذاب را در راستای تحقق اهداف و تأمین منافع ملی کشور به کار می­گیرد و مورد بهره­برداری قرار می­دهد اما در عین حال خود سیاست خارجی نیز به عنوان یک منبع مولّد قدرت نرم معرفی شده است. لذا این سؤال به ذهن متبادر می­گردد که سیاست خارجی چه وقت در حکم فعالیتی به منظور کاربرد منابع قدرت نرم و چه وقت در حکم منبع قدرت نرم خواهد بود؟جوزف نای پاسخ روشنی به پرسش مذکور نداده است اما به زعم نگارندگان می­توان از شاخص منفعت­ محوری یا عدم منفعت­ محوری در جهت­گیری سیاست خارجی برای حل این معما استفاده کرد. سیاست خارجی قاعدتاً یک فعالیت منفعت ­طلبانه به شمار می­ آید و دولت­ها به هنگام تعیین نوع حرکت­ها و کنش­های بین­المللی خود در ارتباط با سایرین همواره حساب هزینه و فایده را در نظر می­گیرند. یعنی از رهگذر هر اقدامی در پی بیشینه­ سازی دستاوردها و کمینه­ سازی
هزینه­هایشان به نسبت دیگران هستند و منافع ملی خود را بر همه چیز اولویت می­بخشند. بالطبع اتخاذ چنین رفتاری بر مبنای منطق واقع­گرایانه­ی روابط بین­الملل کاملاً عقلانی و پذیرفتنی است اما بدون شک موجب ارتقاء وجهه­ی یک کشور در انظار مردمان دیگر جوامع و افزایش قدرت نرم آن نخواهد شد. لذا در رویکرد منفعت­محور، سیاست خارجی تنها فعالیت محسوب می­شود نه منبع قدرت نرم.حال اگر دولتی در یک مورد خاص رویکرد منفعت­محور را کنار گذاشته و با انگیزه­های اخلاقی و بشردوستانه و بدون در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی و اقتصادی به یاری مردم یک کشور بشتابد و نیازهای آنان را بر منافع ملی خود ترجیح دهد، در این صورت فعالیت سیاست خارجی می­تواند به عنوان منبع قدرت نرم عمل کرده و سبب ترفیع جایگاه کشور عامل در جامعه­ی هدف گردد. مشارکت گسترده و داوطلبانه­ی­ جمهوری اسلامی ایران در امر بازسازی لبنان پس از جنگ ویرانگر سال 2006 و نیز ارسال کمک­های بلاعوض نقدی و غیرنقدی از سوی جمهوری اسلامی ایران برای سیل­زدگان پاکستانی در سال 2010 را می­توان از مصادیق فعالیت­های غیرمنفعت­محور سیاست خارجی دانست.

البته با توجه به نقش کانونی عنصر جذابیت در مفهوم قدرت نرم به نظر می­رسد فعالیت سیاست خارجی تنها زمانی می­تواند موجب افزایش قدرت نرم گردد که از سوی جامعه­ی هدف به عنوان یک عمل جذاب شناخته شود. یعنی فارغ از نیت دولت عامل، این مخاطبان هستند که باید در مورد ماهیت خیرخواهانه، بشردوستانه، صادقانه و غیرمنفعت­طلبانه­ی رفتار سیاست خارجی دولت­ها قضاوت کنند. برای مثال اگر جمهوری اسلامی ایران در کمال صداقت کمک­های بشردوستانه­ای را برای سیل­زدگان پاکستانی گسیل دارد اما مردم پاکستان به درستی در جریان این اقدام قرار نگیرند و یا اگر علی­رغم سرمایه­ گذاری­های کلان و بدون چشم­داشت جمهوری اسلامی ایران در امر بازسازی لبنان، شهروندان لبنانی به دلیل عملکرد احیاناً نادرست مجریان طرح و یا تحت­تأثیر القائات و فضاسازی­های رسانه­های معاند ایران، این اقدامات گسترده را نه
به مثابه فعالیتی خیرخواهانه بلکه به مثابه دستاویزی برای اعمال سلطه و مداخله­ی سیاسی دولت ایران در امور داخلی لبنان تفسیر کنند، می­توان گفت سیاست خارجی نتوانسته است چیزی به ذخایر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران بیفزاید.

2. شناخت منابع قدرت نرم
با الگو قرار دادن تقسیم­بندی سه­گانه­ای که در چارچوب نظری به آن اشاره شد، می­توان منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را در سه سطح به شرح ذیل برشمرد:

2ـ1. سطح فرهنگ

الف.فرهنگ و تمدن ایرانی
طبق دیدگاه نای تنها آن بخش از ذخایر فرهنگ و تمدن ایرانی به عنوان منبع قدرت نرم قابل بهره­برداری است که برای مردمان جوامع خارجی جذابیت داشته باشد. لذا به منظور برآورد قدرت نرم فرهنگ ایرانی می­بایست ضمن کنار گذاشتن آن بخش­هایی که صرفاً مصرف داخلی دارند، تنها به ذکر مواردی پرداخت که قابل عرضه در سطح جهانی یا لااقل سطح
منطقه­ای هستند. با چنین رویکردی می­شود چهار مظهر فرهنگ و تمدن ایران را شناسایی کرد که بالقوه می­توانند منبع مولّد قدرت نرم باشند:

اول. زبان و ادبیات فارسی           
زبان فارسی تنها در سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان به عنوان زبان رسمی محسوب می­شود اما در کشورهایی همچون عراق، ترکیه، ازبکستان و پاکستان نیز گروه­هایی از فارسی­زبانان حضور دارند. همچنین رگه­هایی از زبان فارسی در زبان­های دیگری نظیر ترکی، هندی، اردو، ارمنی، گرجی و سواحیلی قابل رؤیت است. در کل جمعیتی حدود یکصد میلیون نفر در دنیا به زبان فارسی سخن می­گویند و حدود دویست میلیون ترک، ترکمن، ازبک و اردوزبان هم بهره­ای از فارسی دارند (درخشه و غفاری، 1390: 20). «درصد مطلق جمعیت فارسی­زبانان مناطق ژئوپلیتیکی جهان با توجه به کل جمعیت هر منطقه عبارت است از: خاورمیانه (79/0 درصد)، آسیاپاسیفیک (03/0 درصد)، اوراسیای مرکزی (89/13 درصد)، اروپا (05/0 درصد)، آفریقا (002/0 درصد)، آمریکای شمالی (54/0 درصد)، آمریکای لاتین (001/0 درصد)» (هرسیج و دیگران، 1388: 236).با این حساب زبان فارسی به دلیل محدود بودن گویش­وران آن در سراسر جهان قابل قیاس با زبان­هایی مانند انگلیسی، فرانسوی یا چینی نیست و گستره­ی نفوذ آن بیش­تر منطقه­ای است نه جهانی لذا تنها می­تواند در منطقه­ی اوراسیای مرکزی در ارتباط با کشورهایی مانند افغانستان، تاجیکستان و ترکمنستان یا منطقه­ی شبه قاره در ارتباط با کشورهایی چون هند و پاکستان به عنوان منبع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران کارایی داشته باشد.البته نباید فراموش کرد که ادبیات کهن فارسی که نمایانگر هویت ایرانی و آئینه­ی فرهنگ، اندیشه، آرزوها، آرمان­ها و
به طور کلی جهان­بینی ملت بزرگ ایران است، با وجود مفاخری مانند حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی و خیام و با برخورداری از مضامین بسیار غنی و والا دارای شهرتی جهانی بوده و مورد اقبال شمار زیادی از دوستداران شعر و ادب در جوامع مختلف جهان قرار دارد تا جایی که آثار مشاهیر ادب فارسی به زبان­های گوناگون ترجمه شده و در زمره­ی کتب پرفروش به شمار می­آیند (هرسیج و تویسرکانی، 1389: 162). در نتیجه جاذبه­ی ادبیات فارسی هم می­تواند مجرایی برای تأثیرگذاری بر شماری از اقشار فرهیخته، دانشجویان و اهل ادب حتی در جوامع غیرفارسی زبان باشد. به دلیل همین جاذبه­ها است که دوره­های آموزش زبان فارسی در نقاط مختلف دنیا با استقبال پرشور علاقه­مندان روبرو می­شود.

دوم. رسوم و آیین­ها           
رسوم و آیین­های برآمده از فرهنگ ایرانی هم در صورت بهره­مندی از ویژگی جذابیت خارجی می­توانند به عنوان منابع فرهنگی مولّد قدرت نرم تلقی شوند که بارزترین مصداق در این زمینه جشن نوروز است. جشن نوروز به عنوان باستانی‌ترین جشن تمدن بشری ریشه­ای ایرانی دارد اما در بسیاری دیگر از جوامع سراسر جهان نیز گرامی داشته می­شود. جشن نوروز در تاریخ 30 سپتامبر 2009 توسط سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در «فهرست میراث فرهنگی غیرملموس بشری» به ثبت رسید. یونسکو نوروز را یک سنت فرهنگی و یک جشن باستانی می­داند که نماد اولین روز بهار و تجدید حیات طبیعت است و موجب تقویت ارزش­های صلح و همبستگی میان نسل­ها و درون خانواده­ها و نیز آشتی و حُسن همجواری می­شود و لذا به تنوع فرهنگی و دوستی میان مردمان جوامع مختلف یاری می­رساند .(UNESCO, 2011) 
                          
سوم. هنر­ها           
محصولات صنایع فرهنگی و هنری کشورها به شرط داشتن جاذبه برای مخاطبان خارجی منابع قدرت نرم هستند چنان­که بخش عظیمی از ذخیره­ی قدرت نرم ایالات متحده­ی آمریکا مرهون وجود آثار هنری تولید هالیوود است. جمهوری اسلامی ایران هم در این زمینه ظرفیت­های چشمگیری دارد که در صورت سرمایه­گذاری مناسب می­توانند در راستای بالابردن قدرت نرم آن به کار گرفته شوند. صنایع دستی ایرانی را که حاصل ذوق و چیره­دستی هنرمندان این سرزمین است، مردمان جوامع مختلف جهان می­شناسند. فرش و قالی ایرانی سرآمد این صنایع هستند که همواره مشتاقان بسیاری در فراسوی قلمرو کشور دارند. موسیقی اصیل ایرانی نیز برخوردار از آوازه­ای جهانی است و هرساله چندین کنسرت با هنرمندی خوانندگان و نوازندگان برجسته­ی ایران در کشورهای خارجی برگزار می­شود. همچنین سینمای ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی جهش قابل توجهی داشته و خود را در سطح جهانی مطرح کرده است. به طوری که فیلم­های سینمایی کارگردانان ایرانی طی سال­های اخیر در جشنواره­های متعدد خارجی به نمایش درآمده­اند و جوایز معتبری را از جمله جایزه­ی اسکار سال 2012 کسب کرده­اند و برخی سریال­های ایرانی هم توانسته­اند با جذب مخاطبان پرشماری در کشورهای همسایه به موفقیت­های بزرگی دست یابند.

چهارم. آثار باستانی
کشور ایران به عنوان میراث­دار یکی از کهن­ترین و بزرگ­ترین تمدن­های بشری، گنجینه­ی ارزشمندی از آثار باستانی را در خود جای داده که یادآور سابقه­ی طولانی فرهنگی و تمدنی ایرانیان است. وجود این آثار علاوه بر عواید مادی­ای که برای صنعت گردشگری کشور دارد، می­تواند زمینه­ی جذب مردم جوامع خارجی، تأثیرگذاری بر آنان و قرار دادنشان در معرض واقعیات جامعه­ی ایرانی را فراهم سازد. بر اساس گزارش سال 2011 مجمع جهانی اقتصاد که به رتبه‌‌بندی شاخص رقابت‌پذیری در صنعت گردشگری و سفر میان 139 کشور جهان پرداخته بود، ایران از حیث در اختیار داشتن جاذبه‌های گردشگری فرهنگی ـ تاریخی در رتبه­ی نهم جهان می­ایستد (همشهری­آنلاین، 1392).پس در شرایطی که بسیاری از افکار عمومی جهانی بر اثر القائات مخرب رسانه­های معاندْ ایران را کشوری عقب­مانده و غیرمتمدن می­انگارند، آثار باستانی موجود در جای­جای کشور مانند اصفهان و شیراز را باید به چشم منابع فرهنگی جذابی نگریست که به منظور اصلاح تصویر برون­مرزی ایران و ارتقاء وجهه­ی آن نزد مردمان سایر کشورها قابل بهره­برداری هستند.

ب. فرهنگ اسلامی
فرهنگ اسلامی را می­توان مجموعه­ی عقاید، باورها، ارزش­ها، آداب و رسوم، الگوها و شیوه­های عمل منبعث از شریعت اسلام قلمداد کرد. برمبنای این تعریف اگر بخواهیم فرهنگ اسلامی را که به موازات فرهنگ ایرانیْ قوام­بخش هویت ملت ایران محسوب می­شود، به عنوان منبع قدرت نرم برای جمهوری اسلامی ایران در نظر بگیریم، لازم است عناصری جاذبه آفرین را در این فرهنگ شناسایی کنیم که علاوه بر مسلمانان ایرانی مورد توجه و اقبال مسلمانان آن سوی مرزها نیز قرار داشته باشد تا جمهوری اسلامی بتواند به پشتوانه­ی آن­ها بر مردم جوامع خارجی اعمال نفوذ کند. با این پیش فرض باید گفت به سختی می­شود عنصری را در فرهنگ اسلامی عام سراغ گرفت که جمهوری اسلامی ایران بتواند به اتکای آن بر دیگر جوامع دنیای اسلام اعمال قدرت نرم کند. لذا منابع قدرت نرم ایران صرفاً در بستر فرهنگ اسلامی شیعی قابل ردیابی هستند که در این میانْ دو مورد از اهمیت ویژه­ای برخوردارند:

اول. نفوذ مرجعیت شیعه
مرجعیت را بدون تردید باید یکی از مهم­ترین نهادهای جوامع شیعی قلمداد کرد که به دلیل کارکرد بسیار مهمی که در مذهب شیعه برای آن در نظر گرفته شده است، ظرفیت فوق­العاده­ای جهت اعمال نفوذ بر افکار عمومی شیعیان، تنظیم رفتارهای فردی و اجتماعی­شان و تعیین دستورکار برای آنان دارد. لذا از آن­جایی که دامنه­ی نفوذ مرجعیت هرگز محدود به مرزهای جغرافیایی نیست و حتی شیعیان ساکن در کشورهای خارجی را نیز در بر می­گیرد، می­توان این نهاد را یک منبع مولد قدرت نرم به حساب آورد.نفوذ مرجیعت شیعه که امری نهادینه شده در فرهنگ جوامع شیعی محسوب می­شود، یکی از منابع مهم تولید قدرت نرم برای جمهوری اسلامی ایران به شمار می­آید. اگرچه این منبع ماهیتاً ربطی به انقلاب اسلامی نداشته و پیش از آن نیز موجود بوده است، لکن پیروزی انقلاب اسلامی موجب تقویت آن شد تا جایی که امروزه مراجع حوزه­ی قم از نفوذ چشمگیری در سراسر جهان تشیع برخوردارند و حتی آیت­الله سیستانی به عنوان برجسته­ترین و ذی­نفوذترین مرجع شیعیان عرب­زبان در حوزه­ی نجف، خود یک فرد ایرانی­تبار است و روابط خوبی با حوزه­ی قم و نظام جمهوری اسلامی ایران دارد.

دوم. فرهنگ شهادت و فرهنگ انتظار
شهادت و انتظار دو عنصر حیاتی در فرهنگ شیعه هستند که ظرفیت قدرت­آفرینی بالایی دارند. فرهنگ شهادت که از اعتقاد به زندگی جاویدان پس از مرگ نشأت می­گیرد، کشته شدن در راه آرمان­های اسلامی و نبرد با دشمنان اسلام را اقدامی بسیار پسندیده و موجب جلب رضای الهی و تحقق سعادت و بهروزی ابدی برای شهید می­داند. این باور قلبی راسخ، انرژی و انگیزه­ی فوق­العاده­ای در روح افراد ایجاد می­کند تا جهت نیل به آرمان­ها دست به فداکاری بزنند. معتقدان به فرهنگ شهادت همواره خود را در میان دو امر نیکو (احدی الحُسنَیَین) می­بینند که یکی پیروزی در جنگ و غلبه بر دشمنان و دیگری کشته شدن در راه خدا و کسب سعادت اخروی است. بالطبع وقوع هرکدام از این دو حالت دستاورد بزرگی محسوب می­شود و همین مسئله یک مجاهد شیعه را عملاً شکست­ناپذیر می­سازد. انجام عملیات­های شهادت­طلبانه (استشهادی) توسط رزمندگان مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین مصداق بارزی از تجلی بیرونی فرهنگ شهادت است. به موازات فرهنگ شهادت، فرهنگ انتظار یا مهدویت هم موجب تقویت احساس قدرتمندی در نهاد شیعیان می­شود. مذهب تشیع فرجامی بسیار روشن و آرمانی را برای جهان تصویر می­کند و معتقد است که در پایان تاریخ با قیام سراسری مهدی موعود به عنوان آخرین بازمانده از نسل پیشوایان الهی، تمامی نظام­های ظالمانه­ی الحادی سرنگون و یک دولت عدل جهانی با حاکمیت امام معصوم تشکیل خواهد شد. همین امیدواری به بهبود اوضاع جهان با ظهور منجی، سبب خوشبین ماندن شیعیان به نتیجه­ی تلاش­ها و مبارزاتشان می­شود و از بروز رخوت و یأس جلوگیری می­کند. در مجموع وجود دو عنصر شهادت و انتظار در فرهنگ شیعه قدرت فوق­العاده­ای به شیعیان می­بخشد.

2ـ2. سطح ارزش های انقلاب اسلامی
الف. الگوی اسلام سیاسی
یکی از غنی­ترین منابع مولّد قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران بدون تردید الگوی اسلام سیاسی است. این الگو را می­توان دستاورد اساسی انقلاب اسلامی برای محیط جهانی دانست زیرا مفاهیم و ارزش­های بدیعی را عرضه کرد که در تاریخ معاصر جهان کاملاً بی­سابقه بود و برای ملت­ها بسیار تازگی داشت. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) ایده­ای کاملاً جاافتاده در سراسر دنیا محسوب می­شد و این باورِ برآمده از فلسفه­ی غرب تقریباً در همه­جا مورد پذیرش قرار گرفته بود که دین فقط تدبیرکننده­ی امور زندگی شخصی انسان است و حق ورود به عرصه­ی اجتماع را ندارد و امور مربوط به زندگی اجتماعی را تنها باید با کاربرد قوانین و الگوهای منبعث از خرد بشری مدیریت کرد. شدت سیطره­ی تفکر سکولاریستی و عاری انگاشتن دین از هرگونه کارکرد سیاسی و اجتماعی به حدی بود که حتی در کشورهای اسلامی نیز گروه­های مبارز مسلمان حرکت­های مبارزاتی خود را اغلب با الهام از اندیشه­های ملی­گرایانه، سوسیالیستی یا کمونیستی انجام می­دادند. تا جایی که شیخ اسعد تمیمی از رهبران فلسطینی می­گوید: «تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه­ی نبرد غایب بود؛ حتی در عرصه­ی واژگان، برای مثال به جای جهاد از کلماتی چون نصال و کفاح استفاده می­شد» (بیکی، 1389: 183).الگوی اسلام سیاسیِ انقلاب ایران وجوه گوناگونی دارد که هریک به نوعی موجب جذابیت و قدرت­زایی آن می­شود و از جمله می­توان به معنویت­گرایی در سیاست اشاره کرد. انقلاب اسلامی تا حدود زیادی از سیاست منفعت­محور ماکیاولیستی که تنها حساب هزینه و فایده­ی مادیِ منتج از عقلانیت ابزاری را سرلوحه­ی کنش سیاسی قرار می­دهد فاصله گرفت و با وارد ساختن مفاهیم دینی به عرصه­ی سیاست­ورزی، سیاست را صبغه­ای الهی و قدسی بخشید. جالب است که این ویژگی انقلاب اسلامی از رصد میشل فوکو فیلسوف فرانسوی نیز مستور نمانده و او که در ایام پیروزی انقلاب از نزدیک شاهد تحولات ایران بوده است، عنصر معنویت را نیروی محرکه­ی اصلی انقلاب و عامل چیرگی انقلابیون بر قدرت سخت رژیم شاه معرفی می­کند. به زعم وی درآمیختن معنویت با سیاست سبب شده است که حتی مناسک و آیین­های مذهبی شیعیان مانند عزاداری عاشورا نیز رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته و در راستای اهداف انقلابی مورد استفاده قرار گیرد. فوکو قدرت نرم انقلاب ایران را نهفته در پیام معنوی آن می­داند که برای جهان ارسال می­شود و لذا این انقلاب را روح جهان بی­روح لقب می­دهد (جمال­زاده، 1391:  77 ـ 74).

وجه دیگر الگوی اسلام سیاسی ولایت فقیه است. در الگویی که انقلاب اسلامی به جهان عرضه نمود، یک فقیه مجهتد جامع­الشرایط در رأس هرم قدرت قرار دارد و هدایت کلان سیاسی و دینی جامعه­ی شیعه را برعهده می­گیرد. تفاوت ولی فقیه با دیگر رهبران سیاسی این است که او علاوه بر قدرت سیاسی قانونی خود، به دلیل قداست جایگاهش که به باور شیعیان جایگاه نیابت از امام معصوم محسوب می­شود، ارتباط معنوی و عاطفی عمیقی با پیروانش دارد که در دیگر نظام­ها کم­تر می­توان نمونه­ی مشابهی برای آن سراغ گرفت. همچنین از آن­جایی که در رویکرد آرمانی اسلام مرزهای جغرافیایی به رسمیت شناخته نمی­شود، دامنه­ی نفوذ ولی فقیه تنها محدود و منحصر به قلمرو کشور تحت حکومتش نیست بلکه ممکن است احکام و فرامین وی برای بسیاری از شیعیان معتقد به نظریه­ی ولایت فقیه در سراسر جهان تشیع نیز قابل پذیرش باشد و همین مسئله به ولی فقیه توانایی تعیین دستورکار می­بخشد.

ب. استقلال و مقاومت
استقلال­طلبی، استکبارستیزی و مقاومت در برابر سلطه­گری قدرت­های بزرگ در زمره­ی بنیادین­ترین ارزش­های انقلاب اسلامی به شمار می­آیند که در ارتباط تنگاتنگ با ارزش­های دیگری مانند آزادی، عدالت، جهاد، ایثار و شهادت، منظومه­ی کامل گفتمانی انقلاب را هویت و معنا می­بخشند. البته این ارزش­ها مولود انقلاب اسلامی نیستند بلکه از آموزه­های اسلام شیعی نشأت می­گیرند. اساساً گفتمان سیاسی تشیع مولّد قدرت است و همواره پیروان خود را به مقاومت و جهاد علیه مستکبرین و حضور فعالانه در عرصه­ی سیاست فرامی­خواند. لذا امام خمینی هم به عنوان یک رهبر دینی و سیاسی شیعه این ارزش­های شیعی را ارکان اصلی نهضت خود قرار داد و انقلاب اسلامی را بر شالوده­ی آن پایه­گذاری کرد. به زعم وی اتخاذ موضعی مستقل در عرصه­ی بین­المللی و عدم سرسپردگی به کانون­های قدرت و مقاومت در برابر امپریالیسم جزو عناصر مقوم ماهیت انقلاب است (خمینی، 1379: ج 19، 5).استقلال و مقاومت که انقلاب اسلامی آن را در هیأت یک ارزش سیاسی به جهان عرضه کرد، مورد علاقه و احترام بسیاری از ملت­های آزادی­خواه و ضد امپریالیست در سراسر جهان قرار دارد. یعنی آن­ها انقلاب اسلامی را به دلیل التزامش به ارزش استقلال­طلبی و مقاومت در برابر نظام سلطه ارج می­نهند. جالب است که این ارج­گذاری تنها مختص ملت­های مسلمان نیست بلکه حتی در میان غیرمسلمانان استکبارستیز در نقاط مختلف دنیا نیز می­توان مشتاقانی را سراغ گرفت که شیفته­ی هویت مستقل و مقاوم انقلاب اسلامی هستند. لذا جذابیت ذاتی ارزش­های استقلال و مقاومت در نظر خیل کثیری از مردمان خارجی، این ارزش­ها را به منابعی برای اعمال قدرت نرم تبدیل می­کند. 
 
ج. حمایت از مظلومان و مستضعفان جهان
حمایت از مظلومان و مستضعفان جهان یکی دیگر از ارزش­های ماهوی انقلاب اسلامی است که موجب ارتقاء جایگاه آن در میان طبقات مظلوم و مستضعف کشورها و جلب توجه آن­ها به ایران می­شود. انقلاب اسلامی از بَدو شکل­گیری­اش با صفت حامی مستضعفان مشهور شد و پشتیبانی معنوی از تمامی ملت­های مظلوم را به عنوان یک ارزش اساسی برای خود تعریف کرد. البته این ارزش هم حاصل سلایق شخصی رهبران انقلاب نیست بلکه ریشه در آموزه­های شریعت اسلام دارد. پس

به اقتضای فرامین اسلام بود که رهبران انقلاب اسلامی از ابتدا پشتیبانی از مستضعفین را در صدر شعارها و ارزش­های انقلاب قرار دادند. چنان­که امام خمینی می­گفت: «خدای تبارک و تعالی اراده فرموده است که زمین را به این مستضعفین بدهد و این مستکبرین را از صحنه­ی تاریخ خارج بکند و ما ابتداست که قیام کردیم برای این معنا و تمام ملت­های مظلوم را پشتیبانی می­کنیم و تمام ملت­های مظلوم باید ظالم­ها را از صفحه­ی روزگار بیرون کنند و از تاریخ بیرون برانند» (خمینی، 1379: ج 10، 229). با این حساب از آن­جایی که حمایت انقلاب اسلامی از مظلومان و مستضعفان جهان سبب جلب علاقه و اشتیاق آن­ها به انقلاب و موطن آن یعنی ایران می­شود، می­توان این ارزش را به مثابه منبعی برای تأثیرگذاری نرم­افزاری بر همان اقشار مظلوم و مستضعف قلمداد کرد.

2ـ3. سطح سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

الف.ضدیت با نظام سلطه
راهبرد ضدیت با نظام سلطه را باید انعکاس ارزش استقلال و مقاومت در رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانست. یعنی از آن­جایی که در گفتمان انقلاب اسلامی اتخاذ موضع مستقل و ایستادگی در برابر ابرقدرت­های جهانی به مثابه یک ارزش تلقی می­شود، بالطبع جمهوری اسلامی ایران نیز مسیر حرکت خود را در محیط بین­المللی بر همین اساس ترسیم کرده است که خطوط کلی آن را می­توان در قانون اساسی سراغ گرفت. برای مثال اصل دوم «نفی هرگونه ستم­گری و
ستم­کشی و سلطه­گری و سلطه­پذیری» و اصل سوم «طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب» را مورد تأکید قرار داده است.ضدیت با نظام سلطه که طی سه دهه­ی گذشته به عنوان یک راهبرد مستمر و تغییرناپذیر همواره سرلوحه­ی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده و تجلی آن در رفتارها و کنش­هایی نظیر تداوم خصومت با ایالات متحده­ی آمریکا و رژیم صهیونیستی یا مقاومت سرسختانه در مقابل فشار کشورهای غربی در جریان کشمکش هسته­ای قابل مشاهده است، برای بسیاری از افراد و گروه­های سلطه­ستیز و منتقد ساختار ظالمانه و ناعادلانه­ی سیاست بین­الملل در نقاط مختلف جهان جذابیت دارد و موجب دلبستگی آنان به دولت و ملت ایران می­شود که می­توان از این ظرفیت در راستای اعمال قدرت نرم استفاده کرد.

ب.حمایت از نهضت­های آزادی­بخش
پیامد نهادینه شدن ارزش حمایت از مظلومان و مستضعفان در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران این است که پشتیبانی معنوی و حتی مادی از نهضت­های آزادی­بخش به عنوان یکی از تعهدات برون­مرزی کشور تلقی می­شود به طوری که در اصل صد و پنجاه و چهارم قانون اساسی آمده است: «جمهوری اسلامی ایران... در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت­های دیگر، از مبارزه­ی حق­طلبانه­ی مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می­کند.» همچنین امام خمینی اظهار می­داشت: «ما اعلام می­کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده­ی جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ آسیب­ناپذیر، نیاز سربازان اسلام را تأمین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین اصول و روش­های مبارزه علیه نظام­های کفر و شرک آشنا می­سازد» (خمینی، 1379: ج 20، 227).رویکرد حمایتی جمهوری اسلامی به گروه­های مبارز و نهضت­های آزادی­بخش خصوصاً در کشورهایی مانند لبنان، فلسطین و عراق سبب ارتقاء وجهه و جایگاه ایران در میان این گروه­ها و حامیان مردمی­شان شده است تا جایی که آن­ها ایران را به چشم یک الگو و هدایتگر می­نگرند و در بسیاری از موارد تابع رهنمودهای رهبران و مقامات ایرانی هستند. از این حیث سیاست حمایت از نهضت­های آزادی­بخش را نیز می­توان در زمره­ی منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران قلمداد کرد.

ج. اقدامات بشردوستانه
چنان­که در بخش اول مطرح شد، اتخاذ سیاست خارجی درون­گذارنده و اخلاق­مدار می­تواند مولد قدرت نرم برای یک کشور باشد. به عبارت دیگر اقدامات اخلاقی، بشردوستانه و غیرمنفعت­محور یک کشور در تعامل با جوامع خارجی موجب
شکل­گرفتن تصویری مطلوب از آن در اذهان مردمان این جوامع خواهد شد و بستر مناسبی را به منظور اعمال نفوذ مؤثر بر آنان فراهم خواهد ساخت. البته سیاست خارجی بشردوستانه ممکن است از منظر عقلانیت ابزاری و با حساب هزینه و فایده چندان مقرون به صرفه نباشد و معمولاً باورداشت­های ایدئولوژیک مبنای اجرای آن قرار می­گیرد.در این زمینه جمهوری اسلامی ایران ظرفیت­های قابل توجهی دارد. دولتمردان جمهوری اسلامی همواره اقدامات بشردوستانه و اخلاق­مدار را جزو اولویت­های سیاست خارجی قرار داده و گاهی اوقات حتی این اقدامات را با پرداخت مبالغ گزافی دنبال کرده­اند. یعنی کمک­های خارجی نه تنها منفعت مادی به همراه نداشته بلکه کشور را متحمل هزینه­های سنگینی نموده است. برای مثال می­توان از اعطای مساعدت­های بلاعوض مالی به برخی از کشورهای فقیر منطقه و جهان اسلام و یا میزبانی از حدود دو میلیون آواره­ی افغانی و عراقی طی دو دهه به عنوان مصادیق فعالیت­های بشردوستانه­ی سیاست خارجی نام برد. تا جایی که به اذعان کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، ایران پذیرای سومین جمعیت بزرگ پناه­جویان در جهان بوده است. افغانستان با 80% و عراق با 18% بیش­ترین میزان پناه­جویان را در خاک ایران به خود اختصاص داده­اند (هرسیج و دیگران، 1391: 88؛ هرسیج و دیگران، 1388: 251).البته تجربه گواه آن است که اقدامات بشردوستانه علی­رغم هزینه­بر بودن موجب افزایش قدرت نرم کشور و ارتقاء ضریب نفوذ آن در جوامع هدف شده است. برای مثال امروزه بخش مهمی از قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در عراقِ پس از صدام ناشی از فعالیت­های عمرانی غیرمنفعت­محور در برخی از شهرهای این همسایه­ی غربی است. «ایران برای کمک به توسعه­ی شهرهای شیعه­نشین عراق که نزدیک به 60% جمعیت عراق را شامل می­شود، پروژه­های زیربنایی نظیر مدرسه و بیمارستان را به انجام رسانده است. این تلاش­ها بخشی از راهبرد ایران برای کسب حمایت مردم جنوب عراق و کمک به توسعه­ی این مناطق محسوب می­شود» (عطایی و دیگران، 1390: 200). همچنین دولتمردان کنونی عراق که مورد حمایت جمهوری اسلامی قرار دارند، همان مخالفان تبعیدی دولت عراق هستند که در دوران دیکتاتوری صدام حسین به ایران پناه آورده بودند (احدی، 1386: 121).
 
 
 
 
شکل شماره 1: منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران
 
منابع قدرت نرم ایران دامنه تأثیر
زبان و ادبیات فارسی منطقه آسیای مرکزی و شبه قاره هند و
به صورت محدود در سراسر جهان
رسوم و آیین­ها ملت­هایی که دارای زمینه فرهنگی و تمدنی مشترک هستند
هنرها سراسر جهان
آثار باستانی سراسر جهان
نفوذ مرجعیت شیعه جامعه تشیع
فرهنگ شهادت و فرهنگ انتظار جامعه تشیع
الگوی اسلام سیاسی جهان اسلام
ارزش استقلال و مقاومت تمامی ملت­های ضدامپریالیست در سراسر جهان
ارزش حمایت از مظلومان و مستضعفان تمامی ملت­های ضدامپریالیست در سراسر جهان
ضدیت با نظام سلطه تمامی ملت­های ضدامپریالیست در سراسر جهان
حمایت از نهضت­های آزادی بخش خاورمیانه
اقدامات بشردوستانه سراسر جهان
 
 
 
 
 
نتیجه­ گیری
این مقاله کوشید تا با استفاده از نظریه­ی قدرت نرم جوزف نای منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران را در سه سطح فرهنگ، ارزش­ها و سیاست خارجی شناسایی و احصا نماید.در سطح فرهنگ ایرانی تنها آن بخش از ذخایر فرهنگی و تمدنی ما به عنوان منبع قدرت نرم قابل بهره­برداری است که برای مردمان جوامع خارجی جذابیت داشته باشد. با ملاحظه­ی این نکته­ی کلیدی، زبان و ادبیات فارسی، رسوم و آیین­هایی مانند جشن نوروز، هنرهایی مانند صنایع دستی، موسیقی و سینما و نیز آثار باستانی ایرانی به عنوان منابع فرهنگی مولد قدرت نرم شناسایی شدند زیرا هم در نظر مخاطبان خارجی در جوامع مختلف جاذبه­های فراوانی دارند و هم نمایانگر هویت و پیشینه­ی تاریخی ملت ایران و حامل پیام­های فرهنگی آن هستند. این منابع را می­توان در سراسر جهان به ویژه در ارتباط با ملت­هایی که دارای زمینه­ی فرهنگی و تمدنی مشترک با ایران هستند از جمله در منطقه­ی آسیای مرکزی و
شبه­قاره­ی هند برای اعمال قدرت نرم به کار گرفت. در سطح فرهنگ اسلامی به سختی می­شود عنصری را در فرهنگ اسلامی عام سراغ گرفت که جمهوری اسلامی ایران بتواند به اتکای آن بر دیگر جوامع دنیای اسلام اعمال قدرت نرم کند. لذا منابع قدرت نرم ایران صرفاً در بستر فرهنگ اسلامی شیعی قابل ردیابی هستند که در این میان، مواردی مانند نفوذ مرجعیت شیعه و یا فرهنگ شهادت و فرهنگ انتظار از قابلیت قدرت­زایی بسیار زیادی برخوردارند و البته تنها در ارتباط با جوامع شیعه کاربرد دارند.

در سطح ارزش­ها و ایدئولوژی انقلاب اسلامی بیان گردید که الگوی اسلام سیاسی با وجوه و مظاهر بدیع و گوناگون آن (نظیر معنویت­گرایی و ولایت فقیه) و نیز ارزش­هایی همچون استقلال و مقاومت و حمایت از مظلومان و مستضعفان جهان طی سه دهه­ی گذشته ظرفیت­های عظیمی برای اعمال قدرت نرم­افزاری در اختیار جمهوری اسلامی ایران گذاشته و به آن توانایی الگوسازی و الهام­بخشی داده­اند. الگوی اسلام سیاسی در جهان اسلام و دو ارزش مذکور در میان تمامی ملت­های ضد امپریالیست در سراسر جهان قابل عرضه هستند.

در سطح سیاست خارجی هم سیاست­هایی که در نظر مردم جهان جذابیت داشته باشند و نیز فعالیت­های برون­مرزیِ غیرمنفعت­محور با انگیزه­های اخلاقی و بشردوستانه و بدون در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی و اقتصادی می­توانند در نقش منبع قدرت نرم عمل کرده و سبب ترفیع جایگاه کشور عامل در جامعه­ی هدف شوند. لذا راهبرد ضدیت با نظام سلطه و حمایت از نهضت­های آزادی­بخش و همچنین اقدامات بشردوستانه در کشورهای نیازمندِ کمک به عنوان منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران معرفی گردید. راهبرد ضدیت با نظام سلطه در میان تمامی ملت­های ضد امپریالیست در سراسر جهان، راهبرد حمایت از نهضت­های آزادی­بخش در منطقه­ی خاورمیانه و اقدامات بشردوستانه در سراسر جهان قابل ارائه است. 

 البته لازم به ذکر است که در اختیار داشتن منابع بالقوه­ی قدرت نرم الزاماً به معنای توانایی اعمال آن نیست بلکه از قوه به فعل رساندن این منابع به منظور تحقق اهداف مورد نظر سیاست خارجی نیازمند سرمایه­گذاری و انجام فعالیت­های گسترده است. برای مثال مادامی که جذابیت فرهنگی و ارزشی یک کشور با ترفندهای گوناگون در ذائقه­ی مردمان دیگر کشورها ننشیند، آن کشور علی­رغم همه­ی جاذبه­های ذاتی منابعش قادر به اعمال قدرت و تأثیرگذاری بر رفتار سایر کشور­ها نخواهد بود. یعنی بهره­مندی از عنصر جذابیت یک مسئله است و توانایی اشاعه و ترویج این جذابیت به نحوی که موجب تسخیر قلوب و اذهان مردمان جوامع گردد مسئله­ای دیگر. باید توجه داشت «این­که آیا در اختیار داشتن منابع قدرت واقعاً نتایج مطلوب را ایجاد کند، به زمینه و مهارت­های عامل در تبدیل منابع به نتایج رفتاری بستگی دارد» (یاسوشی و مک­کانل، 1389: 50).



 


کد مطلب: 946202

آدرس مطلب :
https://www.islamtimes.org/fa/article/946202/منابع-قدرت-نرم-جمهوری-اسلامی-ایران

اسلام تايمز
  https://www.islamtimes.org