۰
چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۰۴

آمريكا در پي چيست ؟

آمريكا در پي چيست ؟
از روز چهارشنبه گذشته، يعني زماني كه رييس اف بي آي و وزير دادگستري آمريكا ناگهان در صفحات تلويزيون هاي غربي ظاهر شدند و با سرهم كردن داستاني كه هنوز هم چيزي از غرابت آن كاسته نشده، ايران را متهم به تلاش براي ترور سفير عربستان در واشينگتن كردند، دو سوال به طور جدي مطرح شده است: سوال اول اين است كه آمريكا به دنبال چيست و سوال دوم هم اين است كه آيا براي رسيدن به آنچه دنبال آن است، راه مناسبي را انتخاب كرده است؟اين نوشته به سوال اول مي پردازد. براي اينكه بفهميم هدف آمريكايي ها چيست، سرراست ترين راه اين است كه ببينيم اكنون نيازهاي آمريكا چيست. وقتي دانستيم آمريكا به چه چيزي نياز دارد آن وقت ديگر دشوار نخواهد بود كه دريابيم هدف از خيمه شب بازي سر به نيست كردن عادل الجبير چه بوده است. فهرست نيازهاي راهبردي آمريكا را مي توان به شكل زير خلاصه كرد:

1- نخستين نياز آمريكا و به طور مشخص باراك اوباما رييس جمهور اين كشور آن است كه خود را هر چه سريع تر و به شكلي آبرومندانه از بحران داخلي كه در آن گرفتار شده و روز به روز در حال گسترش بيشتر است، خلاص كند. راه منطقي اين بود كه اوباما براي حل اين بحران از طريق علاج مشكلات اقتصادي و اجتماعي كه برانگيزاننده آن است اقدام كند. اما اين روش امكان پذير نيست چرا كه اولا جمهوري خواهان
كه اكنون به گفته مايكل مك كانل رهبر اكثريت جمهوري خواه سنا «مهم ترين اولويت» خود را عدم تكرار دولت اوباما اعلام كرده اند حاضر به هيچگونه همكاري در پروژه افزايش كمك هاي تامين اجتماعي به مردم آمريكا نيستند؛ ضمن اينكه اگر هم بودند معلوم نبود بحران فعلي قابل علاج باشد. بنابراين، طبعا بهترين راه براي اوباما اين است كه هر چه سريع تر به الگوي سنتي «تمركز بر تهديد خارجي، امنيتي كردن فضا و ترساندن مردم» آمريكا متوسل شود. اين تنها راه باقي مانده براي دولت و رييس جمهوري است كه مي گويد خبر اعتراض مردم به گرسنگي و بي كاري شان را از تلويزيون شنيده است. اوباما تصور مي كند متهم كردن ايران به طراحي پروژه اي كه بنا بوده 150 نفر در آن كشته شوند مجددا فضاي ذهني مردم آمريكا را به سمت جبهه گيري در مقابل تهديد خارجي سوق مي دهد و معضلات اقتصادي و اجتماعي تبديل به مسئله دست دوم خواهد شد.

2- دومين مسئله براي آمريكا كه مي توان آن را يك معضل دو حزبي خواند كه ضرورتا اختصاصي به دموكرات ها و اوباما هم ندارد، اين است كه روند تحولات در منطقه خاورميانه دقيقا بر خلاف پيش بيني هاي آنها هر چه بيشتر به سمت روي كار آمدن اسلام گرايان در نقاط مختلف در حال حركت است. آمريكايي ها در ماه هاي اول تصور مي كردند مي توانند قيام هاي منطقه
را با الگوهاي سكولار و بر مبناي نيازهاي اقتصادي مردم تحليل و مثلا از طريق كمك هاي اقتصادي آن را علاج كنند. علاوه بر اين، نگاه آمريكا اين بود كه خواهد توانست با جمع كردن حركت هاي مردمي از كف خيابان و شيره ماليدن بر سر مردم با وعده اصلاحات، از سرنگون شدن بقيه ديكتاتورهايي كه در واقع تنها تكيه گاه هاي راهبرد منطقه اي آمريكا محسوب مي شوند جلوگيري كند. اكنون آمريكايي ها در حال دريافتن اين نكته هستند كه قيام هاي منطقه اگر مستقيما ايران را تقويت نكرده باشد از طريق باز كردن راه براي روي كار آمدن اسلام گراترين نيروهاي منطقه، قدرت هژمونيك آمريكا و امنيت اسراييل را به طور جدي كاهش داده است و در حالي كه بهار عربي در آستانه يك سالگي است هيچ آينده اي جز اسلام گرايي ضد آمريكايي براي آن متصور نيست. لازم نيست كسي در واشينگتن اعتراف نامه بنويسد كه ايران بازي را برده است. همين كه آمريكايي ها به صراحت اعلام مي كنند جلوگيري از تبديل شدن ايران به يك الگو براي آينده منطقه مهمترين اولويت امنيت ملي آنهاست كافي است كه بشود فهميد از چه چيزي و چقدر نگرانند. بدون شك، اكنون براي آمريكا هيچ چيز مهمتر از اين نيست كه الگوي ايران - به معناي ضديت پيگير با آمريكا و اسراييل- در منطقه تكثير نشود. از بيش از 6 ماه پيش همه تلاش آمريكايي
ها اين است كه به مردم منطقه بگويند ايران الگوي خوبي براي تقليد نيست. علت اصلي تشديد ناگهاني فشارها بر ايران و پرونده سازي هاي پي در پي هم چيزي غير از اين نيست كه مردم منطقه كه اكنون در آستانه يك انتخاب تاريخي قرار گرفته اند به اين نتيجه برسند كه الگوي ايران چيزي غير از دردسر ندارد و بنابراين بهتر است فكر تبديل شدن به ايراني ديگر را از سر خود بيرون كنند. اكنون آمريكا ايران را به يك عمليات تروريستي مستقيم درون خاك خود متهم كرده است. از سوي ديگر اعلام شده كه يوكيا آمانو مدير كل گوش به فرمان آژانس بناست در گزارش آينده خود به نشست شوراي حكام ادعاهاي تاريخي آمريكا درباره وجود يك جنبه نظامي در برنامه هسته اي ايران را بدون اينكه هيچ شاهد و مدركي در دست داشته باشد تاييد كند. احمد شهيد گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ايران هم كه بنا بود در ماه سپتامبر عليه ايران گزارش بدهد، تازه روز يكشنبه متن گزارش خود را منتشركرده است. همزماني سوق دادن 3 پرونده حقوق بشر، تروريسم و هسته اي به «وضعيت مرزي» بدون شك اتفاقي نيست. اما بر خلاف آنچه برخي تصور كرده اند هدف آن مطلقا اين نيست كه آمريكايي ها مي خواهند خود را براي درگيري با ايران آماده كنند بلكه كاملا برعكس آنچه آمريكا اكنون در پي آن است فقط اين است كه از
تبديل شدن بهار عربي به بهار ايراني جلوگيري كند.

3- سومين هدف مشخصا مربوط به اسراييل است. اسراييلي ها بدون شك خود را بزرگترين بازنده تحولات اخير منطقه مي دانند. اگر تهديد بيداري اسلامي براي آمريكا تهديد راهبردي باشد، اين تهديد براي اسراييل موجوديتي است. وجود يك تيم به شدت عصباني و بي تدبير حاكم بر تل آويو هم مزيد بر علت شده تا به قول مئير داگان اسراييل با بدترين دولت وارد بدترين دوران تاريخ خود شود. با يك تحليل كاملا ساده و فاقد پيچيدگي مي توان دريافت كه اسراييل اصلي ترين طرفي است كه از متهم شدن ايران در اين پرونده سود مي برد، لااقل به 3 دليل:
دليل اول اين است كه صهيونيست ها احساس مي كنند طرح اين موضوع مي تواند آنها را از تقابل بسيار شديدي كه اخيرا با اعراب و بقيه جامعه جهاني در مورد موضوع فلسطين پيدا كرده اند نجات بدهد و مجددا ايران را به عنوان «تهديد شماره يك» احيا كند.
دومين دليل اين است كه براي اسراييلي ها وادار كردن اعراب به ورود به فاز مقابله عملي با ايران و تبديل كردن منازعه عربي- ايراني به يك معضل غير قابل حل، داراي ارزش استراتژيك است چرا كه به خيال خام و ابلهانه آنها- يك نيروي منطقه اي، به نيروهاي فرامنطقه اي موجود كه هدف مهار ايران را تعقيب مي كنند اضافه مي كند.
سومين و مهم ترين دليل اما
مربوط به برنامه هسته اي ايران است. اخيرا اسراييلي ها بوضوح به اين تحليل رسيده اند كه غرب از تداوم بخشيدن به استراتژي تحريم در مقابل ايران نااميد شده و اين احتمال جدي است كه در چارچوب برخي ابتكارات ديپلماتيك به سمت پذيرش غني سازي در ايران حركت كند. براي اسراييل حقيقتا كابوسي بزرگتر از اين وجود ندارد كه غرب زندگي در كنار يك ايران هسته اي را بپذيرد و با آن كنار بيايد. چرا كه غرب در اين حالت، آشكارا به شكست خود در برابر ايران اعتراف كرده است و اين براي رژيم صهيونيستي پيامي شكننده و كابوس گونه در پي دارد.
اين بحث واقعا ناقص است و مي توان و بايد آن را ادامه داد. از جمله لازم است به دقت در اين باره بحث شود كه ارتباط اين پرونده سازي ها با تحولات داخلي ايران چيست و غرب در پي بيرون كشيدن كدام نتيجه خاص از فرايندهاي سياست داخلي در ايران است. با اين حال، يك نكته روشن است و آن هم اينكه آمريكايي ها شايد بتوانند سر و صدا بكنند- و مي كنند- اما از حيث توانايي و اعتماد به نفس براي اقدام عليه ايران و از نظر توان متقاعد سازي جامعه جهاني عليه ايران در بدترين وضعيت ممكن قرار دارند. بنابراين، اين بار هم احتمالا اقدام آمريكا تناسبي با ادعاهايش نخواهد داشت چرا كه ادعاهايش تناسبي با توانايي هايش نداشته است.
مهدي محمدي
کد مطلب : ۱۰۷۵۱۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما