۰
چهارشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۲۵

اتحاد پراکنده، رؤیای پریشان

اتحاد پراکنده، رؤیای پریشان
در حالی که تهران میزبان شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد بود و «عبدالله گل» را به عنوان مهمان ویژه‌ی این اجلاس دعوت کرده بود، وی ترجیح داد در نشستی شرکت کند که هم‌زمان با اجلاس تهران در بیشکک، پایتخت قرقیزستان، با عنوان دومین اجلاس سران شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان برگزار می‌شد.

ترکیه به عنوان محور اصلی این شورا، هم در دوران حکومت ملی‌گرایان و لائیک‌ها و هم در عصر حکومت اسلام‌گرایان، نشان داده است که پروژه‌ی پان‌ترکیسم در سیاست خارجی را به منظور تقویت نفوذ خود در آسیای مرکزی و قفقاز پیگیری می‌کند؛ اقدامی که در دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه و با رویکرد «عمق استراتژیک» داود اوغلو رنگ و بوی بیشتری به خود گرفته است و خود را در مسیر استراتژی ترک‌های جوان در حزب عدالت و توسعه برای بازیابی امپراتوری عثمانی می‌بیند. واقعیت آن است که ترکیه از بدو استقلال جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز همواره در پی ایفای نقش رهبری این کشورها بوده است.

در این راستا، ایده‌ی تشکیل اتحادیه‌ی کشورهای ترک‌زبان خیلی زود از طرف دولتمردان وقت ترکیه در سال 92 میلادی مطرح شد، اما به دلیل عدم تطابق ایده‌آل‌های رهبران وقت دولت آنکارا با واقعیت‌های سیاسی جاری جمهوری‌های 2 سوی خزر و نیز معادلات حاکم بر منطقه، این ایده خیلی زود به دست فراموشی سپرده شد و پس از آن بود که پیشنهاد تأسیس شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان را «نورسلطان نظربایف»، رئیس‌جمهور قزاقستان، در نشست آنتالیا در سال 2006 مطرح کرد.

این پیشنهاد در سال 2009 از سوی سران کشورهای آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه در توافق نهایی نهمین نشست سران کشورهای ترک‌زبان در شهر نخجوان در جهت تأسیس یک سازمان جدید بین‌المللی گنجانده شد و نهایتاً قرارداد تأسیس «شورای همکاری» در سوم اکتبر 2010 در جریان دهمین نشست سران در استانبول ترکیه به امضا رسید.

هم‌اکنون این شورا، که دارای 4 عضو است، بر خلاف هدف اصلی آن، که گام نهادن در مسیر گسترش فرهنگ و زبان ترکی در جهت دستیابی به هم‌افزایی سیاسی و فرهنگی در منطقه اورآسیاست، قادر نیست تا از زبان ترکی به عنوان زبان مشترک برای برگزاری چنین اجلاسی استفاده کند.
در این شورا، در کنار ترکیه و آذربایجان، 2 کشور قزاقستان و قرقیزستان حضور دارند که هنوز هم زبان روسی به عنوان زبان اصلی آن‌ها تلقی می‌شود. از این رو، شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان جلسات خود را به زبان‌های روسی و انگلیسی برگزار می‌کند و ترکیه در پی آن است تا بتواند زبان ترکی را به عنوان زبان رسمی اجلاس جایگزین کند.

توافقنامه‌ی تأسیس آکادمی ترکی وابسته به شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان در اجلاس اخیر نمونه‌ای از همین تلاش‌ها برای دستیابی به یک زبان مشترک در بین اعضاست، اما همگرایی حول محور «زبان مشترک ترکی» امری است که به دلایل مختلف، از جمله گوناگونی زبان ترکی و همچنین پراکندگی جغرافیایی آن، در چشم‌اندازی نزدیک تحقق‌پذیر به نظر نمی‌رسد.
از سوی دیگر، از 2 سال پیش تا کنون این شورا همچنان در پی کسب مشروعیت و وجاهت بین‌المللی است تا جایی که حتی تلاش‌های ترکیه برای عضویت 2 کشور ترکمنستان و ازبکستان در این شورا نیز ناکام مانده است.

از سوی دیگر، به نظر می‌رسد رویای تشکیل اتحادیه‌ی کشورهای به اصطلاح ترک‌زبان امروزه جای خود را به تلاش برای تقویت شورایی متشکل از این کشورها داده است. به بیان دیگر، تشکیل اتحادیه‌ی کشورهای ترک‌زبان رویای بزرگی بود که رهبران وقت ترکیه زمانی در پی آن بودند، اما اکنون مقامات آنکارا با پذیرفتن جایگاه نازل‌تری از آن اتحادیه در پی حفظ حداقل‌های باقی‌مانده هستند.

هنگامی که اهداف پان‌ترکیسمی اولیه‌ی این شورا به اهداف ملی هر یک از کشورهای عضو تقلیل می‌یابد، احتمالاً باید دلیل گردهمایی کشورهای عضو این شورا در بیشکک را در جای دیگری جست‌وجو کرد. ترکیه قصد داشت تا به دلیل موج انتقادات داخلی و بین‌المللی به سیاست‌های آنکارا در قبال دمشق، با حضور در این اجلاس، به نوعی همسویی منطقه‌ای با سیاست‌های خود در مسئله‌ی سوریه ایجاد کند. از سوی دیگر، آذربایجان در پی آن است تا با شرکت در چنین نشست‌هایی حمایت‌های سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی را در معادلات منطقه‌ی قفقاز و مناقشه‌ی قره‌باغ جلب کند.

قرقیزستان نیز به عنوان میزبان نشست شورای کشورهای به اصطلاح ترک‌زبان در پی معرفی اهداف دولت جدید با ساختار حکومتی جدید خود به دیگر اعضای این شورا بود. قزاقستان نیز در سودای ایفای نقش برادر بزرگ‌تر در ساختارهای منطقه‌ای به سر می‌برد؛ موضوعی که به خودی خود رقابت اعلام‌نشده‌ای
را میان این جمهوری و ترکیه به وجود می‌آورد.

علی‌رغم مقدورات و توانایی‌های ترکیه در کشورهای آسیای مرکزی، نباید از نظر دور داشت که این کشور برای دستیابی به اهدف و توسعه‌ی نفوذ خود در منطقه با موانعی نیز روبه‌رو است.

در تحلیل موانع ترکیه و سیاست‌مداران آن برای پیشبرد پروژه‌ی پان‌ترکیسم در آسیای مرکزی و قفقاز، از طریق همکاری‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و استراتژی استفاده از اشتراکات قومی در منطقه، می‌توان به 3 مسئله‌ی اصلی اشاره کرد:

1. روی‌گردانی برخی کشورهای منطقه‌ی آسیای مرکزی از اجرای برنامه‌های پان‌ترکیسم مورد نظر آنکار؛

با گذشت بیش از 2 دهه از فروپاشی شوروی، تلاش‌های محافل پان‌ترکی و غیرمستقیم دولت ترکیه برای پیشبرد اتحاد ترک‌ها همچنان با عدم استقبال برخی کشورهای آسیای مرکزی روبه‌رو بوده که در چند مورد بروز عینی یافته است:

الف) با وجود تلاش‌های ترکیه، هنوز 2 کشور ترکمنستان و ازبکستان با عضویت خود در شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان، به دلیل عدم پذیرش ترکیه به عنوان برادر بزرگ‌تر و تأکید آن‌ها بر ناسیونالیسم ازبکی و ترکمنی مخالف‌اند. از سوی دیگر، ازبکستان بر سر فعالیت گروه‌های پان‌ترکی در کشورش در دهه‌ی 90، با ترکیه اختلافاتی دارد.

اسلام‌گرایی رقیب اصلی پان‌ترکیسم و حتی ناسیونالیسم محلی در آسیای مرکزی به شمار می‌رود. رشد سریع جنبش‌های اسلام‌گرایی، از جمله حزب التحریر ازبکستان، نشان‌‌دهنده‌ی وجود یک جریان رقیب بسیار قدرتمند فراملی در آسیای مرکزی است. باید به این نکته توجه داشت که از آغاز قرن بیستم اعتقادات دینی، نسبت به جریانات ناسیونالیسم قومی محلی یا ناسیونالیسم فراملی پان‌ترکیسم، تأثیر بسیار بیشتری بر افکار عمومی آسیای مرکزی داشته است.

ب) مخالفت با سیاست‌های فرهنگی ترکیه؛

با اینکه ترکیه در منطقه‌ی آسیای مرکزی به تأسیس مدرسه و دانشگاه و تشکیل کلاس‌های ترکی استانبولی اقدام کرده است، اما کشورهای منطقه بیشتر از آنکه به دنبال ایجاد یک زبان واحد ترکی مورد نظر آنکارا و باکو باشند، بر تقویت زبان‌های محلی ازبکی، ترکمنی، قرقیزی و قزاقی تأکید دارند.

علاوه بر زبان، سیاست تاریخ‌نویسی جهان ترک از سوی ترکیه، به دلیل تأکید کشورهای آسیای مرکزی به تاریخ ملی و تجریه‌ی تاریخی خاص خود، با عدم استقبال آن‌ها مواجه شد. این کشورها همچنین بر سر واژه‌ی «ترک‌گرایی» نظر متفاوتی با ترکیه و محافل پان‌ترکی دارند و نسبت به کاربرد آن با اکراه برخورد می‌کنند.

ج) نپذیرفتن ترکیه ، به عنوان مسیر ارتباط با غرب.

کشورهای آسیای مرکزی با طرح اولیه‌ی ترکیه برای ارتباط با غرب از طریق آنکارا چندان موافق نبودند. اگرچه این کشورها در ابتدا برای خروج از انزوا و ورود به جهان نوین با ترکیه همراهی کردند، ولی بعدها ترجیح دادند تا با آمریکا، اتحادیه‌ی اروپا و اسرائیل رابطه‌ای مستقیم برقرار کنند. از سویی دیگر، خود آن کشورها نیز به برقراری رابطه‌ی مستقیم با کشورهای آسیای مرکزی اقدام کردند. روابط گسترده‌ی اسرائیل با آسیای مرکزی و تماس‌های مستقیم آمریکا با منطقه، به ویژه پس از حوادث 11 سپتامبر و جنگ در افغانستان، طرح ترکیه برای تبدیل شدن به مسیر ارتباطی با غرب را تا حد زیادی تضعیف کرد.

2. رشد ایدئولوژی‌های رقیب پان‌ترکیسم در منطقه؛

2 جریان ایدئولوژیک «ناسیونالیسم محلی» و «اسلام‌گرایی» شرایطی را فراهم کرده‌اند تا رشد پان‌ترکیسم در منطقه با چالش مواجه شود. ناسیونالیسم محلی در هر یک از کشورهای آسیای مرکزی عامل بسیج و حمایت نخبگان سیاسی شده است و هر یک از نخبگان حاکم در کشورهای منطقه، برای تداوم اقتدار خود، آرمان‌های سوسیالیستی پیشین را رها کرده‌اند و به جای گرایش به آرمان پان‌ترکیسم، به سوی خلق هویت سیاسی جدید بر محور ناسیونالیسم قومی و محلی خود رفته‌اند و ناسیونالیسم قرقیز، قزاق، ترکمن و ازبک را در برابر ایدئولوژی فراملی پان‌ترکیسم قرار داده‌اند.

از سوی دیگر، اسلام‌گرایی رقیب اصلی پان‌ترکیسم و حتی ناسیونالیسم محلی در آسیای مرکزی به شمار می‌رود. رشد سریع جنبش‌های اسلام‌گرایی، از جمله حزب التحریر ازبکستان، نشان‌‌دهنده‌ی وجود یک جریان رقیب بسیار قدرتمند فراملی در آسیای مرکزی است. باید به این نکته توجه داشت که از آغاز قرن بیستم اعتقادات دینی، نسبت به جریانات ناسیونالیسم قومی محلی یا ناسیونالیسم فراملی پان‌ترکیسم، تأثیر بسیار بیشتری بر افکار عمومی آسیای مرکزی داشته است.

3. رقابت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای با نفوذ ترکیه.

پس از استقلال جمهوری‌های آسیای مرکزی و به دنبال آن تشکیل کنگره‌ی
دوستی و همکاری کشورهای ترک‌زبان، ترکیه حساسیت بسیاری از قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را برانگیخت. از آنجا که پان‌ترکیسم دارای جنبه‌های الحاق‌گرایانه و ضد‌ایرانی است، تهران به هر گونه برنامه‌ی عملی آنکارا برای نزدیکی به منطقه حساس است و در صورت لزوم، مانع آن می‌شود.

در کنار ایران کشورهای پاکستان، عربستان و هند با ترکیه در رقابت‌اند. عربستان سعی دارد تا در بُعد مذهبی در منطقه نفوذ کند. رشد رادیکالیسم اسلامی نشان‌دهنده‌ی نفوذ مکتب وهابی‌گری عربستان است. هند و پاکستان نیز برای نفوذ اقتصادی و فرهنگی در منطقه تلاش می‌کنند. برخی حمایت پاکستان از طالبان در افغانستان را در راستای برنامه‌ی اسلام‌آباد برای نفوذ به منطقه‌ی آسیای مرکزی می‌دانند. هند نیز با توجه به نفوذ فرهنگی در آسیای مرکزی از دوران کمونیستی به بعد و تبدیل شدن به یک قدرت صنعتی، رقیب مهمی برای ترکیه به حساب می‌آید. نفوذ گسترده‌ی فرهنگ، موسیقی و سینمای هند در آسیای مرکزی فراتر از نفوذ هنر و سینمای ترکیه است.

با این حال، رقبای اصلی ترکیه در منطقه، روسیه و چین هستند. ضریب نفوذ روسیه بر کشورهای آسیای مرکزی به لحاظ نظامی و فرهنگی و وجود جمعیت روس‌زبان در تمامی این جمهوری‌ها باعث شده است تا رهبران این کشورها ملاحظات روسیه و ناخشنودی آن از نفوذ ترکیه و به تبع آن غرب را مورد توجه قرار دهند و نگاه ویژه‌ای به روابط با مسکو داشته باشند. از سوی دیگر، روسیه همواره تلاش‌های ترکیه برای نزدیکی به منطقه و به ویژه برگزاری نشست سران شورای همکاری را، که با درون‌مایه‌ی پان‌ترکیسم همراه بوده، با نگرانی دنبال کرده است. روسیه، که از دوران کمونیستی نگران نفوذ پان‌ترکیسم در منطقه‌ی آسیای مرکزی بوده است، حضور ترکیه را در راستای حضور غرب و آمریکا تفسیر می‌کند.

برخی تحلیلگران چین را به دلیل نفوذ گسترده‌ی اقتصادی و سیاسی در آسیای مرکزی رقیب اصلی ترکیه در منطقه می‌دانند. در این میان، چین نیز نسبت به ترکیه و فعالیت‌های پان‌ترکیستی در مناطق جدایی‌طلبِ مسلمان‌نشینِ ترک‌تبارِ شرقی خود در استان سین کیانگ (اویغورستان) نگرانی‌ها و ملاحظات خاص خود را داشته است. در این راستا، چین تلاش کرده است تا با نفوذ اقتصادی در آسیای مرکزی پروژه‌های پان‌ترکیستی در مناطق ترک‌نشین خود را خنثی کند.

در واقع یکی از دلایل حضور گسترده‌ی چین در آسیای مرکزی، به ویژه پس از شکل‌گیری پیمان شانگهای، حساسیت این کشور به حضور ترکیه و پیگیری پروژه‌های پان‌ترکیستی از سوی آنکارا بوده است. از سوی دیگر، ایالات متحده، اتحادیه‌ی اروپا و اسرائیل ملاحظات خاص خود را در مسئله‌ی پان‌ترکیسم داشته‌اند. در این راستا بلوک غرب همواره ترکیه را از اجرای پروژه‌های الحاق‌گرایانه‌ی پان‌ترکیستی در منطقه‌ی آسیای مرکزی و قفقاز بر حذر داشته است. حضور گسترده‌ی ایالات متحده و اسرائیل در آذربایجان جنبه‌ای از برنامه‌ی مهار پروژه‌های پان‌ترکیستی را نشان می‌دهد.

نکته‌ی پایانی اینکه در شرایط فعلی شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان هنوز به انسجام واقعی خود دست نیافته است و نمی‌توان آن را نهاد قدرتمندی در معادلات بین‌المللی به حساب آورد، اما ممکن است با توجه به بلندپروازی‌های ترکیه در سال‌های اخیر برای دستیابی به موقعیت برتر بین‌المللی، در آینده با اجرای برنامه‌ها و سیاست‌هایی ویژه، این نهاد انسجام بیشتری یابد و خود را به عنوان یک بازیگر مؤثر در سطح منطقه و در درازمدت در سطح بین‌الملل مطرح کند.

از سوی دیگر، پیگیری آرمان به اصطلاح پان‌ترکیسم، که در حال حاضر به کارگردانی آنکارا و بازیگری باکو در حال اجراست، این ضرورت را ایجاب می‌کند تا جمهوری اسلامی ایران، با توجه به حساسیت‌های امنیت ملی در داخل مرزهای خود و مسائل مرتبط با فعالیت‌های برخی گروه‌های پان‌ترکیستی در داخل خاک جمهوری اسلامی که از بیرون مرزها هدایت و حمایت می‌شوند، با رصد دقیق قالب و محتوای مذاکرات انجام‌شده در نشست‌های این شورا، از اجرای هر گونه برنامه‌ی مرتبط با فعالیت‌های پان‌ترکیستی و الحاق‌گرایانه پیشگیری کند.

از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با تکیه بر رویکردهای ملی و شیعی زمینه‌های بروز شرایط مساعد برای ایجاد گروه‌های سمپات مرتبط با جریان‌های پان‌ترکیستی در داخل مرزها را کاهش دهد و با تقویت همبستگی ملی، مناطق آذری‌نشین ایران را از گزند تبلیغات مسموم پان‌ترکیستی، که استراتژی ختنه و کم‌رنگ‌سازی همبستگی ملی درون این مناطق را پیگیر است، مصون دارد.(*)
نویسنده:حسن اشرفی؛
مرجع : برهان
کد مطلب : ۱۹۴۵۷۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما