۰
چهارشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲۶

بر بلنداي اجلاس تهران

بر بلنداي اجلاس تهران
اجلاس دو روزه «بيداري اسلامي» در تهران يك شاخص مهم در ارزيابي فضاي حاكم بر منطقه است.

اين اجلاس از يك سو فراگيرترين اجلاس و مجمعي بود كه طي ماه هاي گذشته در جهان برگزار شد و اساساً هيچ اجلاس ديگري در اين ارتباط با اجلاس مورد اشاره از نظر تعداد و تنوع شركت كنندگان قابل مقايسه نيست و از سوي ديگر اين اجلاس حاوي عميق ترين مباحث و بيش از 700 نفر از انديشمندان كشورهاي مختلف اسلامي شركت كننده در اين اجلاس نزديك ترين مواضع را با يكديگر داشتند كه نكته اي كم نظير و حائز اهميت فراوان است.

در واقع اجلاس بيداري اسلامي تهران سخنگوي واقعي نخبگان و توده هاي جهان اسلام بود و از اين رو واجد تأثيرات عميقي در سطح جهان اسلام مي باشد.

در اين اجلاس رهبران مؤثر جهان اسلام و بخصوص كشورهايي كه در كانون تحولات قرار دارند، حضور داشتند و يك اجلاس «عملياتي» به حساب مي آيد.



چرا كه اينگونه اجلاس هاي تشريفاتي همواره از سوي سازمان هايي نظير كنفرانس اسلامي، اتحاديه عرب، شوراي همكاري خليج فارس و... برگزار مي شود.

ولي اين اجلاس ها همواره فاقد اثر عملي بوده است و لذا نه كسي را ترسانيده و نه شوقي برانگيخته است.

درست است كه اجلاس بيداري اسلامي توسط جمهوري اسلامي برگزار شد ولي شركت كنندگان در آن وزراي خارجه كشورها و يا مقاماتي از اين قبيل نبودند در اين اجلاس كساني شركت كردند كه نوعاً در ميانه ميدان عمل
قرار دارند و لذا اين ابتكار جمهوري اسلامي را بايد يك عمليات واقعي در فضاي تحولات منطقه اي به حساب آورد.

در اجلاس دو روزه تهران رهبر معظم انقلاب اسلامي  نكات كليدي فراواني بيان كردند كه فراز فراز آن يك دستورالعمل براي امت اسلامي بود.

دستورالعمل هايي كه ماههاست انتظار آن در جهان اسلام وجود دارد. ديدگاه هايي كه توسط رهبري مطرح شد برخاسته از يك نگرش ملي و بر مبناي منافع زودگذر نبود بلكه بنيان هايي را مورد اشاره قرار مي داد كه وقتي ساخته شوند، امت اسلام خود را در قله اي رفيع خواهد ديد و از اين رو اين مطالبات اگر چه با انشاي ولي امر و صاحب لواء مطرح گرديد ولي عميقاً توسط توده ها مطالبه گرديده و همه منتظر بودند تا پرچمي در جهان اسلام بلند شود و همه را دور «كلمه واحده» كه برخاسته از تقوا باشد، جمع كند.

دقيقاً از همين رو بود كه كلمات رهبر انقلاب آنگاه كه از چله سخن رها شد، توجهات را به سوي خود جلب نمود.

در اجلاس دو روزه تهران اگر چه مذهب تعيين كننده وحدت نبود و تلاش شده بود كه «همه باشند» اما به هر حال اكثريت قاطع شخصيت ها متعلق به اهل سنت بودند كه از منتهي اليه جنوب شرق آسيا تا منتهي اليه غرب قاره اروپا تا آسياي ميانه تا آسياي مركزي و حتي شخصيت هايي در قاره آمريكا آمده بودند و لذا اين اجلاس آئينه تمام نماي امت اسلام بود و مي توان گفت در طول چندين دهه گذشته فراگيرترين اجلاسي
بود كه شخصيت هاي اهل سنت در آن شركت كرده بودند.

اهل سنت در ام القري جهان اسلام تريبوني پيدا كردند كه فارغ از تعارفات حرف هاي خود را بزنند اين حرف ها در عباراتي قابل تلخيص است؛ «اسلام تنها راه حل است»، «وحدت نياز مبرم، جهان اسلام است»، «بايد در مقابل توطئه هاي غرب براي تسلط دوباره بر جهان اسلام ايستاد»، «فلسطين قلب جهان اسلام و مهمترين عامل اثرگذار بر تحولات منطقه اي است»، «انقلاب ها به چند كشور كنوني محدود نمي شود»، «زمان بازيابي تمدن اسلامي بر مبناي همگرايي دروني جهان اسلام فرا رسيده است»، «هرگونه نداي تفرقه افكنانه و فرقه گرايانه كمك به دشمنان اسلام است»، «سكولاريزم كالاي وارداتي غرب براي هدر دادن سرمايه امت اسلام است» و... اين ها همه آن چيزي است كه از يك سو امت اسلام با آن ها شناخته مي شوند و از سوي ديگر همان است كه جمهوري اسلامي طي 32 سال گذشته همواره به آن ها نداداده است اين خود دليل جداگانه- و البته مهمترين دليل- بر اين است كه انقلاب هاي منطقه ديني و انقلابي اند هر چند ممكن است در بعضي از اين ها به دليل آنكه طي 100 سال گذشته مسايل اجتماعي از دين جدا افتاده و تجربه اي پديد نيامده و در آنها رنگي از سلفي گري هم گرفته باشند اما وقتي همين سلفي ها از پاكستان و افغانستان و مصر و... در تهران دور هم جمع مي شوند و با نيروهاي انقلاب كه چندان
نسبتي با سلفي گري ندارند اعلام همراهي مي نمايند خود يك گام مهم به سمت عمومي شدن دو مفهوم «انقلاب» و «دين» به حساب مي آيد.

به عنوان مثال در اين بين سخنراني سميرالحق از پاكستان كه يك چهره سلفي به حساب مي آيد در كنار سخنراني رمضان عبدالله شلح رهبر جهاد اسلامي فلسطين كه پيشرو مبارزه ديني با رژيم صهيونيستي است معناي خاصي به اين همايش داد.

در اين همايش و بيانيه پاياني آن از هر عنوان اختلافي پرهيز شد تا از نشاط كنگره اسلامي كاسته نشود اما با اين وجود سه نام در كنار هم مورد توافق قرار گرفت، «ايران»، «فلسطين» و «لبنان» به عنوان سه عنصر اصلي انگيزشي در قيام هاي منطقه و اين موضوع كه بدون حتي يك نفر مخالف به تصويب عمومي رسيد نشان داد كه آدرس اين انقلاب ها كجاست و مسلمانان دوست دارند با چه واژه هايي ربط خود را با بين الملل اسلامي بيان نمايند.

در اين همايش چهره هاي شاخص هر كشوري مي خواستند «پيشتازي» كشور خود را در انقلاب ها نشان دهند و از ديگران عقب نباشند اين نشان مي دهد كه از نظر آنان اينجا همان جايي است كه بايد موقعيت كشور خود را در بين الملل اسلامي به ثبت برسانند.

برادران يمني كه طي 8 ماه گذشته حتي براي يك روز ميدان را خالي نكرده اند، براي پر كردن جاي خالي حضور خود در هيئت رئيسه اجلاس تهران عبارت جالبي داشتند: «يمن پيش از ديگران بپاخاسته و شايسته
توجه ويژه اي است» و درست هم مي گفتند يمني ها 30 سال است كه با رژيم صالح مي جنگند شش جنگ حوثي ها در فاصله سالهاي 82 تا 88 نمونه اين موضوع است و البته وقتي «علي ناصر محمد» بعنوان چهره شاخص مبارزان بخش جنوبي يمن و شهر عدن در جايگاه قرار گرفت همه تصديق كردند كه حق يمني ها بايد محفوظ نگه داشته شود.

براي يمني ها شايد اهميتي نداشته باشد كه در اتحاديه عرب تحويل گرفته شوند يا نه ولي برايشان مهم بود كه در اجلاس تهران چه طور ديده شوند چون اينجا نقطه تاريخ ساز است و يمن با اشتياق مي خواهد نقش خود را بعهده بگيرد.

در اين اجلاس اگر يك سخنراني، نكته اي مي گفت كه كمي گلايه برانگيز بود سخنران بعدي بدون هماهنگي با رئيس مجلس با متانت به آن پاسخ مي داد و طرف مقابل كه به حسن نيت سخنران منتقد خود يقين داشت، درصدد پاسخ برنمي آمد و اين يك اتفاق بي سابقه در اجلاس ها بود اين در جريان سخنراني فرستاده الازهر و پاسخ دكتر ابراهيم جعفري از عراق اتفاق افتاد و شيخ اعزام شده مصري برادرانه آن را پذيرفت.

اين روحيه به خوبي نشان داد كه امت اسلام اگر بدون امتياز در كنار هم بنشينند و كشور ميزبان هم ثابت كند كه جز كمك نظري ندارد، با هم هيچ مسئله اي ندارند و با برادري مي توانند مسايل خود را در كوتاه ترين زمان و با كمترين هزينه حل و فصل نمايند.

اين اجلاس نشان داد كه ايران در قلب امت اسلام قرار دارد و فراهم آوردن آن ها
در تهران با اشتياق آنان توأم خواهد بود.

لذا اگر تاكنون در لايه هاي ذهن بعضي از ديپلمات هاي ما و بعضي از دستگاه هاي ديپلماتيك ما ترديدي نسبت به اين موضوع و امكان كار گسترده و مؤثر وجود داشت حالا ديگر نبايد اين ترديد وجود داشته باشد و نبايد از يك ديپلمات كه هزينه هنگفتي صرف اقامت او در كشور خارجي مي شود، پذيرفت كه بدليل تلاش دشمنان امكان كار وجود ندارد.

اجلاس تهران نشان داد كه انقلاب اسلامي نبايد در حصارهاي ديپماتيك و تعارفاتی که فرصتها را بر باد میدهند ، محصور بماند.

انقلاب بايد حرف خود را با رساترين واژه ها و بدون تزلزل بزند و ديپلمات هاي ما بايد بدون آنكه نگراني داشته باشند اين پيام ها را به مخاطبان برسانند و بدانند كه يك سفير يا... نبايد به حضور در جلسات رسمي بسنده كند بلكه بايد بداند كه نخبگان، انديشمندان، مراكز تخصصي و پژوهشي و توده هاي مردم مخاطب سفير جمهوري اسلامي در خارج از كشور هستند.

آنچه در اجلاس دو روزه تهران شاهد بوديم نمايي دل انگيز از ديپلماسي عمومي بود كه در بالاترين سطح و منسجم ترين شكل ممكن و با حضور سطح گسترده اي از سرحلقه هاي جريانات مردم نهاد در جهان اسلام برگزار گرديد.

تصويب دائمي شدن دبيرخانه اين اجلاس و تكرار سالانه آن هم خود دليل ديگري است كه اين يك اشتياق يك جانبه نيست بلكه دو طرف آن را براي ايفاي مسئوليت هاي رسمي خود لازم مي شمرند.
مولف : سعدالله زارعي
کد مطلب : ۱۰۰۳۲۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما