۰
دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۵۹
توانایی انصارالله در ساخت تسلیحات با فناوری بالا رژیم صهیونیستی را دچار بحران خواهد کرد

یمن، چالش جدید تل‌آویو در غرب آسیا

یمن، چالش جدید تل‌آویو در غرب آسیا
یمن به‌دلیل موقعیت ویژه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکش همواره مورد دخالت قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده و همین امر آن را به کشوری «همیشه در بحران» تبدیل کرده است. شکل‌گیری خیزش‌های عربی و پس‌ از آن دخالت قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، یمن را بیش‌ از پیش به دامان بحران کشانیده است. در بین کشورهایی که درگیر خیزش‌های عربی شدند، یمن به‌دلیل قرار گرفتن در ساحل دریای سرخ، دریای عرب و خلیج عدن و همچنین تسلط بر تنگه راهبردی باب‌المندب و جزایر متعدد در دریای سرخ و عرب، به یکی از مهم‌ترین کشورها در استراتژی‌های سیاست خارجی و امنیتی قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به‌طور عام و رژیم صهیونیستی به‌طور خاص، بدل شده است.  

اهمیت یمن برای رژیم صهیونیستی، زمانی درک خواهد شد که بدانیم تل‌آویو برای رهایی از بن‌بست ژئوپلیتیکی و همچنین برقراری روابط با کشورهای شرق آسیا و شرق آفریقا، به عبور از تنگه باب‌المندب نیازمند است؛ وگرنه باید برای برقراری ارتباط با این منطقه از جهان، از دماغه امید نیک در جنوبی‌ترین نقطه قاره آفریقا عبور کند که عملا هزینه‌های اقتصادی و امنیتی بی‌شماری برای رژیم صهیونیستی و شرکای تجاری آن تحمیل می‌کند  و از وزن ژئوپلیتیکی این رژیم می‌کاهد. بنابراین رژیم صهیونیستی به‌عنوان موجودیتی اشغالگر در غرب آسیا که بیشترین منفعت را از فضای ملتهب و بحرانی کشورهای اسلامی می‌برد، در بحران یمن نیز دارای منافعی است که می‌تواند ازنظر اقتصادی، نظامی و سیاسی برای این رژیم حائز اهمیت باشد؛ باوجود این، با گذشت نزدیک به 6 سال از بحران یمن و تغییرات رخ‌داده در صحنه یمن و به‌ویژه قدرت‌گیری انصارالله، یمن به چالش اساسی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است که در ادامه به مهم‌ترین چالش‌هایی که قدرت‌گیری انصارالله یمن می‌تواند برای رژیم صهیونیستی به‌وجود آورد، اشاره می‌کنیم.

  چالش‌های قدرت‌گیری انصارالله برای تل‌آویو
با وقوع انقلاب 21 سپتامبر 2014 و آغاز اعتراضات مردمی به رهبری جنبش انصارالله، چالش‌های بحران یمن برای رژیم صهیونیستی نمایان شد. نگرانی صهیونیست‌ها باگذشت زمان و کنترل صنعا و همچنین تسلط بر بندر حدیده و فرودگاه‌های نظامی توسط انصارالله و کمیته‌های مردمی تشدید شد. باتوجه به ایدئولوژی انصارالله که در شعار «الله‌اکبر، الموت الآمریکا، الموت الاسرائیل، اللعنه علی الیهود، النصر الاسلام» نمود یافته است و همچنین با عنایت به محیط جغرافیایی ویژه‌ای که انصارالله می‌تواند بر آن تأثیر بگذارد، رهبران رژیم صهیونیستی از قدرت‌گیری انصارالله احساس خطر می‌کنند؛ چراکه روابط سیاسی و عقیدتی تنگاتنگ انصارالله با بزرگ‌ترین دشمن رژیم صهیونیستی، یعنی جمهوری اسلامی ایران، درکنار توانمندی‌های کم‌نظیر این گروه که درجریان جنگ با ائتلاف عربی نمایان شده، می‌تواند در آینده برای این رژیم تهدیدآفرین باشد و ضریب امنیت ملی رژیم صهیونیستی را در تمامی ابعاد کاهش دهد.

این گزاره را می‌توان در گفته مایکل نایتز، متخصص مسائل خاورمیانه مشاهده کرد که از جنبش انصارالله به «حزب‌الله جنوبی» یاد می‌کند. او در این خصوص می‌گوید: «حوثی‌ها به حزب‌الله جنوب در دریای سرخ تبدیل‌شده‌اند، همچون حزب‌الله لبنان که به دریای مدیترانه اشراف دارند.» بنابراین به عقیده رهبران رژیم صهیونیستی، تهدید «انصارالله» علیه امنیت ملی این رژیم دیگر تنها یک ترس یا یک برآورد تئوریک نیست، بلکه با شکست تجاوز سعودی-آمریکایی به یک واقعیت موجود تبدیل شده است.  به‌طورکلی قدرت‌گیری انصارالله می‌تواند از چند بخش برای رژیم صهیونیستی چالش‌آفرین باشد؛ اولا تضادهای ایدئولوژیکی انصارالله با رژیم صهیونیستی و قدرت نظامی فزاینده حوثی‌ها می‌تواند علاوه‌بر ایجاد اختلال در امنیت کشتی‌های رژیم صهیونیستی در دریای سرخ و عرب، سرزمین‌های رژیم صهیونیستی را با موشک‌ها و پهپادهای پیشرفته و دوربرد خود مورد تهدید قرار دهد. دوما صِرف ماهیت قدرت‌گیری انصارالله به‌عنوان عضوی از اعضای محور مقاومت به این دلیل که موجب افزایش قدرت ژئوپلیتیکی این محور به رهبری ایران در منطقه می‌شود، برای رژیم صهیونیستی چالش‌آفرین است. در ادامه به این دو چالش اساسی رژیم صهیونیستی درپی قدرت‌گیری انصارالله می‌پردازیم.

1-توانایی نظامی انصارالله: انصارالله که جریانی از شیعیان زیدی یمن هستند، پیش‌تر شباب‌المؤمن نام داشتند. این جنبش درطول تاریخ یمن مدرن، به‌دلیل تبعیض‌ها و عدم‌حمایت دولت مرکزی از آنها، در فاصله سال 2004 تا 2009 میلادی، 6بار وارد جنگ نظامی با دولت مرکزی شد. با این‌حال تا سال 2014 موفقیت قابل‌ملاحظه‌ای به‌دست نیاورد؛ اما با آغاز خیزش‌های عربی و به‌دلیل ناتوانایی دولت منصور هادی، این گروه همراه با پشتیبانی مردمی توانست قدرت خود را در تمامی سطوح و به‌ویژه سطوح نظامی و عملیاتی افزایش دهد، تا جایی که بتواند قدرت خود را بر بخش عمده‌ای از غرب یمن بگستراند.

با شروع جنگ علیه یمن در 26 مارس 2015، عربستان سعودی به‌دنبال جلوگیری از قدرت گرفتن انصارالله در ساختار قدرت یمن بود، اما با گذشت نزدیک به 6سال از جنگ، انصارالله یمن به مهم‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین گروه در ساختار قدرت یمن تبدیل‌شده است. تشدید قدرت انصارالله در یمن با تقویت توان بازدارندگی آن در قالب افزایش توان دفاعی به‌ویژه درزمینه پهپادی و موشکی و همچنین افزایش توان رزمی و طراحی عملیات‌های نامنظم صورت گرفته است. پیش از آغاز جنگ یمن، ارتش این کشور به‌طور عام و نیروهای حوثی به‌طور خاص، صرفا شماری از انواع موشک‌های کوتاه‌برد زمین‌به‌زمین با برد نهایتا 320 کیلومتری دراختیار داشت و همچنین از توانایی رزمی پایینی برخوردار بود؛ اما با شروع جنگ به‌ویژه در سال‌های اخیر، رزمندگان انصارالله و ارتش یمن توانستند به تولید انواع موشک‌ها اقدام کنند، به‌گونه‌ای‌که انصارالله درحال حاضر دارای طیفی از انوع پهپادهای کوتاه‌برد همچون پهپاد راقیب (برد 15 کیلومتری) تا پهپادهای بلندبرد همچون پهپاد صماد 3 (با برد 1200 تا 1500 کیلومتر) است. افزون‌بر این، جنبش انصارالله توانایی ساخت موشک‌های زمین‌به‌هوای متعددی دارد که حتی قابلیت سرنگونی پهپادهای شناسایی پیشرفته آمریکا MQ-9 Reaper را نیز دارد. همچنین، انصارالله توانسته به فناوری پیشرفته ساخت موشک‌های ضدکشتی نیز دست یابد که با همین توانایی قادر شد در نوامبر 2017 ناوچه سعودی را مورد حمله قرار دهد. اما مهم‌ترین نقطه‌قوت انصارالله را باید در داشتن توانایی ساخت موشک‌های کروز و موشک‌های بالستیک دانست. این جنبش قادر است با موشک‌های کروز قدس که برد آن بین 1300 تا 1500 کیلومتر تخمین زده می‌شود و موشک‌های بالستیک برکان که برد آن 1200 کیلومتر است، به قدرت موشکی منطقه تبدیل شود. چنین توانایی، نه‌تنها باعث تغییر اساسی در موازنه قدرت طی بحران یمن شده، بلکه انصارالله را به قدرت نظامی قابل‌توجهی در منطقه تبدیل کرده است که بی‌شک در آینده موازنه منطقه نیز تأثیرگذار خواهد بود.

از این‌رو افزایش قدرت نظامی انصارالله و کسب تجربیات نظامی گسترده توسط این گروه پس از گذشت 6سال از جنگ ائتلاف عربی با یمن، می‌تواند برای امنیت نظامی، سیاسی و اقتصادی رژیم صهیونیستی نیز تأثیر منفی بگذارد، به‌گونه‌ای‌که به عقیده پژوهشگران صهیونیستی، «ملموس‌ترین تهدیدی که حوثی‌ها برای رژیم صهیونیستی ایجاد می‌کنند بدون شک توانایی اثبات‌شده آنها برای هدایت آتش دوربرد است.» توانایی نظامی انصارالله به دو صورت ممکن است امنیت رژیم صهیونیستی را تحت تأثیر قرار دهد:
الف) نخست به‌صورت تهدید امنیت دریانوردی رژیم صهیونیستی در دریای سرخ و به‌ویژه تنگه باب‌المندب، که این امر می‌تواند علاوه‌بر تبعات اقتصادی، خسارت‌های امنیتی و راهبردی نیز برای رژیم صهیونیستی خلق کند. رژیم صهیونیستی از همان ابتدای تأسیس خود، همواره به اهمیت استراتژیکی دریای سرخ و به‌ویژه ازنظر اقتصادی و امنیتی توجه داشته است. آبااِبان، وزیر اسبق امور خارجه رژیم صهیونیستی در اهمیت دریای سرخ می‌گوید: «امنیت اسرائیل به امنیت و آزاد ماندن دروازه خروجی آن به دریای سرخ بستگی دارد و اسرائیل به هر قیمتی از این دروازه خروجی دفاع خواهد کرد.» این رژیم، دریای سرخ را نه‌تنها ازنظر حمل‌ونقل کالا برای خود مهم تلقی می‌کند، بلکه ازنظر امنیتی آن را عقبه دفاعی خود و نوار محاصره کشورهای عربی مخالف خود می‌داند. حال با حضور انصارالله در یمن و قدرت‌گیری کشوری که شعار خود را «مرگ بر اسرائیل» بیان کرده است، امنیت ملی رژیم صهیونیستی در این نقطه حیاتی می‌تواند تهدید شود؛ به‌گونه‌ای که انصارالله به‌راحتی ازطریق موقعیت ژئوپلیتیکی خود در سواحل دریای سرخ و همچنین تنگه باب‌المندب قادر است فعالیت‌های آبی رژیم صهیونیستی را با قرار دادن مین‌ها یا با نشانه رفتن کشتی‌های تجاری و نظامی توسط موشک‌ها و پهپادهای پیشرفته خود، مورد هدف قرار دهد.

افزون‌بر این، قابلیت‌های موشکی ضدکشتی انصارالله توسط واحدهای کماندوی نیروی دریایی این جنبش تکمیل می‌شود. این یگان‌ها قادر هستند کشتی‌ها را در دریاهای آزاد فرماندهی و گاه توقیف کنند، همان‌طور که این موضوع را در ژانویه 2022 و نوامبر 2019 با کنترل کشتی‌های اماراتی- سعودی در نزدیکی‌های سواحل یمن ثابت کردند. همچنین، یگان‌ها می‌توانند حملاتی را به کشتی‌ها در قالب‌های مختلف انجام دهند، ازجمله نزدیک شدن و شلیک موشک‌های ضدتانک و چسباندن مین به بدنه کشتی‌ها که منجر به ناآرامی در دریای سرخ و همچنین تضعیف امنیت ملی رژیم صهیونیستی می‌شود. علاوه‌بر این، نیروهای حوثی این توانایی را دارند که با «کشتی‌های انتحاری» و از راه دور، به دارایی‌های دریایی رژیم صهیونیستی حمله کنند.

از سوی دیگر حضور انصارالله در یمن و مقابله این جنبش با رژیم صهیونیستی در سواحل دریای سرخ، اهداف رژیم صهیونیستی برای راه‌انداختن خط لوله ایلات-اشکلون و انتقال نفت کشورهای خاورمیانه به اروپا را ناکام می‌سازد و مانع از بهره‌مندی رژیم صهیونیستی از مزایای ژئوپلیتیکی‌اش می‌شود. گذشته از این موارد، یکی از مولفه‌های اساسی در سرمایه‌گذاری خارجی و بهبود وضعیت اقتصادی، امنیت است. در این میان با قدرت‌گرفتن حوثی‌ها که رژیم صهیونیستی را به‌عنوان دشمن ارزیابی می‌کنند، امکان ناآرامی در دریای سرخ و خلیج عدن برای ناوگان رژیم صهیونیستی افزایش پیدا می‌کند که همین امر موجب ناتوانی رژیم صهیونیستی در تامین منافع اقتصادی و دریایی‌اش می‌شود. بنابراین کوتاه سخن اینکه، قدرت‌گیری انصارالله و سیطره این جنبش بر غرب یمن و سواحل دریای سرخ، امنیت دریایی رژیم صهیونیستی را کاهش می‌دهد و از مزایای ژئوپلیتیکی رژیم صهیونیستی می‌کاهد.

ب) دومین تهدید را می‌توان هدف قرارگرفتن مستقیم سرزمین‌های اشغالی عنوان کرد. انصارالله با وجود پیشرفت‌های موشکی چشمگیر، اما درحال‌حاضر فاقد توانایی موشک‌هایی با برد 2000کیلومتر است تا بتواند عمق سرزمین‌های اشغالی را مورد هدف قرار دهد؛ اما با توجه به برد موشک‌های فعلی، انصارالله قادر است خلیج عقبه و تنگه تیران را که دروازه ورود رژیم صهیونیستی به دریای سرخ است مورد هدف قرار دهد و مرز جنوبی این رژیم و بندر راهبردی ایلات را تهدید کند.

 البته با بررسی روند پیشرفت قدرت موشکی انصارالله و داشتن روابط راهبردی با ایران به‌عنوان قدرت موشکی منطقه، توان موشکی انصارالله ممکن است ظرف چند سال آینده به‌حدی برسد که عمق سرزمین‌های رژیم صهیونیستی را نیز تهدید کند. همان‌گونه که نیر دوری، تحلیلگر صهیونیستی عنوان می‌کند، «ملموس‌ترین تهدید حوثی‌ها برای اسرائیل، حمله طولانی‌مدت با استفاده از موشک‌های کروز و حمله پهپادها و استفاده از موشک‌های بالستیک است. پهپادهایی که می‌توانند به برد حداقل ۱۶۰۰کیلومتر برسند. این حداقل برد لازم برای آسیب به اسرائیل است.»

 بنابراین روندهای اخیر در برنامه موشکی و پهپادی رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که با افزایش برد، افزایش دقت و نقطه‌زن شدن موشک‌ها و پهپادهای انصارالله، در کنار افزایش قدرت رزم و سازمان‌دهی این جنبش، انصارالله همچون حزب‌الله توانسته از جنبشی فروملی به جنبشی ملی و در آینده به جنبشی منطقه‌ای تبدیل شود و عملا تهدیدی راهبردی برای رژیم صهیونیستی به شمار آید.

2-نقش‌آفرینی انصارالله در محور مقاومت: محور مقاومت را می‌توان اصلی‌ترین و بزرگ‌ترین تهدید علیه رژیم صهیونیستی عنوان کرد. این تهدید نه از نقطه‌نظرهای ژئوپلیتیکی و رقابت‌های منطقه‌ای، بلکه از جوانب ایدئولوژیکی و موجودیتی است و همین امر اهمیت قدرت‌گیری یا تضعیف محور مقاومت را در افزایش یا کاهش ضریب امنیت ملی رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد. محور مقاومت که یکی از مولفه‌های اساسی‌اش ضدیت با ایدئولوژی صهیونیسم و نفی رژیم صهیونیستی است، در قالب رهبری جمهوری اسلامی ایران و مشارکت سوریه، گروه‌های عراقی (همچون حشدالشعبی)، حزب‌الله لبنان، گروه‌های مقاومت فلسطینی (همچون حماس و جهاد اسلامی) و درنهایت جنبش انصارالله یمن نمود پیدا کرده است.

صعود انصارالله به‌عنوان قدرتی ملی در پی بحران یمن و افزوده شدن عضو جدید به محور مقاومت، از آنجا ‌که موجب افزایش وزن ژئوپلیتیکی محور مقاومت در خاورمیانه می‌شود و نفوذ منطقه‌ای مهم‌ترین دشمن رژیم صهیونیستی، یعنی جمهوری اسلامی ایران را افزایش می‌دهد، تهدیدی اساسی برای این رژیم به شمار می‌آید. از آنجا ‌که روابط رژیم صهیونیستی با محور مقاومت مبتنی‌بر حاصل‌جمع جبری صفر است (یعنی برد یک‌طرف به‌منزله باخت طرف دیگر)، به هر میزان که قدرت‌گیری و نفوذ منطقه‌ای محور مقاومت به رهبری ایران افزایش یابد، به همان میزان از قدرت رژیم صهیونیستی کاسته می‌شود که نتیجه چنین معادله‌ای، کاهش ضریب امنیت ملی رژیم صهیونیستی خواهد بود. این تهدیدات را به‌طور جزئی می‌توان در چند بعد بررسی کرد:
الف) نخست اینکه قدرت‌گیری یمن و افزایش محور مقاومت، موجب بسط قدرت و نفوذ ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران در منطقه می‌شود. با توجه به مقالات و یادداشت‌های نویسندگان صهیونیستی، ازجمله مایکل هراری، سفیر بازنشسته رژیم صهیونیستی که معتقد است بزرگ‌ترین و مهم‌ترین تهدید بحران یمن و قدرت‌گیری انصارالله برای رژیم صهیونیستی، مربوط به افزایش قدرت محور مقاومت و تثبیت نفوذ ایران در منطقه است. قدرت‌گیری ایران و حضور مستقیم و قانونی ایران در یمن و سواحل دریای سرخ و تنگه باب‌المندب، اهرم فشار و قدرت بازدارندگی ایران را در برابر محور عبری-عربی افزایش می‌دهد. چنین تحول ژئوپلیتیکی در منطقه، ازآن‌جهت که میزان قدرت و وزن ژئوپلیتیکی ایران در منطقه را افزایش می‌دهد، موجب کاهش میزان ضریب امنیت ملی رژیم صهیونیستی می‌شود. بسط نفوذ ژئوپلیتیکی ایران و اعمال نفوذ تهران در باب‌المندب و شاخ آفریقا و همچنین توسعه روابط با یمن، علاوه‌بر افزایش قدرت تهدیدکنندگی ایران علیه کشتی‌های تجاری رژیم صهیونیستی، مانع از انجام اقدامات نظامی و جاسوسی این رژیم می‌شود و قدرت آنها را در منطقه خاورمیانه کاهش می‌دهد.

ب) دومین تهدید قدرت‌گیری انصارالله برای رژیم صهیونیستی، حمایت از گروه‌های مقاومت و نقش‌آفرینی همزمان با گروه‌های مقاومت علیه رژیم صهیونیستی است. در همین خصوص فرانتزمن در سایت اورشلیم‌پست بیان کرد که رژیم صهیونیستی در جریان نبردهای اخیر در غزه با یک درگیری چند جبهه‌ای مواجه شده است. او درخصوص همکاری یمن با جبهه مقاومت می‌گوید: «تصویری که درحال شکل‌گیری است از یک درگیری احتمالی چندجانبه در آینده است. این بدان معناست که پهپادها و موشک‌های یمن تهدیدی برای جنوب اسرائیل هستند.»

به‌دلیل تعارضات شدید و بنیادین محور مقاومت با رژیم صهیونیستی که منجر به بروز جنگ‌های دائمی شده است، اولا حمایت نظامی، سیاسی و لجستیکی انصارالله از گروه‌های مقاومت و به‌ویژه گروه‌های فلسطینی در غزه می‌تواند برای رژیم صهیونیستی تهدیدآفرین باشد و ثانیا مداخله خود انصارالله در جریان تنش‌های میان رژیم صهیونیستی با اعضای محور مقاومت، می‌تواند جبهه جنوبی علیه رژیم صهیونیستی را تقویت کند و امنیت ملی رژیم را از این طریق مورد تهدید قرار دهد. ثالثا قدرت‌گیری انصارالله و توانایی این جنبش در ساخت تسلیحات با فناوری بالا و همچنین موقعیت مناسب ژئوپلیتیکی‌ این جنبش برای ارتباط گرفتن با نیروهای مقاومت فلسطین و ارسال تسلیحات از ایران به‌سمت غزه، منجر به افزایش قدرت تسلیحاتی گروه‌های مقاومت می‌شود که همین امر تهدید راهبردی برای رژیم صهیونیستی به شمار می‌آید.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بحران یمن، با وجود فرصت‌هایی که برای رژیم صهیونیستی داشته، خالی از تهدید نبوده است. قدرت‌گیری انصارالله و تغییر موازنه قدرت در بحران یمن، عملا تهدیدهای این بحران را بر رژیم صهیونیستی آشکار ساخت. انصارالله اولا به‌دلیل داشتن موقعیت ژئوپلیتیکی مناسب و ثانیا به سبب دارا بودن توان تسلیحاتی و رزمی بالا و همچنین مدیریت مناسب در بحران یمن، نشان داده که بازیگری تاثیرگذار و حذف‌نشدنی در صحنه یمن، و قادر است تهدیدات نظامی، اقتصادی و سیاسی عدیده‌ای برای رژیم صهیونیستی به وجود آورد.
 
امیررضا مقومی، دانشجوی دکتری مطالعات منطقه‌ای دانشگاه امام‌حسین(ع)
مرجع : فرهیختگان
کد مطلب : ۹۷۵۳۵۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما