ناظراني كه براي گزارش نشست تازه شوراي حكام راهي وين شدهاند به اين مسئله ميانديشند كه نگاه امريكا به موضوع هستهاي ايران چه تغييري كرده است؟ البته به دنبال اين، سؤالات ديگري نيز مطرح مي شود: بعد از حدود 9 ماه از وقفه در نشستهاي گروه موسوم به 1+5، چه آرايش سياسي پيرامون پرونده هستهاي ايران شكل گرفته است؟
جلسه 4 روزه شوراي حكام حتي اگر به تصميم تازه در باره موضوع هستهاي ايران نرسد اما بدون شك ابهامها در باره نگاه تازه بازيگران غربي در قبال برنامه هستهاي ايران را بر طرف خواهد كرد و دورنمايي روشن از مسير آينده تعامل تهران و غرب ارائه خواهد كرد.
تا به اينجا از مجموعه بيانيهها و اظهارات مقامهاي امريكا و اروپا اين نكته قابل فهم است كه مسئله هستهاي همچنان مدار و محور مسائل اين دولتها با ايران است و برخلاف آنچه تصور ميرفت كشمكشهاي ايران و غرب در ايام پس از انتخابات 22 خرداد نيز نتوانست اولويت موضوع هستهاي را تحت الشعاع قرار دهد.در اين مدت مشخص شد كه دولت اوباما هم كه با گزينه تعامل به ميدان آمده، ايستگاه تماس با ايران را موضوع هستهاي قرار داده است.
با اين اوصاف انتظارها براي يك تغيير در نگاه امريكا و شركايش پس از اوباما تاكنون راه به جايي نبرده است و حركتهايي كه تاكنون روي شطرنج بازي گروه 1+5 صورت گرفته حاوي اين پيام است كه « قواعد بازي گروه غرب» در موضوع هستهاي ايران تغيير نكرده است.
تهران به طور مشخص چند نشانه براي تغيير نگاه هستهاي در دوره اوباما در نظر گرفته بود و اين موارد را در موضعگيريهاي رسمي و غير رسمي به طرفهاي امريكايي منعكس كرده بود. انتظار ايرانيها اين بود كه اوباما اگر قصد وارد شدن از باب تعامل با ايران را دارد از تصميمها و مصوبات تندي كه دولت سلف او براي تحريم هستهاي ايران اتخاذ كرد فاصله بگيرد .حتي اگر قصد لغو اين تصميمها را ندارد لااقل از انديشه به شدت بدبينانهاي كه پشت آن تصميمها نهفته بود تبري جويد. ايرانيها به تجربه دريافته اند سرمنشأ اين تصميمهاي سختگيرانه ، نگرشي بدبينانه به فعاليت هستهاي ايران است كه پايه اين نگاه در دوران قبل از اوباما نهاده شد و تا زماني كه اين نگرش اصلاح نشود انتظار تغيير در موضع شوراي امنيت يا شوراي حكام بيهوده است.
اكنون يك دليل روشن بر تغييرناپذيري موضوع هستهاي ايران در دوره اوباما همين است كه ادبيات و نگرش بدبينانه گذشته به قوت باقي است و عجيب تر آنكه روح نشست امروز شوراي حكام نيز بر مبناي همان ذهنيت بدبينانه شكل گرفته است.
در دوره شش ماهه اوباما تهران هر چند بارها صداي «تعامل» از واشنگتن شنيده اما صدايي كه امروز از شوراي حكام و وين به گوش ميرسد نغمه « تقابل» دارد. در اين جلسه يك نشانه بزرگ براي اثبات اين سياست تقابل ديده مي شود و آن قضاوت بر مبناي چيزي است كه در ادبيات آژانس اتمي «مطالعات ادعايي» نام گرفته است. مطالعات ادعايي شامل اتهامهايي است كه امريكا و گروه غرب از آژانس ميخواهند كه بر اساس آن رفتار هستهاي ايران را با فرض گرايش تهران به سمت تسليحات هستهاي دنبال كند. بنابراين موضوع مطالعات ادعايي را بايد حلقه اتصال نگاه اوباما با انديشههاي دوران بوش به حساب آورد و اين نتيجه را گرفت كه اوباما فاقد يك طرح ، ايده يا ابتكار تازه درباره مناقشه هستهاي ايران است. فرستادگان اوباما در نشست وين با مداركي حاضر شدند كه تاريخ مصرف شان طي اين سه سال گذشته است تيم اوباما در فقدان ادله جديد به گزارشي متوسل شدهاند كه تاريخ 2005 زير آن حك شده است در اين گزارش مقامات امریکایی به اطلاع آژانس بین المللی رساندهاند که یک دستگاه کامپیوتر قابل حمل (لپ تاپ) را به دست آوردهاند که حاوی چند صد صفحه مطالعات ایران برای ساخت کلاهکهای هستهای و همچنین محلهاي اعلام نشدهای برای انجام آزمایشهای مربوط به اجزای اینگونه کلاهکها است.
با اين حال تيم اوباما از ياد بردهاند كه مدیرکل آژانس بین المللی حتي در نشستهاي قبلي، این گزارش را نشانه اقدام عملی ایران برای دستیابی به اسلحه اتمی ندانست. محمد البرادعی اين بار و در آخرين روزهاي رياستاش با صراحت بيشتر اتهام گرايش برنامه هستهاي ايران به سمت نظامي شدن را رد كرد. صراحت و شفافيت لحن مرد هستهاي آژانس كه به مدت 12 سال در جايگاه ديده باني اين نهاد نشسته بود شايد مهمترين ره آورد اجلاس سپتامبر شوراي حكام در نظر ايرانيها باشد. محمد البرادعي كه به پرده پوشي و ابهام گويي شهره بود اين بار رسم رك گويي را پيشه كرد و درست به همين دليل او اكنون در كانون خشم حريفان ايران قرار گرفت تا حدي كه نمايندگان برخی کشورهای غربی، مانند انگليس و فرانسه ، رئیس آژانس را که دوره خدمت او در ماه نوامبر به پایان می رسد، متهم به جانبداري از ايران كردند. آقای البرادعی برخلاف گزارشهای قبلی خود، ایران را متهم نساخته است که از اطلاع رسانی شفاف و همکاری کامل با آژانس برای رفع شبهات موجود پیرامون برنامههای هسته ای خود خودداری ورزیده است او فقط از ايران خواسته است تا قطعنامه های مصوب شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل را رعایت کند.
بنابراين به نظر ميآيد در معادلات جديد هستهاي ايران آنچه تغيير كرده موضوع محمد البرادعي است.
همه بازيگران هستهاي پس از 5 سال كشوقوس هستهاي همانند البرادعي در وين به اين واقعيت پي بردهاند كه دولت جمهوري اسلامي فناوري هستهاي را به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای خود مي داند و با قاطعيت اعلام كرده است که فعالیت در این زمینه را ادامه خواهد داد. تهران درعين حال بر اين باور است كه پرونده هسته ای باید از شورای امنیت خارج و به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی بازگردانده شود.
با اين حال تهران به منظور حل این اختلافات، یک بسته پیشنهادی را در اختیار گروه 1+5 قرار داد و گروه 1+5 از دریافت پیشنهادهای متقابل ایران در راستای یافتن راهی برای حلوفصل این قضيه استقبال کردهاند اما جو سازي رسانهها در اين باره نيز ادامه دارد. همه چيز در وضع فعلي به رفتار شش طرف موضوع هستهاي ايران بستگي دارد در حال حاضر، پنج عضو دائم شورای امنیت همراه با آلمان - موسوم به گروه 1+5 - هدایت مذاكرات هستهاي را در آن سوي ميدان در اختيار دارند آنها نيز در قبال بسته ايران ، یک «بسته پیشنهادی» را وعده داده اند.
اما چنان كه تجربه گذشته نشان داده بستههاي ارسالي غرب پاسخي به مطالبات ديرينه ايران نيست. تهران از ابتدا اعلام كرده است كه هر پيشنهادي را فقط با اين نگاه كه حقوق هستهاي ايران را بپذيرد ارزيابي ميكند. با اين حال گروه غرب تاكنون در بستههاي ارسالي خويش فقط يك سري امتیازات فنی، اقتصادی و سیاسی را پيشنهاد مي كرد بدون آنكه حق هستهاي ايران را به رسميت بشناسد. حال سؤال جدي در اين مرحله از مواجهه ايران و غرب اين است كه آيا اروپا و امريكا حاضر خواهند شد با پاسخي مثبت در باره حقوق هستهاي ايران بستههاي پيشنهادي خويش را پيش ببرند يا نه؟