۰
پنجشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۰ ساعت ۱۸:۲۳
جايگاه اخلاق انساني كجاست؟

سياه و سفيد،موش آزمايشگاهي اربابان قدرت

سياه و سفيد،موش آزمايشگاهي اربابان قدرت
دولت آمريكا سال ها به بهانه هاي گوناگون از جمله حفظ امنيت ملي، ده ها تجربه پزشكي و دارويي بر روي سياهپوستان، معلولان ذهني، زندانيان، كودكان بي سرپرست و به طور كلي، قشر ضعيف جامعه خود و جوامع فقير جهان سوم به انجام رسانده و در راستاي پيشبرد اهداف سياسي، نظامي و اقتصادي خود، حتي به نظاميان اين كشور نيز رحم نكرده است. 

اين آزمايش ها عمدتا به ياري پزشكاني كه كليه اصول اخلاقي را زيرپا نهادند و يا آن كه از طريق شركت هاي دارويي سودجو كه در تملك اربابان قدرت قرار دارند، انجام پذيرفته است.

اما، اين برگ حقيقتا سياه از تاريخ ايالات متحده آمريكا در قرن شانزدهم شكل نگرفته است، بلكه طي 70 سال گذشته نگاشته شده و فجايع بي شماري را در خود پنهان دارد.و نه فقط در آمريكا! كه اين فجايع برگ برگ تاريخ ديگر كشورهاي قدرتمند صنعتي را نيز پر ساخته اند...

بسياري از پژوهشگران و روزنامه نگاران طي سال هاي اخير كوشيده اند تا نيمه پنهان تجارب علمي پزشكان و نيز چندمليتي هاي قدرتمند دارويي را برملا ساخته، به ويژه ريشه هاي تحليل سلامت جسم و روان سياهپوستان جامعه آمريكا و جوامع آفريقايي را فاش سازند.

در شمار اين جست وجوگران، خبرنگاران «آسوشيتدپرس» در تحقيقات خود ردپاي بيش از 40 نوع پژوهش را يافته اند كه فهرستي شگفت انگيز و تكان دهنده از «انحرافات» دولت آمريكا و صنايع دارويي اين كشور پديد مي آورد.

اين فهرست شامل بيماراني رواني و كودكاني عقب مانده ذهني مي شود كه در «كانكتيكات» و ايالت «نيويورك» عامدانه به بيماري «هپاتيت» مبتلا گرديده اند، و زندانياني كه در «مريلند» عامدانه در معرض يك ويروس «آنفلوانزاي پاندميك» قرار گرفته اند، و يا بيماران مزمني كه در يكي از بيمارستان هاي «نيويورك» عامدانه قرباني تزريق سلول هاي سرطاني گرديده اند، و نيز سياهپوستاني كه در پي بيماري «سفليس» در مقابل چشمان خونسرد و بي تفاوت پزشكان سفيدپوست جان داده اند، درحالي كه به اندازه كافي «پني سيلين» در اختيار اين پزشكان قرار داشته است!

اين رسوايي عظيم البته در پاييز گذشته و هنگامي آشكار گرديد كه دولت آمريكا مجبور شد بابت تجارب پزشكي خود در گواتمالا در سال هاي دهه 1950، از دولت و مردم اين كشور رسما عذرخواهي كند. در اين تجارب، پزشكاني مأموريت يافته از سوي دولت آمريكا ويروس بيماري خطرناك «سفليس» را به بدن بيماران رواني وارد ساخته، فجايع بي شماري به بار آوردند.

و اما، افشاي اين ماجرا، جست وجوگران حقيقت را بر آن داشت تا تجارب مشابه را نيز رديابي كنند. نتيجه آن كه، 40 نوع آزمايش پزشكي از اين دست افشا و نيز معلوم گرديد كه آزمايش شوندگان به طور كلي از ماجرا بي اطلاع بوده اند!

بسياري
از پژوهشگران معتبر وقت بر اين باور بودند كه انجام اين آزمايش ها بر روي اشخاصي كه از داشتن حقوق كامل انساني در جامعه محرومند (زندانيان، بيماران رواني، سياهپوستان فقير، كودكان بي سرپرست،...) امري كاملا قانوني است.

ارزان تر از «شامپانزه»!

در سال هاي دهه 1950، صنعت داروسازي در آمريكا بسيار رونق گرفت و به موازات آن، آزمايش بر روي زندانيان نيز سيري تازه يافت! چرا كه، دست كم نيمي از ايالات متحده با انجام اين گونه آزمايشات بر روي اين افراد كه ديگر فاقد هرگونه حقوق انساني بودند، موافقت داشتند.

دليل اين موافقت نيز بسيار «محكم» بود: زندانيان ارزان تر از «شامپانزه»ها هستند! دست كم، اين چيزي بود كه مسئولان صنايع دارويي كه بسياري از مقامات آمريكايي را در صدر خود داشتند، در سال 1973 در جريان اجلاس كنگره بدان اعتراف كردند! بنابراين، به چه دليل بايد درگير عذاب وجدان بود؟

در طول اين آزمايش ها، زندانيان به بدترين وجه مورد سوءاستفاده قرار گرفته، ويروس هاي متعددي بر روي آنها آزمايش شد كه به معلوليت و مرگ آنها منجر گرديد.

علاوه بر اين، آزمايش هاي متعددي نيز به منظور كنترل ذهن آنان انجام پذيرفت. صرفا، در اواسط سال هاي دهه 1970 بود كه انجام اين گونه تجارب از سوي اداره زندان ها ممنوع اعلام گرديد. با اين حال، ماجرا به همين جا خاتمه نيافت، بلكه به ديگر كشورهاي جهان نيز انتقال داده شد.

آپارتايد پزشكي

در گزارشي كه از سوي «انجمن سرطان آمريكا» انتشار يافته است، مي خوانيم: سياهپوستان آمريكا بسيار بيش از هر گروه ديگري در اين كشور، مستعد ابتلا به سرطان هستند.

اين گزارش تاكيد مي كند كه عوامل اجتماعي- اقتصادي مهم ترين نقش را در اين امر ايفا مي كنند، چرا كه سياهپوستان كمتر از ساير گروه هاي جامعه به اطلاعات و كمك هاي پزشكي دسترسي داشته، از امكانات كمتري براي انجام راديوگرافي و دريافت معالجات پزشكي لازم برخوردارند.

«هريت واشينگتن»، پژوهشگر علوم پزشكي، در كتاب خود موسوم به «آپارتايد پزشكي: تاريخ سياه آزمايش پزشكي بر روي آمريكايي هاي سياهپوست از دوران استعمار تا به امروز»، نيمه پنهان پژوهش هاي علمي و ريشه هاي افت سلامت جسم و روان سياهپوستان را برملا مي سازد.

اين تحقيقات كه با نخستين برخوردهاي سياهپوستان با نظام بهداشت آمريكا درطول دوران برده داري آغاز مي گردد، نشان مي دهد چگونه «داروينيسم اجتماعي» و «عمل اصلاح نژاد انسان» به بهانه هايي براي انجام آزمايش هاي دارويي ارتش و دولت آمريكا تبديل گرديده است، و جزئياتي تازه پيرامون تجارب ننگين «تاسكيگي» كه در اوايل سال هاي دهه 1930 آغاز گرديد، ارائه مي دهد.

اين تحقيقات درسال 1932 به منظور مطالعه تحولات و پيشرفت «سفليس»
در صورت عدم درمان اين بيماري، توسط پزشكان آمريكايي در شهر «تاسكيگي» در «آلاباما» انجام پذيرفت.

«خوكچه هاي انساني» اين تحقيقات را حدود 400 كشاورز فقير سياهپوست تشكيل مي دادند كه از بيماري خود به هيچ وجه اطلاع نداشته، صرفا به دليل وعده درمان رايگان، انتقال رايگان به كلينيك، يك وعده غذاي گرم در روز و در صورت وقوع مرگ، پرداخت هزار دلار بابت مخارج تدفين به خانواده آنها، حاضر به شركت در اين تجربه شده بودند، از دريافت «پني سيلين» براي درمان بيماري خود محروم گرديدند.

درسال 1932، در آغاز تحقيقات، درمان متداول براي بيماري «سفليس» بسيار سمي، خطرناك و كم تاثير مي نمود.

مع هذا، از سال 1943 تجويز «پني سيلين» براي درمان اين بيماري امري متداول گرديد. پژوهشگران كه در واقع مي كوشيدند اطلاعات بيشتري درباره اين بيماري به دست آورند، عامدانه بيماران خود را از دريافت «پني سيلين» محروم ساختند. تحقيقات مزبور كه به مرگ دردناك غالب بيماران انجاميد، درپي افشاگري هاي «واشنگتن استار» و سپس، «نيويورك تايمز» كه اطلاعات خود را از «پيتر باكستان»، يك پزشك عمومي، كسب كرده بودند و به دنبال آن، واكنش شديد و گسترده مردم خاتمه يافت.

از ديدگاه «هريت واشينگتن»، «خصومت و نژادپرستي علمي» كه ريشه در نخستين سال هاي برده داري دارد و براين باور است كه اشخاص سياهپوست به لحاظ پزشكي و بيولوژيك بسيار متفاوت از سفيدپوستان هستند، مسبب اصلي تداوم برده داري و نيز استفاده از سياهپوستان، به ويژه زنان سياهپوست در تحقيقات علمي گرديده است.

به گفته وي، اين «خصومت» به مرور زمان چندان افزايش يافته است كه سياهپوستان در تمامي تجربيات و آزمايش هاي علمي مورد بهره برداري قرار گرفته و به «خوكچه هاي آزمايشگاهي» مبدل گرديده اند، درحالي كه هرگز با آن موافقت نداشته اند.

علاوه بر اين، سياهپوستان نخستين افرادي هستند كه پس از مرگ اجسادشان بر روي ميزهاي تشريح قرار مي گيرد، بي آن كه هيچ يك از اعضاي خانواده آنها از موضوع اطلاع يابد. و اين ماجرا همچنان ادامه دارد!

از ديگر سو، زنان سياهپوست 85 درصد زناني را تشكيل مي دهند كه به بهانه بدرفتاري با كودكانشان، از طريق كاشتن كپسول هايي در بازوي آنها به اجبار براي مدت 5 سال عقيم مي گردند.

اين امر به ويژه در «بالتيمور» كه 83 درصد جمعيت و 92 درصد دانش آموزان دختر آن را سياهپوستان تشكيل مي دهند، رواج دارد بي آن كه خود اين افراد در جريان موضوع قرار گيرند.

بين سال هاي 1992 و 1997، دولت آمريكا به منظور آزمايش داروي «فن فلورامين» كه بسيار سمي است، سبب بروز مشكلات قلبي مي گردد و امروز از رده خارج شده است، آن را بر روي حدود 110 پسربچه
سياهپوست كه دردارالتاديب تحت سرپرستي نظام قضايي قرار داشتند، به آزمايش گذارد تا به ميزان گرايش اين نوجوانان به خشونت پس از مصرف دارو دست يابد!

در سال هاي دهه 1960 و 1970، يك پزشك متخصص اعصاب به نام «اورلاندو جي اندي» از پسران نوجوان سياهپوست موسسات خيريه و پرورشگاه ها در تجربيات علمي خود بهره گرفته، بخش هايي از مغز اين كودكان را كه غالبا بيش از 6سال نداشتند، بريده و خارج مي ساخت.

بهانه اين تجربيات وحشتناك؟ كشف به اصطلاح «مشكلات رفتاري» اين كودكان كه كاملا هم در سلامت بودند! اما، وحشتناك ترين بخش ماجرا آن كه، همه او را «قهرمان» دانسته و دانشگاهش، دانشگاه «مي سي سي پي»، به داشتن او و افتخارات كسب شده مي باليد!
امروز، شايد كه از تعداد اين گونه آزمايش ها كاسته شده باشد، اما تجربه ها همچنان ادامه دارد و دامنه آن به آفريقاي سياه و كشورهاي فقير جهان سوم نيز كشيده شده است.

به عنوان مثال، نوعي واكسن ضدسرخك به نام «ادمونتون زاگرب» روي كودكان آزمايش گرديد كه علاوه بر كودكان سياهپوست «لس آنجلس»، صدها كودك را در برزيل و آفريقا از پاي درآورد.

در سال 1996، دولت آمريكا تصميمي اتخاذ كرد كه براساس آن اين امكان فراهم مي آمد كه كليه بيماران بخش اورژانس بيمارستان ها بي آن كه خود بدانند و بدان رضايت دهند، براي تجربيات پزشكي مورد استفاده قرار گيرند.

در اين حال،طي سال هاي گذشته، بيش از 23هزار كودك نوزاد و خردسال، عمدتا سياهپوست يا آمريكاي لاتيني تبار و از خانواده هاي فقير، از مادران بيمار خود (معتاد و يا آلوده به ويروس ايدز) جدا گرديده، در پرورشگاه ها قرار داده شدند تا در راستاي برنامه اي به منظور آزمايش داروهاي جديد با دوزهايي بسيار بيش از حد معمول عليه ايدز، نقش «خوكچه هاي آزمايشگاهي» را ايفا كنند. به گفته برخي شاهدان، كودكان تحت آزمايش بدان دليل كه يا رها شده، يا كه يتيم بودند و يا آن كه آنها را از والدين خود به زور جدا ساخته بودند، بدون نياز به اجازه «قيم» تحت آزمايش قرار گرفتند.

و تمامي اين ماجرا نه در حلبي آبادهاي شهري فقير و دورافتاده در يكي از كشورهاي جهان سوم، بلكه در قلب شهر «نيويورك»، در پرورشگاه هايي تحت حمايت مالي دولت و آزمايشگاه هاي بزرگ دارويي مانند «گلاكسو اسميت كلاين»، «فايزر»، ابوت و... به وقوع پيوسته است.

شاهداني بي شمار از درد و رنج اين كودكان كه بسياري شان معتاد گرديده و در صورت عدم پذيرش دارو، به سوند متصل گرديدند، و نيز مرگ ناهنجار آنان در شرايطي غيرانساني حكايت كرده اند.

هيچ كس تاكنون به دفاع از اين كودكان معصوم برنخاسته و حتي ماجرا را باور نداشته است! هيچ تحقيقاتي در اين زمينه انجام نپذيرفته و رسانه ها نيز بدان اشاره
نكرده اند! و اين، در حالي است كه صفحاتي متوالي به آزادي فلان گروگان، سفرهاي بي پايان فلان رئيس مملكت، شيطنت هاي فلان سياستمدار، رسوايي اخلاقي و فساد فلان سناتور و... اختصاص مي يابد.

دكتر «ديويد راسنيك» از دانشگاه «بركلي» كه تحقيقاتي پيرامون عوارض داروهاي ضد ايدز در بيماران مبتلا به اين بيماري، به ويژه كودكان، به انجام رسانده است، اين داروها را «مرگبار» توصيف و يادآوري مي كند كه «سيستم ايمني كودكان تا هنگام بلوغ تكامل نمي يابد، و همين امر آنان را در برابر سموم اين داروها آسيب پذيرتر مي سازد.» بنابراين، به چه دليل اين كودكان معصوم هدف دولت خود قرار گرفته اند؟ صرفا بدين خاطر كه در دفاع از خود ناتوانند؟

«بي بي سي»، تنها رسانه اي كه، در جست و جوي حقيقت، پس از 9ماه تحقيق سرانجام به نيمه پنهان و خوف انگيز برنامه مقامات «نيويورك» براي مبارزه با ايدز پي برده است، خاطر نشان مي سازد كه هيچ يك از مسئولان اين آزمايش ها حاضر به ارائه اطلاعات در اين زمينه نشده است، در حالي كه شركت هايي كه اين داروها را در اختيار آزمايش كنندگان قرار داده اند («فايزر»، «مرك»، «گلاكسو اسميت كلاين»،...) در شمار بزرگترين چندمليتي هاي دارويي جهان قرار دارند.

غالب اين تجربيات تحت حمايت مالي آژانس هاي فدرال مانند «موسسه ملي آلرژي و بيماري هاي عفوني» انجام پذيرفته است و خوراندن كوكتلي متشكل از 7 داروي مختلف با دوز بسيار بالا به كودكان 4ساله، تزريق واكسن ضدسرخك با دوز دو برابر حد مجاز به نوزادان 6ماهه، تجويز داروهاي ضدباكتري به نوزادان 3ماهه به منظور تعيين امنيت دراز مدت داروها و بسياري آزمايش هاي ديگر در شمار اين تجربيات قراردارد.

اگر چه دولت آمريكا مدعي است تجربه هاي علمي فوق اين امكان را براي كودكان فراهم مي آورد كه به طور رايگان درمان شوند، اما فعالان سياسي تأكيد دارند كه فاصله ميان «ارائه دارو به هدف درمان» و «تجربه دارويي» بسيار است! «ورا شاراو»، رئيس «اتحاد حمايت از تحقيقات انساني» در اين ارتباط تأكيد دارد كه با اين كودكان همانند «حيوانات آزمايشگاهي»

رفتار شده است! به گفته وي، «كودكان آسيب پذيرترين افراد جامعه اند و به نظر مي رسد سياستي وجود دارد كه به شركت هاي دارويي اجازه مي دهد به آنها دسترسي يابند. تاريخچه تحقيقات پزشكي سرشار از سوءاستفاده هايي است كه از سياهپوستان، زندانيان و بيماران رواني به عمل آمده است، و اكنون كودكان پرورشگاه ها نيز بدانها اضافه شده اند.»

و دولت ايالتي «نيويورك» همچنان به استفاده از كودكان فقير به منظور آزمايش داروهاي ضدايدز كه بسيار نيز سمي و دردزا هستند، ادامه مي دهد!

کد مطلب : ۹۷۳۷۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما