۰
سه شنبه ۹ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۵۲

رخنه خزنده تل‌آویو در خارج نزدیک ایران!

رخنه خزنده تل‌آویو در خارج نزدیک ایران!
ماه جولای، همانگونه که انتظار می‌رفت، نمایندگی تجاری جمهوری آذربایجان در رژیم صهیونیستی بازگشایی شد. اگرچه این اقدام نقطه عطفی در روابط دیپلماتیک طرفین است، اما امر جدیدی در روابط جاری بین تل‌آویو- باکو در ۲۰ سال گذشته نیست. روابط سیاسی دو طرف به آغاز دهه ۹۰ و سال‌های اولیه پس از انحلال اتحاد شوروی می‌رسد، با این حال باکو به دلایلی که مربوط به ملاحظاتش در جهان اسلام می‌شد، در خصوص روابط رسمی‌تر با رژیم صهیونیستی تا اندازه‌ای محتاط بود. پس از درگذشت حیدر علی‌اف و جانشینی الهام، این روابط طی یک شیبی آرام افزایش پیدا کرد و به تدریج علنی‌تر شد. به طوری که طرفین در حوزه انرژی، امنیتی، نظامی و تسلیحاتی روابط بسیار گسترده‌ای را آغاز کردند. با توجه به محدودیت صادرات اسلحه و تولیدات نظامی برای اعضای گروه مینسک (به جز روسیه) به دو کشور ارمنستان و آذربایجان، تل‌آویو در این دوره تلاش کرد از این فرصت طلایی استفاده کند و روابط تسلیحاتی خود را با کشوری که دارای ذخایر انرژی بود و حاضر است میلیارد‌ها دلار برای تجهیز نظامی خود هزینه کند، گسترش دهد. در پنج سال گذشته نیز این روابط به حوزه صادرات و تولید تجهیزات پهپادی کشیده شده است. تا پیش از ورود ترکیه به عرصه تولید پهپاد، رژیم صهیونیستی بزرگ‌ترین صادر‌کننده و حتی تولید‌کننده این تجهیزات در خاک جمهوری آذربایجان بود. این رژیم در زمینه مناقشه قره‌باغ کوهستانی نیز همواره در کنار باکو قرار داشت و از سوی دیگر، باکو نیز از ظرفیت لابی یهود در جهان برای پیشبرد اهداف خود بهره‌برداری کرده است.

تجدید مطلع با جنگ قره‌باغ
از ابتدا مشخص بود که موفقیت نظامی جمهوری آذربایجان در قره‌باغ کوهستانی موجب افزایش سطح مناسبات خواهد شد، گونه‌ای که وام‌داری باکو به این رژیم در صحنه عملیاتی قره‌باغ در زمینه شناسایی دیپلماتیک آن از سوی جمهوری آذربایجان جبران شد. این مسئله با عادی‌سازی روابط شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج‌فارس با رژیم صهیونیستی نیز تقویت شد، زیرا اگر تا دیروز باکو به دلیل ملاحظات ناشی از عدم‌روابط رسمی برخی از کشور‌های اسلامی از بازگشایی دفتر رسمی خودداری می‌کرد. امروز، آن ملاحظات کمرنگ‌تر شده است یا اصولاً دیگر وجود ندارد.

دو طرف اصلی حامی جمهوری آذربایجان، یعنی ترکیه و رژیم صهیونیستی نیز مانند جمهوری آذربایجان دارای مناقشات جدی ارضی و سرزمینی هستند. اسرائیل، سرزمین فلسطین را به اشغال خود درآورده و ادعا‌های دیگری بر بخش بزرگی از سرزمین‌های اسلامی (از نیل تا فرات) دارد. همین مسئله موجب خدشه بر مشروعیت و موجودیت آن شده است؛ بنابراین بحران مشروعیت و شناسایی، یکی از چالش‌های همیشگی این رژیم بوده است. ترکیه نیز از ۱۹۷۴ قبرس شمالی را به تصرف نظامی خود درآورده است. قبرس شمالی، به عنوان یک کشور مستقل تاکنون تنها از سوی ترکیه مورد شناسایی قرار گرفته است! ولی اکنون پس از افزایش سطح روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی، زمزمه‌های تازه‌ای در خصوص شناسایی استقلال قبرس شمالی از سوی جمهوری آذربایجان مطرح شده است. این شناسایی نیز تنها بخشی از بهایی است که ترکیه در قبال حمایت از باکو، طلب می‌کند.

تکیه‌گاه صهیونیسم
استقرار نیرو‌های اسرائیلی در جوار مرز‌های ایران (در مناطق تازه آزاد شده به ویژه ولایت زنگیلان) موضوع خطرناکی است. سفیر رژیم صهیونیستی و برخی دیگر از اعضای شبکه‌های صهیونیستی مرتبط با جمهوری آذربایجان در امریکا مانند برندا شیفر به نقطه صفر مرزی با جمهوری اسلامی ایران، عازم شدند تا پیامی را مخابره کنند. باکو در دیدار با مقامات دیپلماتیک ایرانی همواره مدعی شده که روابطش با اسرائیل به ضرر هیچ کشور ثالثی نیست. ولی در این صورت حضور تحریک آمیز این افراد در نزدیک پل «خداآفرین» و انتشار تصاویر آن چه معنای دیگری می‌تواند داشته باشد؟ برنامه‌های باکو از جمله ساخت روستا‌های به اصطلاح هوشمند در حوزه زنگیلان که سد‌های بزرگ آبی در آنجا برپا شده‌اند، سیاست تحریک‌آمیز دیگری است که باید با دقت و درستی مورد تحلیل و پایش قرار بگیرد. واقعاً چه لزومی برای برپایی مناطق هوشمند در مناطق خالی از سکنه وجود دارد؟ آیا استتار تجهیزات نظامی- امنیتی از جمله شنود و پهپاد در پوشش روستای هوشمند، دلیل اصلی این حضور نیست؟

چگونگی اجرای توافقنامه آتش مسکو (نوامبر ۲۰۲۰) نیز یکی دیگر از نگرانی‌های ایران است. می‌دانیم که سیاست «بایدن» محدودسازی روسیه است و امریکا نیاز دارد در ادامه این سیاست، اروپا را در کنار خود ببیند. اما مقدمه همراهی اروپا، کاهش وابستگی آن به انرژی روسیه است. این امر نیز با افزایش صادرات مستقیم نفت و گاز از خزر (حوزه آذربایجان- ترکمنستان) به اروپا قابل جبران است. در چنین شرایطی ایجاد یک مسیر امن از مسیر بخش جنوبی ارمنستان به ترکیه و سپس اروپا یکی از اهدافی است که ناتو از آن حمایت می‌کند.

جمهوری آذربایجان روابط خود با اسرائیل را نه تنها در سطح بالایی دنبال می‌کند بلکه علاقه دارد در میانجی‌گری جهت عادی‌سازی روابط ترکیه (به عنوان یک کشور اسلامی) با رژیم صهیونیستی نقش ایفا کند. باکو به طور موازی سعی دارد روابط «دیپلماتیک» خود را نیز با ایران در سطح بالایی نگه دارد، اما این مسئله نمود زیادی در «سیاست خارجی» ندارد. برای نمونه، برخلاف تصور رایج (والبته نه چندان دور از انتظار) هیچ نقشی برای ایران در مین‌روبی یا بازسازی مناطقی از ولایت‌های اطراف قره‌باغ کوهستانی داده نشد. حتی اماکن مذهبی این حوزه که هویت معماری آن‌ها کاملاً ایرانی و با کتیبه‌های متعدد فارسی است نیز به شرکت‌های ایتالیایی واگذار شده است. عبور کامیون‌های ترانزیتی ایران از خاک باکو به روسیه با مشکلاتی همراه است.

شاید بازیگران منطقه‌ای و رقیب در این تحلیل اشتباه قرار دارند که به دلیل مسائل داخلی به ویژه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، امکان داشتن تحلیلی فراگیر از روند‌های جاری سلب شده است، اما چنین نیست.

هشدار روس‌ها
ولادیمیر روژانسکی مورخ و تحلیلگر برجسته روس طی مقاله‌ای برای وب‌سایت تحلیلی «رئال تریبون» پیرامون بازگشایی دفتر بازرگانی جمهوری‌آذربایجان در اسرائیل می‌نویسد: «تاکنون، جمهوری آذربایجان تمام منافع خود را در اسرائیل توسط لابی‌ها و در درجه اول از طریق انجمن بین‌المللی اسرائیل–آذربایجان تأمین کرده بود. در این میان اتاق بازرگانی اسرائیل–جمهوری آذربایجان نقش یک واسطه را در مشارکت اقتصادی بین دو کشور با موفقیت انجام می‌داد. اما چرا دفتر تجاری و گردشگری در این مقطع تأسیس شد؟» توضیح روژانسکی این است که الهام علی‌اف، برنامه‌های بلند‌پروازانه‌ای برای توسعه سرزمین‌های قره‌باغ کوهستانی دارد و باکو برای بهره‌برداری از این مناطق اسرائیل را انتخاب کرده است، زیرا رژیم صهیونیستی نیز دارای تجربه در اداره مناطق مشابه است. تل‌آویو بازیگری با فناوری‌های بالا و دارای تجربه‌های عمیق و غنی در توسعه سرزمین‌های کرانه غربی رود اردن و سرزمین اشغالی فلسطین از سال ۱۹۶۷ است.»

دلیل دوم روژانسکی مربوط به میزان تعهدات مالی در دوره جدید روابط است، زیرا مبلغ قرارداد آینده دوطرف، برابر با حدود ۴/۱ میلیارد دلار است که هیچ اتاق بازرگانی نمی‌تواند از عهده تأمین چنین حجم همکاری برآید؛ لذا در اینجا یک ساختار خاصی لازم است تا پروژه را کنترل و در عین حال توجه زیادی را نیز به خود جلب نکند. به گفته این تحلیلگر روس، این تمام ماجرا نیست. ظهور اسرائیلی‌ها در قره‌باغ نه فقط به معنای راه ورود اسرائیل به مرز‌های ایران، بلکه در واقع پیوستن به ائتلافی ضدایرانی ترکیه و جمهوری آذربایجان است.

مثلث استراتژیک
به نظر می‌رسد میانجی‌گری علی‌اف در احیای روابط آنکارا-تل‌آویو مکملی بر تحلیل روژانسکی است. ترکیه و رژیم صهیونیستی علاوه بر قفقاز جنوبی در مدیترانه شرقی نیز منافع مشترک دارند. رژیم صهیونیستی بیشترین منابع کشف شده گاز را در میدان تامار، لویاتان، افرودیت و شش میدان دیگر در اختیار دارد. در این میان، میدان گازی غزه متعلق به فلسطین است که رژیم اسرائیل سعی در پایمال کردن این سهم دارد و ترکیه نیز در این باره تاکنون ساکت بوده است، زیرا منافع دیگری را در این باره دنبال می‌کند که مربوط به ترانزیت گاز صادراتی مدیترانه است و برای برآورده کردن این اهداف به موافقت اسرائیل نیاز دارد. در این میان قصد باکو برای خرید ۲ میلیارد دلاری اسلحه از رژیم صهیونیستی زنگ هشدار را برای ایران به صدا در‌می‌آورد، زیرا در حالی که مناقشه قره‌باغ برای آذربایجان تمام شده است، خرید این حجم از سلاح توجیه منطقی ندارد. بدیهی است که مناقشات مرزی باقی‌مانده در منطقه، فی‌مابین آذربایجان و ارمنستان نیازی به این میزان از تسلیحات ندارد. در این صورت باید پرسید این سلاح‌ها برای چه هدفی انبار می‌شوند؟ به ویژه که بخش بزرگی از این تسلیحات مربوط به خرید پهپاد‌های پیشرفته اسرائیلی است که استفاده از آن‌ها مستلزم استقرار کارشناسان کشور تولیدکننده در جمهوری آذربایجان است. این موضوع به معنای حضور فعال‌تر و بیشتر نظامیان صهیونیست در جمهوری آذربایجان و وابستگی این کشور شیعه به اسرائیل است.

همه این مسائل برای جمهوری اسلامی ایران معنای مشخصی دارد و یک کُد ژئوپلتیک به شمار می‌رود که باید مورد توجه دستگاه سیاست خارجی کشور در عصر جدید قرار بگیرد.

مقامات جمهوری آذربایجان و اسرائیل بار‌ها به روابط و شراکت استراتژیک خود اذعان کرده‌اند. این همکاری استراتژیک در حوزه نفت و انرژی و تسلیحات نظامی کاملاً پررنگ است. در هشت سال گذشته، روابط عجیب و غریب آذربایجان و اسرائیل از سوی دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی کشور کاملاً مورد چشم‌پوشی قرار گرفت. همین کاستی موجب افزایش ابعاد و حجم رابطه از یکسو و زائل شدن منافع ملی از سوی دیگر گردید. به ویژه که می‌دانیم فلسفه وجودی چنین ارتباطی به کوشش‌های رژیم صهیونیستی در راستای آنچه استراتژی «پیرامون جدید» می‌نامند، مربوط می‌شود.

رژیم صهیونیستی نیز به مناسبت‌های مختلف به این موضوع اشاره کرده است که از بستر جمهوری آذربایجان برای ضربه به ایران استفاده می‌کند. با این حال مشخص نیست در هشت سال گذشته دستگاه دیپلماسی با چه توجیهی چشم خود را بر این رابطه بسته بود. نظم جدید سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اگر قصد دارد سیاست اصولی خود در قبال رژیم صهیونیستی را ادامه دهد (که چنین است) باید موضع خود را در قبال شرکای استراژیک این رژیم نیز در همسایگی ایران مشخص کند.
 
صیف‌الدین پیشوا
مرجع : جوان آنلاین
کد مطلب : ۹۵۱۳۱۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما