۰
پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۰۷

پيگيري خط سازش در كنگره فتح

سازمان "فتح" در فلسطین
سازمان "فتح" در فلسطین
مترجم : محمد معرفي
سازمان آزاديبخش فلسطين كه درسال 1957 ميلادي شكل گرفت، ششمين كنگره خود را در بيت لحم در كرانه باختري اردن برگزار كرد.
ياسر عرفات و تعدادي از همفكران وي در پايان دهه 50 ميلادي در كويت سازمان آزاديبخش فلسطين (فتح) را كه تا مرگ او در سال 2004 رهبري آن را به عهده داشت، پايه گذاري كردند.
درسال 1965 سازمان آزاديبخش فلسطين شاخه نظامي خود را به نام «عاصفه» تاسيس كرد و مبارزه مسلحانه را تنها راه آزادي فلسطين دانست. درحالي كه در سياست جديد در كنگره ششم، گرچه اين موضوع كان لم يكن نشده است، اما در مقابل آن برگفت وگو و مذاكره به عنوان راه هاي ديگر براي ايجاد يك كشور فلسطيني تاكيد شده است. جنبش فتح همچنان مانند گذشته به عنوان بزرگترين تشكيلات در سازمان آزاديبخش فلسطين، به حيات خود ادامه مي دهد.
براين اساس در تاريخ پرفراز و نشيب فلسطين نيز تاثيرگذار بوده است. فتح درسال 1994 اين برتري خود را در پشت سر تشكيلات خودگردان باايجاد حكومت خودگردان فلسطيني ادامه داد، اما پس از برگزاري انتخابات پارلماني درسال 2006 صحنه را به نفع حماس واگذاشت، چرا كه در آن شكست خورده بود.
جنبش فتح گرچه نيم قرن حضور مستمر در صحنه منازعات اعراب و اسرائيل را در خاورميانه تجربه كرده و از آغاز فعاليت تاكنون توانسته است، طيفي از نيروهاي ملي گرا، چپ، سكولار و اسلامگرا را در درون خود جاي دهد، اما درسال 1982 مقاومت مسلحانه اعضاي فتح در خارج از سرزمين هاي اشغالي پايان پذيرفت و سرانجام درسال 1988 ياسر عرفات و نيروهاي قديمي فتح، موجوديت اسرائيل را به عنوان يك كشور پذيرفتند.
رهبران فتح پس از توافق صلح اسلو درسال 1993 و به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي، دولت خودگردان فلسطين را ايجاد كردند. دولت خودگردان از زمان پايه ريزي تاكنون گرچه از حمايت آمريكا، اسرائيل و كشورهاي غربي برخوردار بوده است، اما در درون با مشكلات و چالش هاي فراوان و اتهاماتي نظير فساد، عدم رعايت قانون اساسي و برگزار نكردن انتخابات مواجه بوده است. در واقع برگزاري كنگره فتح آن هم پس از 20 سال، آزمون ديگري براي فلسطينيان بود.
گرچه درحال حاضر جنبش فتح اسرائيل را مسئول مرگ ياسر عرفات رهبر سازمان آزاديبخش مي داند، اما روابط بسيار تنگاتنگي با مسئولان رژيم صهيونيستي دارد و رئيس كنوني آن محمود عباس بارها با سردمداران اسرائيلي ملاقات و مذاكره كرده است. اين درحالي است كه اسرائيل تعداد زيادي از رهبران سازمان آزاديبخش فلسطين مانند «كمال عدوان»، «ابواياد»، «ابوجهاد»، «ماجد»، «ابوشرار»، را تاكنون به شهادت رسانده است و بسياري از رهبران تاثيرگذار در جنبش فتح مانند «مروان برغوثي» نيز در زندان هاي رژيم صهيونيستي به سر مي برند.
جنبش فتح پس از پايه گذاري تشكيلات خودگردان فلسطيني در انتخابات پارلماني درسال 1996 توانست از 88 كرسي مجلس فلسطين 55 كرسي آن را بدست آورد و جايگاه خود را تحكيم كند، اما در سال 2006 در مقابل جنبش حماس كه سردمدار نوع جديدي از مبارزه با اسرائيل با تكيه بر اصولگرايي بود، به شدت شكست خورد.
همچنين پس از اين موضوع، مخالفت ها با رهبري محمود عباس بيشتر از گذشته شد ولي او جايگاه خود را با استناد به حمايت غرب و آمريكا حفظ كرد.
جنبش حماس (حركه المقاومه الاسلامي) در سال1987 و به رهبري شيخ احمد ياسين روحاني نابيناي فلسطيني تأسيس شد و بر پايه مقاومت در پرتو اسلام، مبارزات خود را آغاز كرد.
مباني فكري حماس از ابتداي تأسيس تاكنون آشكار بوده و هست و بر پايه مقاومت در پرتو اسلام، مبارزات خود را آغاز كرد. اين جنبش با نامشروع دانستن رژيم اسرائيل و لزوم نابودي آن، از تشكيل يك دولت مستقل فلسطيني در سرزمين هاي اشغالي حمايت مي كند. رهبران حماس از ابتداي فعاليت خود و به خصوص پس از پيمان صلح اسلو در سال 1993، دولت خودگردان و جناح حاكم بر فتح را به خيانت و روي گرداني از آرمان اصلي مردم فلسطين متهم و همواره از آنها به دليل بي كفايتي سياسي انتقاد كرده اند.
رهبران جنبش حماس، به دليل نامشروع دانستن روند صلح اسلو، تمامي فرآيند حاصل از اين توافق را مردود دانسته و با آن به مقابله برخاسته اند. اين درحالي بود كه شكست مذاكرات صلح كمپ ديويد آن هم پس از يك دهه مذاكرات بين اسرائيل و تشكيلات خودگردان، موجب به حاشيه رانده شدن ياسر عرفات در آن دوران و بروز مخالفت هاي گسترده در درون جنبش فتح شد كه مي توان به استعفاي 004نفر از اعضاي آن در آن دوران اشاره كرد.
كنگره هاي جنبش فتح
سازمان آزاديبخش فلسطيني پس از تأسيس در سال 1957، دو كنگره عمومي خود را در كويت در سال 1962 و در سال 1963 در دمشق براي ترسيم اهداف آينده خود برگزار كرد. درحالي كه برگزاري اين كنگره ها پيش از تصميم اين سازمان براي پايه گذاري يك تشكيلات مسلحانه به نام «عاصفه» در سال 1965 بود.
به هرحال نخستين كنگره در 21 ژوئيه سال 1967 و در حقيقت يك هفته پس از نكبت با حضور 53نفر از اعضاي كادرهاي فتح در دمشق برگزار و شركت كنندگان در آن بر ادامه عمليات نظامي و جنگ چريكي تأكيد شد.
در اين كنگره كميته هايي براي راهبرد امور نظامي و برنامه ريزي براي آن تشكيل شد و همچنين يك كميته كه در آن ياسر عرفات و ديگران حضور داشتند موظف شدند، براي مبارزه با اسرائيل پايگاه هاي مخفي در سرزمين هاي اشغال شده ايجاد كنند.
فتح كنگره دوم خود را در «الزيداني» در نزديكي دمشق در ژوئيه سال 1968 برگزار كرد و در آن يك كميته جديد مركب از ده نفر عضو به عنوان مركزيت سازمان انتخاب شدند.
اين درحالي بود كه در اوائل سپتامبر سال1971 كه كنگره سوم فتح برگزار شد، اختلافات شديدي بين اعضا درمورد حوادث خونين در اردن و خروج از آن كه با اتهاماتي به دستگاه امنيتي انقلابي فتح همراه بود، مواجه گرديد. در اين كنگره همانند كنگره قبلي، اعضاي جديدي براي كميته مركزي انتخاب و بر نقش تشكيلاتي داخلي در درون سازمان با عنوان مجلس انقلابي به شكل كامل تري تأكيد شد.
در ماه مه سال 1980 كنفرانس چهارم فتح همانند كنگره هاي قبلي در دمشق برگزار و نزديك به 005نفر از اعضاي سازمان آزاديبخش فلسطين شركت كردند.
در اين كنگره قرار شد نيمي از كرسي هاي كميته مركزي به افراد نظامي اختصاص يابد و بر گسترش مجلس انقلابي فلسطين به عنوان يك اصل مهم تأكيد شد.
اتفاق جالب توجه در اين كنگره اين بود كه اعضاي شركت كننده، آمريكا را به عنوان دشمن اصلي ملت فلسطين معرفي كردند.
همچنين كنگره پنجم فتح در اوت سال 1988 در پايتخت تونس و با حضور بيش از يك هزار نفر از اعضا برگزار شد و شركت كنندگان در آن بر گسترش دامنه كميته مركزي و ايجاد يك دفتر سياسي تأكيدكردند. در اين كنگره تصميم گرفته شد مبارزات مسلحانه افزايش يابد و در كنار آن فعاليت هاي سياسي ادامه يابد.
كنگره ششم فتح
كنگره ششم فتح كه در شهر بيت لحم در كرانه باختري برگزار شد، رهبران جنبش فتح از لبنان و سوريه براي شركت در آن به كرانه باختري رود اردن رفتند. مسئولان جنبش فتح كه ده ها نفر بودند، با عبور از گذرگاه كرامه درحد فاصل بين مناطق فلسطيني و اردن وارد كرانه باختري شدند و اين براي نخستين بار از سال 1967 است كه اين تعداد از مسئولان جنبش فتح، به طوررسمي وارد كرانه باختري شده اند.
كميته مركزي جنبش فتح اعلام كرده بود كه 2260نفر از اعضاي مجمع عمومي كه نمايندگان فلسطيني و جامعه فلسطينيان مقيم خارج هستند، حق شركت در اين كنگره را در بيت لحم دارند.
اين در حالي است كه اسرائيل اجازه ورود بيش از يكصد تن از اعضاي كادرهاي فتح از سوريه و لبنان را به بيت لحم صادر كرده بود.
يك مسئول بلندپايه اسرائيلي در زمان تشكيل كنگره ششم فتح به فرانس پرس گفت: پس از ديدار رئيس امنيت ملي آمريكا (جيمز جونز) با بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي، مسئولان اسرائيلي، اين اجازه را صادر كردند.
در حالي كه در مقابل آن حماس با شركت 004 تن از اعضاي مجمع عمومي جنبش فتح به شدت مخالفت و آن را نوعي واكنش در مقابل كارشكني هاي تشكيلات خودگردان عنوان كرد.
جنبش حماس، آزادي زندانيان اسلام گرا را به عنوان پيش شرط حضور اعضا فتح از غزه در كنگره ششم تعيين كرد و گفت: اين تصميم در واقع، واكنشي به دستگيري هاي گسترده اعضاي حماس در كرانه باختري و زندان هاي تشكيلات خودگردان است.
در مقابل مسئولان تشكيلات خودگردان با تهديد به دستگيري ده ها نفر از اعضاي حماس در كرانه باختري اعلام كردند: ليست افرادي كه بايد دستگير شوند، آماده است و به محض صدور دستور انجام خواهد شد.
علت مخالفت حماس با كنگره فتح
جنبش حماس در واكنش به برگزاري كنگره فتح در بيت لحم و شركت تعدادي از فلسطينيان ساكن غزه در آن، آزادي زندانيان سياسي در كرانه باختري را به عنوان شرط اصلي مطرح كرد.
«محمود الزهار» از رهبران بلندپايه جنبش حماس اعلام كرده بود تا زماني كه روند تعقيب و بازداشت اعضا و رهبران حماس در كرانه باختري ادامه داشته باشد، حماس نيز به اعضاي جنبش فتح اجازه نمي دهد در ششمين كنگره فتح شركت كنند.
وي با اشاره به وساطت برخي كشورهاي عربي و تركيه خاطرنشان كرد: ما هرگز قصد نداريم مانع برگزاري كنگره فتح شويم و تنها براي آزادي زندانيان سياسي وابسته به حماس از زندان هاي تشكيلات خودگردان در كرانه باختري رود اردن تلاش مي كنيم.
«خالد مشعل» از رهبران جنبش حماس نيز با اتخاذ موضعي مشابه اين تاكيد كرد: محمود عباس متهم اصلي در جلوگيري از اجراي خواسته جنبش حماس است زيرا او به اين مسئله اصرار دارد كه مسئولان حماس نبايد از زندان هاي كرانه باختري رود اردن آزاد شوند.
«اسامه حمدان» نماينده جنبش حماس در لبنان نيز تشكيلات خودگردان فلسطيني را به نقض اصول اخلاقي متهم كرد و افزود: زندانيان و بازداشت شدگان با شكنجه هاي بي سابقه اي رو به رو مي شوند و ده ها تن از آنها طي شكنجه ها آسيب ديده اند.
وي گفت: تشكيلات امنيتي رام الله با اشغالگران اسرائيلي تبادل ماموريت دارد و ده ها تن از اعضاي حماس به محض آزادي از زندان هاي اشغالگران توسط سازمان هاي امنيتي تشكيلات خودگردان فلسطيني بازداشت شده اند
اسامه حمدان متذكر شد: به دليل طفره روي هاي محمود عباس و مانع تراشي هاي او بر سر راه تلاش هاي مصر براي حل و فصل مشكلات، حماس نيز با خروج اعضاي فتح از غزه مخالفت كرد.
گرچه موضوع شركت كردن نزديك به يك صد تن از اعضاي فتح ساكن در غزه در كنگره ششم براي تشكيلات خودگردان فلسطيني به ظاهر موضوع مهمي بود، اما اين كل ماجرا نبود.
يكي از مهم ترين دلايل بر تاكيد فتح براي حضور اعضايش در غزه در كنگره ششم، استقبال نكردن از اين كنگره است كه بر خلاف پيش بيني هاي محمود عباس و تشكيلات نزديك به وي تعداد كمي در آن شركت داشتند.
بنابراين تشكيلات خودگردان پس از شكست در رايزني هاي سياسي و موضعگيري هاي تند عليه حماس، با آزادي تعدادي از زندانيان در كرانه باختري رود اردن موافقت كرد.
اما از سوي ديگر با چالش جديدتري مواجه شد و آن اعتراض و ديدگاه برخي از شركت كنندگان در كنگره بود كه از غزه به بيت لحم آمده بودند.
آنها جنبش فتح را متهم اصلي در وقايع غزه در ابتداي سال ميلادي و عامل انشعابات در صفوف فلسطينيان مي دانند.
در واقع محمودعباس كه با انتقادات بسياري از سوي گروههاي مختلف فلسطيني مبني بر تمركزگرايي، فساد وتسليم شدن مقابل خواست آمريكا و اسراييل روبه رو است چاره اي جز اين نديده است كه در كنار ساير همفكران خود، به برگزاري كنگره ششم فتح براي تحكيم پايه هاي متزلزل حكومت خود در رام الله اقدام كند.
خط سازش و شناسايي اسراييل
روابط بسيار نزديك محمودعباس رهبر تشكيلات خودگردان با اسراييلي ها حتي صداي رهبران ميانه رو فلسطيني را درآورده است، محمودعباس كه از چندسال گذشته به هر طريق تلاش كرده است برگسترش سيطره خود در رام الله بيفزايد، با حمايت و دلگرمي كشورهايي نظير مصر و اردن كه روابط اقتصادي گسترده با اسراييل دارند، خط سازش را دنبال مي كند. اين اقدامات در كنار ساير موضوعات مانند دستگيري افراد مبارز و دراختيار قراردادن آنها به اسراييل، تقويت تشكيلات امنيتي، محاصره غزه باعث شك و ترديدهايي شد كه مي رفت حكومت خودگردان را دچار چالش كند و دراين وضعيت بود كه اين كنگره برگزارشد.
در اين زمينه مي توان به موضع گيري «رفيق النقشه» يكي از مقامات رسمي جنبش فتح اشاره كرد كه در يك نشست پارلماني تاكيد كرد: جنبش فتح هرگز رژيم صهيونيستي را به رسميت نمي شناسد.
وي يكي از اهداف برگزاري كنگره ششم انتخابات رهبري جديد براي جنبش فتح با تاكيد بر ادامه مقاومت مسلحانه در برابر رژيم صهيونيستي است.
اين رهبر فلسطيني متذكر شد: ما نه تنها خود رژيم اشغالگر قدس را به رسميت نمي شناسيم، بلكه از ديگر گروه ها و افراد نيز مي خواهيم كه موجوديت آن را به رسميت نشناسند.
النقشه هشدار داد: ما همه وطن فروشاني كه آرزوي حذف گزينه مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي از منشور جنبش فتح را دارند، نااميد خواهيم كرد.
اين سخنان زماني عنوان شد كه زمزمه هايي مبني بر احتمال شناسايي اسراييل به عنوان يك كشور يهودي ازسوي برخي از افراد عمدتا وابسته به محمودعباس براي ادامه خط سازش مطرح شده است. اين موضوع تشكيلات خودگردان را برآن داشت كه به طور علني اعلام كند كه موضوع شناسايي اسراييل به عنوان يك كشور يهودي در جدول كاري كنگره ششم وجود ندارد و اصولا فتح، اين درخواست كه از سوي نخست وزير اسراييل به عنوان پيش شرط مذاكرات صلح مطرح شده را رد مي كند. در بيانيه اي كه از سوي تشكيلات خودگردان منتشر شد بر اين موضوع تاكيد گرديد كه ما خواستار خارج كردن مذاكرات صلح از ركود فعلي آن هستيم.
اين در حالي است كه زمزمه گنجانده شدن درخواست اسراييل در كنگره ششم فتح داراي پيش زمينه هايي از قبل بود كه يكي از آنها شرط نتانياهو نخست وزير كنوني اسراييل مبني بر شناسايي رژيم اشغالگر به عنوان يك كشور يهودي براي ادامه روند مذاكرات به اصطلاح صلح بود.
درحالي كه در صورت شناسايي اسراييل به عنوان يك كشور يهودي موضوعاتي مانند حق بازگشت به سرزمين آبا و اجدادي و پرداخت غرامت به فلسطينيان با اين طرح، براي هميشه فراموش و سرزمين هاي اشغالي ملك بلامنازع صهيونيستهاي جهان خواهدشد.
اصرار اسراييل بر يهودي بودن
رژيم صهيونيستي از زمان شكل گيري خود درسال 1948 تاكنون فاقد يك قانون اساسي مدون است، چرا كه داشتن قانون اساسي به معناي پايان دادن به هويت ديني و مرزهاي مشخص است كه در هيچ زماني در مورد آن اجماع اسراييلي ها وجود نداشته است. دو ديدگاه، در اسراييل از گذشته تاكنون وجود داشته است. 1- ديدگاه سرزمين هاي صهيونيستي 2- ديدگاه دموكراسي صهيونيستي.
برمبناي ديدگاه اول اسراييل بزرگ از نيل تا فرات را دربرمي گيرد حتي اگر دراين ميان ساكنان آن عرب باشند.
اماديدگاه دوم، اولويت را به مهاجرت بدون درنظرگرفتن نقشه و مرزها مي دهد ولي در هر دو ديدگاه در يك مورد با هم مشترك هستند و آن توسعه طلبي اسراييل و بدين لحاظ است كه رژيم صهيونيستي هنوز هم فاقد يك قانون اساسي مدون است.
بر اين مبنا پذيرش اسرائيل به عنوان يك كشور يهودي به معناي پيروزي بي سابقه تفكر ديني نژادي صهيونيسم در نبرد با فلسطيني ها است كه به نظر مخالفان داخلي آن بسيار ابعاد خطرناكي خواهد داشت.
اين اختلاف ديدگاه در ميان رهبران رژيم صهيونيستي به معناي اختلاف در حق و حقوق به اصطلاح ملت و مرزهاي اسرائيل نيست بلكه به معناي تعيين مشي سياسي و تفوق آن بر جناح رقيب است.
بر اين اساس نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي با طرح اين موضوع تلاش مي كند با يك تير دو هدف را نشانه بگيرد 1-اينكه جناح خود در داخل اسرائيل را تقويت كند. 2-وجه بين المللي اسرائيل كه به شدت در جهان و به خصوص بعد از حمله به غزه خدشه دار شده است را با اعتراف اعراب به يهودي بودن رژيم اشغالگر مجددا بهبود بخشد و اين امكان پذير نيست مگر اينكه اين دو هدف را با هم تلفيق كند.
گرچه اين موضوع خود به خود داراي مشكلات حقوقي بين المللي است و از دوران نخست وزيري «ايهود اولمرت» در سال هاي قبل كم و بيش مطرح بوده است، اما آيا اعراب اسرائيل اين حق را ندارند كه بر عرب بودن خود تاكيد كنند، در حالي كه از لحاظ قوانين بين المللي منافاتي با آن وجود ندارد.
با نيم نگاهي به پيمان صلح اسلو در سال 1993 مشاهده مي كنيم در آن دوران كه مسئولان اسرائيلي به مذاكره به اصطلاح صلح با مصر، اردن و فلسطيني ها در اسلو مشغول بودند، هيچ گونه سندي مبني بر اينكه، اسرائيل به عنوان يك كشور يهودي ناميده شود، وجود ندارد و اصولا اسرائيل اين درخواست را بيان نكرده است.
نتانياهو نخست وزير اسرائيل در اين مورد به قطعنامه شماره 181 سال 1947 در سخنراني روز 41 ژوئيه سال جاري استناد كرد كه به زعم وي بر دو كشور يهودي و عربي اشاره مي كند. در حالي كه وي گويا فراموش كرده است كه اين قطعنامه بر ايجاد يك دولت عربي در حدود 34 درصد سرزمين هاي اشغالي تاكيد كرده است به رغم اينكه كشورهاي عربي حتي با تشكيل دولت فلسطيني در 22 درصد از مساحت سرزمين هاي اشغالي موافق هستند و در اين مورد قطعنامه شماره 242 كه پس از تاسيس رژيم صهيونيستي در سال 1948 صورت گرفت، شاهدي بر اين مدعا است.
گرچه پيشينه تاريخي يهودي بودن اسرائيل اولين بار به سال 1948 برمي گردد، اما در همان زمان نيز روي آن خط بطلان كشيده شد كه در اين مورد مي تواند به مخالفت رئيس جمهور وقت آمريكا اشاره كرد.
«هري ترومن» رئيس جمهور وقت آمريكا در سال هاي اوليه شكل گيري اسرائيل هنگامي كه طرح تاسيس اسرائيل را براي امضا در برابر وي قرار دادند، با دست خود بر روي جمله كشور يهودي خط كشيد و به جاي آن نوشت «كشور اسرائيل».
اما اهداف مدنظر نخست وزير اسرائيل براي اعتراف به يهودي بودن رژيم صهيونيستي چيست؟ از ديدگاه سردمداران رژيم اشغالگر با اين اقدام، قطعنامه 491 كه بر حق بازگشت آوارگان (5 ميليون آواره) تاكيد دارد ملغي و اسرائيل از آواره كردن يك ميليون و 004 هزار فلسطيني عرب از سرزمين هاي اشغالي در گذشته مبرا خواهد شد.
به علاوه سرزمين هاي اشغالي، خاك كشور اسرائيل خواهد بود حتي اگر در گذشته به اعراب تعلق داشته باشد و پس از 99 سال، مالكيت آن به رژيم صهيونيستي تعلق خواهد گرفت.
گرچه رژيم اشغالگر قدس هم اكنون در داخل نيز با اين موضوع دست و پنجه نرم مي كند و با وجود زورگويي و وحشي گري هاي خود نتوانسته است، حتي مناطق را براساس يهودي و غيريهودي بودن آن تفكيك كند، به ناچار به جداسازي و ايجاد ديوار حائل در مناطقي كه اغلب جمعيت آنها يهودي يا اعراب مسلمان هستند مبادرت كرده است.
اما در صورت شناسايي اسرائيل به عنوان يك كشور يهودي توسط فلسطيني ها، آيا رژيم اشغالگر قدس راضي خواهد شد؟ با نگاهي به تاريخ گذشته فلسطين و آنچه كه صهيونيست ها بر آن ادعا دارند، از 3500 سال پيش تاكنون آنها به دنبال تشكيل كشوري به نام اسرائيل و شناسايي حق يهوديان بر سرزمين هاي فلسطين اشغالي بوده اند و در اين راستا است كه اخيرا مسئولان اسرائيلي حتي اسامي عربي و تابلوهاي راهنمايي و رانندگي را كه به زبان عربي بوده محو و به جاي آن اسامي عبري را جايگزين كرده اند. سردمداران رژيم صهيونيستي نشان دادند، كه اسرائيل امروز با گذشته تفاوتي نكرده بلكه جري تر نيز شده است كه تأكيد نخست وزير كنوني آن بر شهرك سازي را مي توان يكي از بارزترين نمونه ها عنوان كرد. اما متأسفانه رهبران تشكيلات خودگردان فلسطيني و بسياري از كشورهاي عربي، هنوز بر ادامه خط سازش و حتي شناسايي اسرائيل به عنوان يك كشور يهودي تمايل خود را نشان داده اند. چرا كه به زعم آنها، اسرائيل قوي و از حمايت آمريكا و غرب برخوردار است و هرگونه مقاومت و ايستادگي در برابر آن، همچنانكه در لبنان توسط حزب الله و در غزه توسط حماس صورت گرفت، نوعي ماجراجويي است.
آنها گويا اين موضوع را فراموش كرده اند كه اسرائيل، فلسطين را اشغال و ميليون ها نفر را آواره كرده است، هنوز جولان در اشغال اسرائيل است و بخشي از خاك لبنان نيز توسط رژيم صهيونيستي در اشغال قرار دارد.
فتح، مشروعيت ندارد
حماس برگزاري كنگره ششم فتح را دادن مشروعيت و حمايت از ادامه خط سازش براي گفت وگو با اسرائيل مي داند و به اين جهت به نمايندگان فتح د رغزه اجازه شركت در آن را نداد و گرچه تنها عامل فشار بر محمود عباس را همين مورد مي دانست، اما همچنان بركناري وي را از مسند قدرت و برگزاري انتخابات شفاف در بين فلسطينيان را دنبال مي كند.
اسرائيل هم اين موضوع را به خوبي مي داند كه تضعيف تشكيلات خودگردان فلسطين موجب تقويت حماس و به خطر افتادن امنيت داخلي وي خواهد بود، بنابراين حتي در مورد شركت كنندگان در كنفرانس فتح در بيت لحم، تا زماني كه از بي خطر بودن شخصيت مدعو براي كنگره مطمئن نمي شد، اجازه عبور وي را از سرزمين هاي اشغالي نمي داد.
اسرائيل به اين هم بسنده نمي كرد، بلكه، پس از بازرسي هاي طولاني و پرسش و پاسخ از فلسطينيان مدعو و شناسايي سمت و سوي سياسي اش، اجازه مي داد، وارد بيت لحم شود.
اما چرا فتح به اين خفت و خواري تن داده است و كنگره ششم را در جايي كه اسرائيل به آن تسلط كامل دارد و بي شباهت به قفس نيست برگزار كرد؟ زيرا رژيم اشغالگر قدس حاشيه امني براي محمود عباس و همفكران وي بود و به تائيد و ادامه خط سازش با اسرائيل منجر مي شد و همانطور كه حسني مبارك رئيس جمهور مصر چندي پيش گفت كه اگر كنگره فتح برگزار نشود محمود عباس تضعيف و بر روند صلح تأثير خواهد گذاشت.
«هاني المصري» تحليل گر سياسي فلسطين درباره كنگره ششم فتح معتقد است: برگزاري كنگره فتح نقطه عطفي در تاريخ فلسطين است، چرا كه موجب خروج آن از جمود و تغيير مطلوب و رهايي از شكست ها و خفت هاي گذشته باشد يا اينكه با انشعاب هاي فعلي و ادامه شكست ها، در نهايت به يك حزب سياسي براي تشكيلات خودگردان به جاي آزادي فلسطين تبديل شود.
اين تحليل گر فلسطيني اضافه كرد: سياست فعلي فتح فقط انتظار كشيدن و تماشاي تحولات در سرزمين هاي اشغالي بدون تأثير گذاشتن مثبت بر آنها است.
«عبدالمجيد سويلم» استاد علوم سياسي در دانشگاه قدس نيز در مورد كنگره ششم فتح اظهار داشت: هيچ گونه سندي كه متضمن بيان راه و مرحله بعدي باشد از اين كنگره بيرون نيامده است، گرچه جنبش فتح، رهبريت مبارزات فلسطيني ها را براي ده ها سال به عهده داشته است، اما امروز عاجز از آن است.
اين استاد علوم سياسي فلسطين متذكر شد: مسائل مورد اختلاف عميقي در داخل فتح وجود دارد كه نشان مي دهد، كه در نهايت فقط يك بيانيه سياسي بدون برنامه واضح و علني از سوي كنگره فتح صادر شده است.

کد مطلب : ۹۷۶۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما