سرنوشت افغانستان براي چهار سال آينده در حالي رقم خواهد خورد كه اوضاع نامطلوب امنيتي يادآور سالهاي سركوبگري طالبان و آشوبآفريني اين گروه در ماههاي ابتدايي سقوط آن است. اما 41 مدعي رياست جمهوري كه در ميان آنها معدودي چهره شاخص ديپلماتيك، مذهبي و تجاري و حتي چند فالبين هم ديده ميشود براي خروج افغانستان از ورطه جنگ و ويراني به ميدان آمدهاند.
تعدادي از آنها حتي كمتر از يك درصد از آراي 17 ميليون واجد شرايط رأي دهي را كسب نميكنند. با اين حال، بكر بودن ايده انتخابات سبب شده تا شوق رهبري بر اين كشور مهم عده زيادي را به گردونه مبارزات انتخاباتي بكشاند. هيجان رقابت كانديداها و نيز مبارزه با فرمولهاي تازه حزبي و سياستورزي مؤيد يك واقعيت انكارناپذير است، اينكه جامعه افغان فوقالعاده سياسي شده است و 17 ميليون مردم واجد شرايط رأي دادن، سياست را راهي مطمئن براي رفع فقر و بازسازي كشورشان ميدانند. اما انتخابات رياست جمهوري افغانستان پيچيدهتر از آن است كه بتوان به سادگي درباره دورنماي آن اظهار نظر كرد.
در هفتههاي گذشته دست كم 6 كانديداي رياست جمهوري و 7 نامزد معاونت اين منصب از عرصه كنار كشيده و از كانديداي ديگر حمايت كردهاند. به برخي پول دادهاند كه در ميدان نمانند و بعضي ديگر هم به اميد دريافت پاداش در ازاي حمايتشان از مدعيان قويتر چنين راهي را برگزيدهاند.
تعدد و كثرت كانديداها مورد انتقادات فراواني قرار گرفته و به عقيده برخي پديده تكثر نامزدها موجب سردرگمي رأي دهندگان ميشود. سيد مسعود استاد اقتصاد دانشگاه كابل بر اين باور است كه «هركسي حق كانديداتوري دارد اما افغانستان يكي از فقيرترين كشورهاي دنيا است و تعدد كانديداها بيشتر به جوك شبيه است». وي در دستهبندي كانديداها، آنها را در سه مقوله جاي ميدهد: 10 نفر اول كه مدعيان واقعي هستند؛ 15 نفر مياني كه در پي رسيدن به پست و پاداش هستند؛ و 16 نفر آخر كه فقط ميخواهند خودنمايي و عرضاندام كنند. مسعود درباره اين 16 نفر از فهرست 31 كانديداي باقيمانده ميافزايد: «آنها فقط ميخواهند كه عكسشان چاپ شود و در راديو و تلويزيون ظاهر شوند.» به گفته وي، حتي برخي از آنها بيسواد بوده و دستور كار و سياستي براي آينده افغانستان ندارند.
● كانديداهاي كليدي
با اين همه تلاش بيدريغ كانديداها براي ورود به رأس هرم سياست افغانستان تنها چهار تن كانديداي واقعي و تأثيرگذار به شمار ميآيند: حامد كرزاي، عبدالله عبدالله، اشرف غني و رمضان بشردوست.
• حامد كرزاي، رئيسجمهور فعلي. او پس از سقوط طالبان در سال 2001 هدايت دولت موقت را عهده دار شد و در سال 2004 با كسب 55 درصد آرا به رياست جمهوري رسيد. كرزاي كانديداي پيشتاز انتخابات امروز است. اگرچه در سالهاي رياست وي طالبان احيا شد و دولتش به فساد آلوده شد اما وعدههاي او جذابتر از سايرين بوده است. كرزاي خواستار مذاكره براي صلح شده و قول داده با برگزاري يك گردهمايي سنتي قبيلهاي حتي اعضاي طالبان و حزب اسلامي گلبدين حكمتيار را به آنجا دعوت كند. كرزاي با زد و بندهاي پشت صحنه توانسته است حمايت چندين جنگ سالار و رئيس قبيله مطرح را جلب كند.
• عبدالله عبدالله، از جبهه وحدت ملي. او سالها در ركاب مجاهد اسطورهاي افغانها (احمد شاه مسعود) شوروي و حاكميت طالبان مبارزه كرد و پس از سقوط طالبان تا سال 2006 وزير خارجه بود. عبدالله يك چهره اصلاحطلب ميانهرو به شمار ميآيد كه تنها او قادر به راندن كرزاي به دور دوم انتخابات است. او از پيوستن به كرزاي به عنوان يار انتخاباتي وي را نپذيرفت. رأيدهندگان كه خواهان تغيير مركز قدرت از رهبران مجاهدين هستند به عبدالله گرايش بيشتري دارند. او ميگويد كه در جهت آشتي با طالبان گام برميدارد اما بيم آن دارد كه رهبران طالبان آمادگي اين كار را نداشته باشند. حزب وي در ميان قبايل شمال كشور هواداران بيشتري دارد. اصل و نسب او بواسطه رابطه پدري و مادري به پشتونها و هم به تاجيكها ميرسد اما محبوبيتش در ميان تاجيكها بيشتر است.
• اشرف غني، مستقل. وي پيشتر در بانك جهاني كار ميكرد و در كابينه كرزاي هم تا سال 2004 وزير دارايي بود. اشرف غني شبكه پيچيدهاي از ابزارهاي انتخاباتي شامل راديو، تلويزيون، اينترنت و حتي شوراهاي مذهبي پشتسر دارد. او قول داده فساد دولتي را ريشهكن كند؛ يك ميليون شغل ايجاد كند و يك ميليون خانه هم بسازد. غني وعده داده زندان بگرام را به عنوان نماد شكنجه دوران اشغال افغانستان ظرف 3 سال ببندد. وي از مذاكره آتشبس با طالبان پيش از آغاز روند آشتي حمايت ميكند. غني مدعي است كه پشتونها وي را گزينه مناسبي براي كرزاي – كه او هم پشتون است – قلمداد ميكنند.
• رمضان بشردوست، مستقل. وي پيشتر وزير برنامهريزي در دولت كرزاي بود و اينك عضو پارلمان است. بشردوست به اندازه ديگر نامزدان داراي نفوذ و سابقه سياسي و مديريتي نيست اما اكنون با برنامه ضدفساد به ميدان آمده است. وي در دوره وزارتش با پرداخت پاداش و دستمزدش براي غذاي كارمندانش چهرهاي مردمي از خود ساخت. او به دليل آنچه ناكامي دولت در اخراج سازمانهاي فاسد ميخواند استعفا كرد. هزارهها در باميان اصليترين حاميان او هستند اما وي پول كافي براي گسترش شبكه حاميانش نداشت.
• • •
گرايشهاي مردمي به سوي كانديداها تنها كانون تجمع هواداران نيست و آرايشهاي حزبي و ائتلافي هم تأثيرات فراواني در جايگاه كانديداها داشتهاند. عمده ائتلاف و جناحبنديها به نفع كرزاي صورت گرفته است. در مهمترين مهرهچيني ژنرال فهيم وزير دفاع پيشين به كرزاي پيوست كه مهمترين ائتلاف سياسي در افغانستان شمرده ميشود. فهيم از اعضاي اصلي و مطرح رهبري جبهه ملي، بزرگترين اپوزيسيون دولت افغانستان بود كه پيش از اين سخت از كرزاي انتقاد ميكرد. اگرچه تمايلات شخصي در اين تغيير رفتار ژنرال فهيم بيتأثير نبوده اما برخي نسبت به آن بدبين هستند. اين ژنرال از بزرگترين حمايتكنندگان مالي جبهه نيز بود كه پس از حمايت وي از كرزاي ضربه سختي بر جبهه ملي وارد آمد.
احمد ضيا مسعود نيز از ديگر چهرههاي جبهه ملي است كه تلاش كرد تا همراه با گل آقا شيرزي والي ننگرهار جبهه ملي را ترك كند اما شيرزي پيشدستي كرد و سريعتر از مسعود از كرزاي حمايت كرد. ژنرال عبدالرشيد دوستم هم عضو همين جبهه است كه پس از چندين ماه غيبت از انظار عمومي و زندگي در تبعيد در تركيه در روزهاي اخير با چراغ سبز دولت به افغانستان بازگشت و به اردوگاه كرزاي پيوست. به نظر ميرسد كه عامل اصلي ريزش نيروهاي جبهه ملي فقدان برنامهريزي مشخص بود كه وزنههاي اصلي را از جانب دكتر عبدالله به سوي كرزاي رانده است. البته مسائل پيچيده جناحبنديهاي سياسي در افغانستان تنها به همين نيروها، افراد و احزاب خلاصه نميشود. از نيروهاي چپگراي رژيمهاي گذشته گرفته تا شبكه نيروهاي جهادي و يا افراد منسوب به طالبان هر كدام در روزهاي منتهي به انتخابات مانورهايي پيچيده در سياست افغانستان داشتهاند كه به دليل نوع جهتگيري و احياناً كمتأثير بودنشان چندان از آنها نامي به ميان نيامده است.
● نتيجه منوط به امنيت
با توجه به عنصر بيثباتي و ناامن بودن اوضاع افغانستان نميتوان پيشبيني واقعبينانهاي درباره نتيجه احتمالي انتخابات داشت اما نظر به افزايش حلقه حاميان در اردوي حامد كرزاي احتمال پيروزي او بيشتر است. با اين حال دكتر عبدالله از آنجا كه 21 درصد حمايتهاي مردمي را از آن خود كرده يك نيروي تعيينكننده به شمار ميآيد و بدين ترتيب اين احتمال نيز وجود دارد كه هيچيك از كانديداها 50 درصد لازم براي پيروزي مستقيم را بدست نياورند و عبدالله و كرزاي به دور دوم راه يابند.
آنچه كه در ساعات واپسين مبارزه انتخاباتي بر ابهام نتيجه افزود، احتمال تقلب و خريد و فروش رأي است. طبق گزارشها هر برگه رأي 6 پوند خريد و فروش ميشود و در برخي نقاط برگههاي جعلي نيز مشاهده شده است. افزون بر اين ناظران گفتهاند كه واليان و استانداران كه اغلب منصوب دولت هستند اختياراتي نگرانكننده در اجراي انتخابات دارند. وزارت دفاع افغانستان براي جلوگيري از اشاعه اين مسائل حدود سيصد هزار نيروي امنيتي را در سراسر كشور مستقر كرده است. اين نيروها شامل سربازان افغان و خارجي است كه قرار است با هرگونه تلاش براي اخلال در روند رأيگيري برخورد كنند. گفته ميشود «لووين» مسئول كميسيون برگزاري انتخابات شخصيت مستقلي است اما اختيارات اصلي در اختيار كارگزاران حكومت است. ناتو، نيروهاي امريكا و افغان نيز از هفتهها پيش براي رفع تهديد طالبان در مناطق جنوبي كشور عملياتهاي گستردهاي را آغاز كردند كه نتايج قابل قبولي در بر نداشته است.
انتخابات سرنوشتساز 29 مرداد با خطري بزرگتر نيز دست به گريبان است: خطر اخلال طالبان. گروهي كه دامنه حملات خود را به كابل رسانده روز سهشنبه كاخ رياست جمهوري را هدف قرار داد. اين گروه حتي تهديد كرده كه انگشت رنگي رأيدهندگان را قطع ميكند. نهادهاي مختلف از جمله شوراي علماي افغانستان، نمايندگي سياسي سازمان ملل متحد در كابل و دولت افغانستان از طالبان خواستند كه در انتخابات شركت كنند و مانع از برگزاري آن نشوند اما طالبان با رد اين خواست بر تهديدات خود افزودهاند و امروز افغانها در چنين فضاي ملتهبي آينده كشورشان را رقم ميزنند.