دوراول مذاکرات قبل از صرف ناهار حدود ۳ ساعت به طول انجاميد. دور دوم مذاکرات نيزبه گفته خبرنگاران هشت ساعت مذاکرات فشرده دو و يا چند جانبه را به همراه داشت. با وجود آنکه به دستآورد مشخصي اشاره نشد، اما به دليل آنکه دو طرف درباره چارچوب گفتوگوها و نيز زمان مذاکرات آينده به توافق رسيدند، اکثر صاحبنظران اين دور از مذاکرات را پس از گذشت چهارده ماه بلاتکليفي، سازنده و اميدوار کننده توصيف کردند.
مهمترين دلايلي که کمک کرد دو طرف به سمت توافق برسر تعيين چارچوب معيني براي مذاکرات پيش روند به سه عامل مهم باز ميگشت:
اول آنکه به آمريکا اثبات شد، راهبرد "فشار و مذاکره" نتيجه مورد نظر واشنگتن را در دو سال اخير به همراه نداشته و نه تنها موجب توقف فعاليتهاي ايران در زمينه غنيسازي اورانيوم نشد بلکه، تحريمهاي گسترده عليه تهران باعث عزم ملي براي گسترش فعاليتهاي صلحآميز هستهاي ايران شد.
به عنوان نمونه، ساخت ميله سوخت هستهاي براي استفاده در راکتورهستهاي تهران در آذر ماه گذشته و تائيد آژانس بينالمللي برموفقيتآميز بودن اين پروژه حيرت ناظران مطلع به پيچيدگي و پيشرفته بودن اين پروژه را برانگيخت.
بطوريکه رقباي جنگطلب باراک اوباما، در فعاليتهاي انتخاباتي رياست جمهوري اين کشور، با اذعان به بيحاصل بودن تحريمها، بر جنگ با ايران تاکيد کردند. البته روشن بود که اوباما نميتواند در شرايط حساس کنوني سرنوشت جهان و منطقه را به خيالپردازيهاي تندروهاي جمهوريخواه گره بزند.
بر اين اساس، اوباما با دست برداشتن از شعار توقف غنيسازي اورانيوم در ايران به سمتي رفت تا با ايجاد "محدوديت کنترل شده" در فعاليتهاي هستهاي تهران به دنبال رسيدن به راهکاري ميانه باشد.
در اين راهکار آنگونه که مطبوعات امريکا نوشتند، آمريکا تنها دنبال توقف غنيسازي در سطح بيست درصد است و با ادامه غنيسازي در سطح پنج درصدي در ايران مشکلي ندارد. به شرط آنکه ايران بپذيرد در چارچوبهاي کنترلي و نظارتي آژانس فعاليت کند.
دومين عاملي که موجب شد بن بست مذاکرات شکسته شود، اذعان امريکا به پذيرش طرح گام به گام روسيه بود. اين موضوع از آنجا اهميت دارد که ايران هميشه به موضع يکطرفه و طلبکارانه امريکا اعتراض داشته است.
در سالهاي اخير آمريکا هميشه خواهان پذيرش تعهدات يکجانبه از سوي ايران بود بدون آنکه حتي يک مورد از تعهدات متقابل را بپذيرد. اکنون در مذاکرات استانبول ۲ بدون آنکه بر طرح گام به گام روسيه تصريحي شود، بر اين واقعيت اذعان شد که هر دو طرف پذيرفتهاند:
اولا در عمل نشان دهند که به دنبال راه حل هستند
ثانيا مرحله به مرحله کار را جلو ببرند.
سومين عامل تاکيد بر فتواي تاريخي و تاثيرگذار رهبر ایران از سوي هيات ايراني بود که در واقع با تاکيد بر حرام بودن توليد و تکثيرسلاحهاي اتمي، اعتماد را بر جو مذاکرات حاکم کرد.
صدوراين فتوا و تبيين قطعيت و تاثيرگذاري آن بر سياستگذاريهاي دولت از سوي دکتر جليلي ، مذاکره کننده ارشد ايراني، طرفهاي مقابل را بر متعهد بودن ايران براي به نتيجه رساندن مذاکرات استانبول ۲ دلگرم کرد.
اکنون بحث اصلي آن است که چارچوبي که دو طرف براي مذاکرات بعدي در سوم خرداد در بغداد پذيرفتند، احتمالا چه عناصري را شامل ميشود. بر اساس گفتههاي دو طرف، مقرر شد اقاي باقري، معاون بينالملل سعيد جليلي، مذاکراتي با معاون کاترين اشتون، مسئول امور خارجه اتحاديه اروپا داشته باشد تا درباره پيشنويس مذاکرات بغداد به توافق برسند.
اما از گفتههاي دو طرف مشخص است که حداقل در باره اصول ذيل به نتيجه رسيدند:
۱- محوراصلي مذاکرات آتي، راهکارهاي اجراي شدن پيمان منع توليد و گسترش سلاحهاي هستهاي موسوم به NPT در تمامي ابعادش باشد.
۲- هرگونه تعهدي دوطرفه خواهد بود و در هر مرحله با اجرايي شدن هر بند از توافق، طرف مقابل متعهد به اجراي بند توافق شده خواهد بود. زيرا اصولا اجراي هر مرحله منوط به اجراي کامل مرحله قبل ميشود . با اين تدبير ديگر طرف مقابل نگران اجرايي نشدن تعهدات پيشين نخواهد بود.
۳- ادامه غنيسازي اورانيوم در ايران قطعي خواهد بود و گروه پنج به علاوه يک اين موضوع را به عنوان يک واقعيت غيرقابل انکار ميپذيرد؛ زيرا در پيمان ان پي تي براي همه کشورهايي که زير نظر آژانس بينالمللي انرژي هستهاي، فعاليتهاي هستهاي صلحآميز داشته باشند به رسميت شناخته شده است.
۴- ايران نيز متقابلا هر گونه اقدامي را که در چارچوب پيمان ان پي تي و پادمان اجرايي آن براي اطمينان بخشي به آژانس لازم باشد انجام خواهد داد تا طرف مقابل هيچ گونه بهانهاي براي نگراني از برنامههاي صلحآميز هستهاي ايران نداشته باشد.
با در نظر گرفتن اصول و چرچوب فوق، اکنون بايد ديد آيا جناحهاي جنگطلب و ماجراجو اجازه خواهند داد تا روند تحولات به سمتي پيش رود که در نهايت پرونده فعاليتهاي صلحآميز ايران به آژانس بازگردد و در دستور کار عادي اين سازمان قرار گيرد؟
به نظر ميرسد همه چيز براي رسيدن به توافقي همه جانبه آماده است اما نميشود به سرعت موانع موجود را برطرف کرد و انتظار داشت پيچيدگيهاي کار ده ساله در ظرف مدت کوتاهي حل شود . اما اگر جهتگيريها آنچنانکه در جريان مذاکرات استانبول ۲ پيش رفت، به سمت رسيدن به راه حلهاي ميانه و منطقي باشد، بطور قطع ميتوان همکاريهاي ثمر بخش را جايگزين بياعتماديهاي گذشته کرد.