۰
سه شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۱۶

چشم هاي نابيناي ابومازن

چشم هاي نابيناي ابومازن
سعيد سبحاني

رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين با چشماني نابينا تحولات جاري در فلسطين و نظام بين الملل را نظاره مي كند.در اين ميان بار ديگر نام ابومازن به خيانت گره خورده است.به راستي چرا و چگونه ابومازن از حق مسلم فلسطينيان در راستاي دستيابي به خاك آبا و اجدادي آنها صرف نظر كرده و در صدد فريب آنان برآمده است ؟

ابومازن در حالي بار ديگر آماده است پاي ميز مذاكره با تل آويو بنشيند كه سقوط ديکتاتورهاي جهان عرب به شدت تل آويو را در موضع ضعف قرار داده است.رژيم صهيونيستي همواره حساب ويژه اي بر سياستها و تحرکات منطقه اي خود باز کرده بود.حتي بدبين ترين استراتژيستهاي سياست خارجي رژيم صهيونيستي نيز نمي توانستند وقوع قيامهاي مردمي در کشورهايي مانند مصر و تونس و يمن را پيش بيني کنند.خيال افرادي مانند آويگدور ليبرمن وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي آنچنان نسبت به وضعيت کشورهاي عربي وابسته به جريان سلطه در خاورميانه راحت بود که با فراغ بال براي سفرهاي دوره اي طولاني مدت خود به کشورهاي آفريقايي نقشه کشيده بود.اما قيامهاي منطقه همه معادلات را به ضرر تل آويو بر هم زد.هم اکنون رژيم صهيونيستي از يک سو سعي در ايجاد انحراف در حرکت انقلابي ملتهاي منطقه دارد و از سوي ديگر
در راستاي حفظ دو کشور عربستان سعودي و اردن
هزينه هاي کلاني مي کند.به راستي اين روند تا چه زماني مي تواند ادامه پيدا کند؟در جريان محاکمه حسني مبارک شاهد بوديم که رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي نهايت تلاش خود را در جهت مصون نگاه داشتن ديکتاتور قاهره از حضور در صحنه محاکمه به کار گرفتند اما در نهايت اراده ملت مصر بر نقشه هاي موذيانه موساد غلبه پيدا کرد.

حملات چندي پيش صهيونيستها به غزه و شهادت و زخمي شدن دهها فلسطيني بي گناه ديگر در اين حملات نشان از استيصال و درماندگي شديد تل آويو در مواجهه با تحولات داخلي و منطقه اي اسرائيل دارد.آيا ابومازن نمي خواهد به اين مسئله پاسخ دهد؟آيا ابومازن همچنان مي خواهد با قاتلان ملت فلسطين در يك راستا گام بردارد؟

هم اکنون آشيانه صهيونيستها به محل نزاع کاديما، ليکود وحزب کار تبديل شده و سياستمداران رژيم صهيونيستي در حال بلعيدن يکديگر هستند اما اين پايان ماجرا نيست. تظاهرات در مناطق اشغالي روز به روز در اعتراض به وضعيت اقتصادي و فساد مقامات صهيونيستي گسترش پيدا مي کند.افردي مانند شارون که ادعا داشتند تکيه گاهي براي ساکنان مناطق اشغالي هستند،امروز به نمادهاي فساد و ظلم به همان افرادتبديل شده اند.شهرک نشينان و ساکنان
ساير مناطق اشغالي به شدت نسبت به آينده خود هراسان هستند.وقوع قيامهاي خاورميانه از يک سو و تشديد بحران اقتصادي در سرزمينهاي اشغالي از سوي ديگر خواب راحت را از چشمان اشغالگران فلسطين سلب کرده است .ساکنان مناطق اشغالي به خوبي مي دانند که جابه جايي سياستمداران و احزاب نيز نمي تواند مرهمي بر دردهاي عميق و در عين حال خودکرده آنها باشد .در چنين شرايطي شاهد مهاجرت معکوس از سرزمينهاي اشغالي به نقاط ديگر جهان خواهيم بود.سرزمينهاي اشغالي در آينده اي نزديک به جهنمي مشترک براي سياستمداران و ساکنان اين مناطق تبديل خواهد شد .جهنمي که نه تنها ماندن در آن امکان پذير نيست،بلکه صهيونيستها براي فرار از آن نيز بايد هزينه و تاوان سنگيني پرداخت کنند.

ابومازن از سوي ايالات متحده مامور است تا خاورميانه آمريكايي را تحقق بخشد . ايالات متحده آمريکا پس از واقعه 11سپتامبر راهبرد مشخصي را در دست داشت که برخي از آن با نام پروژه “خاورميانه بزرگ” ياد مي کنند.شوراي نومحافظه کاران ايالات متحده در دوران رياست جمهوري بوش پسر ،مخصوصا افرادي مانند «ايروينگ کريستل»،« ريچارد پرل»و «پل ولفويتس»نقش مهمي در تدوين نقشه خاورميانه بزرگ بر عهده داشتند. واشنگتن درصدد
بود با
بهره برداري از فرصت پيش آمده به سبب حوادث 11سپتامبر تومار “اسلام خواهي انقلابي” در منطقه را در هم پيچد و در عوض خاورميانه اي ايجاد کند که منافع غرب در خصوص امنيت اسرائيل را تامين و تضمين کند . از سوي ديگر مقامات آمريکايي به اين نتيجه رسيده بودند که کشورهاي عربي به تدريج بايد به اصلاحات سياسي دست بزنند و به نحوي روند دموکراتيزاسيون تحت کنترلي را طي کنند و از اين رو درصدد بودند با تزريق شائبه هاي سکولاريستي در فرهنگ منطقه پايگاه هاي اجتماعي متمايل به غرب ايجاد کنند تا به قول کارشناسان آمريکايي دموکراسي ليبرال از دل توده هاي مردم بجوشد! اما رخدادهاي اخير خاورميانه نه تنها در راستاي برنامه ريزي هاي آمريکا براي منطقه نبوده بلکه درست بر خلاف تز “معتدل سازي خاورميانه” است . امروز جريان ” اسلام خواهي انقلابي” در سطح خاورميانه در حال گسترش است و همين امر نيز مقامات واشنگتن و تل آويو را به شدت نگران ساخته است. در حقيقت بادهايي که نومحافظه کاران آمريکا يک دهه پيش در خاورميانه کاشتند امروز به توفاني سهمگين بدل شده است که تمام حيثيت و منافع آمريکا در منطقه را درهم پيچيده است.تاثيرات موج بيداري اسلامي تنها در کشورهايي مانند مصر که ديکتاتور
و عوامل اصلي غرب در آن سرنگون شده اند خلاصه نمي گردد بلکه ساير کشورهاي منطقه به تدريج و حتي با حفظ نظام هاي سياسي فعلي در آينده رفتارهاي عاقلانه تري را در خصوص مسئله فلسطين اعمال مي کنند و فاصله خود را با اسرائيل پررنگ تر مي سازند چرا که در تحولات اخير مشخص شده است که پاشنه آشيل دولت ها حمايت از رژيم غاصب صهيونيستي و پيروي بي چون چرا از سياست هاي کشورهاي غربي علي الخصوص آمريکاست.

و در نهايت اينكه ابومازن در حالي همچنان در پشت پرده در مسير واشنگتن و تل آويو گام بر مي دارد كه رژيم صهيونيستي هنوز به سئوالات مطرح شده در خصوص جنگ غزه در سال 2009 ميلادي و اتهاماتي که متوجه آن است پاسخ نداده است.پايان جنگ
22 روزه حماس مترادف با آغاز فشارهاي حقوقي رسمي و غير رسمي بر رژيم صهيونيستي بود.رژيم اشغالگر قدس در برابر مخالفتهاى گسترده افکار عمومى جهانى يورش نظامى خود را عليه غزه آغاز کرد و در پى آن، به مدت 22 روز غزه را از زمين و هوا و دريا مورد شديدترين و وحشيانه ترين حملات نظامى خود قرار داد در حالي‌که سرزمين فلسطين به ويژه نوار غزه طبق قوانين و مقررات بين المللي سرزمين تحت اشغال تلقي مي شود و بنابر اين مقررات کنوانسيونهاي 1949 ژنو در اين مناطق حاکم خواهد بود.
کد مطلب : ۱۰۵۳۶۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما