افسانه‌سازی به سبک صهیونیسم؛ هولوکاست واقعی در فلسطین

مفاد قطعنامه همانطور که گفته شد مواکداً بر مقابله با مخالفان افسانه هولوکاست و تحقیقات آزاد در مورد ادعاهای مطرح شده حول چنین واقعه‌ای می‌باشد. به همین دلیل نیز صهیونیست‌ها بسیار از صدور این قطعنامه خوشحال و راضی هستند.

صفحه 9 قطعنلمه با تایید مجدد بر قطعنامه 60/7 در 1 نوامبر 2005 و قطعنامه 61/255 در 26 ژانویه 2007، که تأکید می کند «یادآوری هولوکاست یک مؤلفه کلیدی برای جلوگیری از اقدامات بعدی نسل کشی است، یادآور می‌شود که نادیده گرفتن حقایق تاریخی آن رویدادهای وحشتناک خطر تکرار آنها را افزایش می دهد».

 درصفحه 19 تأکید می‌شود انکار هولوکاست در اشکال مختلف آن بیانیه یهودی ستیزی است و هر گونه انکار هولوکاست را به عنوان یک رویداد تاریخی، چه به طور کامل یا جزئی، رد و محکوم می کند.

همچنین قطعنامه از همه کشورهای عضو می‌خواهد که بدون هیچ گونه قید و شرطی هرگونه انکار یا تحریف هولوکاست را به‌عنوان یک رویداد تاریخی، به طور کامل یا جزئی رد کنند.

صفحه 16 باز بر افسانه عدد مقتولین پرداخته شده و از قتل نزدیک یک سوم یهودیان جهان یعنی به شش میلیون یهودی، که 1.5 میلیون نفر از آنها کودک بودند، سخن گفته شده است.

اما در حالی که طی دهه‌های گذشته کنترل رسانه‌ای یکی از راه‌های مقابله با شنیده شدن تحقیقات منتقدان بوده است در جایی دیگر از قطعنامه به موضوع امکان پرداختن به این موضوع در شبکه های اجتماعی اشاره می‌شود و در صفحه 24 در مورد گسترش اطلاعات نادرست، به ویژه در پلتفرم های رسانه های اجتماعی، که می تواند به گونه ای طراحی و اجرا شود که باعث گمراه کردن، گسترش نژادپرستی، عدم تحمل، بیگانه هراسی، کلیشه های منفی و انگ و نقض و نقض حقوق بشر شود، ابراز نگرانی می‌شود.

در بخش دیگری از قطعنامه توصیه می‌شود مکان هایی که به عنوان اردوگاه های مرگ نازی ها، اردوگاه های کار اجباری، مکان های کشتار و زندان ها معرفی شده اند توسط کشورها حفظ و نگهداری شود.
 
افسانه هلوکاست
يهوديان مدعي‌اند كه در طول سال‌هاي جنگ جهاني دوم دولت آلمان هيتلري براساس تفكرات ضديهودي شخص هيتلر و نگاه نژادپرستانه حاكم بر حزب فاشیست آلمان و بر اساس پروژه موسوم به «راه حل نهایی» (Final Solution)، او ابتدا دستور جمع كردن يهوديان آلمان و ديگر كشور‌هاي تحت تصرف اين كشور را به اردوگاه‌هايي خاص صادر نمود و پس از متجمع كردن يهوديان در اين اردوگاه‌ها دستور كشتار جمعي آنها را صادر نموده است. علاوه بر اين يهوديان به عبارت «رفتار ویژه» (Special Treatment) كه در اسناد نازي آمده است، استناد مي‌كنند و مدعي‌اند كه رفتار ویژه مورد نظر مقامات آلمان هيتلري همانا كشتار دسته‌جمعي و نسل‌كشي نژاد يهود بوده است.از اين طريق يهوديان مدعي شده‌اند كه ميليون‌ها يهودي در دوران حاكميت نازيسم در آلمان هيتلري كشته شده‌اند. رقم ادعایی کشته شدگان گاه از ده ميليون نيز بالاتر مي‌رود اما با گذشت زمان يهوديان بر سر 6 ميليون كشته خود به توافق رسيده‌اند و اكنون با قاطعيت اعلام مي‌كنند كه بيش از 6 ميليون يهودي در اردوگاه‌هايي كه خود آن را اردوگاه‌هاي مرگ مي‌نامند، كشته شده‌اند.
 
شک و تردیدهای بزرگ در حقیقت افسانه هولوکاست
مانند هر موضوع و واقعه تاریخی دیگری به دلیل امکان دچار شدن به تحریف یا قلب واقعیت و یا روشن نبودن تمامی ابعاد ماجرا، از زمان طرح افسانه هولوکاست توسط صهیونیست‌ها و خوانش سیاسی نژادپرستانه‌ای که از این موضوع صورت گرفته است بسیاری از محققان تاریخی بر روی این واقعه به تحقیق و تفحص پرداخته اند. در این میان نکته مهم این است که در بیشتر کشورهای غربی هیچگونه دریچه ای برای به زیر سوال بردن اصل واقعه به شکلی که صهیونیست‌ها می‌گویند و در قطعنامه سازمان ملل نیز بخشهایی از آن گفته شده، در نتیجه تحقیقات علمی وجود ندارد. امروزه در بسياري از كشورها همچون استراليا، فرانسه، سوئيس، كانادا، آلمان، رژيم صهيونيستي و اتريش عليه محققاني كه به رد ادعاهای مطرح شده در مورد افسانه کشتار یهودیان پرداخته‌اند قانون وضع شده است. به همین دلیل در كشورهای اروپایی، افراد زیادی شامل دانشمندان و محققان و مورخان و روزنامه‌نگاران و غیره به دلیل ترس از عواقب اظهار عقیده جرأت اعلام مواضعشان را ندارند.

تاکنون ادله بسیار فراوانی در رد ادعای کشتار میلیونی یهودیان توسط نازی‌ها با استفاده از اتاق های گاز توسط محققان مطرح شده است. در مورد ادعاهاي صورت گرفته در مورد Final Solution و Special Treatment بررسي‌هاي اسنادي صورت گرفته از سوي محققان، حاكي از آن است كه هيچ دليلي در دست نيست كه بتوان «راه حل نهايي و برخورد مخصوص» را به معني كشتار جمعي يهوديان و نسل‌كشي آنها گرفت و محققانی هستند که این دو استراتژی نازی‌ها را مربوط به از بین اسناد جنگی عنوان می‌کنند.

همچنین بررسی نوشته‌ها و اظهارنظرهای مفسران یهودی نسبت به کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم، تناقضی آشکار را میان حرمت بخشیدن به هولوکاست و کشته شدگان یهود و گناهکار دانستن آنان توسط یهودیان آشکار میسازد. مفسران یهودی عمدتا معتقدند کشته‌شدگان جنگ جهانی دوم به دلیل نافرمانی خداوند و نقض قوانین الهی مستوجب عذاب الهی شدند. علاوه بر این، برخی شواهد نشان می‌دهد یهودیانی که ادعا می‌شود در زندان آلمانها به سر برده و در انتظار مرگ و اتاق‌های گاز بودند، چنانچه میخواستند از اسارت آن ها رها شوند، یهودیانی که داعیه احترام به آن یهودیان و تضمین‌های قانونی برای حفظ حرمت آنها را پیش می‌کشند، نه تنها کمکی به آزادی آنان نمی‌کردند، بلکه ممکن بود از آن ممانعت به عمل آورند و حتی در دوران جنگ جهاني دوم و همان زماني كه يهوديان مدعي‌اند كه هيتلر مشغول كشتار ميليون‌ها يهودي بوده است، سران و بزرگان يهود همانند بن گوريون و .... با شخص هيتلر رابطه داشته و حمايت‌هاي فراواني از او نموده‌اند. اين امر به حدي جدي بود كه دولت شوروي پس از شكست نظام هيتلري و اتمام جنگ، ديويد بن گوريون را به عنوان يكي از جانيان نازي دستگير و براي مدتي زنداني مي‌كند.
 
لاپوشانی جنایت با مظلوم نمايي تبليغاتي
امروزه هولوكاست به صنعتي پر سود براي يهوديان بدل شده است. «صنعت هولوكاست» نامي است كه در اثر منافع بسيار زياد اقتصادي اين امر براي يهوديان، به آن اطلاق شده است. منافع اقتصادي هولوكاست تنها به جريمه‌هاي چندين ساله اي كه كشور آلمان بايد به رژيم صهيونيستي و يهوديان بپردازد و تا سال 2030 نيز ادامه خواهد داشت، محدود نمي‌شود. هولوكاست اكنون به توجيهي براي جلب كمك‌هاي اقتصادي فراوان، تسهيلات اقتصادي چشمگير و امكانات مالي و اقتصادي قابل توجهي تبديل شده است كه كشورهاي غربي در اختيار يهوديان صهيونيست قرار مي‌دهند. علاوه بر منافع اقتصادي، اين صنعت پر سود، منفعت‌هاي ديپلماتيك و بين‌المللي فراواني را نيز براي صهيونيست‌ها به ارمغان آورده است. حمايت بين‌المللي و ديپلماتيك آمريكا و ديگر كشورهاي غربي از رژيم صهيونيستي در مجامع بين‌المللي و افكار عمومي داخلي اين كشورها از طريق هولوكاست توجيه مي‌گردد.

یکی از مهمترین کانون‌های بهره‌برداری صهیونیسم مربوط به لاپوشانی جنایات علیه ملت فلسطین و توجیه ایدئولوژی توسعه‌طلبی و تجازگری علیه کشورهای همجوار این رژیم است. این بهره‌برداری همیشگی صهیونیست‌ها امروزه و با به خطر افتادن موجودیت رژیم از خروش گسترده انتفاضه فلسطینیان در جای جای فلسطین اشغالی و غزه و کرانه باختری و حتی در میان آوارگان فلسطینی در کشورهای دیگر منطقه، بیش از پیش مورد توجه سران صهیونیستی قرار گرفته است و لابی گسترده برای صدور قطعنامه اخیر دقیقا به همین منظور صورت گرفته است.

از بعدی دیگر نباید این واقعیت مهم را نادیده گرفت که صهیونیست‌ها فهمیده‌اند که دوران خوش یکه تازی در میان افکار عمومی غرب به پایان رسیده است و انتشار واقعیات فلسطین موجب افزایش انتقادات و انزجار از صهیونیسم در میان افکار عمومی شهروندان غربی‌ شده است. تأکید بر کنترل رسانه‌های اجتماعی در قطعنامه اخیر دقیقاً نشانگر چنین واقعیتی است.

امروزه با گسترش کمپین تحریم اسرائیل در امریکا نظرسنجی ها نشان می دهد شمار زیادی از آمریکایی ها در صورت ادامه شهرک سازی اسرائیل در کرانه باختری از تحریم علیه رژیم صهیونیستی حمایت می کنند. همچنین بیشتر آمریکایی ها این احساس را پیدا کرده اند که صهیونیسم نفوذ زیادی بر سیاست و سیاست گذاری های ایالات متحده دارد.